با کاروان حسینی تا اربعین

تو نوری هستی که خداوند بر افروخته تا همگان را روشنی بخشد

مهر , 17 مهر 1394 ساعت 23:13

در روزشمار وقایع کاروان حسینی به زمانی می رسیم که ام وهب خدمت امام حسین (ع) می رسد و خطاب به ایشان می گوید که دلم گواه است که تو نوری هستی که خداوند بر افروخته تا همگان را روشنی بخشد.


مجتبی فرآورده نویسنده و کارگردان سینما با سلسله یادداشت هایی که از روز هفتم ذیحجه شروع شده است و تا اربعین ادامه دارد، قرار است روزشمار وقایع کاروان حسینی در این ایام را روایت کند. امروز بیست و پنجم ذیحجه نوزدهمین یادداشت وی را می خوانید: بیست و پنجم ذیحجه «قافله سالار ادامه داد: اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ. و از آن بسیار مردان، اندکی بیش نمانده بود در اقتداء به او. نماز به اتمام رسید، سایبان ها به پا کردند و هرکس به کاری رفت. ام وهب، همراه فرزند و عروس به کاروانیان که رسیدند، چهره شان از هم شِکُفت. وهب گفت: اقبالت بلند بود مادر. عباس به استقبال آمد. ام وهب پرسید: این کاروان پسر پيامبر آخرين است؟ عباس گفت: بله مادر. گفت: ما را به نزد او ببر. و با عباس، همراه شدند تا سایبان قافله سالار کاروان. در زیر سایبان، ام وهب جرعه ای آب نوشید و نگاهش را به قافله سالار دوخت. گفت: درخت را از میوه می‏ شناسند و آدمی را از کردار. دلم گواه است که تو نوری هستی که خداوند بر افروخته تا همگان را روشنی بخشد. وهب با اشتیاق، به قافله سالار نزدیک شد. گفت: مادرم در فهم حقیقت خطا نمی‏ کند. اصرار و گواه دل او مرا واداشت تا شما را بیابم. لبخندی سرشار از محبت، بر چهره قافله سالار نشست. گفت: خدا یارتان باشد. قدری بیاسایید و خستگی از تن بگیرید. و سپس رو به عباس کرد. گفت: عباس، مهمانان ما را دریاب.»


کد مطلب: 27268

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/note/27268/نوری-هستی-خداوند-افروخته-همگان-روشنی-بخشد

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir