درسگفتارِ درونمایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیباییشناسی و آرایهها
جلسة بیستوچهارم: تحلیل بلاغی ابیاتی از ترکیببند محتشم کاشانی (۱)
استاد اسماعیل امینی
22 خرداد 1397 ساعت 15:29
شاعر در این تشبیه همة این حرفها را بهطور فشرده بیان کرده است؛ بدون اینکه نیاز به تفصیل باشد. تصویری آفریده که این تصویر در ذهن همه مینشیند: خورشید آسمان و زمین نور مشرقین/ پروردة کنار رسول خدا حسین. وجه شبه یعنی علت شباهت آنچه تشبیه شده است، یعنی وجود مبارک امام حسین (ع) به خورشید و نور، با توجه به مقدار تخیل هر کس و مقدار سوادش و مقدار دانش و اطلاعاتش نسبت به تاریخ، نسبت به طبیعت، نسبت به منابعی که وجود دارد، میتواند خیلی گسترده شود؛ مثلاً اینکه امام، روشنگر راه انسانهاست.
درسگفتارِ درونمایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیباییشناسی و آرایهها
جلسة بیستوچهارم: تحلیل بلاغی ابیاتی از ترکیببند محتشم کاشانی (۱)
استاد اسماعیل امینی
تحلیل ابیاتی منتخب از ترکیببند محتشم، موضوع سخن ماست. این ابیات را به لحاظ فنون بلاغی بررسی میکنیم؛ یعنی شاخهای از بلاغت که به علم بیان مشهور است. بلاغت سه شاخه دارد: معانی، بیان و بدیع. بدیع را امروز آرایههای ادبی میگویند. علم بیان دربارة صورتهای خیال صحبت میکند. بحث مورد نظر ما دربارة تشبیه است. میخواهیم در این بیت نشان دهیم که چه تشبیهی انجام شده است:
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پروردة کنار رسول خدا حسین
این بیت از ابیات بند است؛ در ترکیببند، بیتهای بند، با هم همقافیه هستند. در ترکیببند علاوه بر ابیاتی که مثل قصیده و غزل قافیة مشترک دارند، بعد از هر بند، یک تکبیت میآید که آن تکبیت برای خودش قافیة جداگانه دارد و بندهای ترکیببند همقافیهاند. این بیت از ابیات بند است. در این بیت، سخن از امام حسین (ع) است. یعنی حرف شاعر دربارة امام حسین (ع) است و برای او صفاتی آورده است. شاعر میگوید که از نظر او، امام حسین (ع) چه چیزهایی است. یکی اینکه گفته ایشان پروردة کنار رسول خداست. نور چشم رسول خداست؛ این خبر است؛ یعنی در این خیالی نیست؛ حرف عینی است، خبر است. تخیل شاعر در این دخالتی نداشته است. گویی یک واقعة بیرونی را دیده و گزارش داده است. مثل اینکه بگوییم امام حسین (ع) فرزند علی بن ابیطالب و حضرت زهرا (س) است؛ این خبر است؛ اما وقتی شاعر میگوید: امام حسین (ع) خورشید آسمان و زمین است و نور مشرقین است، این خیال است؛ یعنی مدعای شاعر است، شاعر او را اینگونه دیده است؛ و دوست دارد مخاطبش هم اینگونه تصور کند.
چرا از خیال استفاده میکند؟ برای عظمت ممدوح خودش که اینجا امام حسین (ع) است؟ او برای تأثیرگذاری این کار را میکند. برای اینکه بگوید، این تصویر روی من چه تأثیری داشته است و همان تأثیر را به خواننده منتقل کند. میخواهد عظمت آن واقعه را بگوید. اینکه آن کسانی که امام حسین (ع) را در روز عاشورا شهید کردند، چه کار وحشتناکی کردهاند؛ انگار که خورشید را خاموش کردند؛ هم خورشید آسمان، هم خورشید زمین.
خورشید واقعی دور از دسترس و در آسمان است؛ اما این خورشیدی در زمین بوده و در دسترس بوده است؛ کنار مردم بوده و اینکه نور بوده، نور مشرقین بوده است. چرا مشرقین؟ چرا دو مشرق؟ ما که یک مشرق داریم! این از همان نکاتی است که اهل تأمل متوجه میشوند. چرا دو مشرق؟ به نظر من، مقصودش مشرق آسمان و زمین است. یعنی عالم معنوی، عالم درون و عالم بیرون. نور امام حسین (ع) هم متعلق به عالم بیرون بوده، یعنی هم عالم بیرونی را روشن میکرده است و هم عالم درون را؛ یعنی جانها را؛ از هر دو طرف روشنی میداده است.
شاعر در این تشبیه همة این حرفها را بهطور فشرده بیان کرده است؛ بدون اینکه نیاز به تفصیل باشد. تصویری آفریده که این تصویر در ذهن همه مینشیند: خورشید آسمان و زمین نور مشرقین/ پروردة کنار رسول خدا حسین. وجه شبه یعنی علت شباهت آنچه تشبیه شده است، یعنی وجود مبارک امام حسین (ع) به خورشید و نور، با توجه به مقدار تخیل هر کس و مقدار سوادش و مقدار دانش و اطلاعاتش نسبت به تاریخ، نسبت به طبیعت، نسبت به منابعی که وجود دارد، میتواند خیلی گسترده شود؛ مثلاً اینکه امام، روشنگر راه انسانهاست. امام، هستیبخش است. همانطور که خورشید هستیبخش است، وجود همة موجودات زنده، وابسته به خورشید است؛ امام هم همانگونه است. هر چه دانش کسی و قدرت تخیل او و قدرت تفسیر و تأویل او بیشتر باشد، میتواند وجه شبههای متعددی پیدا کند؛ و به همین دلیل هم هست که شاعر به جای بیان مستقیم از تشبیه استفاده میکند. در ادامه بیت دیگری از همان ترکیببند میخوانیم. این از زبان حضرت زهرا (س) است:
پس با زبان پُرگله آن بضعة البتول
رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول
این کشتة فتاده به هامون حسین توست
این صید دستوپا زده در خون حسین توست
این تو، وجود مقدس رسول خداست. به زبان حال میگوید اینها فرزند رسول خدا را در کربلا به شهادت رساندند و بیرحمانه و شقاوتمندانه این کار را کردند. در اینجا هم باز، تشبیه اتفاق افتاده، با اینکه صورت و ظاهر تشبیه وجود ندارد؛ یعنی کلماتی همچون «مثل»، «مانند»، «همچون»، «بسان»، «نظیر» و ... که اصطلاحاً به آنها ادات تشبیه میگویند. اما از طریق فعل معلوم است که این دو به هم پیوند پیدا کردهاند؛ یعنی صید دستوپا زده در خون، یعنی امام حسین (ع) به شکاری که در خون خودش رنگینشده، تشبیه شده است؛ پیکرِ شکار، در خون خودش رنگین شده است.
در همین بیت تصویرهای مختلفی برای وصف حالت شهادت امام حسین (ع) هست که برخی تصویرهای بسیار دردناکی است؛ و هم به لحاظ هنری بسیار تأثیرگذار است. محتشم کار بزرگی کرده است. مثلاً جای دیگر میگوید: این ماهی فتاده به دریای خون که هست ... یعنی باید در آب باشد، اما این ماهی در دریایی از خون افتاده است. گودال قتلگاه را به دریای خون تشبیه کرده است:
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
دربارة تعداد زخمها با آن اغراق شاعرانه گفته که از ستارههای آسمان هم بیشتر است. این هم از فواید تشبیه است که موجب میشود سخنی که شاعر میگوید، هم ماندگار باشد، هم تأثیرگذار باشد؛ و هم امکان برداشتهای متعدد و تأویل و تفسیرهای متعدد داشته باشد.
کد مطلب: 33046
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/note/33046/جلسة-بیست-وچهارم-تحلیل-بلاغی-ابیاتی-ترکیب-بند-محتشم-کاشانی-۱
آرمان هیأت
https://www.armaneheyat.ir