به بهانه ‌چهارمين سالگرد درگذشت هاشم فياض؛

مصائب تعزيه در ايران

نویسنده: رضا آشفته

20 اسفند 1387 ساعت 12:55

ارزش و اعتبار هاشم فياض، اين استاد مسلم تعزيه مثال‌زدني است، چون او فقط در نقش تعزيه‌خوان و معين‌البكا فعاليت نكرد.


در حالي به 21 اسفندماه می رسیم که چهارمين سالگرد درگذشت هاشم فياض، معين البكا و تعزيه شناس كشورمان، نزدیک شده ایم و هنوز هم مصائب ريز و درشت پيرامون تعزيه ايراني ديده مي‌شود.

* تعزیه، از ثبت ملي تا ثبت جهاني
ارزش و اعتبار هاشم فياض، اين استاد مسلم تعزيه مثال زدني است چون او فقط در نقش تعزيه‌خوان و معين‌البكا فعاليت نكرد بلكه در زمينه ‌گردآوري نسخ تعزيه و آرشيو اسباب و اثاثيه‌ خاص تعزيه نيز دستي داشت.

اما تا امروز معلوم نيست چه بر سر داشته‌هاي او آمده است. به هر تقدير گردآوري چنين ابزار و نسخه‌هايي كه مكمل ماندگاري و بقاي تعزيه است، بايد از ضروريات فرهنگي كشورمان به شمار آيد. فياض بيش از نيم قرن وقت خود را در شرايط نامساعد حكومت پهلوي وقف اجراي تعزيه كرد و افرادي مانند او بودند كه بر ممنوعيت‌هاي رضاخاني غلبه كردند تا تعزيه به شكل رسمي و اصيلش تا روزگار ما باقي بماند.

اما با اين وجود تعزيه از نابساماني و مصائب بسيار رنج مي‌برد. هنري ايراني و اسلامي كه در اربعين‌ امسال توسط ميراث فرهنگي به عنوان هنر ملي ثبت شده است.


* داشته‌هاي فرهنگي يك بزرگمرد
هاشم فياض همان‌طور كه در بالا نيز به آن پرداخته شد، يكي از هنرمنداني است كه در تدوام و بقاي اين هنر ملي و ميهني تلاش ستودني را پيش روي داشته است.

امروز شاگردان او مانند رضا حيدري، اسماعيل محمدي، علاءالدين قاسمي، حاج رضا لنكراني، ابوالفضل احمدي، احمد عزيزي و ديگران جزو نام آوران اين هنر اصيل هستند كه خود اينان نيز از داشته‌هاي فرهنگي براي تداوم يك هنر به شكل رسمي و اصيل آن به شمار مي‌آيند.

مشروط بر آن كه جايگاه تثبيت شده‌اي براي آن تعريف شود تا با اجراي مداوم تعزيه امر آموزش سينه به سينه ناخواسته به وقوع بپيوندد و اين گونه راه براي حضور عناصر ملي و اسلامي در فرهنگ عمومي جامعه باز شود. اگر سري به چين، ژاپن و هند بزنيم مي‌بينيم كه آن‌ها براي نگهداري و برقراري هنرهاي كهن خود چه سرمايه‌گذاري كلاني كرده‌اند. اصلا بقاي اين هنرها خود جنبه ‌گردشگري دارد و خيلي راحت مي‌تواند سودآور باشد.

متاسفانه ما نه موزه‌اي براي نگهداري اشيا، مدارك و اسناد، نسخ و تمام امور مرتبط با هنر تعزيه داريم و نه پژوهشكده‌اي داريم كه پيوسته در زمينه اين هنر در شهرها و روستاهاي مختلف كه هر يك شيوه‌هاي رايج تعزيه‌گرداني مختص به خود را دارند، پژوهش انجام دهد.

مطمئنا در نبودن پژوهش‌هاي به هم پيوسته به زودي شاهد نابودي اين هنر ‌خواهيم بود. در صورتي كه با ضبط تلويزيوني و سينمايي و نگهداري نسخ و اشيا مي‌توان براي بقاي اين هنر، اوليه‌ترين حركت‌ها‌ي ممكن را انجام داد. هنوز يك جاي مشخص مانند تكيه دولت در زمان قاجاريه، براي اجراي مدوام و سالانه تعزيه نداريم.

ما بيش از 360 عنوان نسخه‌ متعدد از تعزيه داريم كه بر اساس آن‌ها براي يكسال به راحتي مي‌توانيم تعزيه‌هاي گوناگوني را به صحنه بياوريم. حتا مي‌توانيم از اين شيوه ‌اجرايي براي اجراي مسائل امروزي نيز بهره مند شويم و البته اين كار نياز به پيگردهاي دانشگاهي و پژوهشي دارد تا ضمن بهره‌وري از تعزيه از انحراف و تحريف آن نيز پيش‌گيري شود.


* كمك گرفتن از هر امكاني
امروز بقاي هنر تعزيه بايد جزو ملزومات فرهنگي ايرانيان به شمار آيد و مردم در كنار دولت موظف به حفظ و نگهداري آن هستند.

اگر ما نسبت به داشته‌هاي فرهنگي خود بي‌تفاوت باشيم خود را گرفتار فرهنگ بيگانه مي‌سازيم كه تحت هيچ شرايطي با فرهنگ ما عجين نخواهد شد.

تعزيه فقط يك هنر كهن و سنتي نيست بلكه در آن تكنيك‌هاي روايتي و اجرايي بكر و ناب وجود دارد كه در صورت استخراج، توانايي اجراي مسائل امروزي را دارد؛ چنانچه بهرام بيضايي بارها براي اجراي متن‌هاي امروزي خود به شيوه تعزيه تاكيد كرده‌‌ اگر سري به نمايش اپراي عاشورا در تالار فردوسي زده باشيد متوجه خواهيد شد كه بهروز غريب پور تا چه حد از تكنيك‌هاي تعزيه به ويژه در روايت‌گري و موسيقي تعزيه و تكنيك فاصله‌گذاري بهره مند شده‌ و چگونه از آن در خدمت تلفيق با شيوه ‌عروسكي (‌ماريونت اروپايي‌) و اپرا سود برده است.

او به سمت هم‌طرازي يا حتی فراتر از آن گام برداشته است و به دو شيوه اجرايي بيگانه، اصالت ايراني و بومي بخشيده ‌و در نهايت يك شيوه بكر و جهاني را پيشنهاد داده است.

بنابراين مطالعه و غور كردن در تعزيه هميشه نكات بارز و برجسته‌اي را براي هنر ايراني دربر خواهد داشت و حتا ما مي‌توانيم از طريق داشته هاي فرهنگي خود پيشنهادهاي جالب‌تر و به روز‌تر اجرايي را به تئاتر جهان بدهيم. اعتماد به نفس و خود باوري، به علاوه تلاش و ممارست در تحقق چنين حركتي لازم است.


* از فياض بياموزيم
هاشم فياض نمونه ‌يك انسان دلباخته و عاشق به هنر تعزيه است. ما مي‌توانيم از او و ديگر مرشدان و بزرگان و پژوهشگران دلسوخته و مجرب اين هنر بسيار بياموزيم.

اين آموختن مرهون توجه و آموزش است. بايد جايي باشد كه هنر هاشم فياض را بياموزاند. اين مركز مي تواند دانشگاهي باشد و استادان فن بايد به دنبال يافتن توانمندي‌هاي بالفعل افرادي مانند هاشم فياض باشند تا دستاورد هنري آنان براي تثبيت قدرتمند اين هنر به كار گرفته شود.

هاشم فياض در سال 1295 در محله سنگلج تهران چشم به جهان گشود و از آنجا كه مادرش او را نذر امام حسين‌(‌ع‌) كرده بود از كودكي به عنوان بچه‌خوان‌ وارد تعزيه شد و از محضر استادان فن تعزيه مانند سيد كاظم كه معروف به مير غم بود بهره‌مند شد و بعد به مدت 12 سال در خدمت استاد مشهدي رضا تعزيه‌خواني را به طور حرفه‌اي آموخت.

او بعد‌ها مشهور به هاشم شمر شد كه همه او را به نام عمو هاشم صدا مي‌كردند.

هاشم فیاض در طول زندگي‌اش 100 نسخه از تعزيه‌هاي مير عزا را جمع آوري كرد و مجموع نسخ جمع‌آوري شده توسط هاشم فياض به 250 عنوان مي‌رسد.

اين نسخ بايد از خانواده‌ مرحوم فياض خريداري شود و به عنوان ميراث ملي در موزه يا مركزي فرهنگي نگهداري شود.

خاطرات مرحوم فياض هم بايد تبديل به كتاب شود تا خود به عنوان يك منبع جوشان در خدمت تعزيه قرار گيرد. اثاثيه مربوط به تعزيه هم كه توسط اين استاد گردآوري شده است، بايد براي ترويج و بقاي هنر تعزيه در يك موزه نگهداري شود.


کد مطلب: 5971

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/note/5971/مصائب-تعزيه-ايران

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir