تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۳۴
۰
کد مطلب : ۲۱۶۴۴

اصول حاکم بر سیره اقتصادی امام حسین(ع)

اصول حاکم بر سیره اقتصادی امام حسین(ع)
حجت‌الاسلام والمسلمین حسین مرادی‌دولت‌آبادی، پژوهشگر معارف دینی و مشاور مرکز تخصصی علوم حدیث، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری بین المللی قرآنی (ایکنا)، قرار داده است، به تحلیل و بررسی سیره اقتصادی امام حسین(ع) پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه می‌آید:

اصول حاکم بر سیره اقتصادی امام حسین(ع)
لزوم توجه جدی به اقتصاد سالم در زندگی و بهره بردن از فعالیت‌های حلال اقتصادی به اندازه‌ای در مکتب الهی امام حسین(ع) مورد اهتمام است که وقتی در روز عاشورا در مورد عدم پذیرش حقانیت امام از جانب دشمنانش از ایشان سؤال می‌شود امام حسین(ع) پاسخ می دهند «مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرامِ؛ شکم‌های آنها از حرام پر شده است». روشن است شکمی که به فرموده امام مملو از حرام است ره‌آورد فعالیت ناسالم اقتصادی است. آن‌چنان اقتصادی که پی‌آمدش شخص را وادار می‌کند در برابر ولی خدا قد علم کند و در نهایت وی را به سوی نا‌انسانی‌ترین اقدامات سوق دهد.
نوشتار حاضر با تأسی از رهنمود امام در کربلا به سیره اقتصادی ایشان می‌پردازد. واژه «سیره» در لغت مشمول معانى پرشمارى همچون روش، راه، سنت، عادت، خوى، اخلاق، رفتار، مذهب و انتظام می‌شود. معناى اصطلاحى این کلمه در واژه‏‌هاى مرکبى مانند « سیره حسینی »، عبارت از «گزارشی از تاریخچه زندگانى» است. آن‏گاه که این واژه براى گونه‏‌اى ویژه از سیره، مانند «سیره اقتصادی»، استعمال شود عبارت از بررسى تحلیلى ـ تاریخى رفتارهاى اقتصادى امام حسین علیه السلام است. یکى از ویژگى‏‌هاى این مفهوم عمومیت آن هم نسبت به اندیشه‌ها و هم نسبت به پدیده‏‌ها و عملکردهاى اقتصادى‌اى است که در طول حیات امام اتفاق افتاده‏ است.

اصل مالکیت
اسلامی که امام حسین(ع)، منادی رهنمودهای آن بود ضمن قبول و احترام به آزادی و مالکیت فردی و وضع قوانین و حقوقی برای آن؛ برخلاف سه مکتب آزادی در مالکیت (لیبرالسیم اقتصادی)؛ محدودیت در مالکیت (سوسیالیسم) مالکیت مطلق دولت (کمونیسم) مالکیت هر مالی را مطلقا از آن خداوند می‌داند. چنانکه قرآن کریم می فرماید: «أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللهَ لَهُ مُلْکُ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دوُنِ اللهِ مِنْ وَلِی وَ لا نَصیرٍ؛ آیا نمی‌دانی که خدا فرمانروای آسمان‌ها و زمین است و شما را جز او یاری و یاوری نیست» (البقره/۱۰۷) روشی که اسلام اتخاذ می‌کند با طبیعت و فطرت انسان سازگاراست؛ لذا در چارچوب ارزش‌های دینی و اخلاقی به مردم آزادی می‌دهد و بدین وسیله آزادی در مجرای صحیح خود قرار می‌گیرد؛ بدین معنا که از راه صحیح کسب مال شود و در موارد صحیح خرج گردد. بنابراین مالکیت انسان نمی‌تواند مطلق و ملازم با آزادی تصرف بی‌قید و شرط باشد و به تعبیری مالکیت اعتباری، مجازی و عاریتی است و انسان برای تصرف در جهان حتی جان و مال خود، به حدودی که خداوند تعیین کرده است مکلف می‌شود و نمی‌تواند بدون اذن خداوند درامکانات عالم تصرف کند.

مالکیت انسان برآنچه که در اختیار اوست، تنها عطیه‌ای الهی است و باید در راه او و به گونه‌ای که فرمان می‌دهد، صرف شود. «وَ ءَاتُوهُم مِن مالِ اللهِ الَّذی ءَاتاکُمْ؛ و از آن مال که خدا به شما ارزانی داشته است به آنان بدهید»(نور/۳۳) همچنین درباره انفاق می‌فرماید: «و مما رزقناهم ینفقون؛ از آنچه ما به شما دادیم انفاق کنید»(البقره/۳) چنان‌که در روایت معصومان(ع) نیز وارد شده: «إِذْ کَانَ‏ الْمَالِکُ‏ لِلنُّفُوسِ‏ وَ الْأَمْوَالِ‏ وَ سَائِرِ الْأَشْیاءِ الْمَلِکَ‏ الْحَقِیقِی‏ وَ کَانَ‏ مَا فِی‏ أَیدِی‏ النَّاسِ‏ عَوَارِی‏ وَ أَنَّهُمْ مالکین مَجَازاً لَا حَقِیقَةَ لَه؛ خداوند مالک حقیقی مردمان و اموال و دیگر چیزهاست، و آنچه در دست مردم است امانت است».
با شناخت این مبانی و مقایسه آن با نگرش‌های غیردینی به خوبی می‌توان دریافت کرد که چگونه باورهای دینی در اصلاح رفتارهای انسان از جمله در حوزه اقتصاد اثرگذارند. پذیرش عمیق و آگاهانه باورهای اصیل دینی، عملکرد اقتصادی انسان دینی را به کلی دگرگون می‌سازد. در این جا به اصلی‌ترین این باورها به عنوان اصول محوری اشاره می‌شود:

اصل عدالت اجتماعی
اصل عدالت در فعالیت اقتصادی ازمهم ترین اصول در نظام اقتصادی است، اقامه قسط و عدل هدف فرستادن کتاب و نهادن میزان میان مردمان شمرده شده است.«لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لَیقُومَ النّاسُ بِالقِسْطِ وَ أنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدِّ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ لِیعْلَمَ اللهُ مَنْ ینْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیبِ إنَّ اللهَ قَوی عَزیزٌ؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی آنکه او را ببینند؛ خداوند قوی و شکست‌ناپذیر است» (الحدید/۲۵)

اصل اعتدال و میانه‌روی
اعتدال و میانه‌روی از دیدگاه امام حسین(ع)، قلمرو وسیعی دارد و در اقتصاد نیز به عنوان یک اصل خلل‌ناپذیر اسلامی مطرح می‌گردد. اساسا «اقتصاد» به معنای اعتدال و میانه‏‌روی است که البته در زمینه مصرف نمود بیشتری دارد.

اصل نفی تکاثر
یکی از اصول سیره قتصادی معصومان(ع) نفی تکاثر و استئثار(ویژه‌خوارى و انحصارطلبی) است. در نگرش اهل‌البیت(ع) گردش ثروت در دست عده‌ای کم، از اصول انحراف حکومت‌های بیدادگر برشمرده است. «لایجْمَعُ المالُ إلّا بِخَمْسِ خِصالٍ: بِبُخْلٍ شَدیدٍ، وَ اءمَلٍ طَویلٍ، وَ حٍرصٍ غالِبٍ، وَ قَطیعَةِ الرَّحِمِ، وَ ایثارِ الدُّنیا عَلَی الآخِرَةِ؛ ثروت انباشته نمی‌گردد مگر با یکی از پنج خصلت: بخیل بودن، آرزوی طول و دراز داشتن، حریص بر دنیا بودن، قطع صله رحم کردن، آخرت را فدای دنیا کردن.

اصل نفی انباشت درآمد
در نظام اقتصادی معصومان از جمله امام حسین(ع) انباشت ثروت به شدت نکوهش شده و چنین عملی را به عذابی سخت بشارت داده است. از این رو، یکی از مهم‌ترین وظایف حاکم اسلامی چرخه تولید و رشد اقتصادی و توزیع ثروت را برای همه شهروندان میسر سازد و از انباشت ثروت و امکانات عمومی در دست عده‌ای خاص جلوگیری کند.
با توجه به آنچه یاد شد، در متون دینی به ویژه در کلام امام حسین(ع) اهمیت مبانی و اصول اقتصادی به عنوان اساس و بن‌مایه‌های هرگونه فعالیت‌های اقتصادی به خوبی نمایان است. بر اساس تعالیم حسینی باور به خدای یگانه، اصل خدا مالکی، باور به معاد و رستاخیز، فقر وجودی بشر و اصولی چون اصل عدالت اجتماعی، اصل آزادی اقتصادی و نفی انباشت ثروت، به عنوان مبانی نظری اقتصادی از مصادیق بنیانی و زیرساخت‌های تحقق اقتصادی سالم و پویا است.

رفتار حضرت سیدالشهدا(ع) نشان‌دهنده چگونگی توانایی برای آبادسازی دنیا به دور ازطلب دنیاست و ایشان به این وسیله به الگویی برای اعصار پس از خود تبدیل شد و او راه ساختن جامعه آرمانی را به انسان می‌آموزد. هر چند شیوه رفتارى او براى فرد مسلمان حائز اهمیت بیشتری است. زیرا از دیدگاه فرد مسلمان، امام حسین(ع) انسان کامل و مظهر عالی‌ترین جلوه ارزش‌هاى انسانی و اسلامى است و چنانکه رسول خدا(ص) فرمود: حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین‏؛ حسین از من است و من از حسین هستم» و نیز فرمود: حسین پاره تن من است. وقتی پیامبر اعظم(ص) در صراط مستقیم باشد پاره تن او امام حسین(ع) نیز جلوه‌ای از آن راه مستقیم الهی است.
متأسفانه رفتارهاى اقتصادى امام حسین(ع) به طور کامل در تاریخ ضبط نشده است و هرچند شناخت حقیقت رفتارهاى اقتصادى امام حسین(ع) نیازمند تحقیق و پژوهش بیشترى است به ویژه آنکه این بعد از شخصیت آن امام بزرگ تا کنون به طور مستقل و جامع مورد مطالعه و تحلیل قرار نگرفته است اما آرمانی و غیرقابل تعمیم بودن، از جمله ایراداتی است که معمولا در چنین مباحثى مطرح مى‌‏شود که در پاسخ به این ایرادات باید گفت:
اولا: اتخاذ الگوهاى آرمانى براى تحلیل و ارزیابى رفتارها یک ضرورت علمى است و غرض دانشمندان از این کار به هیچ وجه عمومیت داشتن این الگوها نبوده، بلکه صرفا اتخاذ یک چارچوب منطقى براى تجزیه و تحلیل رفتارها و آثار و پیامدهاى آنها مورد نظر است.
ثانیا: نمونه آرمانی در هر مکتبى مطابق عقاید و ارزش‌هاى مورد قبول همان مکتب ساخته مى‏‌شود و طبیعتا در اسلام، رفتار انسان‌هاى کاملی مانند امام حسین(ع)، براى اتخاذ چنین نمونه‏‌اى کاملا مناسب است؛ به ویژه آنکه آن حضرت در احادیث پیامبر اکرم(ص) با عناوین ویژه‌ای معرفى گردیده است.
ثالثا: موارد غیر قابل تعمیم در رفتار امام حسین(ع)، یا صراحتا توسط خود معصومان(ع) بیان گردیده و یا با مقایسه آنها با اندیشه و گفتار حضرت قابل شناسایى است.
مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما