پدید آورندگان آلبوم موسیقی «خوشخرامان» بر حفظ اصالتها و ریشههای موسیقی ایرانی و موسیقی مذهبی تاکید کردند و برداشت از فرهنگهای دیگر را به نقد کشیدند.
یکی از مهمترین شعارهایی که در عرصه فرهنگ و هنر ما وجود دارد، حمایت از هنرِ مذهبی و با اصالت است. اما آیا این شعار عملی میشود؟
برای پاسخ به این پرسش کافی است پای صحبتهای برخی از اهالی هنرِ مذهبی و جدی بنشینید. دردِ دلهایشان گاهی باورپذیر نیست. کسانی هستند که در عرصه فرهنگ و هنرِ ما تلاش میکنند و عمر و جوانی خود را برای تحقیق و پژوهش در این عرصه گذاشتهاند، اما دریغ از اندکی حمایت.
یکی از همین هنرمندان متین رضوانیپور است که سالهای بسیاری در زمینه موسیقی مذهبی و ثبت و ضبط الحان و نغمههای مذهبی تلاش و پژوهش کرده است. در هفتههای اخیر رضوانیپور نخستین آلبوم خود را با نام «خوشخرامان» منتشر کرد.
او در این آلبوم ۶ قطعه از نغمههای مذهبی منطقه شوشتر را انتخاب کرده و با تغییر شعر در قالب تصنیفهایی اجرا کرده و در کنار این تصنیفها، آوازهایی را نیز خوانده است.
چنین اثری تمام شرایط لازم برای حمایتهای دولتی را دارد؛ هم به فرهنگ و هنر اصیل ایرانی میپردازد و هم موسیقی مذهبی را تقویت میکند. جالب این که در راهِ تهیه آلبوم «خوشخرامان» تنها محمدامین اکبرپور و محمدباقر زینالی در کنار متین رضوانیپور حضور داشتند و هیچ اثری از هیچ ارگانِ دولتی یا غیر دولتی دیده نمیشود.
شنیدن روایتِ حمایت از آلبومِ «خوشخرامان» بسیار جالب است که میتوانید این ماجرا را در ادامه و در قالب میزگردی با عوامل آلبوم «خوشخرامان» بخوانید.
متین رضوانیپور خواننده، محمد امین اکبرپور نوازنده تار و بمتار و محمدباقر زینالی نوازنده کمانچه، سنتور و بربط عوامل آلبوم «خوشخرامان» هستند که مهمان خبرگزاری تسنیم بودند تا درباره این اثر، موسیقی مذهبی، ارتباط موسیقی و مذهب و مسائلی از این دست، صحبت کنند.
بخش نخست این نشست را در روزهای گذشته منتشر کردیم و در ادامه بخش پایانیِ صحبتهای عوامل آلبوم «خوشخرامان» را میخوانید.
تسنیم: باز هم تلاشتان برای معرفی آلبوم «خوشخرامان» به مسئولان را ادامه میدهید؟متین رضوانیپور: با تمام این حرفها ما باید جای خود را در جامعه باز کنیم و تلاش من این است این آلبوم را به مسئولینی معرفی کنم که بتوانند از آن حمایت کنند، به همین علت آن را به مرکز موسیقی صدا و سیما ارائه کردهایم که امیدوارم بتوانیم این مجوز را بگیریم و از رسانه پخش شود و مردم آن را بشنوند. چون فکر میکنم حداقل حق موسیقی اصیل ما شنیده شدن است و برای من جالب است که ما موسیقیهای درجه یک در زمینههای مختلف داریم که ۹۵ درصد آنها هنوز ثبت ملی هم نشدهاند. مثلا وقتی برای ثبت ملی نوحههای سنتی مناطق رفتم تا بعد از آن هم این موسیقی را به عنوان موسیقی ملی در یونسکو ثبت کنم، دیدم که اصلا صفحه خالی است و چنین چیزی وجود ندارد. مسئولانی که آنجا بودند برایشان جالب بود که چنین چیزهایی هم برای ثبت وجود دارد. من تمام تلاشم را در این راستا انجام میدهم، گاهی خسته میشوم اما بازهم آن عشق دوباره من را به طرف خود میکشاند.
محمدباقر زینالی: همه فرهنگهای کشورهای اطراف ما تحت تاثیر موسیقی و فرهنگ کشور ما است. چندی پیش ما در شبکه تلویزیونی ترکیه اجرایی زنده داشتیم و من دیدم در آنجا نام مقامهای موسیقایی که میآورند فارسی بود و اصلا ترکیهای نبود. در عراق، پاکستان و حتی تا هند و ژاپن نیز فرهنگ ما گسترش یافته است. برای مثال بیدل دهلوی مسیر موسیقی در هند را تغییر داد. اما وقتی به کشور خودمان میآییم میبینیم آدمهایی که کار بااصالت میکنند در گوشهای پنهان هستند و دیده نمیشوند در حالی که فرهنگ کشورهای اطراف براساس فرهنگ کشور ما است. شاعرانی مثل مولوی ونظامی ایرانی هستند اما ما از داشتههایمان حمایت نمیکنیم.
تسنیم: یکی از دوستانم در ترکیه درس میخواند، از میان همکلاسیهایش تعدادی را انتخاب کرده بود و از آنها درباره شاعران و فرهنگ ایران پرسیده بود که در این بین سعدی را تا حدودی میشناختند اما حافظ و فردوسی را اصلا نمیشناختند. جالبتر اینکه از زبان فارسی چیزی نمیدانستند و فکر میکردند که ایرانیان زبانشان عربی است. چنین وضعی نشان از ضعفی بزرگ است که در میان ما هست. ما به فرهنگ و هنر خودمان چندان نپرداختهایم و آن را به جهانیان معرفی نکردهایم. میخواهم کمی در این باره صحبت کنید که لزوم پرداختن به فرهنگ موسیقی اصیل ما در چیست؟محمدامین اکبرپور: وقتی به غربیها نگاه میکنیم متوجه میشویم از دوران باروک، قرون وسطی، کلاسیک و رمانتیک گرفته تا به امروز به سنتهای خود پایبند هستند اما ما که تاریخچهای ثبت شده در موسیقی نداریم، تیشهای برداشته و به ریشهاش میزنیم و تلاش میکنیم به اسم نوگرایی همین تاریخِ به جا مانده را به هروسیلهای، حال استفاده از موزیک غربی و یا فرهنگهای دیگر مشرق زمین تخریب کنیم. فرهنگ خودمان غنی است و جا دارد که این نهال، درختی تنومندتر شود.
تسنیم: درباره چگونگی کار کردن بر روی موسیقی مذهبی و همچنین کم کاریهایی که در این زمینه صورت میگیرد برایمان بگویید.محمدامین اکبرپور: اینکه یک جاهایی روی آن کار نمیشود از ناآگاهی و شناخت کم ما از این نوع موسیقی است و یک بخشی از آن هم به ناتوانی هنرمندان باز میگردد. اگر هنرمندان بدانند ردیف تار نوازی و موسیقی ایرانی چه قدر غنی است و سیستمهای مختلف آوازی از جمله ظلی، ادیب و طاهرزاده را بشناسند و آن را درک کنند متوجه میشوند که روی آن کم کار شده است. برای مثال پیش درآمدهای ماهور از انگشتان یک دست تجاوز نمیکند مثلا پیش درآمد آقا میرزا حسین قلی، علی اکبرخان شهنازی، میرداوود، هرمزی، توصیف خان اسماعیلزاده و چهار هنرمند بزرگ معاصر از جمله آن هستند. در حقیقت ناآگاهی موجب این شده است که پیش درآمد زیادی نداشته باشیم اگر من چندین تار نواز را اینجا بیاورم و بخواهم این پیش درآمدها را بزنند بلد نیستند، حفظ بودن این پیش درآمدها به آنها شناخت میدهد و یاد میدهد که پیش درآمد بسازند اما نمیتوانند، چون آن شناخت و آگاهی وجود ندارد و اصلا تا به حال این پیش درآمدها را نشنیدهاند، درصورتی که باید بدانند. آنچه از موسیقی ما به جا مانده میراث ما است و بهتر است به جای اینکه موسیقی ترکی، عربی و هندی بنوازیم و موسیقی دیگران را تلفیق کنیم به موسیقی خودمان بپردازیم. هنرمندان و مردم ما الان دیگر پیش درآمد نمیشنوند مثلا وقتی نوازنده تمبک به استودیو میآید و از او میخواهیم با پیش درآمد یا رنگی که من ساختهام همراهی کند نمیتواند، زیرا در ارکسترها و موسیقیهایی که در طول روز آن را تمرین میکند هیچ وقت رنگ و پیش درآمد اجرا نمیکند. چهارمضراب، رنگ، پیش درآمد، تصنیف و ساز و آواز، فرمهای موسیقی ایران است و از این پنج حالت خالی نیست اما همین پنج حالت را کمتر کسی میتواند بنوازد یا اثری در این قالبها بسازد.
تسنیم: محتوای موسیق ایرانی از کجا میآید؟محمدامین اکبرپور: محتوا از موسیقی قدیمی و از ردیف میآید، ما نمیتوانیم از موسیقی متالیکا محتوای خود را برداریم اما الان میبیینم موسیقی از متال میآید. بخش دیگر آن تکنیک و فن است که دوستان تکنیک را هم اشتباه برداشت کردهاند. تکنیکی که در موسیقی قدیمی ما و مکتب موسیقی است تکنیکی که الان اجرا میشود نیست. انگشت گذاری، سازنوازی، آواز خوانی، تحریرها و... یک مکتب و شیوهای است که در قدیم رسم بوده است مثلا سیستم انگشت گذاری در تار یک، دو، سه، یک، دو، سه و یا یک، دو، یک، دو کردن شده است درصورتی که در مکتب تار قدیمی به گفته استاد لطفی چنین انگشت گذاری وجود نداشته است. به این ترتیب ما تیشه برداشه و به این صدسال میزنیم، من دوستانی که غیر از این نگاه را دارند نمیپذیریم چون رسالت ما این است بنابراین در این راستا هرتلاشی که لازم باشد انجام میدهم، برای مثال آقای رضوانیپور در میان این همه موزیکی که به دل من نیست با من همفکر است و به این فرهنگ کمک میکند پس چرا نباید به او کمک بکنم. پول از جاهای دیگر به دست میآید استاد لطفی میگفتند بنایی کنید اما موسیقی را خراب نکنید، من اگر پول نداشته باشم مسافرکشی میکنم اما به کسی که در این راه قدم میگذارد کمک میکنم.
تسنیم: آقای زینالی نگاه شما نسبت به موسیقی سنتی چگونه است؟ به نظرتان کسانی که نگاهی سنتی به موسیقی دارند باید چه جایگاهی داشته باشند؟محمدباقر زینالی: اگر بخواهیم ریشهای نگاه کنیم، تمدن بشری در جای جای این کره خاکی پیش میرود. وقتی به فرهنگ غربی مراجعه میکنیم متوجه میشویم که موسیقی آنها زایش پیدا میکند و یا مکاتب ادبی و هنری دارد. هر مکتبی که میآید یک فرهنگ جدید به تمدنشان اضافه میکند اما به این معنی نیست که دیگر کسی ادبیات کلاسیک مثل شکسپیر را نخواند بلکه همه این فرهنگها حفظ شده و برای آثارشان موزه دارند اما در ایران نوآوری به معنای دور ریختن گذشته است. در آنجا شخصی که نوازنده ویلنسل به شیوه دوران باروک است هیچ کس او را مسخره نمیکند و شنونده خود را دارد. این گونه است که فرهنگشان زایش و از درون پیشرفت میکند. اما زمانی که ما درحال پیشرفت هستیم ناگهان حکومتی مثل صفویه میآید و میگوید موسیقی قدغن است و این باعث میشود که چندصدسال موسیقی پیوسته را از دست بدهیم، بعد دوباره از زند و قاجار شروع میشود تا اینکه در دوران پهلوی و به نام نوآوری، آن موسیقیِ گذشته دور ریخته میشود. ما باید بلد باشیم از این فرهنگ زایش ایجاد کنیم برای مثال وقتی به ترکیه میرویم و موسیقی استانبولی گوش میدهیم میبینیم که آن حالت سنتی را دارد و با همان فرهنگ خودشان موسیقی پاپ را اجرا میکنند. اما موسیقی پاپ ما از خودمان نیست، یعنی نتوانستیم در این رابطه زایش ایجاد کنیم و در واقع موسیقی پاپ ما به همه چیز شبیه است جز موسیقی پاپ ایرانی. بنابراین ما باید از خودمان و سنتهای خودمان این زایش و خلق را ایجاد کنیم و درحقیت اینکار موجب پیشرفت ما و حذف این فرهنگها موجب بیاصالت شدن ما میشود، وقتی ما پشت یک آدم فرهنگ ایجاد نکنیم وی با یک اشاره فرو میریزد و مانند همه افرادی که به راحتی به خاطر بیهویتی مهاجرت میکنند، میشوند. در یک دورهای که مغولان به ایران حمله میکنند ایرانیها مغولان را در خود حل میکنند و سلطانان مغول از هنر ایرانی حمایت میکنند اما الان این کار را نمیتواتنیم بکنیم چون فرهنگ خودمان را نمیشناسیم. قدمت موسیقی ما در حوزه دستگاهی شاید حدود ۱۰۰ سال باشد که اگر آن را حفظ نکنند از بین میرود، وظیفه فرهنگ یک کشور استفاده از آن است تا درخت را بالا ببرد نه اینکه او را قطع کنیم به این بهانه که میخواهیم درخت جدیدی را بکاریم.
متین رضوانی: در حال حاضر هیچ جوان یا نوجوانی برای کار کردن در زمینه موسیقی سنتی انگیزه ندارد. یکی از دوستان من نوازنده نی است و میگوید تا ۸ سال پیش حداقل ۱۵ شاگرد داشت اما الان یک شاگرد هم ندارد. شاید به این دلیل است که خانوادهها فکر میکنند اگر بخواهد فرزندشان را به کلاس نی بفرستند هیچ بار اقتصادی برایشان ندارد. استادان آواز در سبکهای سنتی از نبود خوانندههای جوان که بتوانند سبکهای سنتی را خوب اجرا کنند ابراز نگرانی میکنند. تعدادی از آنها هم که آمدهاند از آقای شجریان کپی میکنند. من سعی میکنم حتی به صورت رایگان به بچههای دانش آموز، دستگاهها و ردیفهای مذهبی را یاد بدهم تا حداقل این مکتب سینه به سینه ترویج بشود. دیشب در رادیو معاون آموزش و پرورش را دیدم و به او گفتم امکانی را به وجود بیاورید تا به دانش آموزان با استعداد، دستگاههای قدیمی را آموزش بدهیم و به صورت گسترده این کار را بکنیم.
محمدباقر زینالی: دولت باید کمک کند، کودکان گیتار را میشناسند، اما تار را نمیشناسند. جدای از موسیقی نیز ادبیات، خوشنویسی و دیگر هنرهای سرزمین خود را نمیشناسد. یک کودک ژاپنی زمانی که انگلیسی را یاد میگیرد موظف است که کانجیهای قدیمی خود را نیز یاد بگیرد. ما باید یاد بگیریم تا چیزی به ما افزوده شود نه اینکه ازتنبلی چیزی را یاد بگیریم و چیز دیگر را کاملا کنار بگذاریم.
تسنیم: در هفتههای گذشته یکی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده که قرار است تئاتر، سینما و آموزش هاس آوایی و ریتمیک را وارد کتابهای درسی کنیم. به نظرتان آموزش موسیقی به کودکان چه تاثیری در زندگی اجتماعی آنان دارد.محمدباقر زینالی: آقای داریوش طلایی میگفتند آلمان به خاطر این صنعتش پیشرفت کرد که شخصی مثل بتهون در فرهنگش بود. این حرف خیلی مهم است. یعنی اگر فرزند من بتواند فرهنگ خود را بلد باشد میتواند خوب رشد کند. دانش و فرهنگ در راستای هم رشد میکنند اما ما در کشور خود تک بعدی عمل میکنیم. در آن کشورها مردم موسیقی را درحدی که بتوانند یک آدمیزادِ متعادل اجتماعی باشند بلد هستند. مثل ما که از کودکی نقاشی میکشیم درصورتی که قرار نیست همه ما نقاش شویم، اما آن نقاشی به ما کمک میکند که آدمی متعادل از نظر روانی باشیم. موسیقی هم درست همین نقش را دارد. باید بتوانیم ریتم را بشناسیم، بخوانیم یا با چند آهنگ از فرهنگ خودمان آشنا باشیم تا در آینده از نظر اجتماعی و روانی متعادل باشیم. ابوعلی سینا یا فارابی کسانی هستند که دانش موسیقی داشتند و در کنار آن به دیگر علومِ دوران خود مسلط بودند. یک فرهنگ در همه اجزای خود رشد و گسترش پیدا میکند نه اینکه ما تنها به یک موضوع توجه و بقیه مسائل را فراموش کنیم. کسی که آن بالا قرار دارد اگر جراح خوبی است قطعا نقاش توانایی نیز هست. یک عده درس میخوانند در کنارش نقاشی هم میکنند تا بتوانند مهارت دست را در خود تقویت کنند. ما در فرهنگ قدیم خود حکیم داشتیم مثل ابوعلی سینا که بر همه علوم و هنرها مسلط بود اما الان انسانهای تک بعدی داریم که فقط یک چیز بلدند.
تسنیم: شبهای ماه محرم خیابانها از صدای هیئتها پر میشود. محرم امسال چند باری پیش آمد که گوشهای ایستادم و صداها را به دقت میشنیدم. آنچه مداحان میخواندند ارتباط چندانی با فرهنگ و هنرِ موسیقی مذهبی ما نداشت، فرهنگی که ریشه در اصالتهای ما دارد. به نظرم این صداهای ناکوک به علت آشنا نبودن مداحان با موسیقی مذهبی ما است.محمدامین اکبرپور: مذهب جزیی از فرهنگ ایرانیها است. بنابراین مذهب و موسیقی با هم عجین هستند. ریشههای مذهب را در برخی از گوشههای موسیقی و تصانیف ایرانی میتوانیم پیدا کنیم. ما در موسیقی غربی موسیقی کلیسایی هم داریم. در گوشه نیشابورک گفته میشود به دشت کربلا ختم انبیا صلوات، که ریتم بیان آن نوع خاصی است و از این نمونه در ردیف موسیقی ایرانی زیاد وجود دارد.
متین رضوانیپور: در واقع موسیقی مذهبی که جنبه اصیل دارد در ۵۰ سال قبل کاملا ردیف دستگاهی موسیقی بوده است. من احیاگر تلاوتهای قرآن در موسیقی ایرانی هستم. برخی از مناطق کشور قرآن را در دستگاه «شور» اجرا میکنند یا مثلا در مناطق شمالی سوره صافات را در دستگاه «نوا» میخوانند، در بوشهر براساس شروه خوانیهایشان در فضای «دشتی» قرآن میخوانند.
محمدامین اکبرپور: آقای لطفی از این نوع خواندن به عنوان «اشوری خوانی» اسم میبرد که در واقع با موسیقی مذهبی عجین است و میگفتند که همه خوانندهها در حال حاضر اینگونه میخوانند و آواز خواندن موسیقی دستگاهی با مداحی متفاوت است که خوانندهها باید در این رابطه فکر کنند.
محمدباقر زینالی: هر منطقهای ردیفها و دستگاههای متفاوتی دارد و درست مانند این است که طعم متفاوتی داشته باشد. موسیقی ردیف ایرانی برگرفته از نغمهها و نواهای مختلف شهرهای ایران است.
متین رضوانیپور: دقیقا مثل زبان میماند، موسیقی هرکشور مثل زبان آن است. در کشور ما هم در هرنقطه متفاوت است و اگر مثلا به جنوب کشور برویم پذیرفته شده هستیم و خلاصه آن تبدیل به موسیقی دستگاهی و... شده است.
محمدامین اکبرپور: استاد صبا قطعه «زردملیجه» را از منطقه شمال وارد موسیقی ایران میکند. حرکتی که ما در آلبوم «خوشخرامان» انجام دادیم و من در آلبومهای «گلفرش»، «گلبانگ» و «دلبانگ» ادامه دادم این بوده است که موسیقیِ منطقه شوشتر که موسیقی غنی و بکری دارد، و شامل ۳۲ گوشه آواز مکتب تار نوازی، ۹۰۰ تصنیف و چندین نوحه است را ا رائه دهیم و تلاش کنیم چند قطعه از این ملودیها وارد فضای موسیقی دستگاهی ایران شود اما اینکه تا چه حد مقبول بیافتد باید به زمان سپرده شود. این کتابهایی که رضوانیپور در رابطه با نوحهها جمع آوری کرده است تنها ۶ قطعه از آن تبدیل به آلبوم «خوشخرامان» شد. اگر هنرمندان دیگرادامه دهنده این راه باشند میتوانند چندین خوش خرامان دیگر بسازند که هم قدمت و هم اصالت دارد.
تسنیم: نواهایی که اشاره کردید واقعا تاثیرگذار هستند. حال این نغمههای تاثیرگذار چرا در میان اجراهای موسیقی در کشورما چندان مورد استفاده قرار نمیگیرند؟ چرا همین نغمههای مذهبی در مراسمهای مذهبی ما اجرا نمیشوند؟ چرا مداحان از این نغمهها بهره نمیبرند؟محمدامین اکبرپور: اول به ناآگاهی برمی گردد. کسی پیگیر این نغمهها نیست و اگر کسی مثل من و دوستانم برای حفظ و اشاعه این نوع موسیقی در جامعه پیگیر نباشیم، به دست فراموشی سپرده میشوند. بنابراین دلیلش این است که همکاران من پگیر این مسئله نبودند و جوانهایی هم که الان میآیند از نسل قبل خودشان یعنی همدورهایهای من پیروی میکنند و به سمت موسیقی تلفیقی و موسیقیای که به سمت پاپ حرکت میکند، میروند.
تسنیم: نقش رسانههایی مانند تلویزیون و رادیو در معرفی این نغمهها به مردم چیست؟ آیا این رسانهها کار خود را به درستی انجام دادهاند؟محمدامین اکبرپور: صدا و سیما و مراکزی که باید به پخش این نوع از موسیقی کمک کنند، به علت عدم شناخت، به سمتی میروند که نقطه مقابل این داستان است و این نغمات را پخش نمیکنند. در نتیجه به گوش مردم نرسیده و خواه ناخواه به سمت فراموشی میروند. اندک افرادی مثل موذنزاده اردبیلی هستند که با توانایی و صدای منحصر به فرد خود میتوانند در گوشه «روحالارواح» اذان بخوانند، البته شاید آقای موذنزاده این روح الارواح را نمیشناختهاند اما آنقدر این اذان با موسیقی ایرانی عجین بود که کاملا با گوشه «روحالارواح» در آوازِ «بیات ترک» در ردیف موسیقی ایرانی منطبق است.
متین رضوانیپور: مسئله دیگر این است که متاسفانه در اکثر نهادهایی که سود مالی در روند کارشان دخیل است به شدت باند بازی و مافیا وجود دارد. من میتوانم ۱۰ نمونه اذان سنتی اقوام ایران را بخوانم. برای مثال من در بوشهر در گوشه شروه خوانی، در گیلان در گوشه باباطاهری، در لرستان، اذبایجان، خراسان و در تک تک مناطق ایران میتوانم انواع و اقسام قرآن و اذان را با نغمات مختلف بخوانم و حتی کسانی را بیاورم که آن را بخوانند. اگر همین اذان مناطق ایران هر روز از رادیو تلویزیون پخش شود تاثیر مثبت در جامعه میگذارد. تعداد زیادی شبکه داریم که هر کدام میتوانند یکی از آنها را پخش کند. این تاثیر موجب مروری برخاطرات مردم میشود. در یکی از مراسمهایی که در مازندران برگزار میشد من به عنوان قاری دعوت شده بودم، وقتی قرآن را با لحن طبری خواندم میدیدم که بخشی از مازندرانیهای حاضر در سالن اشک میریختند و میگفتند تو ما را به خاطرات کودکی خود بردی. حال اگر همان شخص مرتب از رادیو و تلویزیون اذان مازندارنی یا بوشهری و... را بشنود خیلی با ارزش است. من آرام آرام این لحنها را ضبط میکنم تا جلوی فراموشی آنها گرفته شود و در همایشهایی که دعوتم میکنند این لحنها را میخوانم.
تسنیم: مردمِ ایران در هر منطقهای اذان و مناجات را با لحن خود میخوانند؟رضوانیپور: از زمانی که اسلام وارد ایران شد تمام آموزههای مذهبی در الحان مناطق خوانده میشود. قرآن خواندن با لحنِ عبدالباسط ۶۰ سال است که خوانده شده است وگرنه در هر منطقهای از ایران که برویم کسانی که ریشه دار میخوانند قران و اذان و دعا را با لحن منطقه خود میخوانند.
محمدباقر زینالی: ما اسلام را در خود حل کردیم و یک ایرانی مسلمان شدیم. مردم ایران در هر منطقهای دعا و مناجات و قرآن را با لحن و نغمههای خودشان خواندند.
تسنیم: موسیقی مذهبی که در آلبومی مانند «خوش خرامان» شنیده میشود الحان دلنشینی دارد و با اساسِ انقلاب و نظام ما همخوانی دارد. به نظرتان چرا از این نوع موسیقی به درستی استفاده نمیشود؟محمدباقر زینالی: وظیفه موزیسین تولید است و آدمهای دیگری باید از موزیسنها به عنوان ابزاری برای نگاه داشتن فرهنگ استفاده کنند. برای مثال آلبوم ما تا کجای ایران و چه تعدادی از مردم جامعه را میتواند پوشش دهد؟ ما این کار را رایگان به دوستان میدهیم تا این فرهنگ گسترش پیدا کند، اما این کار دولت است تا فرهنگی که قدمت دارد را ترویج کند تا در فرزندان ما اثر مثبت بگذارد. فرزندان ما چون از فرهنگِ کهن خود چیزی نمیدانند به راحتی ریشه خود را کنار میگذارند و مهاجرت میکند. ما به عنوان هنرمند فقط یاد میگیریم اما کسی که باید از ما استفاده کند، نمیکند. این مسئولانِ دولتیاند که باید مورد پرسش قرار بگیرند، چون من شاید بتوانم آدمهای اطراف خود را پوشش دهم اما بعد از آن دیگر دست من به همه مردم نمیرسد.
محمدامین اکبرپور: شاید ما نزدیک به ۲۰۰ قطعه را ضبط و منتشر کردهایم اما در حقیقت همین تعداد افراد دوربرمان که محدود به شاگردان و اقواممان است آنها را شنیدهاند. در مقابل این فعالیتهای ما، برخی از خوانندههای ژانرهای دیگر تنها با خواندن یک قطعه معروف میشوند و سالنهای آنچنانی را پر میکنند. ما هرچه تعداد استاد، سابقه کاری و کنسرتهایمان بیشتر بوده است برایمان افتخار بیشتری محسوب میشود. اما الان یک خواننده پاپ که تنها دو سال سابقه دارد برای خود اسم و رسم پیدا کرده است و در سالنی مثل برج میلاد دو سانس کار میکند و از هر اجرایش نیز میلیاردی پول در میآورد. دقت کنید که کسی مانند متین رضوانیپور در سفرهای پژوهشیاش چگونه زندگی کرده، چند نفر را دیده و از آنها یاد گرفته است و با پیرمردهایی نشسته است که هرکدام سالیان سال سابقه داشتهاند و نکتههای زیادی را از آنها یاد گرفته است، فعالیت کسی مانند رضوانیپور کارش با کسی که صدایش را در استودیو درست میکنند، قابل قیاس نیست.
متین رضوانیپور: یکی از تهیه کنندگان صدا و سیما به من گفت من میتوانم کاری کنم تو شبیه مرتضی پاشایی شوی. من گفتم چگونه؟ و در پاسخ به من گفت، باید پول بدهی تا تیتراژ چند سریال تلویزیون را تو بخوانی، بعد از مدتی میتوانی کنسرتهایی برگزار کنی که درآمدهای میلیاردی داشته باشد. درحقیقت این مافیا برای من فراهم شد. هنوز که هنوز است ماندهام که این کار را قبول کنم یا خیر و باید هنرم را بفروشم یا نفروشم چون واقعا دیگر نمیدانم چه باید بکنم. من حدود ۶ ماه است که از محل کارم اخراج شدهام پس باید چگونه زندگی خود را بگذرانم. الان خیلی از افراد قراردادهای ۸۰ میلیونی برای تیتراژ فیلمها با خوانندهها میبندند. این تنها یک نمونه است، انواع دیگری وجود دارد که بدون زحمت پولهای زیادی میگیرند.
محمدامین اکبرپور: من به عنوان نوازنده ازآغاز راه موسیقی تا مرحله آموزش، اولین کنسرت، استودیو رفتن و انتشار آلبوم باید هزینههای بسیاری بپردازم و دائم در حال پرداخت پول هستم، پس چه زمانی وقت پول گرفتن ما میرسد.
زینالی: اگر از ما حمایت هم نکنند ما به کار خود ادامه میدهیم اما طبیعی است که حمایت از گروههایی مثل ما ترویج فرهنگ اصیل و حفظ آن در بین مردم است و با این حمایت میتوانیم این فرهنگ را به نسل بعدی بسپاریم.