پروردگار، بانی اولین هیأت
نوشته: حجتالاسلام انصاریان
21 مرداد 1387 ساعت 21:20
اين نوشتار بخشی از سخنرانی حجتالاسلام انصاریان در اولین نمایشگاه توانمندیهای هیئات مذهبی در قم است.
به گزارش خیمه، تشکیلدهندگان هیئات مذهبی برای این که ارزش کار عظیم خود را بدانند، لازم است به این مسئله بسیار مهم توجه کنند؛ و آن مسئله این است که ما از یکی از آیات قرآن مجید همراه با چند روایت استفاده میکنیم، اولین کسی که فرمان تشکیل هیأت مذهبی، علمی، عزاداری را داد، وجود مقدس پروردگار مهربان عالم است.
شرکتکنندگان در این هیأت دو جوان بودند، یک مرد و یک زن. گویندهی این جلسه، معلم علم و ذکر مصیبت کننده در این جلسه هم امین وحی، فرشته مقرب پروردگار، جبرئیل بود. آن فرشتهی والایی که خداوند متعال دشمنی با او را که در یهود پیدا شد، مساوی با کفر میداند.
یک مرد و زن جوان از حریم پروردگار به خاطر یک لغزش که موجب عذاب هم نبود، جریمه هم نداشت، گناه کبیره نبود، گناه صغیره هم نبود، بلکه آن لغزش عبارت بود از مخالفت با یک امر و نهی ارشادی پروردگار، از حریم بهشت ـ غیر بهشت آخرت ـ رانده شدند. از همنشینی و همصحبتی با ملائکهالله محروم شدند. از آن مقامی که داشتند ـ به فرموده قرآن مجید ـ هبوط کردند.
چرا با یک لغزش که سرپیچی از نهی ارشادی بود، به این سختیها دچار شدند؟ به خاطر این که از هر دو مرد و زن جوان، توقع این سرپیچی نمیرفت. دشمن اگر سرپیچی کند، به خاطر تاریکی باطنتش، به خاطر ظلمت قلبش، به خاطر گرفتار بودنش به حجابها، طبیعی است، اما لغزش دوست و آشنا طبیعی نیست.
پروردگار عالم توقع ندارد دوستانش عمداً دچار لغزش شوند؛ و چون توقع نداشت، این لغزش برای این مرد و زن جوان گران تمام شد. هم هر دو آنها را از بهشتی که مسکن داشتند، بیرون راندند، هم از مقام قرب دور شدند و هم از مقامی که خود در باطن داشتند، هبوط کردند؛ و هم از همصحبتی با فرشتگان محروم شدند.
ولی این مرد و زن جوان نسبت به پروردگار عالم ادب داشتند و برای حریم حضرت حق ارزش قائل بودند، اهل تواضع بودند. ادب و تواضع و ارزش قائل شدنشان برای حریم حق از یکی از آیات سوره اعراف دریافت میشود.
هر دو گفتند: «ربنا ظلمنا انفسنا». خدایا! ما با دست خود، از خودمان کم گذاشتیم. ما نباید لطمه به خود میزدیم. اوج ادبشان اینجاست که به پروردگار عالم عرض نکردند: «اغفر لنا و ارحمنا». نگفتند ما را بیامرز. نگفتند خدایا ما را مشمول رحمت خود قرار ده. ادب کردند، به جای درخواست آمرزش و رحمت. خبر دادند به پروردگار: اگر ما را نیامرزی، ما را مورد رحمت قرار ندهی، لنکونن من الخاسرین. ما همهی سرمایه وجودی خودمان را به نابودی کشیدهایم. این اوج ادب است.
نمیگویند ما را بیامرز و به ما رحم کن. میگویند اگر ما را نیامرزی. میتوانی بیامرزی، میتوانی رحم کنی، میتوانی رحم نکنی. چون مقصر ما دو نفر هستیم. وقتی که با چنین حال ادب باطنی و با تواضع با پروردگار عالم رابطه برقرار کردند، طبق این آیه، خداوند متعال بر اساس یکی از آیات سوره بقره و چند روایت، دستور تشکیل یک جلسه مذهبی، علمی و عزاداری را صادر کرد. این اولین جلسه و هیأتی بوده که در کره زمین برپا شده است. شرکت کننده مردی بوده است جوان، چون غیر از او دیگر موجودی همنوع خودش در کره زمین آفریده نشده بود. شرکتکننده دیگر، همسر جوانش، حوا بود.
... باید شرکتکنندگان مجالس مذهبی و مساجد هم مردان باشند و هم زنان. استثنا کردنش درست نیست؛ در ایام نوجوانی یادم هست هیأتهایی که در تهران در خانهها دور میزد، حتماً یکی دو تا اتاق، یا اگر تابستان بود، سالن آن خانه را اختصاص به خانمها میدادند و حیاط خانه را به برادران اختصاص میدادند.
در زمستان که به خاطر سرما جمعیت کمتر بود، چند اتاق را به آقایان به خاطر جمعیت بیشتر اختصاص میدادند و دو اتاق را به خانمها اختصاص میدادند؛ یعنی خانوادهها خود را مسئول میدانستند که بچههایشان را در این جلسات بیاورند که آنها هم به اندازه مردها مغز و قلبشان هم تغذیه علمی و هم تغذیه فکری شود و هم از عزاداری و گریه کردن نصیب ببرند. یک کار بسیار مهم هیئات قدیم تهران این بود که حتماً یک مسئلهگو آن هم در وقت اوج جمعیت و نه در وقت خلوتی جمعیت قرار میدادند که برای خانمها و آقایان و جوانها به تناسب سنشان مسئله بگوید.
البته مسئلهگوها هم هنرمند بودند و رعایت جلسات را میکردند و بعضی از مسائلی که درست نبود عریان بیان شود، مؤدبانه بیان میکردند. این که خدا فرمان تشکیل جلسه در کره زمین را داد و آدم و حوا ـ یک مرد و یک زن جوان ـ در این جلسه شرکت کردند، نگاهش به این است که نباید خانمها را از جلسات محروم کرد. بچهها را هم بیاورند که آنها چشمشان با این پرچمها، شعارها، چهره روحانی و فضای مسجد پر شود.
چون بچهها آنچه را میبینند در آیینه مغز عکسبرداری میکنند. ما خودمان تنها چیزی که از آن ایام در یادمان هست یکی کلاسهای مدرسه است و معلمان و یکی هم هیئات و جلسات مذهبی.
و اما گوینده جلسه جبرئیل بود؛ یعنی هیئات باید این دقت بسیار مهم را داشته باشند برای انتخاب واعظ. واعظ یعنی تغذیهکننده گرسنگی دینی مردم که باید بیاید در یک جلسه، خصوصاً زمانهایی که کشش در ذات زمان است و مردم را در یک جا جمع میشوند، مثل محرم و صفر و ماه رمضان و یا روزهایی که با ائمه طاهرین مرتبط شده است مثل شهادت امام صادق(ع)، شهادت صدیقه کبری(س)، ولادت امیرالمؤمنین(ع)، غدیر خم، ولادت پیامبر(ص). اینها زمانهایی است که خود زمان در ذاتش توان جمع کردن مردم را دارد.
گوینده باید کسی باشد که تخصص در معارف دینی داشته باشد و این بر عهده مدیران هیئات است. اگر کسی را دعوت کنند که تخصص در معارف الهی ندارد، پنج هزار نفر را جذب کرده باشند و یک ساعت سخنرانی کند و عمر پنج هزار نفر را صرف کند و چیزی گیر مردان و زنان نیاید، هم مدیر هیأت مسئول است و هم خود واعظ، به گفته خود پیامبر(ص).
این سرمایهای نیست که با آن بازی کنند؛ مطالبی را به عنوان دین بگوید ولی از دین نباشد. مطالبی را به عنوان مذهب بگوید ولی از مذهب نباشد. بلکه روی یک مسائل پوک و پوچ رنگ مذهب زده باشند به عنوان مذهب؛ و مردم را تغذیه کنند.
شما ببینید انتخاب پروردگار چه انتخاب عظیمی است. برای یک جمع دو نفره جبرئیل را انتخاب میکند. اول تعلیم به آدم میدهد. «فتلقی آدم من ربه کلمات». دانشِ توبهی واقعی را به آدم و حوا میآموزد. علم توبهی حقیقی را به آدم و حوا میآموزد. یعنی راهنمایی به خدا، «من ربه کلمات». راهنمایی به خدا نیاز این مرد بوده است.
جاده خدا جاده این مرد و زن بوده است. حالا این دوری از مقام قرب چگونه باید جبران شود؟ این هبوط که برای آنان پیش آمده چگونه باید تبدیل به صعود شود؟ یعنی چه باید کرد تا دوباره در سکوی پیروزی قرار بگیرید تا مغفرت و رحمت خدا را به دست بیاورید. راهی را نشان دهید که از این راه اگر بروید، پایانش مغفرت و رحمت خداست.
برای این که این مرد و زن جوان را تربیت کند، برای این که حالشان و توبهشان ارزش بیشتری پیدا کند و سرعت بگیرد برای رسیدن به مغفرت و رحمت، در پایان جلسه شروع میکند به ذکر مصیبت گفتن. این اولین گویندهای است که ذکر مصیبت خوانده در کره زمین.
اولین کسی که در عالم ذکر مصیبت کرده، خود پروردگار است که روضه را به جبرئیل یاد میدهد. در کره زمین اولین کسی که روضه خوانده، همین است؛ ای آدم! خدا را قسم بده به شخصیت پیامبر اسلام(ص)، علی بن ابیطالب(ع)، فاطمه زهرا(س)، امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع). به اولین پیامبر یاد میدهد که منهای این ارتباط توبه، بر روی زمین باقی میمانید. شما برای توبه مرکب ولایت لازم دارید.
بدون مرکب ولایت این توبه به پروردگار عالم نخواهد رسید. سئوال میکند: «کهاند این پنج نفر. نام چهار نفر اول من را شاد کرد. نام نفر پنجم مرا به شدت دچار غصه و حزن کرد.» از اینجا روضه را شروع میکند. میگویند این پنج نفر از فرزندان تو هستند. اولی، آخرین پیامبر از فرزندان توست. دومی وصی او، سومی دختر او و همسر وصی اوست، چهارمی فرزند اولشان است و پنجمی هم در سرزمینی به نام نینوا گرفتار دشمن میشود و کار را چنان بر او سخت میکنند که تشنگی بچههای کوچکش را میکشد و بزرگانشان پوست بدنشان مثل چیزی که سرخ کردهاند جمع میشود. آدم گریه کرد.
در روایات ما اشک بر ابیعبدالله(ع) عامل مغفرت، رحمت و شفاعت است. آدم و همسرش به این مغفرت و رحمت رسیدند. خودشان نیاز به شفاعت ندارند، چون در قیامت جزو شفاعت کنندگان هستند.
اول جلسه دینی، دوم علمی، سوم با حضور مستمع جوان، چهارم مستمع مرد و زن، پنجم تعلیم معارف، ششم ذکر مصیبت. این جلسه ادامه پیدا کرد با چند نفر تا بعد از ولادت ابیعبدالله(ع) که جلسه روز ولادت تشکیل شد از یک خانم جوان(فاطمه زهرا)، مردی جوان(امام علی)، فرزند صالح(حضرت مجتبی)، معلمی پخته و عالم و روضهخوان (پیامبر اسلام). این جلسه ادامه پیدا کرد بعد از حادثه کربلا. از منزل زینالعابدین(ع) شروع شد تا غیبت صغری.
از غیبت صغری ادامه پیدا کرد تا الان که تقریباً شعاعش پنج قاره را گرفته است؛ و حتی شعاعش غیرشیعه و غیرمسلمانان را گرفته است. یکی از واعظان بینالمللی برای ما گفت در روز عاشورا در هند بودم. یک دسته عزاداری سینه میزدند. یک «سیک» آنجا ایستاده بود و او هم سینه میزد. مترجم پرسید شما برای چه سینه میزنید؟ گفت من یک سیک هستم. انجام اعمال مسلمانان به من واجب نیست، ولی در عاشورا سینه زدن برای حسین بن علی (ع) اخلاقاً بر من واجب است. و گفت در کره زمین هر خانهای که نام اباعبدالله(ع) و ذکر آن، در آن خانه نیامده، آن خانه باید بر سر صاحبش خراب شود.
این همه اهمیت به هیئات برای چیست؟ امروز هیئات مفید و پربار هدف اولیه تمام دشمنان شرق و غرب است. خوشحالیشان آن روز است که تمام این هیأتها جمع شود که البته جمع هم نمیشود. به همین خاطر است که آمریکا و اسرائیل گفتهاند جنگ با ایران معلوم نیست به سود غرب باشد. جنگ غرب با ایران معلوم نیست پیروزی داشته باشد. با هم تصمیم گرفتهاند و گفتهاند اگر ما دو نفر بتوانیم حسین بن علی(ع) را از ایرانیهای بگیریم تا ابد ایران را شکست دادهایم و پشتشان را به خاک میرسانیم. اما باید هر دو این آرزو را به گور ببرند. چون تکیهگاه هیئات و جلسات و مناقب و مصائب در این عالم، پروردگار یکتاست.
کد مطلب: 2289
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/note/2289/پروردگار-بانی-اولین-هیأت