با کاروان حسینی تا اربعین

راز بیمرگی و حیات در همراهی با آل رسول است

مهر , 16 مهر 1394 ساعت 12:37

در روزشمار وقایع کاروان حسینی به شبی می رسیم که خواهر مسلم و حضرت زینب (س) با هم سخن می گویند و این میان مردان سپاه قافله سالار آماده مرگ در راه حسین (ع) هستند.


مجتبی فرآورده نویسنده و کارگردان سینما با سلسله یادداشت هایی که از روز هفتم ذیحجه شروع شده است و تا اربعین ادامه دارد، قرار است روزشمار وقایع کاروان حسینی در این ایام را روایت کند. امروز بیست و چهارم ذیحجه هجدهمین یادداشت وی را می خوانید: بیست و چهارم ذیحجه «شب بود و خیمه‌گاه در تلاطم، و صدای سم اسبانی در تردد، و سایه های رقصان مردانی در نور شعله های مشعل که به جنب و جوش آمده بودند. و جویندگان کام، در پی دنیا، اسبان را لگام زدند و اشتران را بار کردند. و مردی، بیش از همه تعجیل داشت. زُهیر گفت: کجا؟ گفت: اینهمه راه زندگی پیش رو است، چرا راه مرگ؟ گفت: برای رسیدن به راز بیمرگی! سر اسب گرداند و همراه دیگران تاخت و در سیاهی شب گم شد. تا هیچگاه نفهمد، راز بیمرگی و حیات، در همراهی با آل رسول است. و صدای دور شدن سواران با ترک کاروان، پیوسته شنیده ‏شد. و رقیه، همسر مسلم بن عقیل، با چشمان به اشک نشسته با زینب نجوا کرد. گفت: به خدا قسم مسلم می‌دانست شمشیر کوفیان به انتظارش نشسته‌اند. هنگام وداع، صدایش کردم، سر گرداند، آذرخش مرگ را در چشمانش دیدم، خواهرجان او می‌دانست، به خدا قسم می‌دانست. زینب گفت: بخدا اعتماد کن. مقرر همان است که او می خواهد. و به نوازش، دانه های بلورین اشک را از چهرۀ او زدود و دست او را فشرد و رقیه را تسلّی داد. زینب گفت: پدرمان می‌گفت، از پیامبر پرسیدم شما به عقیل علاقه دارید؟ رسول‏ الله فرمود، عقیل را به دو جهت دوست دارم. یکی به خاطر محبتی که به ابوطالب داشت و دیگری به خاطر فرزندش مسلم که در راه دوستی حسین من کشته خواهد شد.»


کد مطلب: 27252

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/note/27252/راز-بیمرگی-حیات-همراهی-آل-رسول

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir