تاریخ انتشار
دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۴
۰
کد مطلب : ۲۰۵۵۳
گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی آقاتهرانی

منبری ها قبل از محرم مطالعه و فکر کنند

منبری ها قبل از محرم مطالعه و فکر کنند
هرچند حجت السلام والمسلمین مرتضی آقا تهرانی نماینده مجلس است و خیلی‌ها به چشم یک سیاستمدار به او نگاه می‌کنند، اما سوابق حوزوی و اخلاقی و دینی او بیشتر است و علاوه بر تحصیلات حوزوی از دانشگاه مک‌گیل در مونترال مدرک فوق لیسانس عرفان و از دانشکده فلسفه دانشگاه ایالتی نیویورک در بینگهمتون دکترای فلسفه عرفان گرفته است. هنوز هم در خیلی از هیات‌های تهران و قم جزو منبری‌های قوی محسوب می‌شود.

در این مصاحبه سعی کردیم درباره ویژگی‌های سید الشهدا سلام الله علیه و وظیفه امروزمان با او صحبت کنیم.

کدام ویژگی حضرت سیدالشهدا ایشان را از بقیه معصومین به این صورت متمایز کرده است. شاید بشود اینطور سئوال را مطرح کرد که واقعا «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست»؟

یکی از نکاتی که درباره آقا اباعبدالله الحسین علیه‌السلام هست، اين است كه هم خودشان هم راه‌شان در تاریخ دفن نشدند، یك مقدار طبیعی است به خاطر اینکه حادثه‌ای که پیش آمد، خیلی خاص و ویژه بود، مردم با حساسیت به آن نگاه کردند. بالاخره دشمن هم با حضرت خیلی تند و ضربتی و سخت برخورد کرد و دوستان هم خیلی شدید، اگر بودند ایستادند و اگر نبودند و شنیدند سخت رنجیده شدند، در این جهت خود امام حسین علیه‌السلام خیلی جدی برخورد کردند و یاران هم همینطور و بعد از آن حضرت زینب و امام سجاد و امام باقر و امام صادق و حضرت موسی بن جعفر و امام رضا و همه‌ی اهلبیت عليهم‌السلام نسبت به داستان كربلا خیلی جدی برخورد کردند و کوتاه نیامدند، بله یک زمانی می‌شد که ایستادند و شمشیر بدست گرفتند، این کار را کردند مثل قمر بني هاشم، اما یک زمانی دیگر با خطابه و سخنرانی و این‌ها باید یاری می‌کردند، که حضرت زینب و امام زین العابدین عليهما‌السلام این کار را کردند که اصلا می‌توان گفت که خطابه و منبر و عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام توسط ایشان بین مسلمانان باب شد ، و بعد هم در دوران تبعید و تهدید و محصور بودن در خانه مثل امام صادق علیه‌السلام این قصه به شکل زنده مطرح می‌شد و درخواست ائمه از مردم همین بود و تا دوران غیبت و بعدش هم علما و بزرگان و عرفا و صلحا و فقها و اهل دل و اهل صفا و اهل معنا هرکس در این جهت تلاش می‌کرد که علاقه خودش را به حضرت نشان دهد، یک مقداریش هم به اعتقاد ما بچه شیعه‌ها بر می‌گردد، در قرآن هم هست که خدای تعالی مزد رسالت را مودت خواستند، مودت یعنی ابراز محبت نه داشتن محبت، یک وقت کسی را دوست داری معلوم نیست، ‌اما یک وقتی باید نشان دهی به مادرت نشان بدهی که دوستش داری، در عمل باید محبت تجلی کند، درباره همسر هم همین طور است، «و من آیاته ان خلق لکم ازواج لتسکنوا الیها و جعل بینکم الموده» محبت را باید ابراز کرد، نسبت به اهل‌بیت ما موظف به ابراز هستیم.
دشمنی‌مان را به دشمنانشان نیز باید ابراز کنیم. نمی‌توانیم بگوییم در دلمان بدمان می‌آيد، ‌نه! باید عملی نشان داد. تولي و تبري در دل لازم هست ولی کافی نیست، اگر بخواهیم کافی شود باید ابراز کرد. اگر یک مقدار دقیق نگاه کنیم می‌بینیم شعار اصلی اسلام هم همین است. لااله الا الله. اول نفی بیگانه بعد پذیرش خدای تعالی. خب امام حسین هم در راستای رضای الهی‌اند و می‌شوند جزو آنهایی که باید اعلام کنیم که دوستشان داریم.

علت فراگيري محبت امام حسين عليه‌السلام چيست؟

امام حسین عليه‌السلام با این برنامه‌ای که داشتند، من فکر می‌کنم که حتی فقط اگر انسان باشیم، به ايشان علاقمند می‌شویم نه فقط مسلمان، ‌بخاطر اینکه کار ایشان کار انسانی است و شیوه ایشان با شیوه فطری انسان جواب می‌دهد و طرف مقابل طرفی است که درک این مسایل را اصلا نمی‌کند و در برابر فطریات ایستاد. هر کس انسان باشد در برابر خط یزید می‌ایستد هرچند که قرن‌ها بگذرد.

امام حسین عليه‌السلام پاسخگوی وجدان انسانی است. به اعتقاد بنده اسلام از آنجایی که دین کامل و تمام نعمت است و انسان کمال طلب است، پس همه می‌پذيرند، اگر نمی‌پذیرند ایراد از نحوه ارائه ماست. این‌هایی که دنبال ادیان مختلف هستند، ‌دنبال این هستند که کامل‌ترین را انتخاب کنند، اگر بگویند مثلا یهود نسبت به مسیحیت کامل نیست، خب به سراغ مسیحیت می‌رود. چون انسان کمال طلب است. مگر با جهالت و نادانی روبرو باشد.

کار امام حسین عليه‌السلام با فطرت انسان عجین شده، ‌حتی این مسئله برای ما مسلمان‌ها هم فقط نیست. یک تحقیقی من در نیویورک دیدم که یک آقایی به نام پيتر چلکفسکی از پرفسورهای قوی دانشگاه ان وای یو در نیویورک انجام داده. تحقیقاتی زیادی درباره تعزیه و عزاداری امام حسین عليه‌السلام دارد و جاهای مختلف را بررسی کرده، مي‌گويد هندو‌ها که اصلا یک نقطه اشتراک در مذهبشان با اسلام ندارند، ‌اول محرم که می‌شود تعطیل می‌کنند و پرچم سیاه بالای در خانه هامی‌زنند.

حالا اقلیتهای مذهبی در ایران را شاید بگوییم خیلی مسلمان دیدند و خیلی اباعبدالله الحسین عليه‌السلام را می‌شناسند و مردم و عزاداری را دیدند و گاهی هم نذر و نذوراتی کردند و حاجت گرفتند. زرتشتی می‌شناسم که برنج نذری امام حسین عليه‌السلام را می‌گیرد، می‌گذارد در فریزرش که در سال روزی یک دانه برنجش را بخورد برای تبرک و شفا و سلامتی.

خدا حفظ کند آیت الله مصباح را، می‌فرمودند: در تهران یک زرتشتی خیلی به حضرت اباعبدالله علاقه داشت. یک وقت دیدم بچه اش مشکل پیدا کرده بود. خانم‌ها در خانه اش حدیث کسا گذاشته بودند و یکی هم روضه خوانده بود و بچه هم شفا گرفته بود. با اینکه زرتشتی است ولیکن خب کرامات دیده است.

اگر راه برای کسی باز شود، سریع معرفت حاصل می‌شود. اینکه فرمود «کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع و اوسع» همه ما کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین عليه‌السلام سریع‌تر و وسیع تر است، ‌این مسئله را لمس کردند، دیدند که حضرت خیلی زود جواب می‌دهد. حرمت آقا نزد خدای تعالی یک حرمت ویژه است به خاطر اینکه حضرت به شکل ویژه فرصت پیدا کرد که از همه چیزش بخاطر خدا بگذرد. همیشه اینطور نیست. حتی برای ائمه علیهم السلام. ایشان هم همیشه فرصت اینجوری نداشتند.

در اين ميان وظيفه اهل منبر و صاحبان تريبون در شناساندن سيدالشهدا چيست؟

حالا امام حسین عليه‌السلام تجلی یافته یک بخش مهمی از صفات الهی است و به خاطر همین تجلی و ظهور و بروز فقط کافی است که درست معرفی شود، رنگ روغنش نزنیم یک امام حسین خاص درست نکنیم، ‌همینی که هست را بگوییم. لطفا رنگ آمیزی‌اش نکنید «صِبغَه اللهِ وَ مَن أَحسَنُ مِنَ اللهِ صِبغَه» ، یک امام حسین خاص درست نکنید. چون این کار را که می‌کنید محدود به همین دوروزه می‌شود. اما اگر امام حسین بما هو امام حسین ارائه بشود، در تمام زمان‌ها و مکان‌ها در تمام شرایط بهترین خواهد بود. حتی امام عصر عجل الله تعالي فرجه هم که بیایند همینطور می‌شود. همین امام حسین عليه‌السلام را معرفی می‌کنند. آن مسايلي که امام عوض می‌کنند ساخته و پرداخته‌ي ذهن ماست و معمولا خرافی است و واقعیت ندارد.

امام معصوم را فقط امام معصوم می‌شناسد یعنی امام سجاد عليه‌السلام ، ‌سیدالشهدا را می‌شناسد، الان هم امام عصر، حضرت را می‌شناسند. مثلا من چندبار تصمیم گرفتم درباره امام حسین چیزی بنویسم، هیچ وقت نتوانستم. درباره یاران ایشان نوشتم. یاران ایشان را شاید بهتر بتوانم نزدیک شوم، اما در مورد خود ایشان نوشتن کار خیلی سختی است. اما می‌شود کارهای حضرت را دید و ارائه داد. اگر دوستان مخصوصا آقایان روحانی اهل خطبه و سخنرانی و محراب و منبرند و یک فرصتی پیدا می‌کنند به نظرم قبل از محرم مطالعه و فکر کنند و حضرت را و ابعاد مختلف آقا اباعبدالله الحسین عليه‌السلام را معرفی کنند.

ما در آمریکا هم که بودیم این کار را می‌کردیم. چون معتقد بودیم. روزی که برای حضرت سیدالشهدا راهپیمایی می‌کردیم، نزدیک‌ترین یکشنبه به عاشورا، دسته سینه زنی راه می‌انداختیم، تعداد زیادی بروشور نوشته مي شد و جزوه‌هایی تهیه مي كرديم با عنوان:

Who is HOSSEIN، Who is YAZID حسین کیست؟ یزید کیست؟ و این‌ها را در دوسه پاراگراف معرفی می‌کردیم. می‌گفتیم در یک نگاه امام حسین را چه می‌بینیم؟ واقعا کامل‌ترین انسان است و کامل‌ترین موجودیت الهی است روی زمین، ‌خداوند متعال که می‌خواهد خلیفه داشته باشد روی زمین، عالیترین خلیفه الهی است. حالا یک گوشه‌ای از زندگیشان را نشان بدهيم، ‌خیلی اقبال می‌شود، بسیاری از کسانی که فکر می‌کنیم مذهبی نیستند، محرم هم که می‌شود می‌آیند. همه عیب دارند، ظاهری و باطن و نقد و نسیه. اما خود آقا یک مرتبه این‌ها را جمع می‌کنند و دل‌ها را هم جذب مي كند و همین امروز هم این اتفاق می‌افتد. بسیاری افراد اگر بپرسید از محرم و صفر شروع کردند. اصلا انقلاب خود ما از محرم و صفر شروع شد. همین انقلابی که ما داریم از برکاتش الان این همه بهره می‌بریم و باعث بیداری جهانی شده، از محرم و صفر شروع شد، ‌شاه هم این را می‌دانست و دستور داده بود اول محرم و صفر که می‌شد، منبر‌ها را محدود می‌کرد. چون می‌دانستند در محرم و صفر یک خبری هست.

این فرصت نابی که برای سیدالشهدا پیش آمد. برای کسی پیش نیامد. من معتقدم برای حضرت هم فقط همین یک روز پیش آمد که در روز عاشورا همه چیزشان را یکجا برای خدا داد. برای همین شما کمی دقت بکنید در زیارت ناحیه مقدسه وقتی امام دهم می‌خواهند سلام بدهند به عضو عضو ایشان سلام می‌دهند. حتی رگ گردن، ‌حتی موی سر، حتی محاسن شریفشان دست مبارک و... این‌ها برای این است که دشمن خیلی تند آمد و حضرت هم محكم ایستاد و ‌‌نهایت کفر در برابر تمام ایمان با تمام قدرت ایستاده بود. چنین عرصه‌ای خیلی کم پیش می‌آید که عرصه باز بشود و امام تمام قدرت خودش را در عبودیت و بندگی الهی نشان بدهد.

برای همین اگر یک مقداری کسی فطرت بیداری داشته باشد، تمام است، مگر اینکه فطرتش را خفه کرده باشد، هیچ چیزی برايش نمانده باشد. حالا وقتی کسی می‌آید در جلسه عزاداری اباعبدالله ما بایدبتوانیم همین چیزهایی را که دیده و لمس کرده، ما باید بتوانیم همین‌ها را صحیح‌تر، ‌کامل‌تر، ‌بهتر و آنطور که زیبنده و درشان حضرت اباعبدالله است، ‌بتوانند بگویند.

ما به عنوان عزادار سيدالشهدا چه بايد كنيم؟ نسخه شما براي تغيير زندگي ما به يك زندگي حسيني چيست؟

هر چیزی را هر کاری را که بخواهید شروع کنید یک نقطه شروعی دارد. معمولا ما خیلی چیز بلدیم. مخصوصا اهل هیئت؛ خیلی منبری دیدیم. روحانی دیدیم. کتاب خواندیم. گفت‌و‌گو خواندیم. حدیث و آیه و روضه‌ها شنیدیم و بلدیم. اما بدانید بلد بودن ایمان نمی‌آورد. اگر اینطوری باشد باید درکربلا باسواد‌ترین و ملا‌ترین آدم‌ها یار امام می‌بودند. اما اینطور نیست. یکی مسیحی بوده، یکی تا دیروز گردنه زن بود، یکی عثمانی بوده، یکی هم مثل بریر یا حبیب بن مظاهر صحابي بوده‌اند. كسی در کربلا می‌ماند که ایمان دارد. ایمان آدم را نگاه می‌دارد. آن غلام سیاه و حبیب هر دو مومنند.

کسانی دیگری هم بودند مثل زهیر، مثلا حجاج بن یزید که خود امام رفتند دعوتش کردند. گفت من اسبم را می‌دهم. ولی زهیر را امام کسی را فرستاد دنبالش و آمد. چرا؟ ببینید نه این است که بگوییم کسانی که تا دیروز ادعای مذهب نمی‌کردند این‌ها می‌برند، ‌نه اینجور نیست، اونی می‌برد که مومن است. مومن هم کسی است که باور دارد. باور هم یک چیزی نیست که همینطوری از آسمان بیفتد و یا یك جایی ریخته باشد بریم جمع کنیم، ‌نه. یک بخشی‌اش در هیات و کتاب و سخنرانی هست. اما همه‌اش نیست، می‌گویند، ‌ما یاد می‌گیریم، ‌تا عمل نکنیم، مومن نمی‌شویم. و هیاتی‌ای که عمل بکند، مسجدی‌ای که عمل بکند، ‌فقیه و عالمی که عمل بکند، ‌این برنده است. حتی آدمی که شما هیچش حساب نمی‌کنی به شرطی که عمل بکند، به مقصد ‌می رسد.

قمر بنی هاشم مومن‌ترین بود، وگرنه پسر امام بودن کاری نمی‌کند، محمد حنفیه که به امام نزدیک‌تر بود. آن هم پسر امیرالمومنین عليه‌السلام بود. برادر امام بودن هم مشکل را حل نمی‌کند. بسیاری صحابی پیامبر بودند و در کربلا جلوی امام ایستادند. دختر امام و پسر و همسر امام بودن کافی نیست، ایمان باید باشد. ایمان است که آدم را نگاه می‌دارد. ایمان هم به این است که همانی که می‌دانی را عمل بکنی.

و توصيه آخر؟

به جوان‌ها این توصیه را می‌کنم، شما که می‌آیید هیات هرشب یک چیزی از منبر یاد بگیرید و به آن عمل کنید. بنشین و دل بده و شبی یک کلمه را عمل کن. در یک دهه، ده نکته را یاد بگیر و عمل کند. نه اینکه کله را از مطالب پر کني، خب مغز را کتابخانه کردیم، ‌مگر خدای تعالی ما را برای این فرستاده؟ یک کامپیوتری باشد که همه علوم در آن باشد، ‌تا عمل نشود فایده ندارد. عمل که بکنیم، جواب می‌دهد و دل آدم باور می‌کند، و وقتی دل باور کند اگر همه شمشیرهای عالم بر سر انسان بیاید، ‌می گوید من باور دارم و دیدم. دانستن کافی نیست و کم نیستند کسانی که خیلی می‌دانند و می‌دانستند ولی به جهنم می‌روند چون که باور نداشتند. وقتی باور نباشد در بزنگاه و فتنه و امتحان خراب می‌کنند. اینهایی که در کربلا ایستادند، ‌ایمان و باور داشتند
مرجع : عقیق
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما