بخش دوم گفتوگو با دکتر جوای یگانه
عزاداری میدان محسنی خطری برای عزاداری امام حسین(ع) نیست
20 آبان 1388 ساعت 11:59
اندیشه-غلامرضا هزاوهای: بخش دوم گفتوگو با دکتر جوادی یگانه به بحث درباره شیوههای نوین عزاداری و مباحث جنبی دیگر آن مثل تمثالها و نواهای غیرسنتی اختصاص دارد. دکتر یگانه میگوید اتفاق هرساله میدان محسنی قابلیت تعمیم ندارد و خطری برای فرآیند کلی عزاداریها ندارد.
آیا مباحثی چون مناسک آیینی قابلیت این را دارد که از شکل سنتی و رایج خود فاصله بگیرد و گونهای نوآوری و ابتکار در شکل اجرای مراسم صورت پذیرد؟ سبکهای نوحهخوانی و مرثیهسرایی تا چه اندازه میتواند از آن شکل پیشینیاش فاصله بگیرد تا جوانان را جذب کند و سالخوردگان را به شکایت وا ندارد و در ورطه ابتذال و تقلید نلغزد؟
مشکلی که بعضی از دوستان ما در نهادهای برنامهریز درباره دین دارند، این است که خیلی زود میترسند. یک ترانهسرایی آن طرف آب یکبار در کنار یک پیانو یا اورگی که مینواخته تفنناً ترانهای درباره امام حسین(علیه السلام) خوانده است. به دست ما میرسد و ما آن را در تیراژ یک میلیون تکثیر میکنیم و آن را با مداحی مثل سیدذاکر مقایسه میکنیم و میگوییم همه تحریفات عاشورا از این قبیل است. به گمان من این گونه مواجهه غلط است.
اتفاقاً هیئتهای عزاداری ما کاملاً متصلب و سنتیاند و ایدهها را کاملاً از قبل میگیرند. اتفاقاً جوانهای ما هم دنبال همانها میروند. من معتقدم ترانه، شعر و موسیقی غربی هیچ جایی در هیئتهای عزاداری ما ندارد.
البته چنانچه وجود داشته باشد، بسیار محدود است. واقعاً چه اندازه از هیئتهای عزاداری ما مثل کاری که در میدان محسنی تهران اتفاق میافتد را انجام میدهند؟ میدان محسنی خطری نیست. سالی یک بار هم چند نفری آنجا جمع میشوند و کاری میکنند. اتفاق خاصی نمیافتد. از خیابان میرداماد تهدیدی متوجه ما نیست. هیئتهای عزاداری کاملاً بسته و سنتی هستند و افرادی هم که در آن جا هستند کاملاً سنتی هستند و سنتی عمل میکنند.
اتفاقاً پدیده میمونی که چند سالی است انجام میشود، این است که شب نیمه شعبان نیز در کوچه و خیابان مراسم برگزار میشود. خیابان را میبندند و چراغانی میکنند. شاید یکی از دلایلی که مردم از مساجد بیرون میآیند و به هیئتها میروند برای آن باشد که دخالتهایی را که در مسجد میشود تحمل نمیکنند. همچنین یک مقدار زیادی برنامهریزان فرهنگی ما مرعوب رسانههای خارجیاند. من به دلیل فتوای مرجع خود که قمهزدن را حرام میداند، قمهزدن را حرام میدانم. در ضمن رهبر معظم انقلاب قمهزدن را به عنوان یک حکم حکومتی و شرعی حرام دانسته است. بنابراین در حرمت قمه شکی نیست. حال واقعاً اگر همین مراسم در کشورهای غربی اتفاق میافتاد تا این اندازه میترسیدند؟
ما خیلی زود مرعوب میشویم. خیلی وقتها این مسائل به آن معنا که ما فکر میکنیم، وهن دین نیست. خوب اروپاییان در اینباره بد میگویند. بگویند. هر چه که با سیستم اروپایی نخواند که به این دلیل نباید ما را مرعوب سازد. فردا درباره زنجیرزدن و سینهزدن هم میگویند که به بدن آسیب میزند. پس ما دیگر سینه هم نزنیم؟ احتیاط باید کرد. امام (ره) تفاوتش با وضعیت فعلی ما این است که چندان به سنت ما ایراد نمیکردند. این جمله امام(ره) است که همین عزاداریهای محرم وصفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. با تمام مسائلی که درجامعه ما وجود دارد جایی را که انصافاً دارد خوب عمل میکند و مردم هم در آن خوب کار میکنند، در آن دخالت میکنیم و همیشه هم دخالتها به ضرر است.
مانند داستان تمثالها؟
من متوجه میشوم که ناراحتیهای مردم از چه قرار است. مثلاً در هیئتی یک تمثال نصب است. میروند به آن آدمی که هزینه کرده و با قیمت گران یک بنری چاپ کرده است، اجبار میکنند که روی صورت آن حضرت برچسب بزند. از طرفی آن فرد قبول ندارد و دغدغههای ما را هم نمیپذیرد. شکوه میکند و میگوید چون شما پلیس را وارد ماجرا کردهاید، نشان میدهد که امام حسین(علیه السلام) هنوز هم مظلوم است.
دخالتی که به مدد پلیس باشد غلط است. در مقابل دخالتی که به مدد سازمان تبلیغات، مداح و روحانی باشد یعنی تنها از منظر نفوذ باشد و نه از منظر قدرت، جواب خواهد داد. هر جامعهای، سنتی دارد و اینها هم سنت جامعه ماست. البته چندان هم با آن عقل ابزاری غربی سازگار نیست.
به گمان من در این عرصه یک مقدار ترس وجود دارد. نمیگوییم که مراقب نباشیم. قطعاً هیئت عزاداری ابزار خوبی برای افزایش دینداری مردم و همچنین بهبود دینداری عوامانه و بالا آمدن توده و فراگرفتن معارف عاشوراست.
اما این امر تنها به شرطی محقق خواهد شد که دخالت ما تنها در حد حمایت باقی بماند. باید حمایت را سازمان یافته و هوشمندانه در بخشهای خاصی وارد کنیم. طبیعتاً جامعه تغییر خواهد کرد. البته باید به جای یک دوره یک یا دو ساله در یک دوره ۲۰ساله انتظار تغییر داشته باشیم. البته بعضی از این تغییرات نیز به گمان من درست نیست. چرا که سنتیهای جامعه افراد خاصی هستند و روحیات خاصی دارند.
به طوری که مواجه شدن با آنها تا اندازهای مشکل است. تغییر ذائقه آنها سخت است. باوراندن به آنها برای آنکه اعمال خاصی را که سالها انجام میدادند، دیگر انجام ندهند دشوار است.
بنابراین باید مجراها، قدری متفاوت باشد. به جای آنکه از بالا به آنان امر و نهی کنیم باید پایین بیاییم و در کنار آنها قرار بگیریم و از آنان خواهش کنیم. این تنها از مداح و روحانی بر میآید. بنابراین تنها ابزار ما برای نظارت و دخالت در هیئتهای عزاداری فقط از طریق روحانی و مداح است. هر گونه دخالت نیروی انتظامی برای اجبار در کار هیئتهای عزاداری اشتباه محض است. مگرآن که جرمی رخ دهد. در غیر این صورت نیروی انتظامی حق هیچگونه دخالتی را ندارد. این بدان معنا نیست که کاری خلاف نباشد و از نگاه فقهی حرام محسوب نشود. اما این که این کار در صلاحیت نیروی انتظامی باشد و آنان بتواند جلوی این کار را بگیرند به گمان من اشتباه است.
بنابراین دخالت در هیئتهای عزاداری باید یک مقدار به نهادهای سنتیتر جامعه برگردد. به عنوان مثال شهرداری اعلام کند که اگر میخواهید در این مکان حسینیهای تأسیس کنید، چنانچه این شرایط را رعایت کنید، من شما را یاری میرسانم. بیش از این و مشابه دخالتهایی که در این 3-2 سال صورت پذیرفته است، اگر اتفاق بیفتد، به گمان من آسیبزا است. مردم که امام حسین(علیه السلام) و حضرت ابوالفضل خود را از دست نمیدهند. این دخالتها تنها باعث فاصله گرفتن مردم از حکومت میشود. مردم سنتی ما که نصب تمثال را چندان هم غلط تصور نمیکنند، خواهند گفت که حکومت حتی نتوانست یک تمثال را تحمل کند.
بنابراین، این دخالت یا نظارت باید هوشمندانه باشد. باید نظارت از حالت دخالت به حمایت تبدیل شود و به صداو سیما، سازمان تبلیغات و حوزههای علمیه واگذار گردد. سازمان تبلیغات اختیار این را ندارد که هیئتی را تعطیل کند. این یعنی قدرت وجود ندارد و بنابراین مطلوب است. اما وقتی پلیس در کنار آن قرار میگیرد یعنی قدرت هم در آن وارد میشود، نظارت از مقوله دیگری میشود که به گمان من جواب نخواهد داد.
شما معتقدید که هیئتهای عزاداری نسبت به سایر نهادهای مذهبی و غیر مذهبی موفق عمل کردهاند و توانستهاند کاری از پیش ببرند. اما به نظر میرسد که اگر بتوان هیئتهای مذهبی را مدرسههای دینی دانست که باید سطح دینداری توده را ارتقاء بخشند، در این بخش نه تنها موفق عمل نکردهاند، که خود به انحرافات دامن زده و خرافهپروری را رواج دادهاند. با این تفاسیر باز هم معتقدید که این نهادهای دینی توانستهاند گامی فرا پیش نهند و باعث پیشرفت شناخت دینی تودهها شوند؟
هیئتهای عزاداری جایی سازمان یافته و منظم است و در طول حداقل 3-2 سده برای انجام مناسک دینی دارد تکمیل میشود. مناسک دینی با معارف دینی تفاوت دارد. تنها یک سری آداب است. عدهای جمع میشوند تا عمل دینی انجام دهند. هر چند نگاههای دینی ما می گوید که خود عمل میتواند بصیرت بیاورد. اما خود این دینداری میتواند دین را نگه دارد. اگر نسبی نگاه کنیم آیا هیئتهای عزاداری در انجام شعائر دینی ناموفق بودهاند؟ همه کار خود را میدانند. برنامهها مشخص است و سالهای سال است که این نظم و ترتیب را رعایت کرده و رعایت خواهند کرد.
بین دینی که مرجعیت میگوید و دینی که مردم عادی دارند، فاصله وجود دارد. به همین خاطر بسیاری از هیئتها بیرون از مساجد شکل میگیرد. چرا که در هیئتها کاری میکنند که روحانی چندان از آن استقبال نمیکند. و از آنجا که در مسجد قدرت مطلق در اختیار روحانی است، هیئتها و هیئتیها بیرون میآیند. یعنی چندان با دین واقعی سازگار نیست. ولی بالاخره نوعی دینداری است. دینداری مردم کوچه و بازار است. با تحمل، تغییر و تعدیل در آن صورت میگیرد. اما این تعدیل به معنای حذف نیست.
هر کجا دین مردم کوچه و بازار با دین حکومت در تعارض بوده، دین مردم دست نخورده باقی مانده است. مردم کوچه و بازار خیلی وقتها نه تنها دین را از حکومت نمیگیرند، از آن بالاتر از مرجعیت شیعه نیز نمیگیرند. بنابراین باید هوشمندانه آن را تغییر داد.
و در نتیجه نمیتوان به مداح یا روحانی گفت که حتماً باید این را بگویی و آن را نگویی. یا به هیئتها بگویی که نمیتوانی علم کشی کنی، قمه بزنی و یا چلچراغ داشته باشی. نمیخواهم بگویم که این رفتارها درست است. تنها میگویم که دخالت حکومت در این عرصهها غلط است و جواب عکس میدهد.
حکومت باید به گونهای برنامهریزی شده از برنامههای مطلوب عزاداریها حمایت کند. به هر حال مواجه شدن با این پدیده قدری دشوار است. برای آن ابتدا باید نظارت مبتنی بر قدرت حذف شود. به نظر من آسیب جدی که به هیئتهای عزاداری وارد میشود دخالت دولت در محتوا و عملکرد مردم است که ابتدا باید آن را به مرجعیت واگذار کرد. ابتدا باید پذیرفت که این دخالت غلط است و پای نیروی انتظامی و دخالت مبتنی بر زور را باید قطع کرد. آسیبی که بسیار بزرگ و جدی است. آنگاه میتوان در ارتباط با سایر مسائل بحث کرد.
به نظر میرسد لااقل بخشی از تحریفاتی که در عزادایهای ما وارد شده، ازسوی مداحی است که حقایق را در پای تحریک احساسات مستمعان قربانی میکند و بسیاری از خرافات و انحرافات که سالها پیش کسانی چون استاد مطهری و امروزه کثیری از متفکرین را به شکوه و شکایت واداشته است، ریشه در همین عزاداریها و مداحیهای غلوآمیز دارد. به نظر میرسد منبع تولید و تکثیر این کژیها و کاستیها که اصل دین و دینداری ما را نیز میتواند دچار آسیب کند، همین جا است. بنابراین در ارتباط با این مسئله چگونه میتوان عمل کرد؟
مداح ما از روی شعری که سالها پیش بوده می خواند. آیا ما واقعاً در این عرصه گام برداشتهایم که در شعرها تغییر ایجاد کنیم؟ اتفاقاً از لحاظ شعری جامعه شیعه جامعهای غنی است. کتابهایی نظیر کتاب آقای قزوه که سال گذشته با نام «من میگویم شما بگریید» منتشر شد، وجود دارد. اما تا چه اندازه شعرهای تازه در زمینه عاشورا تولید شده است؟
چقدر از این اشعاری که وجود دارد، در هیئتها استفاده میشود. چقدر از شعرای جوانی که با انگیزه در این عرصهها هم وارد میشوند، استفاده میشود؟ چقدر از آنها حمایت میشود؟ چرا از چنین شاعرانی خواهش نمیکنیم که شعری بگویند و آن را دراختیار مداح معروفی قرار دهیم؟ من معتقدم جامعه ایران نیازمند است. اما ما شعر خوب در اختیار مداح قرار نمیدهیم.
چرا اشعار آن مداح قطری تا آن اندازه مورد استقبال قرار گرفت و همه آن را شنیدند و پسندیدند؟ به دلیل آنکه از اشعار خوب بود. چرا شعر مرحوم آقاسی تا این اندازه مورد توجه است و شنیده میشود. این راه درست ورود به مسئله و همچنین نیاز جامعه است. زمانی مرحوم فلسفی سخنرانی میکردند و عده ای از وعاظ عین سخنان ایشان را حفظ میکردند و میگفتند.
یعنی برای سخنرانها نیز باید خوراک ایجاد کرد. ما چند کتاب داریم که برای وعظ و خطابه بتواند مورد استفاده قرار گیرد؟ کجا شعر عاشورایی را حمایت کردیم؟ شعری که برای عزاداری مذهبی مناسب است. به جای تمثال که حرام و خلاف است، باید پوستر طراحی کرد. چند پوستر دراین زمینه طراحی شده است؟ تابلوی عصر عاشورا، زیبا است. اما باید هزاران پوستر دراین زمینه وجود داشته باشد تا به جای تمثال استفاده شود. همیشه مطرح است که در زمینه تحریفات و خرافات دغدغه وجود دارد. این دغدغه، دغدغه مقدسی است.
اما میگویید مردم این کار را نکنند و کاری که ما میگوییم را انجام بدهند. این برای مردم قابل پذیرش نیست. شما راه تازه را پیشبینی، پیشنهاد و ارائه کنید. و انتظار داشته باشید در یک مسیر حداقل میان مدت ۸-۷ ساله پذیرفته شود. نه اینکه امروز بگویید و فردا مردم اجرا کنند. آن دوره که پیام را مستقیم به مخاطب میدادند و مخاطب پیام را دریافت میکرد، گذشته است. در این دوره پیام رسانی سیاستهای ظریفی را میطلبد که شما باید درآن مسیر گام بردارید.
کد مطلب: 10029
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/10029/عزاداری-میدان-محسنی-خطری-امام-حسین-ع-نیست