رضا انصاريان، مداح اهل بيت:
«ظرفيتشناسي» از هنرهای مهم فن مداحی است
30 مرداد 1387 ساعت 13:41
حاج رضا انصاريان، مداح اهل بيت، كه براي شركت در مراسم نيمه شعبان از مشهد به قم سفر کرده بود، درباره حال و هواي اجراي برنامه در جمكران با خيمه گفتوگو كرده است.
خیمه: آقای انصاریان، حضور خودتان و مردم را در فضای جمکران چگونه ديديد، و به عنوان کسی با اين مجموعههای دينی و مذهبی ارتباط دارد، چه آينده ای را برای مسجد جمکران ترسيم می کنيد؟
انصاریان: من يک دنيای هنر ديدم، هنر به معنی واقعی، هيچ کس به اين ها نگفته که می خواهيم يک کار هنری بکنيم و شما را انتخاب کردهايم، انتخاب دست خدا بوده و اين سيل جمعيتی که اينجا پياده آمده و می آيند و با خدای خودشان صحبت کنند، و مخصوصا در اين ايام ولادت پربرکت حضرت که باز به خدای خودشان آن هم نه يكبار، دويست مرتبه بگويند اياک نعبد و اياک نستعين.
اين بالاترین هنر است، این بالاترین عشق است، يعنی آخر این سیل جمعیتی که بالا دومیلیون و شاید هم بیشتر، از اقصار نقاط کشور و خارج از کشور این میعادگاه را، این میقات عشق را انتخاب کردهاند، اصلا خودش برای من یک حالتی ایجاد کرد که در خواندنم در همان جا و بعدش هم و حالا هم اثر گذاشت.
خیمه: يکی از هنرهای فن مداحی و مرثيهخوانی ظرفيتشناسی است، يعنی آدم در موقعيتی که قرار میگيرد با توجه به آن موقعيت و مخاطب، صحبتش را شروع بکند و مطلب را بگويد. شما اين کار را چگونه در جمکران انجام داديد؟
انصاریان: من به محض اين که رفتم به جايگاه و اين سيل جمعيت را ديدم با يك رباعی، حال مردم را به دست آوردم.
خیمه: چرا با رباعی شروع کرديد، آيا نمی توانستيد با مطلب دیگر آغاز کنید؟ و آيا اين شعر ويژگی خاصی داشت؟
انصاریان: بله، به نام حضرت بود.
ای جلوه حسن از تجلای تو مات
ما و شرف بوسه به پايت هيهات
ای از شب قدر، قدر تو پنهانتر
بر مطلع فجر تو سلام و صلوات
هنوز نگفته بودم که مردم بیاختيار فرياد زدند؛ بعد به شوق آمدم و شروع به قصيدهخوانی،شعرخوانی و سرودخوانی کردم.
خیمه: شنيديم کمی هم با مردم صحبت کرديد؟ آيا در زمان مداحی اجرای مداحی هم میشود با مردم صحبت کرد؟
انصاریان: من عرض کردم که خيلیها میگويند برويم عيدی بگيريم، من نه اينجا، شب ولادت حضرت سيدالشهدا(ع) در حرم امام رضا (ع) گفتم که عيدی از اين بالاتر که ما در حرم امام رضا(ع) هستيم، عيدی از این بالاتر که ما در جمکران هستیم، عيدی از این بالاتر که حضرت از ما دعوت کرده که روی فرش من جشن تولد را بگير، از اين بالاتر هم میشود.
به مردم گفتم چرا میگوييد عيدی! بروید شکر کنید، بروید سرتان را بالا بگیرید که شما سیل جمعیت اینجا هستید، يقين دارم که حضرت (عج) یک نگاه ویژهای به اینجا دارند. مردم تا وارد اينجا میشوند مثل این که خانه پدرشان است، یک آرامشی می گیرند.
البته آن سرود که خواندم، غزل زيبايی از استادم آقای مؤيد بود که تا من گفتم:
سبب فيض سرمدی
گل نرگس خوش آمدی، گل نرگس خوش آمدی
بیاختيار مردم فرياد برآوردند.
خیمه: زيارتی هم از محل ساخت ضريح امام حسین(ع) داشتيد، از آنجا هم بگوييد؟
انصاریان: آن که دیگر بالاترین عیدی بود، يک همچنین توفيقی را مردم دارند، ضريح حضرت را میسازند. ولی ضریح مال کیست که مردم اشک میریزند، ضریح مال حسینشان است، ضریح مال کربلاست، ضریح مال علی اکبر است. وقتی وارد شدم بیاختیار اشکم جاری شد انگار خودم را در حرم امام حسین(ع) میدیدم. اتفاقاً تا وارد شدم یک دختر خانم شش ـ هفت ساله آمد دفتر و گفت این النگو را نمیتوانیم در بیاوریم، مادرش گفت برویم خانه، گفت نه همینجا، آقایان آمدند جلو چشم من النگو را قیچی کردند، کاراین بچه شش ـ هفت ساله عجیب بود.
شعر آقای شفق يادم میآيد که:
من که شير مادرم شيرينی از مهر تو داشت
میتوان گفتن غلام خانهزادم يا حسين
خیمه: شما در جمکران يک توسلی داشتيد که دقیقاً از فضای میلاد امام زمان گريزی زديد به فضای کربلا، بيت آخر يادتان است؟
انصاریان: همه جا گفتگوی توست ولی همه در فکر کربلای تو
شعر آقای شفق است که:
جنت نسیمی از کرم توست یا حسین
عطر بهشت در حرم توست یا حسین
در هر دلی که طالب نور هدایت است
شوق حریم محترم توست یا حسین
شوق زیارت تو نه تنها امید ماست
جبریل نیز زائر حرم توست یا حسین
خیمه: لطفا صحبت پايانی خودتان را برای خيمه بگوييد؟
انصاریان: من برای مداحی به دانشگاه بجنورد رفتم، شاید 200 الی 300 دانشجو به من مراجعه کردند و به من می گفتند ما منتظريم تا مجله خيمه به دستمان برسد و بهترينها را راجع به هيأت، شعر و مقتل از اين مجله به دست بياوريم و اين همان نظر امام حسین(ع) است؛ هر بار مجله خیمه به دست من میرسد، الحمدالله از قبل قوی تر است.
استادم میگفت اخلاص، چيز عجيبی است، به بعضی مداحان عرض میکنم؛ در خلوتتان برای حسين بن علی بسوزيد، گاهی یک شعری را که میخواهيد بخوانيد این شعر را مطالعه کنید، خودتان هم بسوزيد، بعد بياييد مردم را بسوزانيد.
وقتی از حرم امام رضا(ع) میخواهم به جايی بروم، بعد از زيارت مینشينم و میگويم آقا من آن سربازی هستم که نان در راهم را هم از شما میخواهم، من اينقدر دستم خالی است. اگر اثر تو نباشد، نگاه تو نباشد، و به اين مردم اثر نکند چه فايده دارد. دست خالی هستم.
کد مطلب: 2240
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/2240/ظرفيت-شناسي-هنرهای-مهم-فن-مداحی