موزه عاشورایی -۱
ضرورت جمعآوری آثار عاشورایی در مکانی خاص
سارا صیاد حقیقی*
18 خرداد 1388 ساعت 15:15
نشریه خیمه؛ مناسک: خلق اثري كه بزرگي امام حسين(ع) و به طور كلي اهل بيت (ع) را نشان دهد، كار آساني نيست. شايد به راحتي بتوان صحنههاي دلخراشي را براي برانگيختن حس ترحم مردم خلق كرد، اما به تصوير كشيدن عظمت عاشورا و امام حسين(ع) عشق ميخواهد.
در كار عصر عاشورای استاد فرشچيان نه سَر بريده ميبيني و نه دست قطع شده، نه گوش بيگوشواره و نه شمري كه به خاطر انگشتري انگشتي را ببرد. اما اثر به قدري تأثيرگذار است كه با اينكه هيچ چهرهاي به وضوح در آن مشخص نشده است، ميتوان از دوري و نزديكي تصاوير، به شخصيتها و به عظمت واقعه پي برد و آنكه عاشق حسين(ع) است محال است به اين اثر خيره شود و اشك نريزد.
ولی به راستي ما كجا ايستادهايم؟ چقدر از هنرمندانمان براي اشاعۀ اين فرهنگ ياري جستهايم؟ چقدر تا به حال نمايشگاه عاشورا برپا كردهايم و چقدر مسابقۀ نقاشي، شعر، عكس، پوستر و حتي فيلم و تئاتر با موضوع فرهنگسازي و آفتزدایی از عاشورا راه انداختهايم؟ چرا جشنوارة فيلم عاشورا راه نمياندازيم؟ به فرض اگر تمام این کارها را نیز کرده باشیم، آيا به اندازة پرداختن به عاشورا در نوحهها، مرثيهسراييها و مديحهسراييهاي ما بوده است؟ اگر بوده، چرا نبايد اين آثار در محلي مشخص مانند یک موزۀ عاشورایی در معرض ديد عموم قرار گيرد؟! اينكه يك هنرمند با هزينة شخصي خود نمايشگاهي راهاندازي كند و عدهاي دوستدار هنر به ديدن نمايشگاه بروند، تأثير فرهنگي بیشتری دارد یا اینکه مكان مشخصي باشد مثل موزهاي كه اين آثار در آنجا جمعآوري و بعد از افزودن جاذبههاي توريستي، در معرض ديد عموم گذاشته شود؟
همين كه شخصي فرسنگها با كشور ما، دين ما و حتي مذهب ما فاصله داشته باشد و بخواهد دقيقهاي دربارة يك اثر عاشورايي تأثيرگذار تفكر كند؛ يعني ما نه تنها مُبلغ دينمان بودهايم، بلكه مُبلغ فرهنگ مولايمان امام حسین(ع) و ساير اهلبيت(ع) نیز بودهايم.
يك هنرمند كه گهگاه خود به سختي از پس هزينههاي زندگی و فعالیتهایش برميآيد و برپايي يك نمايشگاه داخلي برايش دشوار است، چگونه ميتواند برای آثار مذهبی و عاشورایی خود دور دنيا نمايشگاه بگذارد و مُبلغ فرهنگي باشد؟
متأسفانه در جامعه براي رشتههاي مختلف ورزشي حامیان مالی زيادي ميبينيم كه هزينههاي هنگفتي ميپردازند تا از ورزش براي تبليغ كالاي خود استفاده كنند، ولی براي هنر كه تنها زبان مشترك مردم دنياست و نيازي به ترجمه ندارد، چه كسي بهايي ميپردازد؟ هنر و هنرمندانی که اگر از ورود آنها به حوزة دین حمایت شود، میتوانند منبع برکات بسیاری شوند، دیده نمیشوند و از آنها حمایت چندانی نمیشود.
همین موضوع باعث میشود، هنرمندی که میتواند در عرصههای مختلف هنری در كشور رشد و نمو کند و منشأ آثار درخشاني باشد، هنگامي كه بستر را در كشورهاي ديگر مناسب ميبیند و جايگاه هنر در كشورهاي توسعهيافته را با كشور خودمان مقايسه ميکند، كوچ كند.
شايد اين فرار جزو فرار مغزها به حساب نيايد و حتي كسي جاي خالي هنرمند را در كشور حس نكند، اما بايد پذيرفت اين فراري تلختر است، چرا كه هنرمندي كه از دامن فرهنگ جامعه ميگريزد، به خاطر اينكه ما برايش بستر رشد و شكوفايي فراهم نكردهايم، ميرود تا با هنر خود فرهنگ غريبه را بسط دهد؛ طراح مُد شود و حقوق كلان بگيرد، تيزر تبليغاتي بسازد و رؤياهايش را جامۀ عمل بپوشاند، انيميشن بسازد و به اسم كشور ديگري در جهان مطرح شود، استاد دانشگاه شود و بتواند رشد كند و ... .
اين همه نتيجۀ همان داستانِ تلخي است كه نسل در نسل به ما آموختهاند كه «هنر نان شب نميشود». امیدواریم اگر تصمیم مدیران و دستاندرکاران نشریۀ خیمه برای تأسیس یک موزة عاشورایی عملی شد، در برنامههای خود طرحی نیز برای حمایت از هنرمندانی که میتوانند در حوزة عاشورا فعالیت كنند، در نظر بگيرند. به امید آن روز.
* نویسنده و شاعر
کد مطلب: 7025
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/note/7025/ضرورت-جمع-آوری-آثار-عاشورایی-مکانی-خاص