کد مطلب : ۱۵۳۹۶
مقاتل به مرور زمان از واقعیات عاشورا فاصله گرفتند
خبرگزاری مهرـ گروه فرهنگ و ادب: مقتل نویسی، آفرینشهای ادبی در عرصه عاشورای حسینی و مقتل خوانی از دیرباز در میان مردم مسلمان ایران در عزای حضرت امام حسین(ع) رسومی رایج بوده است. اما مقتل نویسی نیز مانند دیگر رسوم تاریخی و سنتی سرآغاز و فراز و فرودهایی در دورههای مختلف تاریخی داشته است. ماه محرم و ایام عزاداری سیدالشهدا(ع) مجال خوبی برای بررسی این جریان ادبی تاثیرگذار در انتقال پیام نهضت حسینی بود. بنابراین با حجت الله جودکی یکی از محققان و پژوهشگران عرصه مقاتل حسینی درباره نحوه پیدایش و جوانب تاریخی و ادبی مقاتل، به گفتگو نشستیم.
جودکی مقتل ابومخنف را ترجمه و تصحیح کرده است و تحقیقات گستردهای درباره صحت روایات و متون مقاتل مختلف انجام داده است. از این مترجم و محقق تا به حال در زمینه مقاتل، کتابهای «قیام جاوید (مقتل الحسین ابومخنف)»، «پیشینه عاشورا (از خون محراب تا محراب خون)» نوشته محمد اسدی، «مقتل الحسین» و دهها مقاله و مطلب در مطبوعات منتشر شده است. کتاب مقتل الحسین ۱۰ مقاله درباره مقاتل و مقتل نویسی، متن مقتل ابومخنف و فهرست اسامیان راویان و روایات منتخب از متن عربی تاریخ طبری را شامل میشود.
- در ابتدای سخن تاریخچهای از زمان نگارش مقاتل و افرادی که به انجام این امر مبادرت کردند، بگویید.
مقتل در متون تاریخی کلمهای عام است که برای مکان، زمان و کیفیت کشته شدن افراد به کار میرود. نوشتن مقاتل از قدیم رسم بوده است. به عنوان مثال میتوان به مقاتل عثمان، مقتل امام علی (ع) و مقتل حجر اشاره کرد. ولی از زمانی که امام حسین (ع) به شهادت رسید با توجه به ابعاد بزرگ واقعه عاشورا، دردناک بودن جوانب بشری آن و تاثیر عمیقی که در جهان اسلام بر جا گذاشت، از آن به بعد بیشتر مقاتلی که نوشته شد به امام حسین (ع) اختصاص یافت و به همین دلیل امروز نام مقتل به یادآورنده عبارت مقتل الحسین است.
وقتی بحث مقتل امام حسین (ع) مطرح میشود، تمام شهدای نهضت حسینی در نظر گرفته میشوند. این طیف شهدا از مسلم ابن عقیل که قبل از واقعه عاشورا به شهادت رسید تا عبدالله ابن عفیف را که بعد از حادثه کربلا شهید شد، شامل میشود.
در قرن اول هجری بسیاری از روایات به دلایل مختلف مکتوب نشدند. یکی از این دلایل مبادرت بر عدم اشتباه شدن یا مخالفت روایات با متن قرآن بود. آغاز کتابت متون به قرن دوم هجری باز میگردد و به تبع آن نگارش مقاتل از این دوران شروع شده است. اولین مقتلی که درباره امام حسین (ع) مکتوب شد و باقی ماند، مقتل الحسین نوشته لوط ابن یحیی ازدی معروف به ابومخنف است که مشهور به مقتل الحسین ابومخنف است.
ابومخنف در سال ۱۵۷ هجری درگذشته است و مقتلش را سالها قبل از مرگش نگاشته است. به نظرم او در زمان نگارش مقتل بین ۳۰ تا ۴۰ سال داشته که این سنین مربوط به سالهای ۱۲۰ الی ۱۳۰ هجری میشود. ابومخنف از افرادی روایت میکند که مستقیما با آنها صبحت کرده و این افراد یا نقل کننده واقعیات حادثه عاشورا بودهاند و یا خود در کربلا حضور داشتهاند.
مقتل ابومخنف نخستین مقتل امام حسین (ع) است. بعد از ابومخنف افراد دیگری اقدام به نوشتن مقاتل حسینی کردند که میتوان از میان آنها به مدائنی و کلبی اشاره کرد. از این پس بر تعداد مقاتل افزوده شد و برخی از مورخین متن مقاتل را در کتابهای تاریخ خود نقل کردند. به عنوان مثال طبری یک مورخ بزرگ است و تاریخ خود را بر اساس سالنگاری نوشته است. طبری وقتی به حوادث سالهای ۶۰ و ۶۱ هجری میرسد، مقتل الحسین ابومخنف را بطور کامل در کتابش نقل میکند.
طبری در سال ۳۱۰ هجری درگذشته است و بعد از او ابوالفرج اصفهانی در سال ۳۱۳ هجری مقتل ابومخنف را نقل کرده است. شیخ مفید متوفی در سال ۴۱۳ هجری صاحب کتاب ارشاد که مربوط به چهارده معصوم (ع) است، در بخشی که مختص به امام حسین (ع) است، روایات را از ابومخنف، مدائنی و کلبی نقل کرده است. این کتابها به مرور پایه منابع بعدی شدند اما مساله مهمی که بعد از این پیش آمد موضوع تحریف متن مقاتل بود.
ـ تحریف مقاتل چگونه صورت گرفت؟
به مرور ایام به دلیل دست نویس بودن نسخ خطی، مقتل ابومخنف دچار چندین مرحله دگردیسی شد و به گونههای مختلف تحریف شد. عدهای مطالبی را که میخواستند به آن افزودند و عدهای آنچه را خوش نداشتند از آن حذف کردند. مثلا فردی که شیعه افراطی بود به دلیل شدت علاقه به امام حسین (ع) شمار افرادی را که روز عاشورا به دست امام (ع) کشته شدند افزایش میداد. به همین دلیل مقتلی که امروز در بازار موجود است با مقتلی که خود ابومخنف نگاشته بسیار تفاوت دارد.
ـ با توجه به پژوهش و تحقیقات گسترده، چه راهکاری را برای احیای متون قابل اطمینان مقتل انجام دادید؟
من مقتل ابومخنف را از تاریخ طبری استخراج کردم و بعد از تصحیح و ترجمه، آن را با منابع دیگر مقایسه کردم. با قیاس این متن با مقاتل موجود در بازار متوجه شدم که مقاتل رایج اصلا با متن اصلی مقتل ابومخنف قابل مقایسه نیست و تنها شباهتی چند درصدی آن هم در اسامی شخصیتها وجود دارد.
ـ غیر از مقاتل چه کتابهای دیگری درباره امام حسین (ع) و نهضت حسینی نوشته شده است؟
سال ۱۵۷ هجری تا امروز ۶۰۰۰ عنوان کتاب در این باره نوشته شده است. تعداد کتابهای مقتل کمترین از ۱۰۰۰ عنوان است. اما مقاتل به مرور نسبت به کتابهای دیگر میان مردم شهرت بیشتری پیدا کردند. من مقاتل را از نظر محتوا و کیفیت و صحت و سقم به سه دسته تقسیم کردهام: ۱- مقاتلی که تا قرن پنجم هجری نوشته شدهاند که آنها را مقاتل نسل اولی مینامم. ۲- مقاتلی که از قرن پنجم تا زمان حکومت تیموریان نوشته شدهاند و مقاتل نسل دوم محصوب میشوند. ۳- مقاتل نسل سوم که از دوران تیموریان به بعد نوشته شدند.
در مقاتل نسل اول به دلیل نزدیکی تاریخی، زمانی و مکانی به واقعه عاشورا تحریف کمتری صورت گرفته است و با مطالعه آنها میتوان جامعیت و هماهنگی آنها را با یکدیگر مشاهده کرد. تضاد عقلی در وقایع بیان شده در این مقاتل دیده نمیشود. سید ابن عمر تمیمی یکی از راویان نسلهای بعدی است که طبری هم از او نقل کرده است. این فرد از جنگها و مکانهایی سخن گفته است که وجود ندارند و فرازهایی را از خود نوشته است. در مقاتل نسل اول، چنین مسائلی یا وجود ندارد یا به ندرت دیده میشود.
ـ تفاوت دیگر مقاتل نسل اول با نسلهای دوم و سوم چیست؟
در مقاتل نسل اولی یاران امام حسین(ع) وقتی برای جنگ به میدان میآیند به استدلال پرداخته و به قرآن و سیره رسول الله(ص) استشهاد میکنند. اما در مقاتل نسلهای بعدی این سخنان به رجزخوانی مبدل شده است در حالیکه این شیوه از نظر قرآن هم نفی شده است.
ـ یعنی معتقدید مقتل نویسان نسلهای دوم و سوم، احساسات خود را وارد متون کردهاند؟
بله. این موضوع یکی از معضلات مقاتل است. در نسل دوم خیلی از این موارد به مقاتل وارد شد که این امر در نسل سوم به اوج رسید. تعداد ۷۲ شهید کربلا را اولین بار ابومخنف مطرح کرده است. در نسلهای بعدی اعداد دگرگون شدند. در مقاتل نسل اول گفته شده که ابتدا حر ابن یزید ریاحی با سپاهی ۱۰۰۰ نفری راه را بر امام بست و بعد عمر ابن سعد با سپاهی ۴۰۰۰ نفری وارد کربلا شد. تعداد سپاهیان دشمن و تعداد کشتههای دشمن به مرور زمان در متون افزایش یافته است.
در یک مقتل نسل سومی به نام «اسرار الشهاده» نوشته ملاآقا دربندی تعداد سپاهیان دشمن ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر ذکر شده و گفته شده که امام حسین(ع) ۳۰۰ هزار نفر از این لشگر را در جنگ کشته است که این موضوع با توجه به محدودیت زمانی روز عاشورا نمیتواند صحت داشته باشد. بنابراین دربندی برای جبران این موضوع گفته است احتمالا روز عاشورا ۷۲ ساعت بوده است. با مثلا موضوع غیرواقع دیگری که گفته شده این است که امام حسین(ع) در روز عاشورا به قدری از لشگر دشمن کشت تا خون به رکاب اسبش رسید.
ـ فکر نمیکنید بخشی از این اغراقات مربوط به ادبیات حماسی باشد؟
بخشی مربوط به حماسه و ادبیات حماسی میشود اما در حماسه و اسطوره نیز درصدی از واقعیت گنجانده میشود ولی در بعضی نقلهای این گونه مقاتل گاهی مطالب خلاف عقل وارد شده است. این موضوع به دلیل حب زیاد به امام حسین(ع) و بغض شدید نسبت به دشمنان وی بوده و بانیان آن خواستار فضیلت بخشی به سیدالشهدا(ع) بودهاند غافل از اینکه این مسائل فضیلتی برای این شخصیت بزرگ نمیآفریند. مگر کشتن دشمن هدف امام حسین(ع) بوده است؟
بنابراین در این دست مقاتل افراط و تفریط دیده میشود. این حرکت از نظر قرآن نیز محکوم است. زیرا در قرآن آمده است «مبادا زشتی کار دشمن باعث شود که شما عدالت پیشه نکنید!» یکی دیگر از این مقاتل که متعلق به نسل سوم است، «روضه الشهدا» نوشته ملا واعظ کاشفی است. تا قبل از نوشته شدن این کتاب، برای امام حسین (ع) مجالس بزرگداشت و نکوداشت برگزار میشد. بعد از «روضه الشهدا» بود که روضه خوانی به شکل امروزی رونق یافت.
این کتاب اشعار نغز و بسیار زیبایی دارد انا برخی از این اشعار هم بیمحتوا هستند. مثلا واقعیتی مانند عروسی حضرت قاسم(ع) در کربلا وجود ندارد که نویسنده داستانی از دامادی قاسم(ع) را در کربلا بیان کرده است.
ـ شهید مطهری نیز در نوشتههای خود به این موضوع اشاره داشته است.
بله ایشان در کتاب حماسه حسینی به غیرواقع بودن مسائلی چون عروسی حضرت قاسم(ع) اشاره داشته است. این موضوعی است که برای سوزناکتر شدن شهادت فرزند امام حسن(ع) در «روضه الشهدا» آمده است. مثلا اولین بار در این کتاب نام اسبی به نام ذوالجناح مطرح شده است. در کل، اشعار این کتاب بسیار زیبا و جانگداز است و انسان را تحت تاثیر قرار میدهد اما بسیاری از اشعار آن غیر واقع هستند.
ـ راویانی که ابومخنف از آنها نقل میکند، چه کسانی هستند؟
ابومخنف روایات را از افراد مختلفی نقل میکند. مقتل ابومخنف در کل ۱۱۳ روایت دارد. ۵ روایت این کتاب بدلیل شهرتشان مانند مرگ معاویه یا نوشتن نامه توسط یزید به عاملش در مدینه، بدون واسطه از ابومخنف نقل شدهاند. او در چند مورد نیز روایت را بیواسطه از فردی که در کربلا بوده نقل میکند. اکثر روایتهای کتاب با ۲ یا ۳ واسطه اخبار کربلا را نقل شدهاند.
ابومخنف در کل از چند دسته روایت میکند: ۱- افرادی که در سپاه امام(ع) بودند و به شهادت نرسیدند مانند امام سجاد(ع)، ضحاک ابن عبدالله مشرقی، دولحم همسر زوهیر ابن قین، زید ابن علی ابن الحسین، عقبة ابن سمعان و.... ۲- افرادی که مخبر سپاه دشمن بودند مانند حمید ابن مسلم ۳- دو نفر از قبیله بنی اسد که همراه امام حسین(ع) میآمدند و اخبار آن حضرت را ثبت میکردند. ۴- افراد سپاه دشمن که بعضی از آنها از قتله کربلا و قاتلان امام(ع) و یارانش بودند.
گروه اول ۲۱ روایت، گروه دوم ۵ روایت، گروه سوم ۱۱ روایت، گروه چهارم ۸ روایت و گروه دیگری ۳۹ روایت را در این کتاب نقل کردهاند. ابومخنف خود ۵ روایت بیواسطه نقل کرده است و ۲۴ روایت نیز توسط افرادی نقل شده که نیاز به تحقیقاتی درباره صحت و سقم آنها است. در کل ۲۷ روایت مربوط به خروج امام(ع) از مدینه تا آمدن حضرت مسلم به کوفه و شهادت آن حضرت و هانی ابن عروه است و باقی روایات مربوط به وقایع کربلا تا بازگشت کاروان اسرا به مدینه است.
ـ مقاتلی مانند «لهوف» نوشته سید ابن طاووس که شیعیان به آنها استناد میکنند نیز از ابومخنف وام گرفتهاند؟
مقاتل معتبر به ترتیب مقتل ابومخنف و مقتل ارشاد شیخ مفید هستند. درباره مقتل ابومخنف نیز گفته شد که نسخه موجود در بازار با نسخه معتبر و اصلی آن متفاوت است. بعد از این دو عنوان مقاتل نسل دومی را داریم که مقتل لهوف و خوارزمی نمونههای بارز آنها هستند. من مقتل خوارزمی را نقد کردهام چون مطالب خلاف واقع در آن موجود است. بحث اولین اربعین برای اولین بار در مقتل لهوف مطرح شده است و تا آن زمان کسی این موضوع را مطرح نکرده بود.
ـ کتاب دیگری با عنوان مختارنامه وجود دارد که بیشتر روایات آن از ابومخنف نقل شده است. درمورد این کتاب نیز کمی توضیح بدهید.
ابومخنف کتاب دیگری با نام «مختارنامه» دارد که مطالب آن جدای از مقتل و مربوط به دوران بعد از بازگشت اسرا به مدینه است. باید توجه داشت که مقتل به کتابی گفته میشود که مطالب آن این بازه زمانی را دربر بگیرد.
ـ پس با توجه به معتبر بودن مقتل ابومخنف آن را برای ترجمه انتخاب کردید؟
بله.
ـ آیا مقاتلی که منثور یا منظوم باشند وجود دارند؟
مقتلی به نام «فیض الدموع» وجود دارد که متعلق به نسل سوم است و با این وجود تعداد روایات خلاف واقع آن اندک است. نویسنده آن فردی به نام بدایع نگار و از ادیبان زمان خود بوده است. این مقتل در دوره قاجار نوشته شده و نثر بسیار زیبایی دارد. در زمینه مقاتل منظوم و منثور میتوان به مقتل «روضه الشهدا» اشاره کرد. این مقتل هم منثور است و هم منظوم. نثر و نظم آن بسیار دلربا است و مانند یک فیلمنامه مدون در ذهن مخاطب نقش میبندد ولی ارزش تاریخی ندارد.
کتاب «طوفان البکا» نوشته جوهری متعلق به زمان قاجار نیز هم منثور است هم منظوم. بخش بندی فصلهای آن با آتشکده است و با توجه به چهارده معصوم (ع) این کتاب ۱۴ آتشکده دارد که بخشهای کوچکتر آن با شعله نامگذاری شدهاند. این کتاب ادامه دهنده راه «روضه الشهدا» است اما کیفیت اشعارش به آن نمیرسد. کتابهای «روضه الشهدا» و «طوفان البکا» از کتابهایی هستند که بسیار مورد استفاده و استناد مداحان و مرثیه خوانان قرار میگیرند.
ـ به نظر میرسد در زمان قاجار مقتل نویسی ادبی رواج بسیار داشته است.
تولید مقاتل ادبی در زمان صفویه و قاجار به اوج رسید. بعضی از مقاتل کلا منظوم هستند و عدهای آنها را مقتل گونه نامگذاری کردهاند. چون شعر با مطالب واقع و عقلی زیاد سر و کار ندارد و بیشتر با احساسات مانوس است. مقاتل منظوم فقط فارسی نیستند بلکه به دو زبان عربی و ترکی نیز مقتل منظوم وجود دارد. به نظرم در عرصه مقاتل منظوم وسعت و تاثیرگذاری زبان ترکی از زبانهای فارسی و عربی بیشتر است. البته در این کتابها فنون و صنایع ادبی مورد نظر است و در این بررسی اعتبار تاریخی در نظر گرفته نشده است.
مشکلی که درباره مقاتل منظوم عربی وجود دارد این است که برخی از مردم، مداحان و مقتل نویسان اشعار این مقاتل را به اشتباه روایات و متون تاریخی فرض میکنند. مثلا شعری که یکی از شاعران عرب سروده امروزه به حضرت عباس (ع) نسبت میدهند در حالی که این یک اشتباه است. یکی از ابیات این شعر عبارت است از:
والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی
آنچه امروز در جامعه ما و در مراثی استفاده میشود با استناد به همین اشعار و مطالب همین مقتل گونهها است.
ـ ترجمه مقاتل به فارسی از عصر صفویه و قاجار شروع شده است یا سابقه بیشتری دارد؟
این امر سابقهای دور و دراز دارد و آغاز آن مختص به زمان صفویه و قاجار نیست. مثلا بلعمی در زمان سامانیان یک مورخ بوده است که در تاریخ خود مقتل امام حسین (ع) را با ترجمه آورده است که این قسمت از تاریخ بلعمی بعدها بهصورت مقتل مستقل منتشر شد. زمان صفویه و قاجار دوران دگردیسی مقاتل است و احساسات برای بیشتر گریاندن مردم وارد مقاتل شد و متونی حاصل شد که با حقایق حادثه کربلا فاصله داشتند.
ـ شما در ترجمه مقتل ابومخنف چه تمهیداتی را به کار بستید؟
با توجه به تحریفات موجود، ابتدا مقتل ابومخنف را از تاریخ طبری استخراج کردم و آن را ترجمه کردم. سپس به تصحیح آن پرداختم. بعد این ترجمه را با دیگر ترجمههای مقتل ابومخنف مقایسه کردم تا این متن کاستی و فزونی نداشته باشد. من ترجمههای آقایان یوسفی غروی و غفاری را نقد کردم چون در آنها بعضی از روایات اضافه شده و بعضی از قلم افتادهاند. بعد از این کار مقاتل دیگر را شرح و بسط دادم تا تفاوتها آشکار شود. در این کار شعرها هم ترجمه شدند که بیشتر از آنکه در آنها به فنون ادبی تاکید شده باشد، زبان حال هستند.
ـ به نظر شما اگر فردی بخواهد از طریق اشعار و این مقتل گونهها در زمینه حقایق واقعه عاشورا تحقیق کند، منابع خوبی را انتخاب کرده است؟
به نظرم این امر ممکن نیست. چون این کتابها تاریخی نیستند بلکه بیشتر جنبه ادبی دارند و در آنها تحریفات و مطالب غیر واقع دیده میشود. تحریفات شامل چند مورد میشود. اضافه کردن، کم کردن و دگرگون کردن مطالب. مثلا با جایگزین کردن فاعل و مفعول مفهوم به کل تغییر میکند و وقتی تحریف لفظی صورت گرفت، دیگر پیام اولیه منتقل نمیشود. اما در زمینه واقعه عاشورا یک تحریف معنایی نیز وجود دارد.
یکی از این تحریفها، درباره شخصیت حضرت عباس(ع) صورت گرفته است. حضرت ابوالفضل(ع) یک قهرمان است. اما قهرمان بودن او به دلیل کشتن عده زیادی از لشگر دشمن نیست. بلکه قهرمانی این شخصیت در وهله اول به دلیل مبارزه با نفس است. آن حضرت چندین بار عظمت خود را در کربلا نشان داده است. اول هنگامی که شمر برایش امان نامه آورد و آن حضرت با سخنان تندی شمر را از خود راند. دوم شب عاشورا و هنگامی که سخنان امام حسین(ع) به آنجا رسید که هر که میتواند برود، اولین کسی که برخاست و سخنان شور انگیزی گفت حضرت ابوالفضل(ع) بود.
سوم آنکه آن حضرت روز عاشورا ۳ برادر خود را پیش از خود به میدان نبرد فرستاد و این موضوع خیلی جانگدار است که انسان برادران خود را به کام مرگ بفرستد. اما عدهای بعدها در مقام تحربف آمده و گفتند آن حضرت میخواسته تا برادرانش کشته شوند و به دلیل نداشتن زن و فرزند ارث آنها به او برسد. و بعد از کشته شدن آن حضرت آن اموال به زن و فرزندان خودش برسد. چنین برخوردی کاملا سخیف است.
-و سخن آخر؟
امروز امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) در محافل ما به چه تبدیل شدهاند؟ پیام عاشورا در جامعه ما امروز چیست؟ اینکه مردم گریه کرده و غذای نذری بخورند؟ به سیدالشهدا یک بار دشمن جفا کرد و او را خارجی معرفی کرد. یک بار هم ما با اشعار وهن آمیز و مطالب غیرواقع به او ظلم میکنیم. در حالیکه علما از قدیم سنتهای نادرست را نفی میکردند اما تا امروز ظلمهای مضاعفی به آن حضرت شده است.
آیت الله محسن امین کتابی به نام «عزاداریهای نامشروع» دارد که جلال آل احمد آن را به عنوان اولین اثر قلمی خود ترجمه کرده است و از انتشار آن به عنوان یک کار انقلابی اظهار رضایت کرده است. جلال میگوید تمام نسخههای این کتاب بعد از چند روز تمام شد. بعد از پیگیری متوجه شدم یکی از افراد خشکه مقدس تمام نسخ کتاب را خریداری کرده و به آتش کشیده است.
این رفتارها بعدها موجب زیان رسیدن به خودمان خواهد شد. چون واقعهای بزرگ و معنوی را به حادثهای بیروح تبدیل میکنیم که دیگر تاثیرگذار نخواهد بود. در ایام قدیم با آمادن نام امام حسین(ع) لرزه بر تن ظالمان میافتاد اما با ادامه چنین رفتار و اعمالی دیگر عاشورا این ویژگی را نخواهد داشت.
مرجع : خبرگزاری مهر