گفتوگوی دعبل با ابوالقاسم حسینجانی : عاشورا تناسب است
11 اسفند 1392 ساعت 8:00
من معتقدم که بیش از هر چیز باید معاصر باشيم، و با زبان امروز به شناخت زمان، جهان و انسان بپردازیم، متناسب با همين نيازها و مقدورات نیز كار صحیح را انجام دهيم، نمیشود رسانههای امروز را نشناخت، اما تلاش کنیم که امروزی تبليغ كرده و حرف بزنيم، مخاطب ما امروز جهانی است، عاشورا نیز يعنی توانمندی تبدیل تهديدها به فرصتها.
همه ما شعر معروفش را شنیدهایم شعری که با صدای صادق آهنگران برای همه ما بارها و بارها تکرار شده است، شاعر «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم» همانی که هدف از فلسفه خلقتش را انتشار عاشورا میداند.
ابوالقاسم حسینجانی میاندهی در سال ۱۳۲۸ در بندر انزلی متولد شد. عشق به شعر و ادبیات از دوران نوجوانی در وجود او جوانه زد. حسینجانی علاوه بر سرودن شعر، به خاطر آشنایی با زبانهای انگلیسی و عربی، در حوزه ترجمه نیز فعالیت دارد و در رشته تخصصی خویش آثاری را به زبان فارسی ترجمه کرده است. در کنار شعر و ترجمه، وی در حیطه نویسندگی نیز به خلق آثار ارجمندی نایل آمده است که تأملات او درباره شهید و شهادت و آثاری که او در همین زمینه خلق کرده، همه سرشار از طراوت و تازگی است.
از جمله آثار وی میتوان به مجموعههای زیر اشاره کرد: بیمرگ، مثل صنوبر؛ مقدمهای بر شیطان؛ اگر شهادت نبود؛ حسین، احیاگر آدم؛ در اقلیم خویشتن؛ چفیههای چاک چاک؛ سمت صمیمانه حیات؛ فراسوی خیال خاکیان؛ عشق کبریت نیست که بیخطرش را بسازند و...
وقتی در باره شعر عاشورایی پای صحبت با ایشان نشستیم، از گلهها و دغدغههایش برای این عرصه گفت و معتقد بود که متأسفانه شاعران امروز آن شور و انگيزه لازم برای سرودن شعر را از دست دادهاند و وحدت و همدلیای که در گذشته شاعران را به شبهای شعر، مشاعرهها و جلسات نقد و بررسی میکشاند دیگر وجود ندارد.
دعبل: آقای حسینجانی وضعیت امروز ادبیات عاشورا را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر میرسد، در سالهای اخیر جریان شعر عاشورا در نوعی رکود به سر میبرد که با وجود کمیت مناسب اشعار هنوز کیفیتی که لازم است را مشاهده نکردهایم؟
درست است، نکته مهمی که امروزه وجود دارد و من نیز بر آن تأكيد میكنم، مشكلات اقتصادی است که موجب شده شاعران با دغدغه تأمین معاش روبرو باشند، در نتیجه نتوانند آنچنان که باید و شاید به فعالیت قابل توجه در حوزه شعر به ویژه شعر آیینی بپردازند، اگر نگاهی به گذشته ۳۰ ساله خود بیاندازیم خواهیم دید که هر چه به مركز انقلاب نزديكتر میشويم، انگیزه شاعران قویتر و در نتیجه کارنامه کاریشان درخشانتر بوده است.
ناشران در گذشته همدلی بيشتری با هم داشتند، در نتيجه شب شعرها، مشاعرهها، جمعشدنها به دور هم بيشتر بر گزار میشد، اما امروز شاعران ديگر آن وحدت رویه سابق را ندارند، اکنون اگر كنگرهای هم برگزار شود، جمعبندی درستی ندارد و تحليل درستی از آن ارائه نمیشود.
دعبل: به نظر شما چه باید کرد تا بتوانیم بههمریختگی در شعر آیینی را سر و سامانی دهیم؟ آیا رجوع به سنتهای گذشته در کنار ابداع خلاقیتهایی مانند برگزاری مشاعرههای موضوعی آیینی میتواند راهگشا باشد؟
من معتقدم که بیش از هر چیز باید معاصر باشيم، و با زبان امروز به شناخت زمان، جهان و انسان بپردازیم، متناسب با همين نيازها و مقدورات نیز كار صحیح را انجام دهيم، نمیشود رسانههای امروز را نشناخت، اما تلاش کنیم که امروزی تبليغ كرده و حرف بزنيم، مخاطب ما امروز جهانی است، عاشورا نیز يعنی توانمندی تبدیل تهديدها به فرصتها.
در زمینه برگزاری مشاعرههای موضوعی نیز که ذات کار بسیار پسندیده و رونق رسان است و میتواند برخی گرههای کور را باز کند و به شناخت استعدادها منجر شود اما نتیجه گیری اصلی را باید به مخاطب واگذار کرد، آن هم با نظر سنجی و نیازسنجی مخاطب، اگر استعدادهای لازم وجود داشت میتوانیم یک سیاستگذاری کلی در این زمینه داشته باشیم.
البته من تأکیدم این است که مناسبتی با عاشورا برخورد نکنیم، متأسفانه عاشورا را برای گریه کردن یاد گرفتهایم به جای فکر کردن و عاشورا تبدیل به یک مناسبت برای ما شده در صورتی که عاشورا مناسبت نیست، تناسب است. تأثیری که عاشورا بر زبان و ادبیات و ذهن جهان گذاشته نیازی به اثبات ندارد، اما متأسفانه ما به جای اینکه آن را به عنوان حماسه مطرح کنیم به عنوان حزن مطرح کردهایم؛ یعنی به جای حماسهسرایی، خیلیها تشویق شدهاند و بسترسازی شده برای سوگ. ما در جریان زمینهسازی برای برگزاری مشاعرهها باید به این نکته توجه داشته باشیم. باید اشعار حماسی را گردآوری و رواج دهیم و بیشتر بر جنبه شناختی عاشورا متمرکز باشیم.
دعبل: جریانهای شعری مانند شب شعرها، مشاعرهها و کنگرهها با توجه به نیاز مخاطب در سالهای اخیر مورد استقبال بودهاند، به نظر شما برای فراگیرتر شدن این جریانها چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
زبان و ادبیات مورد استفاده باید تازه باشد، همچنین ما باید نگاه خود را فراختر کنیم و به عبارتی جهانی نگاه کنیم کسانی که قومی و قبیلهای نگاه میکنند به خودی خود در بنبست قرار میگیرند، اگر جهانی فکر نکنیم نمیتوانیم حتی ملی و خانگی هم موفق شویم.
مسئله دیگر این است که باید این برنامهها را از حالت تشریفاتی خارج سازیم، برای نمونه مشاعره از همان ابتدای پیدایش در میان بدنه مردم و به صورت خود جوش ظاهر شد و ادامه یافت، اکنون نیز اگر به همین منوال پیش رود موفق است، مانند شبهاي شعر عاشورا در شيراز که کاملاً مردمي است و با شکوه هرچه تمامتر هر سال برپا ميشود. فکر ميکنم مردم باهوش هستند. اگر جايي حس کنند اصيل است، حتما خواهند آمد و حضور خواهند داشت، اما اگر جاهايي تصنعي و تشکيلاتي باشد مردم نميآيند.
دعبل: به نظر شما جریانهای شب شعر و مشاعرههای عاشورایی و آیینی میتوانند به هیئتهای مذهبی وارد شوند و بتوانند نوعی شناخت حماسی و فلسفی از عاشورا را به مردم ارائه کنند؟
بله به نظر من هیئتهای ما باید از این حالت سوگواری صرف بدون حاصل شدن شناخت دوری کنند، و این موضوع میتواند دراین راه کمک کننده باشد.
کد مطلب: 17571
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/17571/گفت-وگوی-دعبل-ابوالقاسم-حسینجانی-عاشورا-تناسب