وقتي فرياد دين‌داري عوامانه، صداي مومنان واقعي را خاموش مي‌كند

نویسنده: دكتر مهدي محسنيان‌راد*

7 اسفند 1387 ساعت 17:07

حوزه‌هاي مفهومي دين‌داري عوامانه بيشتر عاطفي و كمتر ادراكي و خردگرايانه است؛ تمايل به درك عميق متن، كلام و انديشه خداوند (كتاب مقدس) ندارد و بيشتر به حاشيه مي‌پردازد.


بارها مبلغان ديني، دين را امري فطري ناميده‌اند؛ به اين مفهوم كه امري ذاتي و نهفته در طبيعت انساني است. اگر اين گزاره را بپذيريم، رفتار مبلغان بعدي را مي‌توانيم بر روي طيفي قرار دهيم كه در يك سوي آن، تحريك شديد عواطف مخاطبان و در سوي ديگر، وادار كردن آنان به تفكر و تعقل است.

اما بايد به ياد داشت كه با توجه به تفاوت دو روند «فكر كردن» و «تحريك هيجان»، مي‌توان گفت كه استفاده از شيوه‌هاي تحريك شديد عاطفه براي تقويت معرفت ديني، در عمل مخاطب را به حاشيه دين مي‌كشاند و همان مي‌شود كه به آن «دين عوامانه‌» مي‌گويند.

انسان با آنچه از قبل ياد گرفته است، فكر مي‌كند. همچنين ممكن است از راه فرايندهاي فكري خود چيزهايي را ياد بگيرد كه پيش از اين نمي‌دانسته است؛ فكر كردن نوعي تحريك شدن يا ظاهر شدن متوالي نشانه‌هاست.

فكر كردن از طريق اولين نشانه‌ها آغاز مي‌شود. مطلب اول، مطلب دوم را در پي خواهد داشت، مطلب دوم، مطلب سوم را به ياد مي‌آورد و الي آخر؛ اين فرايند جز مواقعي كه در اصطلاح با صداي بلند فكر مي‌كنيم، به صورت ضمني انجام مي‌شود.

استدلال و تعقل از انواع فكر كردن است؛ مهمترين ويژگي آن اين است كه با تداعي يك مسئله به صورت يك روند ادامه مي‌يابد و از كنترل توالي انديشه به راه‌حل مسئله (درست يا نادرست) ختم مي‌شود؛ از ديگر پديده‌هاي مرتبط با عملكرد مغز و سيستم عصبي، هيجان و احساس است.

روانشناسي مي‌گويد احساس و عاطفه با هم ارتباط نزديك دارند. وقتي كسي از نظر عاطفي تحريك مي‌شود، تجربه‌هايي مثل خوشي، غم، ترس، اضطراب و ... به او دست مي‌دهد.

از طريق تحريك عاطفه و برانگيختن احساسي خاص مي‌توان بروز رفتاري ويژه را انتظار داشت؛ اين رفتار گاهي به صورت غيرمنتظره نيز بروز مي‌كند. براي مثال فرد با چنان سرعتي از مركز خطر مي‌گريزد كه از سن و سال او انتظار نمي‌رود.

تحريك عاطفه مي‌تواند منتهي به رفتار شود، اما اثربخشي آن از لحظۀ تحريك تا بروز رفتار، سريع اما كم‌دوام است؛پروپاگانديدست‌ها سال‌هاست كه از تحريك عواطف جماعت براي اهداف خود بهره مي‌برند.

بسياري از سخنرانان از راه بازي با احساسات مستمعان و با تكيه بر ترس، تنفر يا اميدهاي آنان، انگيزش‌هاي آنان را براي رفتار دلخواه فراهم مي‌كنند و گاهي آنان را به اعمالي وامي‌دارند كه از نظر عقل سليم، رفتارهايي نادرست است.

البته بايد دانست كه گرچه پروپاگانديست‌هاي سياسي و مذهبي مي‌توانند به كمك تكرار تحريك عاطفه بروز رفتارهايي را به ظاهر نهادينه كنند، اما چون مبناي آن تعقل نيست، روبنايي و آسيب‌پذير خواهد بود.

آيت‌الله مطهري در توصيف شيوه تبليغ دين در صدر اسلام مي‌گويد: «عوامل تبليغ در صدر اسلام، توده مردم بوده‌اند، نه يك دستگاه طويل و عريض تبليغاتي.»

توده‌هاي مردم تنها تحت‌تاثير انگيزه‌هاي وجداني بدون آنكه بخواهند وظيفه‌اي را كه از طرف يك سازمان روحاني يا غيرروحاني به آنها محول شده انجام دهند، به نشر و ترويج اسلام مي‌پرداختند.

به نظر مي‌رسد كه انگيزه‌هاي وجداني موردنظر آيت‌الله مطهري، همان تعقل ناشي از ارتباط درون‌فردي يا ارتباط با خود است. ارتباطات درون‌فردي پديده‌اي‌ است كه با تفكر شباهت‌هاي بسيار دارد و يكي از جنبه‌هاي مهم و مبنايي در ارتباط و دربرگيرنده چگونگي داد و ستد داده‌ها و اطلاعات، ميان اندام‌هاي حسي و مغز انسان است و شامل فعاليت‌هايي مانند پرورش افكار، تصميم‌گيري، گوش‌دادن و خودنگري مي‌شود.

در ارتباط با خود مثل هر ارتباط ديگر، فرستنده و گيرنده وجود دارد، با اين تفاوت كه هر دو نقش را يك نفر ايفا مي‌كند؛ حوزه عمليات فراتر از نشانه و دربرگيرنده هر سه عنصر «پيام ـ نشانه»، «محتوا» و «نحوه ارائه» است.

هرچند اين روند كنترل‌شده است، اما اين كنترل در چارچوبي محدودتر انجام مي‌شود؛ چارچوبي كه در هر مبادله، يكي از دو سوي فرستنده يا گيرنده آن را تعيين مي‌كنند؛ اگرچه هر دو يك نفرند. اين امر تقريبا شبيه آن است كه كسي اراده كند با خودش شطرنج بازي كند. هر ارتباطي با خود بر پايه اطلاعات ذخيره شده در حافظه و رابطه آنها با انبان معني‌هاست.

انباني كه در مدل ارتباطي «منبع معني» (در كتاب ارتباط‌شناسي) به صورت منبعي از معني‌ها نشان داده شده است. به نظر مي‌رسد كه هنگام وقوع رويدادهاي مهم و سرنوشت‌ساز براي يك ملت، محتواي «منبع معني جمعي» يا به عبارتي ديگر، محتواي حافظه جمعي نقش مهمي دارد.

اصطلاح دين عوام‌ساز مي‌تواند هم به صورت اسم فاعلي و اسم مفعولي مورد نظر باشد؛ مي‌توان آن را ديني دانست منحرف از دين اصلي كه يا محصول طبيعي (مفعولي) دين زيست‌شده متن مردم و يا مصنوعي (فاعلي) است. دين عوامانه، متونِ مفهومي مكتوب ندارد كه از طريق استدلال به معرفت حقيقي دست يافته باشد، بلكه سرشار از باورهاي شفاهي ذخيره شده در حافظه جمعي است.

حوزه‌هاي مفهومي آن بيشتر عاطفي و كمتر ادراكي و خردگرايانه است؛ تمايل به درك عميق متن، كلام و انديشه خداوند (كتاب مقدس) ندارد و بيشتر به حاشيه مي‌پردازد.

دين‌دار عوام‌ساز حداقل به دو طريق به نوعي رضايت معنوي دست مي‌يابد:
1) بروز رفتارهاي مشهود چون ستايش نمادها و شمايل‌ها در قالب مناسك (از ساده تا پيچيده).
2) از طريق ابراز و تقويت باورهاي خود به وقايع و پديده‌هايي كه بيشتر آلوده به لايه‌هايي رازگونه است.

دين‌داري عوام‌ساز پيامدهاي مثبتي براي فاعل خود دارد كه برخي از آنها عبارتند از:
 1. افزايش بردباري در برابر رنج‌هاي زميني مانند فقر، تنگدستي، نابرابري و ...
2. افزايش اميد از طريق نفوذ در تقدير با انجام اعمالي همچون دخيل بستن به شاخه‌هاي يك درخت به ظاهر مقدس و از اين قبيل.
3. ايجاد مصونيت و امنيت، حتي مجازي مانند نوشتن جمله «بيمه ابوالفضل» بر روي ماشين‌ها.
4. دستيابي تدريجي به منظري از خويشتن كه منظري كاملا مثبت و خروجي آن احساس مطلوب حرمت به خود است.

دين‌دار عوام‌ساز در راستاي برخورداري از پيامدهاي ذكر شده در مسير خود از حضور واسطه‌هاي حقيقي و خيالي نيز استقبال مي‌كند؛ اين واسطه‌ها به صورت رهبران عقايد بر روي طيفي قرار دارند كه از گروهي از مداحان و روحانيان شروع و تا گونه‌اي از رسانه‌ها ادامه مي‌يابد و به قديسان مجازي شفابخشي چون رمالان و دعانويسان ختم مي‌شود.

در واقع جرياني شكل مي‌گيرد كه در عمل نگرش‌هاي سطحي و سست، چهره‌اي اثباتي و معرفتي به خود خواهد گرفت؛ هرگاه دين‌داران عوام‌ساز (درست يا نادرست) به شواهدي از تاييد نگرش‌هاي خود در واسطه‌ها از جمله رسانه‌ها (به‌ويژه رسانه‌هاي نوين) دست يابند، آن را شاهدي مي‌داند كه به اتكاي آن، رفته‌رفته نگرش‌هاي مذكور، به عقيده و سرانجام به نوعي از معرفت همگاني تبديل شوند.

انتقال متون رمزي پُراستعاره و به‌شدت تفسيرپذير به رسانه‌ها ـ كه ادبيات برخي مذاهب پر از آن است ـ مي‌تواند بر قدرت تاييدي رسانه‌ها بيفزايد.

پيروزي انقلاب اسلامي و دسترسي مبلغان ديني ايران به رسانه‌هاي مدرن (به‌ويژه راديو و تلويزيون) و تداوم تحريك عاطفه براي تقويت باورهاي ديني در مخاطبان سبب شد تا سهم تحريك عاطفه در طيف تعقل ـ احساس افزايش يابد.

متعاقبا توسعه فناوري‌هاي نوين اطلاعاتي ـ ارتباطي باعث شد تا مديريت اين امر به طبقاتي چون مداحان و خادمان نيز منتقل شود و انواع لوح‌هاي فشرده توليدي آنان اين پديده را تقويت كند؛ پديده‌اي كه برون‌‌داد آن، توسعه دين عوامانه يا دين عوام‌ساز است.

تشديد و رواج چنين پديده‌اي سبب مي‌شود تا دين‌دار عوامانه در منظر چشم خود و همچنين اكثريت همگون با خود مترادف با مومن و متقي تلقي شود، چون كه دستيابي به احساس مومن و متقي بودن از طريق حاشيه ـ نه متن ـ بسيار سهل‌تر و كم هزينه‌تر (هزينه به مفهوم مادي و غيرمادي) است.

دين‌دار عوام‌ساز براي پاسداري از اين احساس مطلوب و كم‌هزينه به مقاومت در برابر هر نوع عقيدة مغاير با خود دست مي‌زند و به تعصبي پايدار دچار خواهد شد؛ تجربه تاريخي نشان مي‌دهد كه در جوامع برخوردار از ناآگاهي و كم‌آگاهي گسترده و در شرايط حضور طبقات نفع‌طلب، دين‌داري عوام‌ساز مي‌تواند تبديل به انرژي عظيمي براي اهداف نفع‌طلبانه گوناگون زميني شود.

در جامعه‌اي كه اين‌گونه دين‌داري نهادينه شده است تلاش براي تبديل رويكرد‌هاي عاطفي در حوزه حاشيه دين به رويكردهاي خردگرايانه در متن دين، حتي در شرايط افزايش سطوح سواد نيز مي‌تواند با موانعي مواجه شود كه مهمترين آن به وجود آمدن مقاومت در دين‌دار عوام‌ساز به سبب قرار گرفتن آن در شرايط ناموزوني شناخت است.

زيرا دين‌دار عوامانه در مقابل اصرار بر خردگرايي با دو شناخت ناموزون مواجه خواهد شد:
1. راه اصلي براي رسيدن به تقوا رويكرد به متن دين است؛ پس فردي كه مسير ديگري را طي كرده، متقي نيست.
2. پيمودن راه اصلي بسيار دشوارتر از راه ساده و كم‌هزينه‌اي است كه طي مي‌شود.

چون مواجهه با دو شناخت فوق به ايجاد اختلال در عزت‌نفس دين‌دار عوامانه منتهي خواهد شد، پس مومن مجازي تمايلي به مواجهه با بحث درباره مومن واقعي نخواهد داشت؛ زيرا در عزت نفس او اختلال ايجاد مي‌كند؛ در نتيجه براي رهايي از ناموزوني شناخت به همراه توجيه‌گري‌هاي غيرعقلاني، تحريف، چشم‌پوشي از واقعيت و حتي اعمال خشونت‌آميز دست خواهد زد.

اگر منبع اصرار بر خردگرايي در متن دين از سوي اقليت گروهي از نخبگان و بدون پشتيباني رهبران عقايد و رسانه‌ها باشد، نيرويي شكل مي‌گيرد كه محركۀ آن توجيه و تحريف متداول در ناموزوني شناخت است. اين نيرو، نجواي نخبگان را در خود از بين مي‌برد.

پي‌نوشت:
اين يادداشت اقتباسي از مقاله مفصل دكتر مهدي محسنيان‌راد با عنوان «ترویج دین از طریق تحریک عاطفه در رسانه‌های معاصر در مقایسه با ترویج مبتنی بر تعقل در صدر اسلام» است كه با هماهنگي و تاييد ايشان تنظيم و چاپ شده است.

* عضو هيات علمي دانشكده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)


کد مطلب: 5431

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/note/5431/وقتي-فرياد-دين-داري-عوامانه-صداي-مومنان-واقعي-خاموش-مي-كند

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir