گفت و گو با قاسم صرافان

امروز به جای شمشیر باید قلم بزنیم

تسنیم , 6 دی 1393 ساعت 12:30

قاسم صرافان معتقد است: شاعر آیینی باید احساس کند همین لحظه شب عاشوراست و ما در خیمه اباعبدالله هستیم و بجای شمشیر باید قلم بزنیم.


قاسم صرافان از شاعران آئینی جوانی است که در این چند ساله گذشته جایگاه خوبی پیدا کرده است. شعرخوانی او مقابل مقام معظم رهبری در جلسه شعرخوانی ماه‌های رمضان جلوه‌ دیگری از توانایی‌های سرایش شعر او را نمایش داد. او در کنار شاعرانی چون شیخ رضا جعفری، محمد سهرابی، وحید قاسمی، مهدی رحیمی، احمد بابایی،‌ هادی جان‌فدا و دیگران جریان جدیدی در شعر مذهبی ایجاد کرده‌اند که امروز بیشتر آن را به عنوان شعر هیئتی می‌شناسند. اشعاری که بیشترین کارکرد آنها در هیئت‌های عزاداری اهل بیت(علیهم السلام) بویژه امام حسین(علیه السلام) است.

اخیرا از او کتاب‌ جدیدی نیر منتشر شده است. صرافان در این گفت‌و‌گو تلاش کرده است که وضعیت کنونی و آینده ما در شعر آیینی را تعریف کند.

گفت و گوی تسنیم با این شاعر آئینی را بخوانید:

تسنیم : در سال‌های گذشته جوان‌هایی به شکل خودجوش وارد جریان‌های رسمی شعر کشور شده‌اند و جریان نو،‌ جدید و پویایی را بوجود آورده‌اند که نتیجه کار آنها بسیار در جامعه مورد توجه بوده است. این اتفاق تا جایی پیش می رود که مقام معظم رهبری در دیدار با شعرا صراحتا اعلام می‌کند که این جریان جدید شعری، شعر آیینی را رشد داده است. در حالی که بسیاری از آنها هنوز ناشناخته مانده‌اند. به نظر شما در چنین فضایی، موضوع نقد شعر و آسیب شناسی شعر آیینی چقدر جدی است؟

روان‌بودن زبان شعر به معنی سادگی و ضعف ادبی نیست و اوج آن زبان سهل ممتنع است

ما این کار را تا جایی که شد با راه‌اندازی انجمن ادبی فرات و با تأکید بر نقد جدی شعر هیئتی انجام دادیم تا ساده از این نوع شعر نگذریم. گاهی می‌گوییم زبان شعر هیات باید روان باشد. درست است ولی این روان بودن اصلاً به معنای سادگی و ضعف ادبی نیست. بلکه منظور رسیدن به زبان سهل ممتنع است که نقطه اوج یک اثر هنری چند لایه است. برخی گمان می‌کنند، شعر خارج از هیئت یک کار پیچیده، فنی و پیشرفته است منتهی شعر هیئت چون زبانی روان دارد هرکس می‌تواند به راحتی وارد آن شده و شعر بگوید.

روانی شعر هیئتی بعد از پیچیدگی است یعنی شعر هیئتی باید سهل ممتنع باشد. باید مفاهیم عمیق و هنر شاعری را در بستری که همه مخاطبین بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند بیاوریم. یعنی شعر هم با مخاطب عام و هم مخاطب خاص و به عبارتی دیگر با همه لایه‌های مخاطبین ارتباط برقرار کند. ما همیشه منتقدان و کسانی که اثری هنری با ذائقه شان جور در نمی‌آید را داریم و شاعر باید به ظرفیتی برسد که این‌ها را ببیند و بپذیرد. ما در انجمن فرات هم قصد داریم تا تعریف درستی از شعر هیئت را با کمک آقای حسینی و دیگر دوستان ارائه دهیم و حتی الامکان معیارهای نقد و ارزش‌گذاری شعر را ترسیم کنیم. البته نمی‌گوییم معیارها صد در صد است چون به هر حال قرار است بحثی کیفی را کمی کنیم و در این تبدیل امکان خطا وجود دارد ولی نمی‌شود دست روی دست گذاشت و اقدامی نکرد، می‌توان تلاش کنیم تا اتفاق خوبی در این مسیر بیافتد.

بسیاری از شعرهایی که گفته می‌شود شعر نیست و مانند شعبده‌بازی فقط مستمع را به وجد می‌آورد

بسیاری از شعرهایی که ما در نگاه اول از آن تعریف می‌کنیم وقتی در جلسه ای جدی راجع به آن صحبت می‌شود می‌فهمیم اصلاً شعر نیست و نظم است و پارامترهایی که در شعر باید وجود داشته باشد را ندارد. در حقیقت مثل شعبده‌بازی طوری با کلمات بازی می‌شود که مستمع را به وجد می‌آورد. دیده‌شده در جلسه ای بیت شعری خوانده و آن را تشویق کرده‌اند و در دور دومی که آن شعر را برای نقد خوانده‌اند، بیشترین نقد را به همان بیت وارد کرده‌اند.

باید تلاش شود شعر هیئت همراه با حفظ عاطفه سلامت زبان و محتوا داشته باشد

در حالت اول به خاطر نوع خوانش و نوع چینش، واژه‌های بیت خوب به نظر رسیده است اما وقتی دقت می‌کنند می‌بینند، آسیب و مشکل هم دارد و نهایتاً کار ماندگاری نخواهد شد و در لحظه تأثیر گذار است و یا تشخیص می‌دهد اصلاً ویژگی‌های شعر را به معنای علمی ندارد. باید تلاش کنیم شعر هیئت را با نگاه‌داشتن عواطف و فضای حاکم بر هیئت، ملاک‌های زیبایی‌شناسی، سلامت زبان و سلامت محتوا را ارائه دهیم و با کمک بنیادها و مؤسسات، آن را به‌صورت علمی روی کاغذ بیاوریم تا قابل شاخص گذاری و ارزیابی شود.

جایگاه شعر آئینی تخمینی است و نمی‌توانیم شرایط را ترسیم و وضعیت مطلوب را مشخص کنیم

ممکن است کسی بیاید و به دلایلی بگوید وضعیت شعر آیینی خوب است و در مقابل شخص دیگر می‌گوید، بد است. هرکس بر اساس شخصیت آماری خودش صحبت می‌کند. بالاخره می‌بایست پرسشنامه ای در سطح کشور و اقلیم‌های مختلف توزیع شود تا سبک‌های مختلف هر شهر مشخص شود و بفهمند سبک هر شهر به کجا می‌رود، چه چیز را مطرح می‌کند و روی چه موضوعاتی کار نشده است. بدون تحقیق علمی این اتفاق نمی‌افتد و فعلاً تمام صحبت‌ها تخمینی است و نمی‌دانیم کجا هستیم به همین دلیل نمی‌توانیم شرایط را ترسیم و وضعیت مطلوب را مشخص کنیم.

وقتی نتوانیم وضعیت موجود را به درستی تحلیل کنیم مسیرگذاری برای رسیدن به وضعیت مطلوب نیز قابل ترسیم نخواهد بود. نمی‌دانیم چه برنامه را باید اجرا کنیم و نقطه‌ضعفمان کجاست و چرا از این یک گونه شعر بیشتر استقبال می‌شود در حالی که پیشکسوتان و صاحب‌نظرانی با آن مشکل دارند و یا اینکه چرا مخاطب از برخی شعرها لذت بیشتری می‌برد.

اشعار و شعرای قدرتمندی داریم اما متاسفانه جامعه ما اکثرا اشعار ترانه و سطحی را می‌خرد

البته امروز جدایی بین ذائقه مخاطب عام و خاص دیده می‌شود و تنها مختص شعر آیینی هم نیست. در ترانه‌های عاشقانه و آزاد هم مشکل وجود دارد. ما اشعار و شعرای قدرتمندی داریم ولی متأسفانه جامعه اکثراً اشعار ترانه و سطحی را می‌خرد. البته اینکه می‌گویم نسبی است در همان شعر ترانه هم اشعاری با زبان روان و ممتنع هستند که بحث آن‌ها جدا است و نمی‌خواهم که تمام فضای شعر ترانه را زیر سؤال ببرم.

تاثیر شعر شاعری که فقط در فرم از شاعری دیگر تقلید کرده باشد در ذهن مخاطبان با شعر شاعران بزرگ تفاوت دارد

در هیئت هم شاعری مثل آقای لطفیان را داریم که روان، عاطفی و هیئت پسند شعر می‌گوید. ما هم دنبال این هستیم تا شعرای جوان‌تر به فضایی برسند که مانند آقای لطفیان که مقاتل متعدد را ترجمه می‌کند، و با علم و آگاهی شعر می‌گوید، برسند. نه اینکه کار به صورت تقلیدی آن‌هم فقط از نظر فرم باشد. در حالی که ممکن است شعری که می‌گوید شبیه به شعر اساتید باشد ولی وقتی می‌رود هیئت و آن را اجرا می‌کند اتفاقی که برای ذهن و فکر مخاطب می افتد با شعر استادان دیگر، فرق می‌کند در صورتی که شاعرش می‌گوید شعر من شبیه فلان استاد است در حالی که فقط او را الگو قرار داده و هیچ‌وقت پیش استاد نرفته و سال‌ها روی شعرش کارنکرده است.

احمد علوی بعد از ۲۰ سال شعر گفتن، ۴ سال است که شعرهایش را دور نریخته و به ندرت در شعرهایش ایرادی وجود دارد

آقای احمد علوی ۲۰ سال است شعر می‌گوید و ۴ سال است که شعرش را دور نریخته. برای همین است که به ندرت می‌توانید ایرادی در شعرهای اخیر او پیدا کنید. بله بدون انجام این کارها هم می‌توان شعر گفت و بعد از آن خودت فکر کنی که شعرهای خوبی هم می‌گویی و یا از فضای هیئت و شور و حالی که مداح دارد استفاده کنی و ابراز احساسات عده ای برای شاعر این توهم ایجاد شود که شعرش خیلی خوب و در اوج کمال و سعادت است. خیلی از مداحانی که در انتخاب شعر وسواس دارند با من تماس می‌گیرند و صحبت می‌کنند که مثلا برای ایام فاطمیه شعر مناسب پیدا نکردیم و هرچه در اینترنت گشتم با معیارهایی که از شعر سالم می‌شناسم چیزی پیدا نکردم.

در کنار همه این صحبت‌ها، شعرا از یک‌طرف و مسئولین از طرف دیگر، هرکدام وظایفی داریم که با هم فرق می‌کند. پدر و مادر در قبال فرزندان وظایفی دارند و فرزند هم در مقابل پدر و مادر. این‌طور نیست که شاعر باید بنشیند تا اتفاق خوبی برایش رقم بخورد، سیستم پژوهشی ایجاد شود و رشته تحصیلی شکل بگیرد، نه، شاعر هم وظایفی دارد که همین الان و تحت همین شرایط باید به آن بپردازد.

تسنیم: یک مسئله در اینجا مطرح می‌شود؛ برخی می‌گویند که اکنون شاعران ما به دو دسته کلی شاعران رسمی و شاعران آیینی تقسیم‌شده‌اند. جریان اول را با شعرهای شسته‌رفته و کت و شلواری می‌شناسند که روضه‌خوان و مداح هم از آن بهره‌ای نمی‌برد. از طرف دیگر جریان شاعران آیینی که به نوعی گفته می‌شود خودمانی‌تر هستند. به عقیده بسیاری این دوگانگی آسیب‌زا است و جدایی را به همراه دارد. البته رسانه‌ای کردن این حرف‌ها خود به شدت آسیب‌زا است و تصور می‌شود که این اختلاف‌ها بر اساس اختلاف سبک شاعری نیست و بر سر اختلافات شخصی است.

اکثر مشکلات ما از عدم توجه به اختلاف زاویه دید مسئولان نسبت به شاعران اهل‌بیت است

صرافان: درباره زیرساختهای پژوهشی و وظایف مسئولین و مدیران در بهبود وضعیت شعر و شعرا صحبت کردیم اما وظایف شاعر این وسط چیست؟ آن شاعر دیگر نباید معطل این قصه ها باشد. الان شرایط این است. در همین شرایط شاعر اهل بیت چه وظیفه ای دارد؟ وقتی بحث شاعر اهل بیت و وظایفش را مطرح می کنیم شاید نحوه برخوردش با دیگر شعرا در حوزه خودش هم پیش می آید اولا که شاعر اهل بیت وارد یک فضای مقدس شده و به او اجازه داده اند در این فضای مقدس قلم بزند. اینجاست که از دریچه نگاه شاعر – نه مدیران و مسئولین - بحث های اقتصادی و زیرساختهای، مدیریتی و علمی می رود کنار. این زاویه دید دیگری است و مشکلات ما هم اکثرا از همین عدم توجه به اختلاف این زاویه دیده ها است.

اگر همه مال دنیا را در عوض عرض ارادت به شاعران پیشنهاد کنند، شاید هیچکدام قبول ‌کنند

وقتی صحبت‌ها را از نگاه شاعران و مسئولین جداگانه نگاه کنیم، شاهد زاویه نگاه‌های متفاوت هستیم. الان داریم به وظایف یک شاعر هیئتی و مسئولیتش در قبال شعر اهل بیت نگاه می‌کنیم که وظیفه شاعر در زمان حال که شاید زمان بی سر و سامانی شعر آئینی است، چیست؟ به هر حال همین که به شاعر شعر آئینی از طرف خداوند تبارک وتعالی و حضرات معصومین علیهم السلام، اجازه داده‌ شده است تا در این فضا کار کند و نفس بکشد، خودش یک هدیه است و اگر به شاعران همه مال دنیا را در عوض این عرض ارادت پیشنهاد کنند، شاید هیچکدام قبول ‌کنند.

در بحث وظایف شاعران، پیشکسوتهای ما، بسیار صحبت کرده‌اند. حاج منصور، حاج علی انسانی، آقای مجاهدی، استاد سازگار و ... . اینکه باید شاعر چه‌کار کند؟ چه برنامه‌ریزی‌های معنوی داشته باشد؟ چه شعری حفظ کند و چه آداب و مناسکی را انجام دهد، در موردش صحبت شده. قطعاً هر جا مجلس اباعبدالله برپا می‌شود برای شاعر فرصتی است تا نوکری کند و ذره ای هم بحث در اخلاص شاعر نیست اگر این‌گونه نباشد هم دنیا و هم آخرتش را از دست داده است. اگر کسی دید مادی روی شعر خودش داشته باشد کمکی به او در آخرت نمی‌کند.

شاعر آیینی باید احساس کند همین لحظه شب عاشوراست و ما در خیمه اباعبدالله هستیم و بجای شمشیر باید قلم بزنیم

اگر بخواهم شانیت را مطرح کنم، فقط یک چیز به ذهنم می‌رسد و آن‌هم در مورد رابطه شاعران با هم است که شاید حرف بسیاری از اساتید و شاعران هم باشد و آن بحث هم دلی است. این‌طور تصور کنید که شب عاشوراست و ما شعرا در خیمه اباعبدالله هستیم و قرار است به جای شمشیر زدن، قلم بزنیم. اینکه اصحاب، با در نظر گرفتن تفاوت مراتبشان چطور به هم نگاه می‌کنند و دیدگاهشان چگونه است؟

ما هم باید دائم در این فضا زندگی کنیم و حس کنیم که زیر خیمه آقا امام زمان قلم می‌زنیم. انگار الان شب عاشوراست و من به رفیق و هم رزم شاعرم نگاه می‌کنم و از اینکه این شاعر دارد دلاورانه و زیبا قلم می‌زند، نه تنها به او حسادت نمی‌کنم، بلکه باید خوشحال و سربلند هم هستم. همان حالتی که بین اصحاب امام بود باید بین ما شعرا هم باشد. اصحاب با وجود سختی‌ها، تشنگی و کمبودها از اینکه کنار هم بودند لذت می‌بردند.

الآن باید روی تفکیک شاخه‌های شعر آیینی کار شود و آن‌ها را اسم گذاری کنیم. مثلاً از لحاظ درون‌مایه: مرثیه و حماسه داریم. ازلحاظ زبانی: زبان معاصر، مدرن، کلاسیک داریم. از لحاظ عمق معرفتی، شعرها به دسته‌های اشعار: عاطفی، عاشقانه، عالمانه و عارفانه تقسیم می‌شوند. وقتی اشعار تفکیک شوند آنگاه فضای شعری هر حوزه مشخص می‌شود. مثلاً فضای شعر شهر قم اصلاً قابل مقایسه با فضا و چهارچوب شعر تهران نیست و هرکدام کارکرد خودش را دارد.

تسنیم: خوب، شما از شعر عاطفی گفتید ولی حوزه این شعر هم قابل تعریف نیست و یا مثلاً شما نمی‌توانید چارت بکشید و بگویید که اکنون شعر عالمانه شده است، آیا این فرمول‌بندی کردن درست است؟

صرافان: همین هنر را در غرب کاملاً دارند به صورت علمی دسته بندی و تحلیل می‌کنند، انواع سبک‌ها در شعر بحث می‌شود. در این بحث به شما می‌گوید که تمام مؤلفه‌های خوب در مطلب است یا فیلمی جایزه منتقدین یک جایزه را می‌گیرد اما فیلم دل‌نشینی از دید بینندگان نیست در حالی که فیلم دیگری از دید بینندگان بهترین است که جایزه‌ای دریافت نمی‌کند. این مسئله مؤلفه‌های خودش را دارد، شعری را از لحاظ فنی بررسی کنید و بگویید که آن شعری است که امتیاز فنی بالایی را هم نیاورده است اما ویژگی دیگری به نام دل‌نشینی یا ملاحت را دارد. ممکن است گاهی استثنا وجود داشته باشد اما این باعث نمی‌شود که ما بر روی تحلیلهای علمی تأکید نکنیم.

تسنیم: آقای صرافان، به نظر می‌رسد شعر آیینی و متولی مشخصی ندارد و همین بدون متولی بودن و سازماندهی نداشتن گاهی کارها را دچار مشکل میکند. نظر شما در این خصوص چیست؟

صرافان: من هم به این که هنوز سازماندهی لازم برای حرکت و استقبال خودجوش از شعر آیینی انجام نشده اعتقاد دارم مدیریت ما یک سازماندهی واحد در این عرصه ندارد و از این جریان عقب است. گاها شاهد آن هستیم که مدیریت‌های ما خودجوش و تابع اتفاقات هستند و به جای اینکه فعال باشند منفعل می‌ شوند. البته هنوز از طریق آمارها نتوانستند ثابت کنند وضعیت فعلی شعر معاصر آیینی و هیئتی ما در چه جایگاهی قرار دارد.

برخی از مؤسسات از جمله بنیاد دعبل و دیگران به دنبال طرح‌های پژوهشی در زمینه تحلیل وضعیت شعر آیینی امروز هستند که من نیز پرسشنامه‌هایی را به همین منظور درآورده‌ام. خوب است اشعار برچسب‌گذاری شود و حتی جایی برای ارزیابی و ارزش‌گذاری و نقد آن باشد تا جوان‌ترهایی که وارد این فضا می‌شوند بتوانند استفاده کنند و حرکت‌های خودجوش شاعران جوان زیر نظر اساتید و حلقه‌های نقدی دیگر قرار بگیرد.

در حوزه شعر آیینی درگیر موازی‌ کاری‌ها هستیم

در حال حاضر جایگاهی وجود ندارد که بدانیم چرا به نحوه بیان نامطلوب روضه‌ها زیاد پرداخته می‌شود و یا چرا به نوعی از شعر زیاد و به نوعی دیگر کمتر پرداخته شده است و یا اینکه پشت انتخاب اشعار چه مستندات علمی وجود دارد. اگر می گوییم شعر عارفانه،حکیمانه و پرمحتوا کم است این میزان چقدر است، چند درصد از شعرهایی که امروز تولید می شوند شامل این قضایا هستند ضمن اینکه باید دید در دهه‌های قبل مسیر حرکت و جریان شعر به چه شکل بوده و ما در چه جایگاهی قرار داشتیم و اکنون در کجا هستیم، به جز تحلیل وضعیت فعلی باید متوجه شویم که در چه مسیر و به چه شکلی جلو می رویم. آیا جایی که قرار داریم از جایگاه قبلی بالاتر یا پایین تر است؟ جایگاه امروز ما از نظر شعری درصدش به نسبت گذشته به چه شکل است؟ اینگونه می توانیم اتفاقات آینده را پیش بینی و برای آن برنامه ریزی کنیم.

کارهای جزیره‌ای و مقطعی نمی‌تواند حلقه اتصال حرکت‌های مثبت باشد

با توفیقی که در تهیه و تدوین چند مقاله با حمایت بنیاد دعبل، زیر نظر دکتر سنگری و استاد سید مهدی حسینی داشته‌ام آنجا به بسیاری از چالش‌ها و مشکلات برخورد و با چندین موسسه صحبت کردم. در بحث مدیریت و سازماندهی، اگر کاری صورت گرفته به صورت خودجوش بوده است. برای مثال برخی دوستان دغدغه تاسیس موسسه‌ای را دارند و برای آن اهدافی را تعیین می‌کنند اما متاسفانه در این بین برخی موازی‌کاری‌ها اتفاق می‌افتد. برای مثال دو یا سه مجموعه، سایت‌هایی مشابه را برای قرار دادن شعر آئینی راه‌اندازی می‌کنند.

بسیاری از کارهای انجام شده پشتوانه علمی و پشتوانه مدیریتی خوبی نداشته است چرا که دوستان دغدغه‌مند کار را به صورت جزیره‌ای، مقطعی و کوتاه مدت در موسسات مختلف اجرا می‌کنند. برای مثال کنگره‌ای برگزار شده و در کنارش نشریه‌ای منتشر می‌شود. اگر این کارها با مدیریت کلان همراه نباشد نمی‌تواند حرکت‌های صورت گرفته را به یکدیگر متصل کند.

این صحبت‌ها ممکن است از حوزه عملیاتی ما خارج باشد اما میتوان این صحبت‌ها و نظرات را به دوستانی برسانیم و در حد وسع خودمان تلاش کنیم بستر هم‌افزایی در این حوزه و مجموعه هایی مانند هیئت رزمندگان، مجمع شاعران اهل بیت، دفتر دبیرخانه شعر آئینی، بنیاد دعبل، خانه مداحان و دیگر مجموعه ها شکل بگیرد. این هم‌افزایی به صورتی است که اگر شاهد کاری در مجموعه‌ای بودیم به مجموعه دیگری خبر دهیم تا بخش دیگر کار را برعهده بگیرد. تا کار به صورت مشترک تعریف شود.

البته بحث اینکه اقتصاد و بودجه مناسب می‌تواند به این موضوع کمک کند یا نه قدری پیچیده است. برخی‌ها صراحتا معتقدند نباید پای پول به شعر باز شود که می‌بایست به این بحث از دو زاویه متفاوت نگاه کرد. اول اینکه وظیفه دیگران در قبال شاعر چیست و در این راستا شاعر اهل بیت چه حقوق مادی و معنوی بر دوش مردم، مسئولین و جامعه دارد. دیگر اینکه وظیفه شاعر در قبال اهل بیت (ع) و هیئت و سایر شاعران چیست و چه وظایفی در این زمینه دارد؟

هیچ شاعری صله اهل بیت «علیهم‌السلام» را رد نکرده است

شاعر باید با اخلاص و تواضع مطالعه کند و شعر بنویسد و هدفش در این راه نوکری باشد. مسئولین، مدیران و سازمان‌های متولی هم باید شان شاعر را رعایت و دغدغه شاعر را کم کنند تا بستر مناسبی برای سرایش و مطالعه شاعر فراهم شود. بنابراین من از یک زاویه نگاه به وظایف مسئولین نسبت به شاعر و از سوی دیگر به عنوان یک شاعر، جهاد بی چشم داشت، خالصانه و کنار آمدن با زندگی سخت و کم رفاه شاعرانه را توصیه می‌کنم.

شاعران و مداحانی را می‌شناسیم که وضع مالی و درآمدهای خوبی از این کار دارند و به خوبی هم از آنان یاد می‌کنیم و به آنها احترام می‌گذاریم و در کنار دانستن این موضوع که بعضا از رفاه خوبی برخوردارند، آنها هنوز اخلاص و ارادت خود را کماکان حفظ کرده‌اند. به نظر من باید این ظرفیت در افراد تقویت شود که لزومی ندارد اخلاص افراد با گرفتن یا نگرفتن پول گره بخورد. نکته مهم این است که هدف نباید گرفتن پول باشد وگرنه هیچ شاعری صله اهل بیت «علیهم‌السلام» را رد نکرده است. می‌توان شاعر را تامین کرد تا بداند با وارد شدن در این حوزه دیگر دغدغه مسکن و معیشت ندارد و کماکان با اخلاص برای اباعبدالله علیه السلام شعر بگوید. البته ممکن است برخی با من هم عقیده نباشند.

البته باید به این نکته توجه کرد که راهکار حمایت از شاعر باید به شکل مناسبی تعریف شود تا آسیب‌های احتمالی به حداقل برسد. چرا که هیچ گاه نمی توان آسیب‌ها را حذف کرد و هر اقدامی صورت بگیرد باز هم تهدیداتی وجود دارد ولیکن برای حداقل شدن آن باید راهکار ارائه داد. نمی‌توان یک نقطه منفی و یا ظرفیت کم یک شاعر را ذکر کرده و بعد از نتیجه گیری آن را برای همه تعمیم بدهیم.

شاعر اهل‌بیت باید از یک عالم، وقت بیشتری را به مطالعه اختصاص دهد

چون دیده‌شده است که فلان شاعر به‌گونه‌ای بوده یا برخورد خاصی داشته پس همه شعرا باید در فقر و مشقت و گرسنگی بمانند. ما در ورزش هم شاهد بودیم وقتی فوتبال حرفه ای شد اتفاقاتی افتاد، مواردی حذف شد و مسائلی زیر سؤال رفت. حتی در یک دوره ی برزخ گونه شاهد بیشتر شدن آسیب‌ها از منافعش بودیم. منتهی همه روی این مسئله تأکید کردند که اگر فوتبال حرفه‌ای نباشد به نتیجه‌ای نمی‌رسد.

درست است که مشکلاتی در این حوزه داریم اما باید با مدیریت مشکلات را تحمل کرد. به نظر من شاعر اهل‌بیت از یک عالم و حتی طلبه باید وقت بیشتری برای کار خود بگذارد چرا که همان علم و روایت و مطالعه ای که یک عالم باید داشته باشد را او هم در کارهای خود دارد و علاوه بر آن، شاعر باید زمانی را برای سرایش شعر و همچنین ارائه اشعار به اساتید قرار دهد و آن‌ها را در جلسات نقد مطرح کند و بار دیگر برای اصلاح کارها وقت بگذارد. بنابراین مثل یک طلبه‌ که همگان معتقدند باید وقت خود را به صورت کامل صرف مطالعه، علم و کلاس و فنون تبلیغ کند، شاعر هم نباید از این قاعده مستثنا باشد. در حال حاضر ما از جامعه شعر، شعرا و هیاتها انتظار داریم که این حرکت را از حالت خودجوش خارج کرده و به حالت حساب‌شده‌ای برسانند چراکه در شرایط مناسب و حرفه‌ای کار عملی می‌شود.

نمی‌شود از شاعرانی که معمولاً شبانه‌روز درگیر یک شغل وقت‌گیر و کاملاً نامربوط به ادبیات هستند انتظار آثاری کم نقص را داشته باشیم. ما این انتظار را داریم که بحث اقتصادی شعرا کاملاً جدا بشود و حل‌شده باشد در حالی که می‌بینیم بعضی از آن‌ها مجبورند به شغل دوم یا اضافه رو بیاورند. من خودم این مسئله را تجربه کرده‌ام و سال اولی که به تهران آمدم و وارد کار شرکتی شدم، فقط ۴ عدد شعر گفتم در حالی که کل اشعار کتاب «مولای گندم گون» را که بالغ بر چهل اثر است، در حدود ۶ ماه گفته بودم چراکه وقت آزادتری داشتم.

وقتی خودم در یک سال فقط توانستم چهار شعر بگویم چه انتظاری می‌توانم از دیگران داشته باشم. وقتی‌که تازه به تهران آمده بودم به شدت مشغول کار شدم و نمی‌توانستم در هیچ جلسه ادبی شرکت کنم و اگر به برنامه ای دعوت می‌شدم وقت رفتن به برنامه را نداشتم. بنابراین فکر می‌کنم مدیران باید فکری به حال این موضوع کنند که هم شان شاعر حفظ شود و هم تسهیلاتی طبق یک رویه کم آسیب و حساب شده در اختیار شاعر قرار گیرد.

ایراد گرفتن از شاعری که هیچ بستری برای او فراهم نبوده، منطقی نیست

اگر دغدغه اولیه شاعر حل شود آن وقت است که می‌توانیم صحبت از ایجاد دوره‌های آموزشی و کلاس‌های آکادمیک شعر هیئت و مداحی کنیم. در این حالت می‌توان از شاعر حرفه ای این عرصه بخواهیم که وقت بگذارد و اثرش را به شورای کارشناسی بفرستد که خود شورا هم می‌تواند بستر خوبی برای اشتغال شعرا باشد. وقتی روند کارشناس، شعر، اصلاح شعر، نقد شعر، مطالعه راجع به شعر، کارگاه و دوره‌های آموزشی و مدرک و تحصیلات در این زمینه شکل بگیرد می‌توانیم از شاعر توقع داشته باشیم اشعارش را مطابق مقتل شکل دهد و گلایه کنیم که چرا نمی‌رود مقتل بخواند یا شعرش را اصلاح نمی‌کند.

ایراد گرفتن از شاعری که هیچ بستری برای او فراهم نیست و فقط به او می‌گوییم که باید با اخلاص شعر بگوید و اسمی هم از بحث‌های مالی نبرد و از مشکلاتش نگوید و شأن خودش را حفظ کند، به نظر من خیلی منطقی نیست. امروز شرایط به شکلی است که جامعه از میان ۱۰۰۰ استعداد ادبی، اجازه ورود ۱ نفر را هم به این حوزه از شعر نمی‌دهد. همه به فرزندان خود می‌گویند دکتر یا مهندس شوند. به هر حال باید حداقل‌هایی در سیستم فراهم‌شده باشد تا شاعر احساس امیدواری کرده و به موفقیت‌های خوبی دست یابد و دچار فقر هم نشود. باید بستری فراهم شود تا شخص بداند در کنار شاعری شانسی هم برای یک زندگی آبرومند دارد.

در خود فوتبال هم می‌بینیم ضریب هوشی برخی از بازیکنان به اندازه پروفسور و نابغه برتر دانشگاهی است ولی فوتبال بازی می‌کند، چون می‌داند اینجا بستری فراهم است که از هوشش استفاده کند و چندین برابر دکتر و مهندس ها به موفقیت برسد. امروز دغدغه داریم که چرا فیلم‌های ارزشی ساخته نمی‌شود چون هیچ بستری فراهم نکرده‌ایم و بچه‌های ارزشی خیال راحتی ندارند تا وارد عرصه‌های کارگردانی، فیلم‌نامه نویسی و فیلم‌سازی شوند. از طرفی خانواده و جامعه از فرزندش می‌خواهد به دنبال حقوق ثابت برود و همین کار شوق‌وذوق معدود افرادی که وارد این عرصه می‌شوند را از بین برده است. تنها تعداد محدودی از افراد که آن‌قدر شیفته این حوزه باشد و توکلشان بالا باشد امکان ورود و استمرار و موفقیت دارند.

بحث اقتصاد در شعر حرفه‌ای، مثل فوتبال و سینما نیست بلکه منظور رفع دغدغه است. مسئله مادی کردن شعر نیست، بلکه حرفه ای کردن شاعر با همه لوازم و مقدمات است. وگرنه همه شاعران بیشترین لذت را وقتی می‌برند که روی اثر خود کار می‌کنند. همین‌که اجازه ای داده شد تا به اهل‌بیت فکر کنند و بافکر آن‌ها نفس بکشند برای آن‌ها به عنوان یک شاعر کافی است و چنان لذتی دارد که با خود می‌گویند، کجایند پادشاهان عالم تا مرا ببینند. منتهی وقتی از این احساس خارج می‌شوم و به خانه و اطرافم نگاه می‌کنم مشکلاتم را می‌بینم. با هرکدام از شعرا که صحبت کنید دنبال مادیات به معنای پول جمع‌کردن نیستند. هدف این نیست شاعر از طریق شعر اهل‌بیت سرمایه‌دار شود و یا کار بازاری کند. مدیران دغدغه‌های اولیه شعرا را با روشی حساب‌شده حل کنند تا شأن شاعران هم حفظ شود.

تسنیم: ممکن است در نمره‌دهی به شعر یک شاعر نمره ۴ از ۱۰ را بدهیم و بعد او بگوید که من این نمره‌دهی شما را قبول ندارم چراکه این شعر به من الهام شده و جوششی است. در این بین تعیین معیارهای ضعیف و قوی بودن شعر که مقام معظم رهبری هم بارها تاکید کرده‌اند که شاعران، شعرهای ضعیف خود را منتشر نکنند، چگونه قابل توجیه است؟

شعر اهل‌بیتی جایگاه خود را دارد و هیچ شعر دیگری در زمان نیاز جای آن را پر نمی‌کند

صرافان: این تلاش باید ادامه پیدا کند و استمرار داشته باشد. در این چند سال شعرهای چشم و ابرو به شکل قابل توجهی در حال کاهش هستند. چرا این روند صورت گرفته؟ قطعاً در ابتدای آن مخالفت‌هایی هم وجود داشته است اما وقتی شما معیارها را تبیین کنید آرام‌آرام تأثیر خود را می‌گذارد و قطعاً از دست روی دست گذاشتن بهتر است.

در این بین قطعاً شعر افراد مختلف و طرفداران سبک آن‌ها نیز تحلیل می‌شود و باعث روشن‌تر شدن فضا می‌شود و چه بهتر این‌ها به شکلی کتابی هم آماده شود. ما نباید از این زاویه نگاه کنیم که فقط یک زاویه وجود دارد و آن‌هم زاویه ما است. وقتی کسی به این جایگاه برسد هر نقد کوچکی از او باعث تعارض می‌شود. ممکن است برخی بگویند شعر اهل‌بیتی فقط باید به این شکلی که من می‌گویم باشد اما هر شعری جای خود را دارد. برای مثال روی این میز وسایل مختلفی از این گوشی‌های موبایل تا قندان وجود دارد اما وقتی من تشنه‌ام باشد هیچ‌کدام از این وسایل به‌جز لیوان بدرد من نمی‌خورد.

بنابراین جایگاه شعر معرفتی سر جای خود است و این از ارزش شعر عاطفی چیزی را کم نمی‌کند. ممکن است در قیمت‌گذاری ارزش پایین‌تری برای یک کالا در نظر بگیرند اما آن کالا در کاربرد و بزنگاه خودش ارزشی بیشتر از سایرین پیدا می‌کند. به همین دلیل ما باید ابتدا به‌کلی بودن این مطالب اعتقاد داشته باشیم و به این مطلب توجه کنیم که محصولات فرهنگی باید تنوع داشته باشد. مثلاً شما نمی‌توانید به جامعه بگویید که فقط یک شکل لباس بپوشد و همین‌طور به جامعه نمی‌توانید بگویید که فقط در یک جلسه مداحی شرکت کند چرا که این جلسه استاندارد ما است. ما انواع جلسات را نیاز داریم چراکه انواع مختلف مردم نیز با آن ارتباط دارند.

در بحث‌هایی که صورت می‌گیرد می‌گویند شعر خوب باید ویژگی‌هایی مانند حماسه، عاطفه، حکمت و روضه را داشته باشد درحالی‌که این حرف برخلاف ظاهر فریبنده‌اش درست نیست و مطلق‌گرایی مفهومی ندارد. مثلاً چای، بستنی و برنج در جای خود خوب هستند اما ترکیب آن‌ها با یکدیگر اصلاً مناسب نیست و اکثراً ترکیب این‌ها به‌جای اینکه بهترین اثر را بدهد بدترین اثر را می‌دهد. پس ما باید حوزه را مشخصاً تفکیک کنیم. وقتی‌که این تفکیک انجام شد، نمونه‌های موفق آن حوزه شعر و افراد شاخص آن مشخص می‌شوند. البته باید در نظر داشت که همه شعرا برای یک امام و یک حرف قلم می‌زنند و این باعث اختلاف نمی‌شود.

اگر شعر بخواهد جای یک منبر یا کتاب کلامی را بگیرد عملاً شعر نیست و یک کتاب فلسفی، روایی یا کلامی منظوم است

آن حرکت‌های علمی که من گفتم کمبودشان واقعاً حس می‌شود. یکی از مهمترین کاربردهایش همین است که من نوعی دیگر نمی‌تواننم قیافه حق‌به‌جانب بگیریم و بگویم که شعری خوب است که با سلیقه من هماهنگ است. اگر کسی می‌خواهد در شعرش به عاشورا شکوهمند، متفکرانه و فیلسوفانه نگاه کند لازمه‌اش این نیست که اشعار عاطفی که با اشک و دل مردم گره خورده را کنار بگذارد. باید به آن‌ها گفت اگر شما قائل به این مسئله هستید، بیایید تلاش کنید که در یک اثر هنری هم حرفتان را بزنید. و اجازه بدهید آن حرفی هم که ویژگی عاطفی را دارد بیان شود. اگر قرار است که شاعر باشید، اصلاً وظیفه و رسالت شعر، در وهله اول برانگیختن احساس و عاطفه در مسیر معرفت و کمال است. وقتی ارتباط قلبی با وجود مقدس امیرالمومنین ایجاد شد، مخاطب خود به خود به سراغ نهج‌البلاغه می‌رود و نیازی نیست که حتما متن نهج‌البلاغه را در شعر شما پیدا کند.

اگر اختلاف نظرها حل شود، دیگر من به خودم اجازه نمی‌دهم در مورد کسی که یک شعر خوب هم دارد به راحتی اظهارنظر کند

در شعر شما باید عشق به امیرالمؤمنین را پیدا کند. این گره که ایجاد شد، خودبه‌خود در بخش‌های مختلف زندگی او تأثیر می‌گذارد. یک بخشی از رسالت هم قطعا بر عهده علما و اندیشمندان و اهل رسانه است. اگر شعر بخواهد جای یک منبر یا کتاب کلامی را بگیرد عملاً شعر نیست و یک کتاب فلسفی، روایی یا کلامی منظوم است. متأسفانه بسیاری از این بحث‌ها، جدلها و منازعاتی که شاهد آن هستیم به این مطلب برمی‌گردد که ما هنوز آن ظرفیت علمی، شخصیتی و معرفتی را کسب نکرده و به این مطلب باور نداریم که همه ما در اینجا سرباز بوده، زیر یک خیمه هستیم و در این مسیر نباید رقابتی منفی و جدالی مخرب وجود داشته باشد.

وقتی این‌گونه مسائل حل شود، قطعاً من به خودم این جرات و اجازه را نمی‌دهم که در مورد کسی که یک شعر خوب هم در کارنامه او ثبت‌شده است، به‌راحتی اظهارنظر کنم و یا حرف تندی را بزنم. شما برخورد ائمه اطهار (ع) با شاعر اهل‌بیتی را مشاهده کرده‌اید اما این زاویه کنونی ما با آن برخورد که تمام شخصیت یک شاعر را زیر سؤال می‌برد، چقدر متفاوت است.


کد مطلب: 22517

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/22517/امروز-جای-شمشیر-باید-قلم-بزنیم

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir