تقی آزاد ارمکی : مداحی مدرن با روشنفکری دینی میجنگد
روزنامه اعتماد , 20 بهمن 1392 ساعت 14:39
منبع: روزنامه اعتماد/ خطر مداحان برای روحانیت حتی بیشتر از خطر روشنفکران دینی برای روحانیت است؛ چون با گذشت زمان، ممکن است مداحی به یک مرام و سنت و طریقت تبدیل شود. این نیرو اگر تاریخی شود، دیگر قابل تجزیه و دستکاری نخواهد بود. اگر هم قابل تجزیه باشد، ممکن است با یک درگیری خونین چنین اتفاقی رخ دهد. این درگیری خطری برای روحانیت و دین است.
گسترش نفوذ سیاسی و اجتماعی مداحان در ایران، در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به شکل بیسابقهیی اوج گرفت و موضوع تاملات جامعهشناسانه شد. اینکه چرا مداحان در دوران قبل از انقلاب و نیز در دو دهه نخست انقلاب فاقد این منزلت اجتماعی و نفوذ سیاسی در جامعه ایران بودند، چه نسبتی میان مداحان و نهاد روحانیت در ایران امروز وجود دارد، و چه آیندهیی پیش روی جامعه مداحان ایران قرار دارد، سوالاتی است که در گفتوگو با تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، مطرح شده است. پاسخهای دکتر آزادارمکی به این سوالات، اگر چه گاه جای چون و چرای فراوان دارند، اماخواندنی و جذابند: مداحی در ایران چقدر سابقه دارد و مداحان به عنوان یک قشر یا گروه اجتماعی، پدیده متاخریاند یا قدمت تاریخی دارند؟ مداحی، مطابق روایتهای موجود، جریانی بسیار قدیمی و همراه با روحانیت است. حتی جاهایی که روحانیت هم حضور نداشته، مداحان حضور داشتهاند. مداحی در ایران، از پیش از عصر صفویه وجود داشته است. اما اکنون ما با پدیده جدیدی به عنوان مداحی مواجه هستیم که میتوان آن را مداحی مدرن نامید. مداحی پیشمدرن در کنار روحانیت کار مداحی را انجام میداد و وظایف محدودی داشت که عمدتا در خدمت آمادهسازی شرایط برای اثرگذاری سخن روحانیان بر مردم بود. ولی در دوره مدرن، مداحی اساسا خودش تبدیل به یک صنعت و جریان شده و سازمان و مناسبات اجتماعی ویژهیی پیدا کرده است که قبلا فاقد آن بود. یعنی قبل از مهندس بازرگان، که نخستین روشنفکر دینی تمامعیار است، مداحان مدرن در جامعه ایران جود نداشتند؟ نه به این شکل. پیش از روشنفکران دینی، ما مداحان سنتی داشتیم؛ یعنی مداحانی که بر اساس قواعدی سنتی، ظهور میکردند. آنها پامنبری روحانیان بودند و به تدریج رشد میکردند و در سنی خاص، یعنی معمولا پس از پشت سر گذاشتن دوران جوانی، مشهور میشدند. مداحی با تعزیهخوانی فرق دارد. کسی که تعزیه میخواند، مداح نیست. منظورم این است که مداحان در گذشته، حتی در حد تعزیهخوانها هم در جامعه دینی نقش نداشتند. آنها یک جریان حاشیهیی بودند پایینتر از روحانیان و تعزیهخوانان؛ جریانی حاشیهیی که کارش مکمل کار روحانیت بود. اما از وقتی که جامعه مدرن میشود و تعبیر مدرن از دین پا به میدان مینهد، تقریبا کمی قبل از عصر مهندس بازرگان، مداحی هم صدای بلندی پیدا میکند و وارد صحنه میشود. میتوان گفت درگیری مداحان با روشنفکری دینی، از زمان دکتر شریعتی اوج گرفت؟ دقیقا همین طور است. بازرگان بیشتر در ساحتهایی محدود، یعنی در حوزه دانشگاه و حزب، عمل میکرد ولی شریعتی وارد فضای عمومی میشود و منبری پیدا میکند که نه حزب است، نه دانشگاه و نه مسجد. یک پدیده کاملا جدید است: حسینیه ارشاد. در بین صداهای مخالف شریعتی، صدای مداحان خیلی پررنگ بود. کسانی مثل کافی و انصاری اگر چه روحانیان مخالف شریعتی بودند، اما وقتی شکل و شمایل مداحان را پیدا میکردند، رقیب جدی شریعتی میشدند. به هر حال، مداحان از زمان شریعتی به بعد، بهشدت تکثیر شدند و داعیه نقد و نفی روشنفکری دینی داشتند. کافی در تقابل با شریعتی یک روحانی بود یا یک مداح؟ کافی یک روحانی خطیب بود ولی نوع کارش در حوزه دین عامهپسند بود و در کارش ساحت مداحیاش غلبه داشت. من در جلسات کافی در مهدیه تهران شرکت میکردم و روضههای او را گوش کردهام. او کمتر تاریخ اسلام میگفت و بحث فقهی میکرد. بحثهای او معطوف به فضای عمومی جامعه اسلامی بود. از این منظر، کار او شبیه مداحی میشد و صدای اعتراضی و احساسی بلندی شبیه صدای مداحان امروز پیدا میکرد. ولی به نظر میرسد در دهه اول پس از انقلاب، تقابل مداحان و روشنفکران دینی منتفی شد و مداحان متوجه جنگ ایران و عراق و مسائلی دیگر شدند. بله، ولی در آن دهه حتی صدای روشنفکری دینی هم کمتر به گوش میرسید. روشنفکری دینی، از شروع جنگ تا اوایل دهه ۷۰، صدای بلندی نداشت. طرفداران شریعتی و بازرگان در حوزههای محدودی عمل میکردند و اثرگذار بودند. سروش هم از آغاز دهه ۷۰ برجسته شد. در آن دوران مداحان ما معطوف به جنگ شدند. آهنگران ظهور کرد که کارش مداحی در جبههها بود و سبک و سیاق جدیدی را در مداحی ابداع کرد که اثر آن همچنان باقی است. او در همان دهه و اندکی بعدتر، به تدریج بدلهای زیادی هم در جامعه مداحان ایران پیدا کرد. از حیث نفوذ و قدرت اجتماعی، مداحان در دهه اول انقلاب موثرتر بودند یا پس از پایان جنگ؟ قطعا پس از پایان جنگ. چون پس از جنگ، برخی مداحان به تدریج به منابعی دست یافتند که قدرت ویژهیی برای این دسته به بار آورد. اما در دهه اول انقلاب، مداحان سیاسی نبودند و فضای سیاسی متاثر از سیاستمداران بود. بعد از جنگ قدرت مداحان افزایش یافت و اجتماعات تشکیل دادند. مثلا هیاتهای متعدد رزمندگان و عزاداران شکل گرفت که بعدها در دولت احمدینژاد، به شکلی بسیار سازمانیافته خودنمایی کردند و تاثیرگذار شدند. چرا در دوران جنگ، مداحان از این حیث بال و پر نگرفتند؟ برای اینکه دهه اول انقلاب، دهه تعارض بین مداحان و روشنفکران دینی نبود؛ بلکه دهه تعارض روشنفکری دینی و روحانیت با روشنفکری غیر دینی بود. روشنفکری دینی در کنار روحانیت و در مقابل روشنفکری غیر دینی و جریانهای مخالف انقلاب و نظام قرار گرفته بود. مساله اصلی در آن دوران، بحث استقرار نظام بود. در آن دوران، نیاز به کسان دیگری جز مداحان بود؛ کسانی که بتوانند با حریفان نظام اسلامی، بحث استدلالی و سیاسی و تاریخی و منطقی بکنند. بنابراین به آدمهای فنی و نخبه نیاز بود نه به مداحان. مداحی برای ایجاد هیجان اجتماعی و بسیج تودهها به کار میرود. در دهه اول انقلاب، مداحی برای بسیج تودهها علیه جریان داخلی خاصی کاربرد نداشت. در آن دوران، گروههای متشکل در برابر مخالفان نظام قرار داشتند. پس از جنگ، آن تشکل یکپارچه که در برابر دشمن خارجی و مخالفان نظام در داخل کشور ایستاده بود، دچار تفرق شد و اینجا بود که زمینه ظهور همهجانبه مداحان شکل گرفت. یعنی با افزایش اختلافات انقلابیون اولیه، دست مداحان هم در ایران بازتر شده و قدرتمندتر شدهاند؟ به یک معنا، این طور است. اما وجه دیگر ماجرا این است که با گذشت زمان، شرایط اجتماعی هم به گونهیی شد که امکان سازماندهی بیشتر مداحان فراهم شد. در دهه اول انقلاب، حتی در دهه دوم، جامعه مداحان این سازماندهی امروزین را نداشتند. آنها در آن دوران نسبتا سازمانیافته بودند اما از آغاز دهه ۱۳۸۰، سازماندهی قدرتمند و سلسلهمراتبی پیچیدهیی پیدا کردند با یکسری نظامهای آیینی. به نظر میرسد با گذشت زمان، مداحی در ایران هر چه بیشتر با سیاست آمیخته شده است. مثلا سلیم موذنزاده و آهنگران و کویتیپور کمتر از حاج منصور ارضی و حدادیان حرفهای سیاسی میزدند. آنها متعلق به دورهیی بودند که مساله «بیگانه» مطرح بود اما اینها برای دورهیی هستند که انشقاقهای داخلی ایجاد شده است. مداحان در دوره جنگ کمک میکردند به بسیج عمومی در خدمت پیشبرد جنگ. آنها هم اساسا سیاسی بودند اما همانند مداحان امروزی سیاسی نبودند. یعنی رقیب گروه دیگری نبودند ولی اساسا مدافع نظام سیاسی بودند و جهتدار هم عمل میکردند. مداحی جدید پس از پایان جنگ، در شرایط تکثر گروههای سیاسی و تلاشهای جریانهای گوناگون برای دستیابی به قدرت، مساله اساسیاش کانون قدرت داخلی شده است. این مداحان دیگر متوجه دشمن خارجی نیستند چون که ما درگیر جنگ با دشمن خارجی نیستیم. در این دوره، بیشتر این مداحان به جناحهای سیاسی پیوند خوردهاند و یک قدرت اجتماعی-فرهنگی ایجاد کردهاند برای تسهیل دستیابی این جناحها به قدرت سیاسی. ولی مداحان امروز از مداحان قبل از انقلاب هم سیاسیترند. قبل از انقلاب هم که مساله جنگ با دشمن خارجی در میان نبود. سیاسیترند چون جامعه ما سیاسیتر شده است. جامعه قبل از انقلاب، مداحانی رسمی و سنتی داشت ولی حضور آنها خیلی محدود و کمرنگ بود. اما الان مداحان در همه عرصههای جامعه، مثل دانشگاه و مسجد و تکیه و بازار و خیابان، روستا و شهر…، حضور دارند و بسیار موثرند. علت این حضور پررنگ و تاثیرگذاری گسترده هم این است که الان جامعه ایران خیلی سیاسیتر از قبل از انقلاب و دوره جنگ شده و کنش سیاسی غالب بر کنش مذهبی است. مساله اصلی مداحان امروز، اول از همه سیاسی است، سپس اجتماعی – اقتصادی و نهایتا فرهنگی و دینی. با اینکه جلوه و داعیه آنها دینی است، ولی بنیاد و اساس آنها سیاسی است. به همین دلیل بعضا گاه با گروههای فشار یا گروههای صاحب نفوذ یا گروههای منتقد و معترض پیوند میخورند و داعیههای آنها را دنبال میکنند. مداحان در ایران اکثرا متمایل به جریان راسترادیکالند یا اینکه پیوند برخی چهرههای شاخص آنها با این جریان سیاسی، این تصور غالب را به وجود آورده که مداحان متعلق به راست رادیکالند؟ مداحی در ایران امروز، به دو جریان سازمان یافته و غیرسازمانیافته تقسیم میشود. جریان دوم، بخش سنتی مداحی است که به بازیهای سیاسی تن نمیدهد. در ماه محرم مداحی خودش را میکند و بعد هم میرود دنبال کسب و کار خودش. خیلی از این مداحان سنتی، کاسب یا کارمند هستند. این جریان، ادامهدهنده جریان مداحی سنتی قبل از انقلاب و دهه اول انقلاب است. اما جریان مدرن مداحی، اساسا کار اصلیاش مداحی است. این جریان، رادیکال و تولیدکننده رادیکالیسم فرهنگی و دینی است. تشکل و سازماندهی گسترده مداحان هم برای تقویت همین جریان است. جالب اینکه، تشکل و سازماندهی این جریان منجر به اعتدال آنها نمیشود بلکه رادیکالشدن آنها را در پی دارد. در جامعهشناسی این بحث مطرح است که بروکراتیزاسیون زمینهساز دموکراتیزاسیون میشود. یعنی بروکراتیزهشدن جریان افراطی، به پرهیز آنها از تندروی میانجامد. اما قصه مداحان مدرن فرق میکند. آنها اگرچه سازماندهی پیچیدهیی دارند اما به معنای واقعی کلمه، بروکراتیزه نشدهاند. عقلانیت یک سیستم بروکراتیک در سازماندهی آنها دیده نمیشود. سازماندهی آنها در ساحتی ایدئولوژیک صورت گرفته است. سلسلهمراتب در این سازماندهی، سلسلهمراتب واقعی نیست. سلسلهمراتب واقعی مبتنی بر تخصص است اما سازماندهی مداحان مدرن، مرید و مرادی است. اقطابی وجود دارند و دیگران پیرو آنها. اینجا بیشتر شبکهیی عرضی مبتنی بر مریدان و پیروان وجود دارد نه یک سلسلهمراتب طولی مبتنی بر تخصص و تقسیم کار حرفهیی. جریان اصلی مداحی در ایران، از حیث کثرت اعضا، این جریان رادیکال مدرن است یا آن جریان سنتی؟ جریان رادیکال است. سازماندهی جریان مدرن موجب تضعیف جریان سنتی مداحی شده است. یعنی رشد مداحی مدرن در این دوران، از رشد مداحی سنتی جلوگیری کرده است. ظهور دوگانه روحانیت – مداحی هم در تضعیف مداحی سنتی موثر بوده است. روحانیانی که در مراکز فرهنگی گوناگون، مثل مساجد، مستقرند و کار تبلیغی میکنند، دیگر خیلی راغب به مداحی نیستند. در نتیجه حضور مداحان سنتی به عنوان تکمیلکننده کار روحانیان، کمرنگ شده است. مداحان سنتی در کنار این روحانیان نیستند و ممکن است مداحان مدرن به شکل سازمانی از راه برسند و جای آنها را در برخی از این مراکز فرهنگی بگیرند. روحانیت دیروز به مداحان سنتی اجازه میداد که به عنوان مکمل و پامنبری در کنارش حضور داشته باشد اما الان چنین تمایلی وجود ندارد و این به ضرر مداحان سنتی است. پس رشد و سازماندهی جداگانه مداحان مدرن، در کنار بیمیلی روحانیان به مداحان، زمینهساز تضعیف مداحی سنتی در ایران امروز شده است. مداحان به عنوان یک نیروی اجتماعی در جامعه امروز ایران، مصداق قشرند یا طبقه؟ یک جریان هستند. طبقه که قطعا نیستند. قشر هم نیستند چون قشر ساحت نازل یک طبقه است. ما مداحانی بسیار متمول، با نفوذ و اعتبار اجتماعی بالا داریم و مداحانی هم داریم که امکانات اقتصادی و نفوذ شخصی کمی دارند. نفوذ اینها سازمانی است نه شخصی. علاوه بر این، مداحان ما متفرقند؛ یعنی در اقشار و گروهها و طبقات متفاوت تکثیر شدهاند. علت این وضع این است که رویکرد ایدئولوژیک به دین در قالب مداحی، در همه اقشار اجتماعی میتواند شکل بگیرد. مداحان ما مثل نقطههایی در لایههای گوناگون جامعه ما هستند که وقتی در قالبی سازماندهیشده به هم وصل شوند، یک جریان اجتماعی، سیاسی و فکری را تشکیل میدهند. ولی مداحان مدرن بازیخرابکن نیستند؛ برعکس، بازی سیاسی تولید میکنند که میتواند نتایج فرهنگی و اقتصادی داشته باشد. مداحان کنشگر فعال و باهدفند و گاه جلوی حرکتهای سیاسی و فرهنگی قرار میگیرند. آنها نه در حاشیهاند و نه مخرب جریان خودشان. برخلاف تصور رایج، آنها خیلی هم بازیچه و دستاویز قدرت حاکم نیستند. آنها خودشان داعیههای تعیین نظام قدرت و سازوکارهای سیاسی هم دارند و به همین دلیل گاهی در حوزه سیاست به عنوان نیرویی عمل میکنند که حتی صدای مراجع تقلید یا گروههای صاحب نفوذ را هم درمیآورند. مداحان خودشان یک طرف دعوا هستند نه اینکه خرابکننده بازی طبقات دیگر باشند. اینها خودشان بخش عمدهیی از جریان سیاسی راست هستند و حتی گاهی رییسجمهور تعیین میکنند. مداحان مدرن به عنوان یک نیروی اجتماعی- فرهنگی، در به قدرت رسیدن احمدینژاد نقش مهمی داشتند و امسال نیز در پی نشاندن سعید جلیلی بر مسند ریاستجمهوری بودند. اینها تصویری از گذشته ایران ترسیم کرده و بستری سیاسی – فرهنگی ایجاد میکنند تا کاندیدای همسوی خودشان به قدرت برسد. به هر حال، مداحان مدرن کنشگر بازیساز و فعالند نه کنشگر مخرب و انفعالی. مداحان کدام رقیب سیاسی را حذف کردهاند؟ جریان روشنفکری دینی، اصلاحطلبان و حتی بخشی از اصولگرایان سنتی را. ولی شما که فرمودید اینها بازیخرابکن نیستند. بله، این کار مصداق بازیخرابکردن نیست. اینها بازی خودشان را به خوبی پیش میبرند. آن دسته از مداحانی که به سطح درآمد و رفاه بالایی رسیده و به طبقات بالای جامعه راه یافتهاند، منبع درآمدشان مداحی است؟ نه، امتیازها و رانتهایی که از کانونهای قدرت گرفتهاند، موجب صعود اقتصادی آنها شده است. کسانی با کمک اینها به قدرت رسیدهاند و اینها هم در عوض امتیازاتی اقتصادی از آن افراد و گروههای سیاسی گرفتهاند. اگر صرف مداحی زمینهساز چنین ارتقایی میشد، مداحانی هم که در طبقات و اقشار پایین جامعه قرار دارند، میتوانستند از طریق مداحی به قدرت عمدهیی برسند. به نظر میرسد رانت عامل اصلی این رفاه و قدرت چشمگیر بوده است. الان اکثر مداحان رسمی به لحاظ سطح معیشتی در سطوح بالای جامعه قرار دارند؟ نه الزاما. اینها چون نگاه ایدئولوژیک دارند، الزاما همهشان در پی دستیابی به پول و ثروت نبودهاند. برخی از آنها امتیازات اجتماعی کسب کردهاند. اعتبار اجتماعیشان بالا رفته است و همین برای آنها کفایت میکند. در مجموع، چون ایدئولوژیک هستند احساس میکنند وظیفهشان را انجام دادهاند و لزوما در پی رانتخواری نیستند. درباره رقابت زیرپوستی بین مداحان و روحانیان چه نظری دارید؟ این رقابت تا حدی جنبه تاریخی دارد. در گذشته هم روحانیان مداحان را تا جایی که پامنبری آنها بودند، به رسمیت میشناختند و بیش از آن را نمیپذیرفتند و آنها را از عرصه کار در حوزه دین بیرون میکردند. این یک واقعیت تاریخی است که در زندگی برخی مداحان هم دیده میشود. یعنی آنها پس از اصطکاک با روحانیان، در نهایت مداحی را رها کردهاند. سطح دوم این رقابت، بازمیگردد به شرایط امروز جامعه ایران؛ که موجب میشود این دو گروه بر سر امتیازات و دستیابی به منابع قدرت با یکدیگر رقابت کنند. سطح سوم این رقابت به موضوع ترسیم تصویر دین و نوع تبلیغ دین بازمیگردد. مثلا نقدی که برخی از مراجع نسبت به مداحان انجام دادند، نه به دلیل دستیابی آنها به منابع قدرت بلکه تصویر غلطی است که از دین برای عامه مردم ترسیم میکنند. یعنی آنها معترضند که مداحان مشغول ارائه دین عامهاند که در آن فقه و تاریخ و حدیث و عقلانیت و ارجاع به منابع نیست. یعنی این دعوا ابتدا جنبه حرفهیی دارد و سپس دعوایی جدی بر سر خود اسلام است. اسلام این مداحان با اسلام روحانیت سیاسی صاحب قدرت در ایران، چه فرق عمدهیی دارد؟ اسلام سیاسی روحانیت، اسلامی است که از دل آن جامعه و مناسبات اجتماعی هم درمیآید. مداحان درکی از جامعه ندارند. آنها یک روایت خیلی عام و سطحی از دین ارائه میدهند؛ ولی روحانیت سیاسی در نهایت دغدغه نظام اجتماعی را دارد. یعنی نظامی سامان مند برای زندگی دینداران. حاج منصور ارضی یکبار با لحن تندی یکی از مراجع را مخاطب قرار داد و بار دیگر قالیباف را به عمر سعد تشبیه کرد و هیچ برخوردی هم با او نشد. این مصونیت از کجا میآید؟ به هر حال این مداحان نقش تعیینکننده در ساختار قدرت داشتهاند. علاوه بر این، برخورد با این مداحان میتواند موجب فروپاشی این نیروی اجتماعی شود و به دنبال آن، فضای اعتدال بین نیروهای سیاسی ایجاد شود. اراده لازم برای ایجاد چنین فضایی بین نیروهای سیاسی وجود ندارد. پس برای حفظ فضای فعلی و فرو نپاشیدن نیروی اجتماعی مداحان مدرن، باید خطاهای آنها نادیده گرفته شود. این نیرو باید متشکل بماند تا در جایی که لازم است، مورد استفاده قرار گیرد. میتوان گفت رقابت روحانیان و مداحان، در مقایسه با رقابت روحانیت و اهل تصوف، رقابتی درونجبههیی است و به همین دلیل با اهل تصوف برخورد میشود و با مداحان نه؟ نمیدانم. در این خصوص باید تامل بیشتری کنم. دعوای روحانیت و اهل تصوف تاریخیتر است و روحانیت گاهی احساس میکند که ممکن است اهل تصوف آن ماجراهای تاریخی گذشته را ایجاد کنند. ولی تقابل با مداحان نوظهور است و هنوز درک عمیقی از خطرات احتمالی این جریان وجود ندارد. حالا به نظر شما، جامعه مداحان در همین شکل امروزیاش برای جامعه روحانیت خطر دارد؟ قطعا. خطر مداحان برای روحانیت حتی بیشتر از خطر روشنفکران دینی برای روحانیت است؛ چون با گذشت زمان، ممکن است مداحی به یک مرام و سنت و طریقت تبدیل شود. این نیرو اگر تاریخی شود، دیگر قابل تجزیه و دستکاری نخواهد بود. اگر هم قابل تجزیه باشد، ممکن است با یک درگیری خونین چنین اتفاقی رخ دهد. این درگیری خطری برای روحانیت و دین است. مساله روحانیت همیشه حفظ مخاطب بوده است. مخاطب روحانیت جامعه متدینین است. وقتی جامعه متدینین دچار انشقاق شود، این امر معنایی جز آسیبدیدن روحانیت ندارد. تمام تلاش روحانیت این بوده است که مخاطبان روشنفکری دینی را جذب کند یا مانع جذب بیشتر دینداران به سمت روشنفکران دینی شوند. این امر تا حدی محقق شده است و روشنفکران دینی کمی کنار رفتهاند. حالا میبینیم که مداحان آمدهاند و در حال جذب همه مخاطبان روحانیتند. آنها اگر همین طور پیش بروند، دیگر مخاطب چندانی برای روحانیت باقی نمیگذارند الا نیروهای اداری و سازمانی بخش رسمی جامعه. یعنی بخش عمومی غیر اداری و غیر رسمی از آن مداحان میشوند و این یک ضرر تاریخی برای روحانیان است که ممکن است به سادگی هم قابل جبران نباشد. درباره فراز و فرود رابطه احمدینژاد و مداحان چه نظری دارید؟ من در کتاب «پاسخ به مدرنیته ایرانی» تا حدی به این موضوع پرداختهام. در مجموع باید بگویم که مداحان با دو احمدینژاد روبهرو شدند. احمدینژاد اول را خودشان ساختند و بالا کشاندند. گفتمان آنها شبیه هم بود. یعنی احمدینژاد هم مثل مداحان گفتمانی رادیکال داشت و جامعه را به شکلی تودهوار بر ضد سرمایهداری و غرب تهییج میکرد. اما احمدینژاد به تدریج از خودش عبور کرد. احمدینژاد دوم منتقد احمدینژاد اول بود. همین امر دلیل فاصلهگرفتن مداحان از احمدینژاد و نقدهای آنها بر او شد. مداحی در ایران امروز، به دو جریان سازمان یافته و غیرسازمانیافته تقسیم میشود. جریان دوم، بخش سنتی مداحی است که به بازیهای سیاسی تن نمیدهد. در ماه محرم مداحی خودش را میکند و بعد هم میرود دنبال کسب و کار خودش. خیلی از این مداحان سنتی، کاسب یا کارمند هستند. این جریان، ادامهدهنده جریان مداحی سنتی قبل از انقلاب و دهه اول انقلاب است. اما جریان مدرن مداحی، اساسا کار اصلیاش مداحی است.
کد مطلب: 17524
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/17524/تقی-آزاد-ارمکی-مداحی-مدرن-روشنفکری-دینی-می-جنگد