مداح و شاعر اهل بیت(ع) در رابطه با فضای مداحی در جبهه جنگ و قرابت آن با حادثه کربلا گفت که قصه جبهه ما، قصه کربلا است؛ زیرا که اصحاب یا شهدای کربلا با شعر و رجز خوانی وارد عرصه نبرد میشدند همان طور که بیداری رزمندگان از طریق روضهخوانی و مدیحهسرایی صورت میگرفت.
حاج محمود ژولیده مداح و شاعر اهلبیت(ع) در گفتوگو با کانون خبرنگاران نبأ در رابطه با فضای مداحی در جبهه جنگ و قرابت آن با حادثه کربلا گفت: قصه جبهه ما، قصه کربلا است به این معنا که می توان جبهه و دفاع مقدس را شعبهای از کربلا دانست، فضای جبهه مانند فضای کربلا بود؛ زیرا که اصحاب یا شهدای کربلا با شعر و رجزخوانی وارد عرصه نبرد میشدند و از این طریق خود را معرفی میکردند، این معرفی با آب و تاب و حماسهگونه و همراه با شور و حال، شجاعت و رشادت تمام صورت میگرفت، بنابراین میتوان گفت که این امر، یک فرهنگ دینی است.
جبهه، شعبه و قصهای از کربلا استوی با بیان اینکه برخی از ائمه معصومین(ع) نیز در معرفی خود چنین شیوهای را برمیگزیدند، گفت: این مداحی را امام حسین(ع)، امام سجاد(ع)، حضرت زینب(س)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) تا حضرت حجت ارواحنافداه(ع) اختراع و ابداع کردند، بدین گونه که بعد از واقعه کربلا مردم را جمع کرده و روضهها را برای آنها میخواندند؛ مردم متنبه میشدند و میگریستند و برای مقابله با ظلم آماده میشدند.
این مداح اهل بیت(ع) به حیطه تشابه مداحی در زمان معصومین(ع) و دوران جنگ پرداخت و گفت: در زمان گذشته رجزخوانی برعهده شعرا بوده است، اما در نیمه سده اخیر تاکنون رجزخوانی سر منبرها، هیئتها و داخل دستهها، هنگام زنجیرزنی در خیابانها و حتی در خارج از کشور انجام میشود.
وی ادامه داد: مدیحهسرایی و نوحهخوانی کنونی در واقع همان رجزخوانی است که از شهدای کربلا یاد گرفتهایم، پس این سنت در صدر اسلام بوده و حتی در دوره جاهلیت نیز به شکل دیگری بوده است که بازسازی شدهاش را در صدر اسلام میبینیم و کربلا نیز که گل سرسبد تاریخ اسلام است.
ژولیده با بیان اینکه جبهه، قصه و شعبهای از کربلا است، گفت: در کربلا از نوزاد تا پیر حضور داشتند، در زمان جنگ هشت ساله نیز پیرمرد ۹۰ ساله تا شهید حسین فهمیده ۱۳ ساله بهعنوان کم سنترین شهید و محمدعلی طاهری رزمنده ۱۱ ساله که از مداحان اهل بیت بودند در جنگ حضور داشتند، حتی میان زنانی که عقبه جبهه را مهیا میکردند آنجا نیز ما شهید داشتیم، تمامی این موارد دلیلی بر شباهت میان حادثه کربلا و جبهه جنگ است.
خون شهدا، به جوش آورنده خون سایر مللاین مداح اهلبیت(ع) ضمن تأکید بر بزرگی فاجعه جنگ هشت ساله نسبت به نبردهایی که امروزه اتفاق میافتد، گفت: اکنون جبهه مقاومت در سوریه، عراق، لبنان، افغانستان و یمن با جبهه استکبار در جنگ به سر میبرند، مجموع کشتهشدهها در طی این چند سال جنگ، به تعداد کشتههای ما در دوران هشت سال دفاع مقدس نمیرسد، ما حدود سیصدهزار شهید داشتهایم.
وی در ادامه سخنانش افزود: مدت جنگهایی که امروزه اتفاق میافتد یک یا دو سال بیشتر طول نمیکشد، هیچ کشوری هشت سال دفاع مقدس نداشته است، همانطور که آن موقع برگرفته از کربلا میجنگیدیم، هم اکنون نیز این جنگها برگرفته از انقلاب اسلامی و به برکات خون شهدا است زیرا خون شهدای انقلاب اسلامی است که خون مردم در سایر کشورها و حتی کشورهای غیر اسلامی را به جوش میآورد، این بخاطر خون شهداست که وابسته به کربلا و دفاع مقدس است.
ژولیده با بیان اینکه رجزخوانی مداحی در جبههها بسیار تأثیرگذار است، گفت: یک مداح شورخوان شاعر یا نوحهسرا در جبهه بسیار مؤثر است و ما نمیتوانیم بهراحتی از کنارشان عبور کنیم، در جبهه مداحان بزرگ و کوچک بودند از آهنگران که سرشناسترین و حماسیخوان جبههها بود تا حاج منصور، سعید حدادیان، محمدرضا طاهری، حاج حسین سازور، حاج محمود کریمی، حاج حسن خلج و بسیاری از مداحان بنام و گمنام امروز.
مداحی در جبهه به علت تهیج احساست رزمندگان نبودوی به توصیف مختصری در زمینه ورودش به شعرخوانی و مدیحهسرایی پرداخت و گفت: پس از جانبازی و تغییر فضای مأموریت، بنده را به عنوان شاعرمیشناسند، پیش از این مداح بودم و به عنوان خوانندگان گمنام جبهه خدمت میکردیم، به یاد میآورم که شب عملیات کربلای چهار، ایام ولادت حضرت زینب بود که بنده مشغول به مداحی بودم، بچههای رزمنده با شور و حال عجیبی پای مداحی بنده میآمدند و ارادت خودشان را به اهل بیت نشان میدادند.
این شاعر اهل بیت(ع) ادامه داد: شهدا میدانستند که هماکنون باید آماده شوند زیرا در طی امشب و فردا بسیاری از افراد به شهادت میرسند.
وی در رابطه با نحوه مداحی که صرفا نباید در جهت تهیج احساسات رزمندگان باشد، گفت: مداحی ما برای تهییج نبود؛ بلکه در جهت بیداری دلها، مبارزه با ظلم و آماده شدن برای لقاءالله بود، بچهها شوق شهادت داشتند میدانستند اگر شهید شوند در دامن امام حسین(ع) جان خواهند داد، رزمندگان خودشان را با گریه و اشک تطهیر میکردند، اشک و گریه بچهها را برای عملیاتها آماده میکرد.
معنویت یک حقیقت همیشه زنده در جبههژولیده تصریح کرد: حضرت آقا میفرمایند جنگ هشت ساله ما جنگ بود، امام میفرمایند جنگ هشت ساله ما برکت و رحمت است؛ اینها سخنان و گفتههای حکیمانه دو رهبر بزرگ انقلاب اسلامی است که هرچه بیشتر به آن فکر کنیم واقعیت آن برای ما بیشتر روشن میشود، این جنگ که شبیه عاشورا است حضرت آقا میفرمایند روز عاشورا از یک صبح تا غروب بوده ۷۲ نفر نیز از یاران امام حسین (ع) شهید شدهاند، اما آثارش تا اکنون که ۱۴۰۰ سال میگذرد هنوز ادامه دارد.
وی ضمن اشاره به فضای معنوی جبهه در هشت سال دفاع مقدس عنوان کرد: معنویت یک حقیقت همیشه زنده در جبهه بوده است، نمود این معنویت امروزه در کشور ما برای علما، فقها و بزرگانی همانند رهبر است پس از آن برای خون شهدا است که در مجالس مدیحه سرایی شرکت میکردند.
وی افزود: در اوج یکی از عملیات جبهه که بنده نیز مجروح همان عملیات هستم فضای عجیبی ایجاد شده بود در آن عملیات، رزمندگان با لبانی تشنه وارد هیئت شده و هرگز احساس خستگی نمیکردند، حتی برخی از آنان نیمهشبها قبر میکندند و در آن به راز و نیاز میپرداختند و میگریستند، حقیقتا اشک ریختن، بیدارکننده و آمادهکننده یک شخص برای شهادت و لقاءالله است، ما جمعیت مداحان از این جلسات فیض بیشتری میبردیم هر چند که امثال بنده خودساخته نبودیم اما امام زمان(ع) و حضرت امام(ره) به ما یاری میرساندند و همچنین شهدایی که در آنجا بودند تا نفس ما برای مداحی و نوحهخوانی گیرایی و تاثیرپذیری بیابد.
این شاعر و مداح اهل بیت(ع) به نحوه حضور خود در جبهه جنگ اشاره کرد و گفت: در سال ۵۸ زمانی که به مشهد مقدس مشرف شده بودیم از اخبار اعلام شد که هواپیماهای رژیم بعث عراق به شهرهای ایران حمله کردند و ما که روضه امام حسین(ع) را در هیئت میشنیدیم روحیه آمادهتری نسبت به مردمی که در کوچه و خیابان بودند داشتیم، به همین جهت تصمیم گرفتیم که رهسپار جبهه شویم.
وی افزود: شور و علاقهام به حضور در جبهه موجب شد که متوجه کم سنیام که آن زمان ۱۶ سال بیشتر نداشتم نشوم، سنم مناسب رفتن به جبهه نبود، با گریه و زاری بهدنبال راههای دیگر بودیم آنموقع هنوز بسیج و سپاه تشکیل نشده بود، اما گروههای نامنظم شهید چمران بودند و آنها ما را پذیرفتند، بچههای مذهبی برای دفاع از دین دور هم جمع شده بودند، ناخودآگاه دعای توسل و زیارت عاشورا به صورت خودجوش پیش آمد و ما به این شیوه خواننده جبهه شدیم.
روضه منابر علما، بر عهده مداحان استژولیده با بیان اینکه منبر واعظ، ریشه مداحی دارد، گفت: این اعتقاد ما است که علما پیش از این روضه میخواندند و هماکنون این امر خطیر بهعهده امثال بنده افتاده است، در نقش و اهمیت روضهخوانی همین بس که از ابتدا دست علما بوده است.
وی ادامه داد: فضای جبهه به گونهای بود که رزمندگان، حتی پس از سپری شدن شش ماه یا یک سال حضور در جبهه تمایلی به بازگشت به شهر خودشان نداشتند، در روایت است که امام صادق(ع) بعد از روضه میفرمودند آن زمان که برای مظلومیت مظلومین کربلا و حادثهای که برای امام حسین(ع) پیش آمد اشک بریزی، این عمل تو موجب شادیات میشود چون یک عمل پسندیده را انجام دادهای، رزمندگان پس از روضهخوانی، روحیه شادتری پیدا میکردند و باب مزاح را با یکدیگر میگشودند، اما آن زمان که پاسی از شب میگذشت به دنبال مناجات و عشقبازی با معبود خود بودند.
این شاعر و مداح اهل بیت(ع) با تأکید بر نقش مداحی و روضهخوانی در تقویت روحیه رزمندگان گفت: روضه، هیئت و مدح و مداحی یک شیرازهای برای حفظ روحیه رزمندگان بود، مگر میشود سنگری که دائم زیر آتش است و یا در کربلای پنج که اصطلاحاً میگفتند تمام آن منطقه را رژیم بعثی عراق شخم زده و وجب به وجب خاکمان زیر و رو شده؛ با وجود چنین شرایطی آیا رزمندگان میتوانند همچنان روحیه خود را حفظ کرده و در این فضا استقامت بورزند و متواری نشوند.
روضهها، رزمندگان را برای ظلمستیزی آماده میکردوی تصریح کرد: در جبهه کسانی نیز بوند که با انگیزههای دیگر وارد این جایگاه شده بودند و انگیزههای آنها بسیجی و اهل بیتی نبود، به همین جهت سریعاً جبهه را رها کرده و به سمت شهرهایشان میرفتند، اما در نقش بیدار کننده روضه و مدح اهل بیت و مداحی میتوان به این نکته اشاره کرد که در وصف خصوصیات اخلاقی و رفتاری امیرالمؤمنین گفته شده بود که ایشان در محراب به شهادت رسیدند اما مردم در پاسخ میگفتند که مگر ایشان نماز میخوانده؟
ژولیده ضمن اشاره به نقش بیداری و تهییج روضهها در بیداری افراد عنوان کرد: روضهها، افراد را برای جانفشانی برای مولایی که در محراب نماز میخوانده اما مردم در اصل نماز خواندش تردید دارند آماده می کند و یا برای آن بانویی که میان در و دیوار برای دفاع از ولایت و امامت به شهادت رسیده است نه صرفاً در جهت دفاع از همسرش، متأسفانه در این حوادث تلح کسی نبوده است تا روشنگری کند، زیرا مردم عموماً در غفلت بهسر میبرند و مداحی نیست که مردم را بیدار کند و در اینجاست که شخص درمییابد که رجزخوان و مداح تا چه حد میتواند تأثیر گذار باشد.
وی ادامه داد: اگر در روضهها گفته شود که اگر بسیجی مسلکان در کوچه بنیهاشم بودند هرگز اجازه داده نمیشد که حضرت زهرا(س) به آن مصائب گرفتار شود، به این معناست که با رجزخوانی و حماسهسرایی این امکان برای افراد ظالم پیدا نمیشد که ایشان تا این حد دچار مرارت و سختی شوند، آن زمان به ایشان گفته نمیشد که گریستن تو امان ما را بریده و ما را از خواب شب انداخته است، غفلت مردم آن دوره، بانو را به اجبار به بیرون از شهر در کنار بیتالاحزان کشاند.
این شاعر و مداح اهل بیت(ع) بیان کرد: در جبهه آنزمان که این روضهها برای رزمندگان خوانده میشد آنها برای ظلمستیزی آماده میشدند، مداحی و مدح و مرثیهسرایی در جهت ظلمستیزی و در برابر ظلم، مقاومت کردن است.
ورود در هیئتها، زمینه مداحیام را فراهم کردوی بهبیان شرح مختصری از دوران نوجوانی خود پرداخت و گفت: دوران نوجوانیام در جنوب شهر در یک خانواده مذهبی سپری شد، در محله ما از میدان اعدام تا چهارراه گلوبندک مرکز بسیاری از هیئتهای مذهبی و قدیمی تهران بود، بنده در همچین منطقهای بزرگ شدم؛ بنابراین نمیشود گفت که خواننده پس از انقلاب و جنگ هستیم، ما در دوران نوجوانی و قبل از انقلاب به دلیل رشدی که در هیئتهای مذهبی داشتیم زمینه مداحیام ایجاد شد.
ژولیده افزود: مسئولیت برگزاری کلاسهای قرآن در هیئت به عهده بنده واگذار شده بود و با آنکه سن چندانی نداشتیم مسئولیتی به عهده ما سپرده شده بود، برای اینکه خودی نشان دهم، رحلها را میچیدم و اولین فردی که آغاز به تلاوت می کرد بنده بودم، استادی داشتیم که خدا رحمتشان کند برای آموزش قرآن به ما بسیار زحمت کشیدند و و هماکنون نیز از آموزش قرآن استاد، ما و امثال ما بهره میبریم، ایشان که متوجه صوت مناسب بنده برای تلاوت شدند دعای توسل، زیارت عاشورا، نوحه و شور را تا زمان انقلاب به بنده سپردند که شورهای آنموقع با شورهای انقلاب ادغام شد.
وی با بیان اینکه از همان زمان، زمینه مداحی بنده به وجود آمد، گفت: یکسال پس از انقلاب، جنگ شروع شد، از همان روزهای اول جنگ، بهعنوان خواننده در هر جمعی که بودم شناخته شدم، دعای توسل، نوحه، شهادت و تولدها را من و یکی دو نفر دیگر اداره میکردیم حتی سنگر چند نفره داشتیم، داخل سنگر نیز برنامه هفتگی و روزانه برگزار میکردیم حتا تعقیبات نماز به ما واگذار میشد، در اینجا هیجان خوانندگی در ما شکفته شد تا سال ۶۱ که وارد سپاه شدیم، جماران در یکی از سنگرهایی که در میدان اصلی جماران یک سنگر بود که سرگرم پست دادن بودم که دوره ۲۴ سپاه کلا گردان ما را به بیت حضرت امام فرستادند .
فراهم کردن ملاقات مادرم با امام(ره)این شاعر و مداح اهل بیت(ع) با بیان اینکه زمینه آشناییاش با شهید داود عابدی در سنگر جماران بود، گفت: شخصی در جبهه به بنده گفت که اهل هیئت هستی؟ من نخستین بار بود که در پست بیت رهبری بودم، گفتم هیئت محبان الزهرا هستم و این رزمنده در پاسخ گفت که من نیز از هیئت محبان عباس هستم و به نزد حاج آقا عابدی میروم، از آنجا دوستی بین ما دو نفر آغاز شد.
وی ادامه داد: ما علاقه وافری به حضور در محضر امام(ره) داشتیم اما هیچ یک از رزمندگان نمیخواست جبهه را از دست دهد، ما از همان روزهای نخست درخواست کردیم که ما را به جبهه بفرستند اما هفت ماه طول کشید، شهید داوود عابدی گفت که چرا اینجا هیئت راه نیاندازیم و اسم مقر ما، مقر کربلا بود مقرهای دیگری از جمله مقر شهید بهشتی و شهید مطهری قرار داشتند اما مقر ما زبانزد شد.
ژولیده تصریح کرد: پس از مدتی پست ما تمام شد، گفتند کسانی که شش ماه پست دادند میتوانند با پدر و مادرهایشان با امام(ره) ملاقات داشته باشند، بنده با خود گفتم که تا به امروز برای مادرم کاری انجام ندادهام، بنابراین مادر را به نزد امام(ره) بردم و این جایزه و پاداشی برای بنده در آنجا شد، مادرم، مادر شهید بود، برادرم احمد ژولیده درعملیات بیتالمقدس در آزادسازی خرمشهر شهید شده بود و مادرم بسیار تمایل داشتند که با امام(ره) ملاقات داشته باشند، مادرم هماکنون نیز بنده را دعا میکند که این از برکات خود مادرم بود.
وی در پایان عنوان کرد: در جبهه در گردانی که در آن قرار داشتیم پایگاه رزمندگان هیئتی را در آنجا بنا کردیم و من نیز در این هیئت روضهخوانی میکردم، اما سوز، صوت و احساس داوود عابدی چیز دیگری بود و این را همه میپذیرند و ایشان جاذبه خاصی داشت، عابدی در جوار حاج ماشالله عابدی بزرگ شده بود و همچنین روضه نیز میدانست، از این رو جاذبهاش بیشتر بود.
ادامه دارد...