کد مطلب : ۲۶۵۴۷
خودمان، پیامبر و دینمان را معرفی کنیم
امسال سال مجیدی است. مجیدی فیلمی در جشنواره ندارد، اما مهمترین آدم امسال سینمای ایران است.
سرانجام از بزرگترین پروژه تاریخ سینمای ایران در سرزمین ایران رونمایی شد و لحظهشماری برای تماشای خروجی تجمیع سرمایههای مادی و معنوی بخش بزرگی از سینمای ایران به پایان میرسد.
مجید مجیدی کارگردان مشهور سینمای ایران سالها پیش، درست در روزهایی که فضای خاص سیاسی و امنیتی، خاورمیانه را در یکی از ملتهبترین دورانهای تاریخش قرار داده بود، ساخت فیلمی بهنام محمد(ص) را آغاز کرد و امروز بعد از هفت سال، حاصل فعالیتهای پردامنه او به طور همزمان در جشنواره مونترال و سینماهای ایران به نمایش درآمده است.
سالها پیش، در روزگاری که نام مجیدی هنوز با نام فیلم «محمد(ص)» گره نخورده بود، ساخت فیلمی تلخ و رقتبرانگیز بهنام «بدوک» نام مجیدی را به زبانها انداخت، فیلمی بهشدت غمانگیز و سیاه که سرنوشت متفاوتی پیدا کرد و نام مجیدی را برای اولین بار بهعنوان یک فیلمساز اجتماعی با دغدغههای تند و تیز مطرح کرد.
هنوز کسی نمیداند که در آن جلسه تاریخی مجید مجیدی و عوامل تیمش با رهبر انقلاب ایران چه گذشت، اگرچه در گوشه و کنار اشارات غیرواضحی به این ماجرا میشود، اما راه مجیدی از «بدوک» به بعد راهی متفاوت شد. مجیدی همچنان عدالتطلبانه به دنیا نگاه میکرد اما نگاهش بهشدت لطیف و انسانی شد. از «بدوک» یک فیلم اجتماعی تلخ جمع و جور تا «محمد(ص)» یک فیلم تاریخی عظیم ظاهراً باید راهی طولانی طی شده باشد. اما انگار اتفاق جدیدی برای مجیدی رخ نداده است. سیری که او از سالها پیش با «بدوک» در سینمای ایران آغاز کرد، حالا اینجا در آرمانگرایانهترین صورت ممکن قرار است یک اتفاق سینمایی عظیم را رقم بزند.
مجیدی سالها بعد، از شنیدن صدای پای ابتذال در سینمای ایران سخن گفت و «آواز گنجشکها» را ساخت و منتقد مشهوری در نقد فیلمش نوشت: مجید مجیدی: کار بد نکن، نصف گوجهسبزهایت میریزد، کنایهای به آرمانگرایی غریبمانده مجیدی در آن روزگار.
حالا مجیدی روزگار دیگری را آغاز کرده است. دوران دلسردی از دولتو آدمهای خاص که آرمانگرایی او را پنهان کرده بود گذشته است و مجیدی هم اینک بر قله آرزوی تمدنسازی رسانهای ایستاده است.
این گفتگویی است با او در اولین روزهای پایان ۷ سال تلاش برای «محمدص)»
از همان هفت سال پیش که خبر رسمی ساخت فیلمی درباره زندگی پیامبر اکرم(ص) در رسانهها اعلام شد مهمترین سؤالی که پیشِروی سینمای ایران قرار گرفت این بود که سابقه طولانی و درخشان مجید مجیدی در سینمای اجتماعی ایران چگونه قرار است اینجا در یک فیلم تاریخی خاص با این عظمت پیوند بخورد. حالا سالها از اعلام این تصمیم گذشته است. دوست دارم از زبان خود شما بشنوم. مجیدی اجتماعیساز محبوب سینمای ایران در این فیلم تاریخی تفاوت کرده است؟ مسیر فیلمسازی مجیدی تغییر کرده است؟
تغییری در فیلمسازی من رخ نداده است. فیلم محمد(ص) در ادامه و تکمیل و بلوغ همان سینمای من است. فقط لوکیشن و فضا عوض شده است و حتی عنصر تاریخ هم نتوانسته است سایه بیندازد روی جریان و نوع نگاه فطریای که در آثار اجتماعی من از اولین فیلم تا «آواز گنجشکها» تا به حال وجود داشته است. فقط نکتهای که این وسط وجود دارد این است که همه ویژگیها و صفات و مشخصاتی که در این سینما مطرح میکردیم، حالا تجلی پیدا کرده است در شخصیت مقدسی بهنام وجود پیامبر اکرم(ص) و حالا دیگر میتوانیم هرچه را از قبل میگفتیم در وجود یک انسان کامل بهصراحت جمع کنیم و بهعنوان یک انسان کامل مطلق معرفی کنیم. آن سینمای اجتماعی طولانی مقدمه این کار بود و حالا مجیدی ثمره کارش را میبیند.
خیلیها تعجب میکنند که مجیدی چطور رفته است فیلم تاریخی ساخته است. نه! تاریخی بودن فیلم فقط در لوکیشن و فضای فیلم مشهود است والّا شخصیتها و نگاه فیلم همان نگاه معرفتی متعالی به انسان است که اینجا بهشکل کامل و منحصر به فردی تجلی در پیامبر دارد.
فیلمهای اجتماعی شما معمولاً با برگ برنده شخصیتپردازی شخصیتهای ویژهای که نه آنقدر متفاوت بود که درکش نکنیم و نه آنقدر نزدیک که به کلیشه و تکرار بیفتد؛ شناخته میشود. اینجا شما با پردازش شخصیت ویژهای روبهرو هستید که اولاً نمیتوان آن را ساخت، قبلاً ساخته شده است در ذهینت عمومی و ثانیاً دستتان هم زیاد باز نیست برای تخیل و پردازش... اگر بر همین شخصیتپردازی تمرکز کنیم چه؟ کار شما ظاهراً باید خیلی سخت بوده باشد.
پروژه محمد(ص) بهاعتقاد من پروژه سهل و ممتنعی بود. ما با وجود مقدسی روبهرو هستیم که خیلی احتیاجی به شخصیت پردازی جدید و ویژه و خاص نداشت؛ نه اینکه اصلاً نیاز به شخصیتپردازی نداشته باشد که این کار سینماست و قطعاً نیاز به پرداخت شخصیت وجود دارد. اما ما از ابتدا میدانیم که شخصیت اصلی ما وجود مقدس پیامبر است، پیامبر بزرگی که سالها دربارهاش شنیدیم و حرف زدهایم و خواندهایم. خوب، این کار را بهتعبیری سادهتر میکرد و بهتعبیری هم سختتر، بهخصوص در دراماتیزه کردن کار ما نیاز به سرمایهگذاری بزرگی داشتیم. حالا این را هم لحاظ کنید که ما در این مسیر، چهره شخصیت اصلی را هم نمیتوانستیم نشان دهیم و این هم کار را بهشدت سخت میکرد. در مجموع بهنظرم فیلم وجوه بسیار سختی داشت که ترجیح میدهم بهمحض تماشای فیلم دربارهاش صحبت کنیم.
مهمترین جنبه فیلم برای ما این است که این برای اولین بار ماست که ما در حال تعیین یک زمین بازی تمدنی هستیم. در طول این سالها چندین بار روایت تمدن غرب از تمدن اسلامی را در سینما دیدهایم و در خیلی از مواقع آن را هم پذیرفتهایم. در مقابل در خیلی از اوقات هم ما نشستهایم و دیدهایم که آنها چگونه با ما روبهرو میشوند و بعد فکر کردهایم به اینکه حالا چه موضعی بگیریم. طبیعی است که خیلی از این عکس العملهایمان هم بهدلیل نداشتن زبان جهانی و ضعف اساساً نتوانسته است در مقام رویارویی قرار گیرد. اما این بار جهان اسلام خود قرار است تولید کننده موجی باشد که اولاً فرهنگی است و نه مثل همیشه با بیانیههای سیاسی و دیپلماتیک، دوم مخاطبش مردم دنیاست و سوم عکسالعمل نیست بلکه خودش باز کردن یک زمین بازی جدید است.
درست است، دنیای غرب ما را همیشه به واکنش وادار کرده است، یعنی در واقع ابتکار عمل را به دست گرفته است، صورت مسئله را خودشان مطرح کرده است، طرح موضوع کرده است و ما را به چالش کشیده است. ما هم همیشه بهجای اینکه خودمان از اساس تعریف و قرائت خودمان را مطرح کنیم مجبور به واکنش و عکس العمل بودهایم. و بعد هم خیلی جالب است که خود همین عکس العمل را میگیرند و فیلم میکنند و در جهان نشان میدهند و دوباره همین یک میدان بازی جدید میشود.
خوب، به هر حال وقتی با احساسات مردمی که همه وجودشان درگیر آن مسئله هست بازی میَشود، مردم هم با تمام احساساتشان وارد این ماجرا میشوند، بهواسطه آن وجوه احساسی عصبانی میشوند، پرچم آتش میزنند، شعار میدهند و فریاد میزنند. آنها هم از خداخواسته همان را میگیرند و دوباره نشان میدهند و میگویند که ببینید اینها همان مسلمانان هستند که قبلاً برایتان تعریف کردیم، این هم واکنششان. من میگویم که ما باید ابتکار عمل را دست بگیریم یعنی جهانی اسلام باید بیاید به میدان، این روش دیگر فایده ندارد.
در تمام این سالها هم معلوم شده است که این روند عکسالعملی نه تنها فایدهای برای ما ندارد بلکه عملاً موجب تضعیف ما هم شده است. ما مجبوریم با قواعد آنها و نتیجتاً با روایت آنها دینمان، پیامبرمان را معرفی کنیم و طبیعتاً قواعد این بازی جوری چیده شده است که ما راه به جایی نخواهیم برد. به این ترتیب بهنظرم فیلم محمد(ص) آغاز یک روند است، روندی که معتقد است اگر ما خودمان، پیامبرمان، دینمان را معرفی کنیم، روایت خودمان را از این ماجرا طرح کنیم، فطرت آگاه و دستنخورده مردم دنیا به این سمت خواهد آمد، شک نکنید.
مثل همیشه نگرانیهایی هم در این مسیر وجود دارد. این که اختلافات جهان اسلام روی مسئلهای به این استراتژیکی هم سایه بیندازد. هنوز فیلم مطرح نشده زمزمههایی مبنی بر مخالفت جاهایی مثل الازهر شنیده میشود.
الازهر اعلام کرده است که نگران است. بهنظر من این نگرانی فینفسه بد نیست. همه نگرانند که تصویر پیامبرشان در دنیا چگونه منعکس میشود. ما هم نگرانیم، اما نتیجه این نگرانی چیست؟ اینکه بیایند و فیلمی را که هنوز ندیدهاند تضعیف کنند. خوب، این دیگر اسمش نگرانی نیست. بهنظرم این یک موقعیت خاص در جهان اسلام است. همه باید بیایند و کمک کنند تا اسلام واقعی را دوباره تعریف کنیم. اگر واقعاً اعتقاد قلبی دارند بیایند و به ما کمک کنند. ما دست یاری بهسمت تمام جهان اسلام دراز میکنیم. بیایند حتی به لوکیشن فیلم، بیایند در فضای من بیایند و کمک کنند به این کار بزرگی که در حال انجام است و نیاز به کمک دارد.
چقدر امیدوارید که ساخت فیلم محمد(ص) شروع یک جریان فرهنگی دنبالهدار در دنیای اسلام باشد؟
باید یک جریان فرهنگی درست و قوی و متحد راهاندازی کنیم تا بتوانیم از آن باورها و اندیشههای درست خودمان دفاع کنیم. چهکسی در ضرورت راهاندازی این جریان شک دارد؟ ما باید حقانیت اسلام را نشان دهیم و من معتقدم که پیام جهان اسلام با دریافتی که من از وجود مقدس حضرت محمد(ص) دارم این است که پیامبر فقط برای گروه و فرقهای خاص نیامده است.
پیامبر منحصراً برای مسلمانان نیست، برای همه بشریت است. ما باید دنیای غرب را دعوت کنیم که بیایید و ببینید که ما با چه وجود عظیم و شگرفی سروکار داریم. راهش هم معلوم است، باید درست تبلیغ کنیم، درست نمایش دهیم.
من معتقدم که اگر فقط همین قرآن را بتوانیم به دنیا معرفی کنیم کار را تمام کردهایم.
و انشاءالله این مسیر جلو خواهد رفت.
سرانجام از بزرگترین پروژه تاریخ سینمای ایران در سرزمین ایران رونمایی شد و لحظهشماری برای تماشای خروجی تجمیع سرمایههای مادی و معنوی بخش بزرگی از سینمای ایران به پایان میرسد.
مجید مجیدی کارگردان مشهور سینمای ایران سالها پیش، درست در روزهایی که فضای خاص سیاسی و امنیتی، خاورمیانه را در یکی از ملتهبترین دورانهای تاریخش قرار داده بود، ساخت فیلمی بهنام محمد(ص) را آغاز کرد و امروز بعد از هفت سال، حاصل فعالیتهای پردامنه او به طور همزمان در جشنواره مونترال و سینماهای ایران به نمایش درآمده است.
سالها پیش، در روزگاری که نام مجیدی هنوز با نام فیلم «محمد(ص)» گره نخورده بود، ساخت فیلمی تلخ و رقتبرانگیز بهنام «بدوک» نام مجیدی را به زبانها انداخت، فیلمی بهشدت غمانگیز و سیاه که سرنوشت متفاوتی پیدا کرد و نام مجیدی را برای اولین بار بهعنوان یک فیلمساز اجتماعی با دغدغههای تند و تیز مطرح کرد.
هنوز کسی نمیداند که در آن جلسه تاریخی مجید مجیدی و عوامل تیمش با رهبر انقلاب ایران چه گذشت، اگرچه در گوشه و کنار اشارات غیرواضحی به این ماجرا میشود، اما راه مجیدی از «بدوک» به بعد راهی متفاوت شد. مجیدی همچنان عدالتطلبانه به دنیا نگاه میکرد اما نگاهش بهشدت لطیف و انسانی شد. از «بدوک» یک فیلم اجتماعی تلخ جمع و جور تا «محمد(ص)» یک فیلم تاریخی عظیم ظاهراً باید راهی طولانی طی شده باشد. اما انگار اتفاق جدیدی برای مجیدی رخ نداده است. سیری که او از سالها پیش با «بدوک» در سینمای ایران آغاز کرد، حالا اینجا در آرمانگرایانهترین صورت ممکن قرار است یک اتفاق سینمایی عظیم را رقم بزند.
مجیدی سالها بعد، از شنیدن صدای پای ابتذال در سینمای ایران سخن گفت و «آواز گنجشکها» را ساخت و منتقد مشهوری در نقد فیلمش نوشت: مجید مجیدی: کار بد نکن، نصف گوجهسبزهایت میریزد، کنایهای به آرمانگرایی غریبمانده مجیدی در آن روزگار.
حالا مجیدی روزگار دیگری را آغاز کرده است. دوران دلسردی از دولتو آدمهای خاص که آرمانگرایی او را پنهان کرده بود گذشته است و مجیدی هم اینک بر قله آرزوی تمدنسازی رسانهای ایستاده است.
این گفتگویی است با او در اولین روزهای پایان ۷ سال تلاش برای «محمدص)»
از همان هفت سال پیش که خبر رسمی ساخت فیلمی درباره زندگی پیامبر اکرم(ص) در رسانهها اعلام شد مهمترین سؤالی که پیشِروی سینمای ایران قرار گرفت این بود که سابقه طولانی و درخشان مجید مجیدی در سینمای اجتماعی ایران چگونه قرار است اینجا در یک فیلم تاریخی خاص با این عظمت پیوند بخورد. حالا سالها از اعلام این تصمیم گذشته است. دوست دارم از زبان خود شما بشنوم. مجیدی اجتماعیساز محبوب سینمای ایران در این فیلم تاریخی تفاوت کرده است؟ مسیر فیلمسازی مجیدی تغییر کرده است؟
تغییری در فیلمسازی من رخ نداده است. فیلم محمد(ص) در ادامه و تکمیل و بلوغ همان سینمای من است. فقط لوکیشن و فضا عوض شده است و حتی عنصر تاریخ هم نتوانسته است سایه بیندازد روی جریان و نوع نگاه فطریای که در آثار اجتماعی من از اولین فیلم تا «آواز گنجشکها» تا به حال وجود داشته است. فقط نکتهای که این وسط وجود دارد این است که همه ویژگیها و صفات و مشخصاتی که در این سینما مطرح میکردیم، حالا تجلی پیدا کرده است در شخصیت مقدسی بهنام وجود پیامبر اکرم(ص) و حالا دیگر میتوانیم هرچه را از قبل میگفتیم در وجود یک انسان کامل بهصراحت جمع کنیم و بهعنوان یک انسان کامل مطلق معرفی کنیم. آن سینمای اجتماعی طولانی مقدمه این کار بود و حالا مجیدی ثمره کارش را میبیند.
خیلیها تعجب میکنند که مجیدی چطور رفته است فیلم تاریخی ساخته است. نه! تاریخی بودن فیلم فقط در لوکیشن و فضای فیلم مشهود است والّا شخصیتها و نگاه فیلم همان نگاه معرفتی متعالی به انسان است که اینجا بهشکل کامل و منحصر به فردی تجلی در پیامبر دارد.
فیلمهای اجتماعی شما معمولاً با برگ برنده شخصیتپردازی شخصیتهای ویژهای که نه آنقدر متفاوت بود که درکش نکنیم و نه آنقدر نزدیک که به کلیشه و تکرار بیفتد؛ شناخته میشود. اینجا شما با پردازش شخصیت ویژهای روبهرو هستید که اولاً نمیتوان آن را ساخت، قبلاً ساخته شده است در ذهینت عمومی و ثانیاً دستتان هم زیاد باز نیست برای تخیل و پردازش... اگر بر همین شخصیتپردازی تمرکز کنیم چه؟ کار شما ظاهراً باید خیلی سخت بوده باشد.
پروژه محمد(ص) بهاعتقاد من پروژه سهل و ممتنعی بود. ما با وجود مقدسی روبهرو هستیم که خیلی احتیاجی به شخصیت پردازی جدید و ویژه و خاص نداشت؛ نه اینکه اصلاً نیاز به شخصیتپردازی نداشته باشد که این کار سینماست و قطعاً نیاز به پرداخت شخصیت وجود دارد. اما ما از ابتدا میدانیم که شخصیت اصلی ما وجود مقدس پیامبر است، پیامبر بزرگی که سالها دربارهاش شنیدیم و حرف زدهایم و خواندهایم. خوب، این کار را بهتعبیری سادهتر میکرد و بهتعبیری هم سختتر، بهخصوص در دراماتیزه کردن کار ما نیاز به سرمایهگذاری بزرگی داشتیم. حالا این را هم لحاظ کنید که ما در این مسیر، چهره شخصیت اصلی را هم نمیتوانستیم نشان دهیم و این هم کار را بهشدت سخت میکرد. در مجموع بهنظرم فیلم وجوه بسیار سختی داشت که ترجیح میدهم بهمحض تماشای فیلم دربارهاش صحبت کنیم.
مهمترین جنبه فیلم برای ما این است که این برای اولین بار ماست که ما در حال تعیین یک زمین بازی تمدنی هستیم. در طول این سالها چندین بار روایت تمدن غرب از تمدن اسلامی را در سینما دیدهایم و در خیلی از مواقع آن را هم پذیرفتهایم. در مقابل در خیلی از اوقات هم ما نشستهایم و دیدهایم که آنها چگونه با ما روبهرو میشوند و بعد فکر کردهایم به اینکه حالا چه موضعی بگیریم. طبیعی است که خیلی از این عکس العملهایمان هم بهدلیل نداشتن زبان جهانی و ضعف اساساً نتوانسته است در مقام رویارویی قرار گیرد. اما این بار جهان اسلام خود قرار است تولید کننده موجی باشد که اولاً فرهنگی است و نه مثل همیشه با بیانیههای سیاسی و دیپلماتیک، دوم مخاطبش مردم دنیاست و سوم عکسالعمل نیست بلکه خودش باز کردن یک زمین بازی جدید است.
درست است، دنیای غرب ما را همیشه به واکنش وادار کرده است، یعنی در واقع ابتکار عمل را به دست گرفته است، صورت مسئله را خودشان مطرح کرده است، طرح موضوع کرده است و ما را به چالش کشیده است. ما هم همیشه بهجای اینکه خودمان از اساس تعریف و قرائت خودمان را مطرح کنیم مجبور به واکنش و عکس العمل بودهایم. و بعد هم خیلی جالب است که خود همین عکس العمل را میگیرند و فیلم میکنند و در جهان نشان میدهند و دوباره همین یک میدان بازی جدید میشود.
خوب، به هر حال وقتی با احساسات مردمی که همه وجودشان درگیر آن مسئله هست بازی میَشود، مردم هم با تمام احساساتشان وارد این ماجرا میشوند، بهواسطه آن وجوه احساسی عصبانی میشوند، پرچم آتش میزنند، شعار میدهند و فریاد میزنند. آنها هم از خداخواسته همان را میگیرند و دوباره نشان میدهند و میگویند که ببینید اینها همان مسلمانان هستند که قبلاً برایتان تعریف کردیم، این هم واکنششان. من میگویم که ما باید ابتکار عمل را دست بگیریم یعنی جهانی اسلام باید بیاید به میدان، این روش دیگر فایده ندارد.
در تمام این سالها هم معلوم شده است که این روند عکسالعملی نه تنها فایدهای برای ما ندارد بلکه عملاً موجب تضعیف ما هم شده است. ما مجبوریم با قواعد آنها و نتیجتاً با روایت آنها دینمان، پیامبرمان را معرفی کنیم و طبیعتاً قواعد این بازی جوری چیده شده است که ما راه به جایی نخواهیم برد. به این ترتیب بهنظرم فیلم محمد(ص) آغاز یک روند است، روندی که معتقد است اگر ما خودمان، پیامبرمان، دینمان را معرفی کنیم، روایت خودمان را از این ماجرا طرح کنیم، فطرت آگاه و دستنخورده مردم دنیا به این سمت خواهد آمد، شک نکنید.
مثل همیشه نگرانیهایی هم در این مسیر وجود دارد. این که اختلافات جهان اسلام روی مسئلهای به این استراتژیکی هم سایه بیندازد. هنوز فیلم مطرح نشده زمزمههایی مبنی بر مخالفت جاهایی مثل الازهر شنیده میشود.
الازهر اعلام کرده است که نگران است. بهنظر من این نگرانی فینفسه بد نیست. همه نگرانند که تصویر پیامبرشان در دنیا چگونه منعکس میشود. ما هم نگرانیم، اما نتیجه این نگرانی چیست؟ اینکه بیایند و فیلمی را که هنوز ندیدهاند تضعیف کنند. خوب، این دیگر اسمش نگرانی نیست. بهنظرم این یک موقعیت خاص در جهان اسلام است. همه باید بیایند و کمک کنند تا اسلام واقعی را دوباره تعریف کنیم. اگر واقعاً اعتقاد قلبی دارند بیایند و به ما کمک کنند. ما دست یاری بهسمت تمام جهان اسلام دراز میکنیم. بیایند حتی به لوکیشن فیلم، بیایند در فضای من بیایند و کمک کنند به این کار بزرگی که در حال انجام است و نیاز به کمک دارد.
چقدر امیدوارید که ساخت فیلم محمد(ص) شروع یک جریان فرهنگی دنبالهدار در دنیای اسلام باشد؟
باید یک جریان فرهنگی درست و قوی و متحد راهاندازی کنیم تا بتوانیم از آن باورها و اندیشههای درست خودمان دفاع کنیم. چهکسی در ضرورت راهاندازی این جریان شک دارد؟ ما باید حقانیت اسلام را نشان دهیم و من معتقدم که پیام جهان اسلام با دریافتی که من از وجود مقدس حضرت محمد(ص) دارم این است که پیامبر فقط برای گروه و فرقهای خاص نیامده است.
پیامبر منحصراً برای مسلمانان نیست، برای همه بشریت است. ما باید دنیای غرب را دعوت کنیم که بیایید و ببینید که ما با چه وجود عظیم و شگرفی سروکار داریم. راهش هم معلوم است، باید درست تبلیغ کنیم، درست نمایش دهیم.
من معتقدم که اگر فقط همین قرآن را بتوانیم به دنیا معرفی کنیم کار را تمام کردهایم.
و انشاءالله این مسیر جلو خواهد رفت.
مرجع : تسنیم