جوانان به نحو روزافزونی در حال دور شدن از دینداری سنّتی هستند
شفقنا , 16 خرداد 1394 ساعت 14:08
نسبت میان جوانان امروز و دین از موضوعات بسیار بحث برانگیز در سطوح مختلف جامعه است. در میان کارشناسان، برخی جوانان را متهم به دین گریزی و برخی دیگر دیندار، اما با گرایش به دین فردی می دانند. خبرنگار شفقنا این موضوع را با دکتر حسن محدثی گیلوایی، محقّق در جامعهشناسی دین که استادیار گروه جامعهشناسی واحد تهران مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی است، به بحث گذاشته است.
او که بیشتر پژوهشهایش در حوزه جامعهشناسی دین و جامعهشناسی معرفت است، جوانان را به نحو روزافزونی در حال دور شدن از دینداری سنّتی و به تعبیر وی «نوگروی نسلی در ایران معاصر» می داند و می گوید: آنان از نظر دینی هر چه بیشتر خوداتکایانه عمل میکنند.
نویسنده کتاب هایی از جمله «جامعهشناسی دین» با اعتقاد بر اینکه بخش قابل توجهی از جوانان از نظر دینی دچار تضادند و بسیاری از پرسشهای آنها بیپاسخ مانده است، دلایل مهم آن را عدم درک بسیاری از مسایل دینی جوانان و دختران و پسران و تمایل به دین فردی و انحصارزدایی از دین در جامعه معرفی می کند.
دکتر حسن محدثی با هشدار نسبت به خطرات جدی فرا رفتن انحصارزدایی از دین به سوی خصوصی شدن دین برای حیات اجتماعی و سیاسی دین، بیان می کند: در آینده با صورتهای متنوعی از دینداری روبهرو خواهیم بود و دینداری سنتی که در آن روحانیت و فقه نقش فراوانی دارد، قدرت انحصاری خود را از دست خواهد داد.
متن گفت وگوی شفقنا با دکتر حسن محدثی را می خوانید:
*جامعهشناسان در برابر مساله دین گریز شدن جوانان، بحث گرایش به دین فردی در آنها را مطرح میکنند و معتقدند جوانان امروز از جوانان دیروز دیندارتر هستند. تفاوت دینداری در نسل جوان امروز و دیروز به چه دلیل ایجاد میشود؟
محدثی: «دینگریز شدن» غیر از تمایل به دین فردی است و هر کدام بحث مستقلی میطلبد. در باب میزان دینداری نیز به نظرم مسأله به این سادگی نیست و اینطور سادهسازانه نمیتوان از تحولات حوزهی دینی در ایران معاصر سخن گفت. به علاوه، در اینکه کدام گروه از جوانان دیندارترند –اگر اصلاً سنجش میزان دینداری ممکن باشد که من در مقالهی «امتناع اندازهگیریی دینداری» آن را مورد نقد قرار دادهام- نیازمند وجود تحقیقات متعدد هستیم و همچنین مراد شما از جوانان امروز و دیروز و اینکه کدام نسل مدّ نظر است، باید روشن شود و تدقیق صورت گیرد و این نوع مدّعیات بهنحو دقیق سنجیده شود. عجالتاً بنده بر اساس تحقیقات موجود معتقدم که جوانان بهنحو روزافزونی در حال دور شدن از دینداری سنّتیاند که در آن روحانیت نقش مهمی ایفا میکند و جوانان و حتّی غیرجوانان هر چه بیشتر مستعد رویآوری به جریانهای عرفانی و دینی و فرهنگی بدیع هستند. آنان از نظر دینی هر چه بیشتر خوداتکایانه عمل میکنند. بهعبارت دیگر، خوداتکایی دینی در حال گسترش است. اگر بنای بحث را بر اجمال بگذارم، باید عرض کنم که بنده قایل به رخداد نوگروی نسلی در ایران معاصر هستم. مرادم از نوگروی نسلی، تمایل عمومی به خروج از دینداریی سنّتی است. وقوع این نوگروی نسلی دلایل و علل مختلفی دارد که من مهمترین دلیل آن را تضعیف اقتدار و مقبولیت دین سنتی میدانم.
* موضوعاتی از جمله عدم مراجعه به منبع دین برای حل مشکلات و رفع سوالات، تمایل به دین فردی، تاکید بر وجود برداشت های متفاوت از دین و تکیه بر استنباط فردی خود در نوع عملکرد در جامعه امروز و بهویژه در میان جوانان مشاهده میشود. این موارد را میتوان بهعنوان نشانههایی از حرکت جامعه جوان ایران به سمت ایجاد اشکال تازهای از دینداری دانست؟
محدثی: چند موضوع را در اینجا باید لحاظ کنیم: نخست آنکه متولیان رسمی دین بهطور کلی و عموماً از آنچه در جهان جدید میگذرد، بیخبرند و هنوز در جهان کهن زیست میکنند و لذا پاسخهایی که به مسائل میدهند، اغلب منسوخ است. بخش قابل توجهی از جوانان از نظر دینی دچار تضادند و بسیاری از پرسشهای آنها بیپاسخ مانده است. این را بارها در دانشگاه تجربه کردهایم. من سالهاست که جامعهشناسی دین درس میدهم و هر ترم که این درس را تدریس میکنم عملاً تجربه میکنم که دانشجویان ترجیح میدهند من به پرسشهای دینی آنان پاسخ دهم و بخش بسیاری از وقت کلاس عملاً صرف توضیح مباحث دینی میشود و ما ناچار میشویم وقت بسیاری را صرف بحثهای درون دینی کنیم؛ در حالیکه جامعهشناسی دین، بحثی برون دینی است و جز بهضرورت وارد بحثهای درون دینی نمیشود. شریعتی در زمان خودش میگفت که در سینهی جوانان ما، مارکس و محمد (ص) در حال جنگاند. این تضادی ایدهئولوژیک بین مارکسیسم و اسلام در آن عصر بود و حالا تضادها و درگیریها به اشکال دیگری در سینه و ذهن جوانان در جریان است. در سال گذشته یک رسالهی کارشناسی ارشد جامعهشناسی زیر نظر بنده تحت عنوان «تنشهای دینی زنان» انجام گرفت که تنشهایی را که دین برای زنان نمونهی مورد بررسی ایجاد میکرد را مورد بحث قرار داده است. این تنشها در حوزههای مختلف زندگی برای جوانان و دیگر بخشهای مردم وجود دارد و باید شناسایی، بررسی و بهنحو مقتضی و شایسته حل شود تا دین، وجههی مثبتتری پیدا کند. بر این اساس بسیاری از جوانان، نیازمند خوراک دینی مناسباند که البته بهرغم وجود تریبون های دینی و متولیان دینی، چنین خوراکی به جوانان دیندار ارائه نمیشود. بسیاری از مسایل دینی جوانان و دختران و پسران اصلاً درک نمیشود. ثانیاً، یکی از دلایل مهم تمایل به دین فردی، انحصارزدایی از دین در جامعه است که در جای دیگری از آن سخن گفتهام. تضعیف اقتدار و مقبولیت دین سنتی و تکثر اجتماعی و فرهنگ ناشی از موزاییکی شدن جامعه، خود به خود به تنوع و تکثر فرهنگی و دینی راه باز میکند. ثالثاً، عملکرد نامطلوب برخی متولیان دین، آمیخته شدن دین با حکومت، عدم برآورده کردن برخی وعدههای داده شده، عدم تحقق اتوپیای موعود و نیز برخی رفتارهایی که به نام دین صورت گرفته است، سبب پدید آمدن نگرشی منفی در درجهی نخست در میان خانوادهها و در درجهی دوم، در میان جوانان شده است. بر این اساس بهنظر میرسد در دهههای اخیر و بهویژه از دههی هفتاد به بعد خانوادههای ایرانی دیگر کمتر دغدغهی انتقال فرهنگ دینی به فرزندانشان را دارند و این تحول بزرگی است که هنوز نتایج آن برملا نشده است. البته متأسفانه تحقیقاتی جدی در مورد چگونگی انتقال فرهنگ دینی در نسلهای مختلف صورت نگرفته است و من امیدوارم هم سازمانهای دینی و فرهنگی و هم محققان دانشگاهی از این پس به این موضوع توجه کنند و آن را در محور تحقیقاتشان قرار دهند. من هماکنون برخی دانشجویان را ترغیب کردهام که رسالههای خود را در این باره انجام دهند.
*برخی کارشناسان سکولار شدن جامعه را خطری برای دینداری میدانند، در حالی که برخی متفکران از جمله «اولیویه روآ» معتقدند که سکولاریسم، ادیان را منسوخ نمیکند بلکه برعکس سکولاریسم ولو به شکلی متفاوت در پروسه تولید ادیان مشارکت مینماید. آیا چنین مساله ای در جامعه ایران قابل تحلیل است یا خیر؟
محدثی: اولاً سکولار شدن جامعه غیر از سکولاریسم است. اولی یک فرآیند اجتماعی است و دومی یک ایدئولوژی است. اینها لزوماً هم بستگی ندارند. گاهی عملکرد ایدئولوژی سکولاریسم، موجب تقویت دین میشود. به عبارت دیگر، سکولاریسم می تواند ضدسکولاریزاسیون عمل کند. ثانیاً باید مفهوم «خطر» را تعریف کنیم. «خطر» از منظر گروههای مختلف معانی مختلفی دارد. مثلاً آنچه دینداران سنتی، خطرناک تلقی میکنند، ممکن است از منظر دینداران مدرن مطلوب و ارجمند تلقی شود. به جای تعبیر مسألهدار «سکولاریزاسیون» از تعبیر «انحصارزدایی از دین» استفاده میکنم. از نظر من انحصارزدایی از دین در درجهی نخست، به نفع بشریت است؛ انحصارزدایی از دین حتّی از جهاتی به نفع خود دین است زیرا انتظارات بشر از دین تعدیل میشود، اما اگر کار از انحصارزدایی از دین فراتر رود و به اخراج دین از همهی قلمروها بینجامد، برای حیات اجتماعی و سیاسی دین خطرناک است؛ یعنی اگر به خصوصی شدن دین بینجامد، از نظر من حیات اجتماعی و سیاسی دین دچار خطری جدی میشود و من بهعنوان یک دیندار، با آن سخت مخالفم.
*تحقیقات نشان میدهند حدود نیمی از جوانان تهرانی عقیده دارند که قلب پاک و نیکوکاری یا تجربۀ معنویت، میتواند جایگزین اعمال دینی از جمله اعمال واجب (همچون نماز و روزه) شود. با این تفاسیر و اینکه نسل جوان امروز، نسل تصمیم گیرنده فرداست، دین و دینورزی چه جایگاهی در آینده جامعه ایران خواهند داشت و آیا شکل جدیدی از دینداری ایجاد خواهد شد؟
محدثی: چنانکه در آثار و بحثهای دیگرم نیز گفتهام، در آینده با صورتهای متنوعی از دینداری روبهرو خواهیم بود و دینداری سنتی که در آن فقه نقش فراوانی دارد، قدرت خود را از دست خواهد داد. یکی از این صورتهای دینداری، بیشک دینداریای خواهد بود که میتوان آن را دینداری انفسی نامید؛ همانکه برخی آن را دینداری بیشکل مینامند. منظور از دینداری انفسی این است که فرد نسبت به معانی، نمادها، و برخی رفتارها و اعمال دینی درگیری درونی دارد اما به لحاظ عملی به اجرای احکام شرعی و انجام عبادات دینی ملتزم نیست. در این نوع دینداری، وجه معنوی و اخلاقی دینداری اهمیت دارد اما وجه عبادی و شرعی در زندگی آنها رنگ میبازد. همچنین باید اضافه کنم که نفوذ و اقتدار اجتماعی فقه بهسرعت در حال تضعیف است و گرایش به خوداتکایی دینی بهنحو روزافزونی در حال افزایش است. در جای دیگری نیز گفتهام که اگر امروز دینداران از حقوق غیردینداران دفاع کنند و نگرشی جهانشمول و مدنی از دین ارائه کنند و در مسیر انسانیسازی و رحمانیسازی دین گام بردارند و در برابر اشکال انحصارگرایی بایستند، میتوانند امیدوار باشند که در آینده نیز دین نقش اجتماعی-سیاسی پررنگی داشته باشد. در غیر اینصورت، اگر دین چهرهای سرکوبگر و غیرانسانی داشته باشد، از عرصهی عمومی حذف خواهد شد و نقش اجتماعی-سیاسی خود را از دست خواهد داد و به عرصهی خصوصی رانده خواهد شد و این خصوصیسازی دین که اکنون در اغلب کشورهای اروپایی قابل مشاهده است، عاقبت خوبی برای دین نیست. فکر نکنید اینبحثها را با مقاصد سیاسی میگویم بلکه از این منظر میگویم که آنچه ما امروز به نام دین انجام میدهیم، در سرنوشت فردای دین مؤثر است. شما بنگرید به جوامع اروپایی تا دریابید که وجدان مردم اروپا همچنان از خاطرهی شکلی از دین که من آن را دین سیاه نام نهادهام، آزرده است و لذا در برابر حضور اجتماعی-سیاسی دین همچنان میایستد.
*برخی جامعهشناسان معتقدند که ضد دینداری و غیردینداری در جامعه جوانان امروز ایران در اقلیت قرار دارد و اغلب با تنوع دینداری در میان جوانان رو به رو هستیم، نظر شما چیست و این تنوع دینداری را چطور ارزیابی میکنید و چه تظاهرات اجتماعی خواهند داشت؟
محدّثی: دربارهی تنوع دینداری پیش از این سخن گفتهام، امّا بر اساس برخی مطالعات خُردمقیاس دانشجویی که با روش کیفی انجام گرفتهاند، من فکر میکنم غیردینداران و ضد دینداران نیز اکنون اقلیّت معناداری هستند و میبایست به آنها توجه کرد. چون عملاً تحقیقاتی در باب بیدینی (که شامل ضدّیت با دین هم میشود) در ایران انجام نگرفته است و نمیگیرد، نمیتوانیم در این باره دقیق سخن بگوییم و بحثهای ما در حدّ حدس و گمان باقی میماند. تحقیقات انجام گرفته همه از منظر سنجش دینداری انجام گرفتهاند. از منظر دقت روششناختی باید عرض کنم که برای بحث دقیق در این باره لازم است تحقیقاتی نیز دربارهی سنجش بیدینی و سنجشضددینداری هم انجام بدهیم تا ببینیم نتایجاش چیست. این نوع تحقیقات هماکنون لوازماش فراهم نیست و حتّی دانشجویان و استادان نیز از کار بر روی این نوع تحقیقات دلنگرانی دارند و لذا ترجیح میدهند بدانها نپردازند.
*خوراکی که علما باید در اختیار جوانان قرار دهند، تا آنها مسیر درست دینداری را طی کنند، شامل چه مواردی است؟
محدثی: سؤال بسیار ارزشمندی است. مهمترین کالای دینی برای مصرف مردم دیندار و بهویژه جوانان کالاهایی هستند که از پایین و از درون زیستجهان دینداران با آنان پیوند برقرار کنند. روشن است که علمای دینی میبایست از عوالم دینی خود سخن بگویند و آنها را عرضه کنند و هدفشان از اینکار هم صرفاً بیان تجربههای زیسته دینیشان باشد که در آنها دنیاها و قلمروهای معانیی دینی بدون توصیه و فرمایش و از موضع یک دیندار عادی و نه از موضع یک متولّی دینی بیان میشود. تنها از این طریق است که میتوان کالاهای نفیس و اصیل تولید کرد که با جوانان در آنها همزبانی و همدلی را یکجا احساس کنند. چرا کویریات شریعتی، حج و نیایش شریعتی، و خسی در میقات آل احمد همچنان آثار تأثیرگذاری هستند؟ زیرا اینگونه آثار، آثاری قالبی و آمرانه و بالابینانه نیستند و جهان زندگی نویسندگانش را منعکس میکنند. مشکل اساسیای که امروزه وجود دارد ناتوانی عالمان دینی و روشنفکران دینی –هر دو- در تولید اینگونه آثار است. روشنفکران دینی در چند دههی اخیر بیشتر دربارهی دین سخن می گویند و کمتر دینی سخن میکنند و عالمان دینی هم که دائماً دینی سخن میگویند، سخنانشان فاقد این ویژهگیهاست. آثاری که آنان تولید میکنند بهنظر اغلب قالبی، غیراصیل و بیربط با تجربههای زیسته خودشان یا دیگر کنشگران دینی است. چرا داستان راستان آیتالله مطهری جذاب و اثربخش بوده است؟ زیرا این داستانهای تاریخی، تجربههای زیسته دینداران صدر اسلام را بیان میکرد؛ به جای اینکه فقط یکسری از آموزهها و امر و نهیها را بیان کند. ما نیازمند آثاری هستیم که از مجرای تجربهی زیسته دینداران، عوالم زیست دینی را معرفی کنند. تنها از این طریق است که دینداران میتوانند همذاتپنداری کنند، صمیمیتی در اثر دینی ببینند و دریچههای وجودشان به سوی دنیای زیست دینی گشوده شود. ما نیازمند آثاری هستیم که از مباحث نظری دینی فاصله بگیرند و جهان دینی پیشانظری را به تصویر بکشند تا بتوانند تأثیرات وجودی (اگزیستنسیل) داشته باشند. این چیزی است که بسیار مغفول مانده است.
*تهدیدها و فرصتهای این تنوع دینداری برای جوانان چیست؟
محدثی: در مجموع فکر میکنم جوانان از تنوعات فرهنگی و دینی سود میبرند زیرا این دوره (دورهی جوانی) دورهی پویایی آنهاست. دورهایست که آنان در حال جستوجو و هویتسازی هستند. هر قدر که امکان داشته باشند زیر سقفهای مختلف بروند و بیشتر مقایسه کنند، رشد بیشتری میکنند. همهی ما میدانیم که رشد نیز تاوان خود را دارد. هیچ رشدی بدون درد و رنج و هزینه صورت نمیگیرد، بنابراین، بهتر است بیجهت به دنیای فرهنگ و دینداری، نگاه امنیتی و توطئهآمیز نداشته باشیم و به اهالی فرهنگ –از هر گروه و گرایشی که باشند- اجازه دهیم کالای خود را عرضه کنند و با یکدیگر رقابت کنند و به جوانان نیز اجازه دهیم به دنیاهای مختلف فرهنگی روی آورند و با این کالاهای مختلف آشنا شوند. من همیشه نسبت به دوران جوانیام که در آن توانستم با افکار مختلف آشنا شوم و راه خودم را بهتدریج پیدا کنم، حس خوشآیندی دارم؛ از اینکه دیگران برایم تصمیم نگرفتند و مرا وادار نکردند که چیزی بشوم که آنها میخواهند. این اتفاق بزرگی است که بهتر است اجازه دهیم در زندگی جوانان رخ بدهد. آنها را راهنمایی کنیم اما به جای آنها تصمیم نگیریم و حق انتخاب و تجربه را از آنها سلب نکنیم. اگر میخواهیم جامعهای پویا داشته باشیم، باید اجازه دهیم گروههای مرجع فرهنگی مختلف در جامعه حضور داشته باشند. این امکان قطعاً فضا را برای رشد گرایشهای فرهنگی بیگانه با فرهنگ ما در طی رقابتی آزادانه محدود خواهد ساخت و به بالندگی فرهنگی هر چه بیشتر جامعه مدد خواهد رساند. بر این اساس، اگر مواجههی ما درست باشد، من بیشتر فرصت میبینم تا تهدید. من فکر میکنم چنانچه فرهنگ دینی رسمی را به جوانان تحمیل کنیم، تهدید بزرگی متوجه آنها خواهد شد و آن همانا رفتار واکنشی جوانان به دین رسمی است که هماکنون در بسیاری از آنها میبینیم و شما تحت عنوان «دینگریزی» از آن یاد کردید. بهصراحت عرض کنم که تحمیل دینداری به جوانان از نظر من سیاستی عملاً ضدّدینی است زیرا نگرش جوانان به دین را به شدّت منفی میسازد و آنها را هر چه بیشتر از دنیای دینداری دور میسازد. شما نمیدانید که گشت ارشاد چه میزان فاصله از حجاب را گسترش میدهد؟ بهواقع اگر ما دلسوز فرهنگ دینی هستیم، باید به این سیاستها خاتمه بدهیم.
*با وجود تفاوت در شاخصهای دینداری میان جوانان، آیا میتوان یک هویت دینی واحد برای آنها تعریف کرد و اصلا نیازی به چنین امری وجود دارد؟
محدثی: اگر بخواهم دقیق سخن بگویم، باید عرض کنم که مفهوم «جوانان» مفهومی ردهگانی (taxonomic) است. براین اساس، سخن گفتن از کلّیّتی واحد به نام جوانان خطایی روششناختی است؛ خطایی که به جمعی از آحاد که هیچ پیوندی با هم ندارند شیئیّت و شخصیّت میبخشد. جوانان اگر چه بهلحاظ دورهی سنّی با هم مشترکاند اما بهلحاظ اجتماعی و فرهنگی و شخصیتی، متنوعاند و پسزمینههای دینی مختلفی دارند، بنابراین نمیتوان از هویّت دینی واحدِ آنها سخن گفت. تنها چیزی که میتوانیم بگوییم این است که افرادی که در سنین جوانی قرار دارند در برخی تمایلات و نیز در برخی نیازها و درگیریها مشترکاند و این تمایلات و نیازها و درگیریهای مشترک، میتواند در میان آنها همدلی بیشتری بهوجود آورد و زمینهی مناسبی برای پیوندهای اجتماعی و عاطفی بیشتر و عمیقتر برقرار کند، امّا این امر با هویّت دینی واحد فاصلهی بسیاری دارد. بنابراین، پاسخ من منفی است.
کد مطلب: 25143
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/25143/جوانان-نحو-روزافزونی-حال-دور-شدن-دین-داری-سن-تی-هستند
آرمان هیأت
https://www.armaneheyat.ir