کد مطلب : ۲۸۲۸۸
اربعین، فرصتی برای بازخوانی قیام سرخ عاشورا
دکتر سید محمدمهدی رفیع پور
از مباحث بسیار مهم در عاشورا شناسی، بحث اهداف حادثه کربلاست. تردیدی نیست در اینکه امام معصوم کاری را که انجام می دهد بر اساس حکمت و عقلانیت است و به اصطلاح علما کار عبث و بیهوده از چنان مقامی سر نمیزند. از این روست که اندیشمندان و متفکران برجسته در صدد برآمدند تا برای این ماجرا به جستجوی علل عقلانی برآیند و در کنار مطالبی که در برخی روایات آمده و قیام را تکلیف سید الشهدا علیه السلام بیان کرده است[1] به کنکاش عقلانی ادامه دهند؛ چه، منافاتی ندارد که یک تکلیف دینی دارای ابعاد اجتماعی و عقلانی نیز باشد. دو نکته مهم در اینجا وجود دارد که نباید با هم خلط شود: یکی اینکه در اینجا دو مطلب وجود دارد: مطلب اول "آثار و نتایجی که بر ماجرای کربلا مترتب شد، کدام است؟" به تعبیر دیگر پس از شهادت امام حسین چه تاثیرات مختلفی در دنیای اسلام اتفاق افتاد. بحث دوم اینست که خود حضرت از قیامشان چه اهدافی داشتند. تفاوت دو بحث روشن است. ممکن است یکسری اتفاقات به صورت ناخواسته بر یک نهضت مترتب شود و همچنین ممکن است به علت مساعد نبودن شرایط، اهداف قیام محقق نگردد. بحث ما درباره مطلب دوم است. نکته دوم اینکه یک قیام ممکن است دارای اهداف کوتاه مدت و بلند مدت باشد. بر این اساس ممکن است هدف نزدیک حضرت حسین علیه السلام امر به معروف و هدف دورتر ایشان سرنگونی حکومت جور اموی بوده باشد. اما اصل بحث: به لحاظ تاریخی تردیدی نیست که حضرت حسین(علیه السلام) تنها برای شهید شدن آن هم در سرزمین کربلا، قیام نکردند. اگرچه بیعت نکردن با یزید علت خروج حضرت از مدینه و مکه بوده است اما توجه به نامههای کوفیان و فرستادن سفیر برای بیعت با آنان حکایت از تلاش حضرت برای انجام یک قیام مسلحانه علیه حکومت جور یزید دارد. مشکل مهمی که در این بحث وجود دارد اینست که با توجه به اخبار متعددی که شهادت حضرت را پیش بینی کرده بود و با توجه به بحث «علم امام به برخی مسائل غیبی» که در علم کلام محل بحث است، چگونه میتوانیم مساله را تبیین نماییم که از طرفی علم حضرت زیر سوال نرود و از طرف دیگر این واقعیت تاریخی که امام برای گرفتن حکومت تلاش کردند به اشکال برنخورد. از پاسخ های عرفانی و باطنی حادثه که بگذریم، دو دیدگاه اصلی در بحث وجود دارد: یکی دیدگاهی که اصل را بر شهادت طلبی امام بنا میکند و معتقد است حضرت از ابتدا به دنبال شهادت بوده است و اقدامات تاریخی حضرت در مورد ارتباط با کوفیان و بیعت و حرکت به سمت کوفه و... به نوعی ظاهر سازی است. دیدگاه دوم در برابر معتقد است که حضرت کاملا به دنبال تشکیل حکومت بودند و شکستشان به علت برخی عوامل اتفاقی همانند آمدن ابن زیاد به کوفه میباشد. بنا بر این شهادت حضرت یک حادثه است که با وجود پیش بینی در روایات نبوی و علوی، تاثیری در اقدامات و منویات حضرت نداشته است. هر دو دیدگاه طرفدارانی دارد که هریک به دلایل متعددی استناد کردهاند. اربعین فروردینی دیگر اما دیدگاه وسطی وجود دارد که تلاش کرده است به نحوی میان هر دو نظر جمع کند. هم واقعیات تاریخی را نادیده نگیرد و هم به لحاظ کلامی از علم امام پاسداری کند. از منظر این دسته علم غیب پیامبران و امامان سبب تکلیف نمی شود. آنان بر اساس این دیدگاه معتقدند که امام حسین علم به شهادت داشتند اما به آن ترتیب اثر نداده و بر اساس مصالح مسلمانان قصد تشکیل حکومت اسلامی داشته است. از دیدگاه این دسته با وجود علم غیب حضرت: «قیام امام در برابر یزید و بیعت گرفتن مسلم بن عقیل در کوفه برای آن حضرت پس از اعلام آمادگی شیعیان برای تشکیل حکومت اسلامی دلیل روشنی است بر اینکه قیام او برای تشکیل حکومت اسلامی بوده است.»[2] تحقیق این بحث، سر درازی دارد هدف ما اشاره و مروری به اصل موضوع بود. در زیارات حضرت حسین(علیه السلام) زیارت اربعین از این جهت که اشاره به یکی از اهداف بلند مدت شهادت حضرت دارد جالب توجه است: «و بذل مهجته لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة.»[3] خون دلش را در راه تو ریخت تا بندگانت را از نادانی و حیرت گمراهی نجات دهد. خوب با توجه به حوادث تاریخی، ممکن است گفته شود در چه زمانی این امر محقق شد. چه وقت مردم از گمراهی نجات پیدا کردند. پاسخ اینست که اولا همان گونه که گفتیم نیت حضرت با تحقق خارجی آن تفاوت دارد. ممکن است نیت امام از نهضت بزرگش این باشد که همه مردم را از گمراهی نجات دهد اما در مقام تحقق به علت موانع به بخشی از این هدف والا دست یابد. علاوه بر آن بر اساس تاریخ مسلم اسلامی، شهادت حضرت زمینه ساز توجه مضاعف مردم به اهل بیت(علیهم السلام) را فراهم آورد و یکی از علل نشر و گسترش تشیع را فراهم آورد. تعداد شیعیان که به شدت اندک بود، در کمتر از یک قرن چنان گسترش یافت که در ابتدای امامت حضرت کاظم(علیه السلام) در سال148 هجری، شیعیان به یکی از مذاهب اسلامی تبدیل شده و در اقصی نقاط کشور اسلامی با مقام امامت در ارتباط بودند. نور ولایت که در حال خاموشی بود چنان جاذبهای پیدا کرده بود که حتی عباسیان برای سرنگونی خاندان اموی از شعار خونخواهی اهل بیت(علیهم السلام) سود جستند. شعار ارادت به اهل بیت گسترش یافت و زمینه برای انزوای دشمنان فراهم آمد. شرح و بسط مطلب و ذکر مستندات تاریخی برای بحث به درازا میکشد و لذا به همین اندک بسنده مینماییم. امید است مفید باشد. پی نوشت: [1] الکافی1/ به احادیث کتاب الحجه مراجعه نمایید. همچنین در روایات همین بخش احادیث علم امامان ملاحظه شود از جمله: 1/202: ای امام لایعلم ما یصیبه و الی ما یصیر فلیس ذلک بحجة لله علی خلقه. [2] مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن1/531. [3] مفاتیح الجنان/ زیارت اربعین.