در گذشته شاعران اصالت دیوانشان را حداقل با یک شعر برای غدیر و امیرالمومنین(ع) اثبات میکردند. اول مداح امیرالمومنین(ع) خداوند باریتعالی است.
طرفدارانش او را آقای «معنی» صدا میکنند. اغراق نیست اگر گفته شود که محمد سهرابی از شاعرانی است که در سرودن اشعار آئینی ید طولایی دارد. این سخن را شاید افرادی که سرودههای او را خواندهاند، باور کنند چراکه او در مدح اهل بیت(عليهمالسلام) حق مطلب را بسیار زیبا و عاشقانه و عارفانه در هر کلمه مصرع و بیتهای خود ادا میکند. سهرابی بهخاطر ارادت و احساس خاصی که به امیرالمومنین(ع) دارد، بیشتر قصاید و غزلهایش را در مدح حضرت امیر اختصاص داده و افراد بسیاری از هر دین و مذهب و تفکری را پا به پای خود در اشعارش کشانده. حالا در روزهای مبارک غدیر فرصت مناسبی است که این شاعر توانمند درباره برپایی محفل شعر غدیر برایمان بگوید.
*اشعاری که برای واقعه غدیر خم و در مدح امیرالمومنین(ع) سروده شدهاند، در حوزه شعر مذهبی چه جایگاهی دارند؟در اشعار معصومين سرودههاي بیشتری اعم از مدح و مرثیه نسبت به دیگر ائمه برای دو امام وجود دارد. به نوعی اشعاري كه درباره امیرالمومنین و سیدالشهدا(عليهماالسلام) هست پررنگتر و شاخصترند. البته برای امام حسین سابقه مرثیه بسیار پررنگتر است. نکته جالبتر اینکه هر دو بزرگوار «ثارالله» هستند. چون میگوییم «السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره/ سلام بر تو ای خون خدا و پسر خون خدا». یعنی امیرالمومنین هم مثل سیدالشهدا خون خداست. اما درباره جایگاه شعرهای سروده شده برای این دو بزرگوار در شعر معصوم جایگاه «سر» به «تن» یا جایگاه «وجه» نسبت به «سر» است. یعنی ما در مدارک شناسایی یک شخص او را با «وجه» و «صورت» میشناسیم، نه با موی سر و قد یا سن او. چون اینها در مدارک شناسایی اعتباری ندارند و فقط حکم مدرک، «صورت» شخص است. شعر امیرالمومنین(ع) و شعر سیدالشهدا(ع) وجه شناختن شعر معصوم هستند. یعنی اگر اشعار آنها در شعر آئینی نبودند، نمیتوانیم شعر معصوم را بشناسیم.
*پیشینه سرودن شعر برای امیرالمومنین(ع) و غدیریهسرایی به چه زمان و مکاني بازمیگردد؟نخستین شعر برای امیرالمومنین(ع) را خدا سروده و جبرئیل(ع) آن را خوانده. مثلا شعری که میفرماید: «ان فی الجنت نهر من لبن لعلی و لزهرا و حسین و حسن». یا رجز معروفی که جبرئیل در یکی از غزوات آورد و خواند که میفرماید: «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» که کاملا در وزن فرموده شده و شعر است. بنابراین اول مداح امیرالمومنین(ع) خداوند باریتعالی است. این خیلی مهم است که بدانیم خدا مداح امیرالمومنین است. اساسا آن طور که من فهمیدم یکی از کارهای حضرت باریتعالی، مدح امیرالمومنین است و این سخن گزافی نیست. در قرآن مدح امیرالمومنین(ع) به وفور وجود دارد. تا جایی که شیخ عباس قمی در كتاب «مفاتیحالجنان» میگوید: «منظور از «علی» در آیات ابتدایی سوره زخرف (وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيم) امام علی(ع) است. یا مثلا «نباء العظیم» را داریم به معنی خبر بزرگ؛ و این خبر بزرگ شخص امیرالمومنین است که مجموعهای از معانی است اما در ظاهر امر یعنی آنجا که کار در زمین توسط شخص خاکی انجام میشود، اولین شعر برای حضرت امير را ظاهرا «حسان بن ثابت» در همان روز خجسته و مبارک غدیر سروده.
*حالا که حرف از شعر غدیر به میان آمد جایگاه شعر غدیر و غدیریهسراییها در مجموعه اشعار شاعران فارسیزبان چگونه است؟تقریبا در اشعار همه شاعران شیعی، شعر غدیر دیده میشود. حتی بسیاری از شعرای غیرشیعی هم در مدح امیرالمومنین(ع) و اشاره به واقعه خجسته و مبارک غدیر سرودههايی دارند. البته امروز هم همینطور است. اشعار زیادی برای غدیر گفته میشود اما چون در دوران ما در شعر معصوم، مرثیه غالب است و به نوعی شعر آئینی در خدمت مرثیه قرار گرفته شاید بتوان گفت که این وجه «شعر معصوم» بیشتر از مدح برای امیرالمومنین(ع) دیده میشود. به عبارت دیگر شعر معصوم در دوران ما بیشتر در روضه سیدالشهدا(ع) نمود پیدا کرده. اما در گذشته این طور نبوده. شاعران اصالت دیوانشان را حداقل با یک شعر برای غدیر و امیرالمومنین(ع) اثبات میکردند. امروز هم برای غدیر شعر زیاد سروده میشود و شاعران بزرگداشت این واقعه را در شعرشان حفظ کردهاند. بههر حال امروز شعر غدیر به لحاظ کمی نسبت به گذشته رشد چشمگیری داشته و این بهراحتی قابل اثبات است اما باید هرچه بیشتر سعی کرد این مضمون و معنای متعالی، در قالبهای فاخر بیان شود.
*به نظر میرسد بسیاری از اشعاری که در دوران ما برای امیرالمومنین(ع) سروده میشوند محتوای مدح دارند. در این میان گاهی به واقعه غدیر هم اشارههایی میشود. یعنی تعداد اشعاری که خاص غدیر باشد، چندان نشان داده نمیشود. گویی توجه شعراي امروز به مدح مولا بسیار بیشتر است. شما هم موافقید؟در حلقههای بین نسل ما و شعراي گذشته، توجه به غدیر شاید همتراز با توجه به مدح امیرالمومنین(ع) به وفور یافت شود. برای همین شاید تحلیل شما در خصوص این شاعران درست نباشد. مثلا آقای سازگار که به نظر من حلقه واسط بین ما و شاعران گذشته است و وجودش بسیار عزیز و غنیمت است، در شعرهایش این توجه ویژه را واقعا داشته. یا اساتيد دیگری مانند استاد شفق که میتوانیم این اهتمام را در شعرهایش ببینیم. اما اگر به نظرتان شعر غدیر در جوانان شاعر کمتر سروده میشود، یکی از دلایلش عدم مطالعه و آگاهی کافی است. یعنی درباره واقعه غدیر فقط میدانند یک واقعه غدیری اتفاق افتاده و حضرت امير از جانب حضرت باریتعالی، نه صرفا از جانب حضرت رسول بهعنوان وصی معرفی و منصوب شد. شاید دیگر از خطبه غدیر یا شاید چگونگی اتفاق مطالعهای نداشته باشند. البته به اعتقاد من شعرهای ویژه غدیر کم نیست. واقعا شعرهای زیادی برای واقعه مبارک غدیر سروده شده اما همانطور که گفتم چون اشعار مرثیه سیدالشهدا(ع) زیاد هستند، شعر غدیر کمتر دیده میشود. همچنین شعر شاعران جدید در مرثیه بیشتر صیقل داده شده. شنیدن وعظ درباره قیام عاشورا و شنیدن چگونگی مصیبت امام حسين بر منبرها غنایی به شاعران امروز بخشیده و آنها را از مطالعه بینیاز کرده و براساس آن، اشعار عاشورایی به مراتب بیشتر از دیگر اشعار معصوم دیده میشود. البته این موضوع آسیبهایی هم دارد. اگر در طول سال از غدیر سخنرانیهای زیادی شود، حتما شعر غدیر هم در سرودههای شاعران امروز بیشتر خواهد شد اما ما فقط به مناسبت عید غدیر منبرهای گوناگون از اتفاق غدیر داریم. در حالی که وعاظ باید طی سال مثل مرثیه سیدالشهدا(ع) به واقعه بزرگ غدیر بپردازند تا شاهد فراوانی شعر غدیر هم باشیم.
*البته دلایل دیگری هم میتوان داشته باشد. وقتی کسی بخواهد برای غدیر شعر بگوید، شاید نتواند حق مطلب را در قالب یک غزل ادا کند. اصلا ممکن است قالب مستعد برای گفتن از غدیر قصیده باشد. این در حالی است که شاعران امروز اقبالی به سرایش قصیده نشان نمیدهند و کمتر شاعر قصیدهسرايي در بین نسل جديد شاعران مذهبی پیدا میشود. همین موضوع باعث ایجاد نوعی فاصله شاعران امروز با سرودههای غدیریه شده.مرثیه در دوره ما خودش را در قالب غزل ثابت کرده. این اتفاق نادری است که در گذشته وجود نداشته. میتوان آن را نوعی تطور مهم ادبیاتی به حساب آورد. برای همین نهتنها در حوزه شعر معصوم بلکه در تاریخ ادبیات فارسی این اتفاق مهمی است. در قدیم قالب اصلی مرثیه اتفاقا قصیده بود و اگر هم برای مرثیه قصیده سروده نمیشد، قطعه بلند سروده میشد اما پس از انقلاب اسلامی این اتفاق افتاد که مرثیه در غزل تثبیت شد و این به نظر من اتفاق مبارکی است. اینکه میگویید شاعران جوان امروز تمایلی به قصیدهسرایی ندارند تا حدود زیادی درست است. از سوی دیگر «شعر روایی» یعنی چیزی که بخواهیم داستانی را مثلا از قرآن یا احادیث روایت کنیم باید قالب و شکل خاص خود را داشته باشد. استاد سازگار احادیث را پشت سر هم در یک قصیده میآورد بهطوری که هر بیتی یک روایت را در دل خود دارد. دلیلش هم این است که او از نظر مطالعه، خودش را تقویت کرده ولی شاید این قوت در شاعران جوان دیده نشود چراکه وقتی بخواهیم مخزن بزرگی را پر کنیم به مواد خام زیادی نیاز داریم. برای پر کردن قصیده هم اطلاعات زیادی لازم است. من تا حدی موافقم که غزل قالب بیان غدیر نیست. هرچند شاعران امروز ثابت کردند که میتواند باشد اما باز هم به نظرم برای بیان واقعه غدیر قالب غزل کفایت نمیکند. چون غدیر بیشتر قالب بیان منقبت و مرثیه است.
کمترین اثری از تفرقه در خطبه غدیر نیست
غدیر جایگاه ویژهای در معارف و گفتمان شیعی دارد. طبیعی است که شاعران شیعی به عید غدیر اقبال ویژهای داشته باشند اما از سویی هم حساسیتهایی وجود دارد که شاید سخن گفتن و سرودن درباره غدیر را کمی دشوار کند. مثلا حساسیتهایی که ممکن است گفتمان وحدت و تقریب مذاهب اسلامی را خدشهدار كند.
محمد سهرابی درباره اینکه شاعر امروز در شرایط کنونی باید چگونه از غدیر بسراید که از طرفی حق مطلب را ادا کند و از طرف ديگر به وحدت مسلمانان لطمهای وارد نشود، میگوید: «به نظر من منظور از وحدت، خالی کردن اندیشه از خواستههای مذهبی نیست. منظور از وحدت کنار گذاشتن مباحثه در اثبات حقانیت مذهب نیست. این نیست که مثلا کتاب نوشتن در اثبات تشیع کنار گذاشته شود. منظور ما از وحدت شاید بیشتر به معنای تکیه بر اشتراکاتمان باشد. امروز کسانی را ميبينیم که اهل تسنن هستند ولی ارادت ویژهای به امیرالمومنین(ع) و واقعه غدیر دارند. مثلا ما در سنندج ساداتی را داریم که سنیمذهب هستند. یعنی از ذریه پیامبر و اهل سنت هستند. اینها شب و روز عید غدیر را جشن میگیرند. یا مثلا در تاجیکستان اهل تسنن هم عید غدیر را جشن میگیرند. در بعضی ممالک دیگر هم همینطور است و اهل سنت آن کشورها هم در حد و اندازه خودشان این واقعه خجسته را پذیرفتهاند و آن را گرامی میدارند. معتقدم ما باید در شعر، غدیر را همانطور که در خطبه غدیر حضرت رسول داریم، مطرح کنیم و همان خط و مشی نبي مكرم اسلام را داشته باشیم. آنچه پیامبر درباره غدیر فرموده برای ما فصلالخطاب است. اگر چیز دیگری از خودمان بر آن اضافه کنیم، یا «وهم» است یا «وهن». به نظر من چیزی را که آن حضرت درباره غدیر فرموده باید در شعر پیش بگيریم. ما در خطبه غدیری که رسول اكرم ایراد فرموده هیچ رگهای از تفرقه نمیبینیم. کوچکترین اثری از تفرقه در خطبه غدیر آن حضرت وجود ندارد و شاعران باید این خطبه را الگوی کار خود قرار دهند».
غزلی از مجموعه شعر «آواز لال» که نشر جمهوری آن را منتشر کرده انتخاب شده:
صدا در آید از دیوار و از ما در نمیآید
که غیر از بهت از دیوانه حیدر نمیآید
مرا در التجا طرزی است گرچه در نمازی تو
من آن پیرم که از شوق تو از پا در نمیآید
چه قبح است اینکه میگویند کس حیدر نخواهد شد
مودب باش و گو دیگر چنان قنبر نمیآید
نمیافتد شگونی جز الوهیت به تم الفقر
برادر غیر شیر حق به پیغمبر نمیآید
به عینالله جایز نیست خفتن در همه احوال
به چشم شیر یزدان خواب از این منظر نمیآید
قیاس ذبح نفس و ذبح اولاد از سفیهان است
خلیلالله با یک سجده او بر نمیآید
نفوس قابل درگاه را گیرد ولو عقبی
اگرچه مهلت محض است و هرگز سر نمیآید
کدامین گوش کر گم کرده آواز سلونی را
چه میگویند آن سبوح بر منبر نمیآید
خدایا تر مکن اندازه مویی سرما را
ز بارانی که از خمخانه حیدر نمیآید
سر معنی بگیر و در غدیر خم شرابش ده
جگر تفتیدهام، کار من از ساغر نمیآید
محمد سهرابی (معنی)