بوی یاس و گلاب می آید
به بهانه ولادت بانویی که در ولادتش پیامبر(ص) و علی(ع) اشک ریختند
22 ارديبهشت 1387 ساعت 9:50
امروز هم روزگار همچنان می گذرد و عطری که در کوچه هاست، بوی یاس و گلاب است.
شاید آنان که هلهله می کنند و کل می کشند، تنها قصه ولادت شنیده اند؛ آن هم ولادت دختر فاطمه(س) و علی(ع).
حضرت زینب را به علت عبادت و بندگی اش، «ولیه الله»،«عابده ءال علی»، «عارفه» و «زاهده» نام نهاده اند. او از زنان برگزیده و پارسای روزگار است «و اگر بگوییم معصوم است، بر کسی که حالات آن حضرت را در روز عاشوراو پس از آن مطالعه کرده، انکار پذیر است. که اگر دارای مقام عصمت نبود، حضرت امام حسین(ع) بخشی از وظایف امامت را دوران بیماری حضرت سجاد(ع)،به او واگذار نمی کرد و آن وصایا و سفارش ها را به او نمی فرمود یا حضرت سجاد(ع) او را در بیان احکام و برخی دیگر از نشانه های ولایت، نایب و نماینده خود قرار نمی داد».
عالمه و شجاع
از جمله ویژگی های زینب که به او موقعیت ویژهای می بخشید عقل و تدبیر اوبود. اصلا (پیش) از اینکه عاشورایی پدید آید و اسارتی در کار باشد، زینب به عقل و تدبیر، معروف و مشهور بود؛ به طوری که به او القاب «عقیله بنی هاشم»، «عقیله قریش»، «عقیله النساء» و «امراه عاقله» داده بودند.
از اخبار و روایات چنین بر می آید که این بانوی جلیل القدر، به تفسیر علوم دین می پرداخته و زنان را راهنمایی و ارشاد می کرده است، از جمله القاب او عالمه غیر معلمه است و این لقب را امام سجاد(ع) به او داده است.
از امتیازات و ویژگی های دیگری که زینب کبری دارد، شجاعت است؛ شجاعتی علی گونه که در عاشورا بسیار مورد نیاز بود. اگر ذره ای ترس و وحشت از حکومت طاغوتی و جبار یزید در دل آن مخدره بود، هیچ گاه نمی توانست پیروز شود.
انس با پیامبر
پیامبر(ص) او را مانند فاطمه(س) دوست می داشت و به وی محبت می کرد؛ در روایات آمده که «پس از اینکه قنداقه زینب را برایش آوردند، او را به سینه چسبانید و بوسید و نامش را زینب نهاد و سپس فرمود: وصیت می کنم حاضرین و غائبین امت را که این دختر را پاس بدارند؛ همانا وی به خدیجه کبری است.»
زینب رسول خدا(ص) را از جان و دل دوست داشت؛ چنان که در آغوش وی آرام می گرفت و رازهایش را بهد او می گفت.
شهید پروری
عبدالله بن جعفر، همسر زینب کبری بنا به هر علت در کربلا حضور نداشت؛ اما «دو تن از از فرزندان او در رکاب دایی گراامی شان امام حسین(ع)، شهید شدند. مورخان درباره این دو تن نوشته اند: ایشان شجاعانه در رکاب حضرت سیدالشهدا جنگیدند تاشهید شدند.
صبر و رضا
وقتی تاریخ زندگی این مخدره را مطالعه می کنیم، می بینیم که از پنج سالگی، مصابیش یکی پس از دیگری شروع می شود؛ آن هم مصایبی که اگر بر کوه فرود آید، متلاشی اش می کند. ولی می بینیم نیروی فوق العاده در زینب(س) وجود دارد که توان تحمل در برابر همه آن رنج ها را به او می دهد؛ چنان که صبر و ثبات او، موجب حیرت دیگران شده است.
حضرت زینب(س) بر اثر توجهات و تربیت های خمسه طیبه، آنچنان خود را ساخته بود و آمادگی پیدا کرده بود که شهادت عزیزانش را با صبر و ثبات وصف ناپذیری تحمل می کرد؛ اساسا تقدیر زندگی اش چنین بود و اقتضاد می کرد تا زینب بتواند نهضتد حسین را ادامه دهد و خود را در برابر مشکلات نبازد.
حجاب و عفاف
زینب(س) در عفاف و حجاب به حدی بود که همسایه ها هیچ گاه صدای او را نشنیدند و اصلا او را ندیدند؛ آن مخدره، در نیمه های شب برای زیارت قبر جدش از خانه خارج می شد؛ در حالی که امام حسن(ع) در یک جانب و امام حسین(ع)، در جانب دیگرش بودند و امام علی(ع) پیشاپیش او حرکت می کرد و وقتی به نزدیک قبر می رسیدند، امیرالمومنین علی(ع) پیش می رفت و نور چراغ ها را کم می کرد.
مدیریت بحران
پس از امام حسین(ع) کارها به عهده زینب گذاشته شد؛ امام در هنگام شهادت، به علت اینکه امام سجاد(ع) به بیماری شدیدی مبتلا بود یا به علل دیگر، سیاستش بر این شد که وصایایی به حضرت زینب(س) کند و سنگینی بار امانت را مدتی به وی واگذار نماید؛ بر این اساس، ماموریت و خدمات حضرت زینب(س) از همان لحضه های آغازین پس از شهادت امام حسین(ع) شروع و سرپرستیتمامی اسرا، به زینب(س) سپرده می شود و نیز تمامی سیاست گذاری ها، متوجه این بانو می شود.
کد مطلب: 1801
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/note/1801/بوی-یاس-گلاب-می-آید