تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۳
۰
کد مطلب : ۲۷۵۶۶
گفت و گو با جمال شورجه؛

ایمان؛ پیش‌نیاز ساخت فیلم‌های عاشورایی/ قرار نیست همه حاتمی‌کیا باشند

ایمان؛ پیش‌نیاز ساخت فیلم‌های عاشورایی/ قرار نیست همه حاتمی‌کیا باشند
درباره سینمای دفاع مقدس و علل افول آنها بحث‌های زیادی مطرح شده است که عمدتاً روی نکاتی اشتراک نظر وجود دارد، اما به هر حال در آستانه هفته دفاع مقدس معمولاً چنین بحث‌هایی مطرح می‌شود. در این میان اظهار نظر برخی سینماگران از دقت و آگاهی بیشتری بهره برده است که جمال شورجه یکی از این دست فیلمسازان است. با این توضیح گفت‌و‌گوی زیر حاصل نشست خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) با این فیلمساز است که در ادامه با آن همراه می‌شویم. ـ طی سال‌های اخیر سینمای دفاع مقدس به لحاظ کمی و کیفی افت واضحی داشته است. ارزیابی شما از دلایل به وجود آمدن چنین وضعیتی چیست؟ اگر بخواهم درباره نحوه پیرایش سینمای دفاع مقدس سخن بگویم، سخنان خود را باید این گونه آغاز کنم؛ به طبع تحمیل هشت سال جنگ به مردم کشورمان که با هدف ضربه زدن به انقلاب انجام شد، تمامی کشور ما با این رویداد درگیر شد. به ویژه که این اتفاق اوایل انقلاب روی داد و مردم کشورمان به شدت حال و هوای انقلابی داشتند. در چنین شرایطی همه بخش‌های مختلف کشور به دفاع مقدس ورود کردند که سینما نیز یکی از آنها بود. در آن زمان ارتش ما وضعیت خوبی نداشت، برای همین به فرمان امام (ره) ارتش 20 میلیونی تشکیل شد تا در مقابل قدرت‌های شرق و غرب ایستادگی شود. در شرایط به وجود آمده سینماگرانی که مولود انقلاب اسلامی بودند به حوزه دفاع مقدس ورود کرده و سعی کردند به انحای مختلف آنچه در جنگ روایت می‌شود را برای مردم تصویر کنند. در این میان محدود فیلمسازان قدیمی نیز بودند که ورودی به دفاع مقدس داشتند. فیلم «باشو غریبه کوچک» و «عقابها» از این دست کارها بود. با این توضیح ژانر و گونه‌ای در سینما به وجود آمد که اصطلاحاً آن را سینمای دفاع مقدس می‌نامیدند، نکته دیگر اینکه فیلمسازان مطرح ما در این ژانر در آن زمان تازه مشغول فراگیری سینما بودند؛ افرادی چون حاتمی‌کیا، کمال تبریزی و ... که سینما را تازه آغاز کرده بودند. در آن سال‌ها دو گروه از فیلمسازان انقلابی وجود داشتند. ابتدا بخشی که توسط حوزه هنری هدایت می‌شدند، سپس انجمن اسلامی که ما در آن حضور داشتیم و 30 نفر بودیم. اولین فیلمی هم که در آن دوران توسط گروه نوپای سینما ساخته شد «بلمی به سوی ساحل» بود. خود من نیز اولین فیلمی که کارگردانی کردم «روزنه» نام داشت که محصول سال 1367 بود. نکته جالب درباره فیلم‌های آن زمان این بود که لوکیشن فیلم‌ها معمولا در مناطق جنگی بود، چون این تصور وجود داشت که برای طبیعی‌تر شدن صحنه‌ها حتماً نیاز است فیلم‌های جنگی در جبهه جلوی دوربین برود. به واسطه همین اتفاق هم در آن سال‌ها، بسیاری از عوامل فیلم‌های دفاع مقدسی به شهادت ‌رسیدند، همچنین در سینمای مستند نیز شاهد رشد موضوعات دفاع مقدس بودیم، بحشی که توسط شهید آوینی شکل گرفت و اصطلاحاً به آن سینمای اشراقی می‌گویند. نکته دیگر درباره سینمای دفاع مقدس در آن سال‌ها این بود که امکانات لجستیک به شکل راحت‌تری در اختیار فیلمسازان قرار می‌گرفت برای همین در این حوزه به شدت پویا و فعال بودیم، اما در سال‌های بعد، امکانات لجستیکی به جایگاه سازمانی خود برگردانده ‌شد، پس به دست آوردن آن نیز نسبت به زمان جنگ دشوارتر شد. این مسئله یکی از دلایلی بود که تولید فیلم‌های دفاع مقدسی بعد از پایان جنگ سخت‌تر شد. یادم هست برای فیلم «پرواز در شب» که به عنوان دستیار در کنار رسول ملاقلی‌پور حضور داشتم، ادوات جنگی از جنوب جبهه برای ما آورده می‌شد، همچنین در این فیلم به یاد می‌آورم ما از گلوله‌های جنگی برای گرفتن برخی صحنه‌ها بهره می‌بردیم. دلیل دیگری که برای کم‌کاری در حوزه سینمای جنگ می‌توان برشمرد، برخی القائات است که از خارج از کشور به مسئولان ما وارد می‌شد، به این نحو که پرداختن به جنگ در سینما نوعی توجه به خشونت است. این کم‌کاری تا به آنجا پیش رفت که دیگر قادر نیستم جشنواره فیلم دفاع مقدس را برگزار کنیم. این کمبود در شرایطی است که این جشنواره به صورت دو سالانه برگزار می‌شود! نکته دیگر این‌که مسئولان ما از این امر غافل هستند که پرداختن به سینمای جنگ به معنای توجه به خشونت نیست، بلکه در حقیقت این امر را نشان می‌دهد که چه خون‌هایی ریخته شده تا امروز ما چنین امنیتی داشته باشیم. در ضمن معتقدم سینمای ما دارای پیام و حرف برای جهان امروز است که می‌توان تا سال‌ها از آن برای تولید فیلم‌های مختلف بهره برد. ـ وضعیت ما در حوزه ادبیات داستانی نسبت به سینما بهتر است، چون کارهای زیادی با محوریت دفاع مقدس تولید شده است. دلیل این مسئله را چه ارزیابی می‌کنید؟ من دلیل اول این موفقیت را برای ادبیات داستانی در مدیریت منسجم آن می‌دانم. نکته دیگر اینکه نگارش یک رمان یا کتاب بسیار راحت‌تر از ساخت یک فیلم سینمایی است، همچنین هزینه‌هایی که برای ساخت یک فیلم دفاع مقدس لازم است به هیچ وجه قابل مقایسه با هزینه‌های نگارش یک کتاب نیست، هر چند تاکید می‌کنم هزینه‌های زیاد این قبیل فیلم‌ها، نباید دلیلی برای کم‌کاری در این حوزه باشد، چون سوء مدیریت است که باعث کم‌کاری در سینمای دفاع مقدس شده؛ این وضعیت در شرایطی است که اگر ما بتوانیم واقع‌گرایی ادبیات دفاع مقدس را متصل به سینمای جنگ کنیم دستاوردهای بسیاری حاصل خواهد شد. بهره نبردن از ادبیات در سینمای دفاع مقدس آسیب مهّم دیگری هم به همراه دارد، زیرا این همراهی باعث شده آنچه در فیلم‌ها مشاهده می‌شود همخوانی درستی با واقعیت‌های جنگ نداشته باشد. در کلامی آنچه که در فیلم‌های ما مشاهده می‌شود، تنها صحنه‌هایی از زد و خوردهای نظامی است که عمدتاً بر مبنای الگوهای غربی تولید شده است و ربطی به جنگ‌ ما ندارد. برای مثال همه می‌دانیم که در شب‌های عملیات بچه‌های ما چه حس و حالی داشتند، اما در کمتر فیلمی می‌بینیم که این گونه لحظات به درستی در فیلم‌ها ترسیم شود. من به خوبی به یاد دارم که شب‌های عملیات بچه‌ها از هم می‌خواستند که شفاعت یکدیگر را در آن دنیا کنند. آیا این حس و لحظات روحانی را در فیلم‌های خود شاهد هستیم؟ با توجه به توضیح فوق من به فیلمسازانی که جنگ را ندیده یا تجربه نکرده‌اند، پیشنهاد می‌کنم قبل از ساخت فیلمی با محوریت جنگ ابتدا چند کتاب در این حوزه مطالعه کنند، همچنین عکس‌ها و مستندهایی که در این حوزه وجود دارد را هم مشاهده کنند. در کلامی دیگر باید بگویم که ما در فیلم‌های خود می‌بایست مُبلغ فرهنگ عاشورا باشیم؛ فرهنگی که در آن ظلم‌ستیزی ویژگی بارز و اولیه است. موضوع دیگر این است که مجلس باید بودجه‌ای مجزا برای سینمای دفاع مقدس در نظر گیرد و آن را به نهادی دهد که در اختیار فیلمسازان است، چون اگر به ارشاد داده شود، شاید آنها بودجه را صرف کارهایی کنند که به نظرشان اولویت بیشتری دارد. همچنین فعالان عرصه دفاع مقدس باید با هم بیشتر گفت‌و‌گو کنند تا در اندیشه‌های خود به مشترکات بیشتری دست یابند، و‌الا با دور بودن از هم، فقط اختلاف نظر‌ها بیشتر می‌شود. ـ تکیه بر واژه پرهیز از شعار تا چه حد، دلیلی برای دور شدن سینمای ما از موضوعات دفاع مقدس بوده است؟ متأسفانه باید بگویم بسیاری از این توجیهات که پرداختن به واقعیات جنگ نوعی شعارزدگی است از جانب کسانی بیان می‌شود که آگاهانه و عامدانه آن را بیان می‌کنند، البته من منکر این نمی‌شوم که در برخی آثار موضوعات غلو می‌شود یا به صورت شعاری موضوعات مد نظر قرار می‌گیرد؛ کارهایی که مطمئناً فیلمسازانش آگاهانه یا مغرضانه آن را انجام نمی‌دهند. در ضمن این نوع نگاه، تنها مختص به سینمای ایران نیست، بلکه در سینمای جهان هم چنین روش‌هایی مشاهده می‌شود. برای مثال در سینمای آمریکا قهرمانانی چون «رمبو» وجود دارند که یک تنه کشوری را بر هم می‌زنند. این فیلم‌ها هنوز هم تولید می‌شود و کسی جلوی آن را نگرفته است، اما متأسفانه در کشور ما به بهانه واقعیت‌گرایی که به عقیده من ربطی با واقعیت ندارد، گونه‌های پرمخاطب سینما از بین رفته است. مطلب دیگر این‌که ما در واقعیت قهرمان‌هایی در جنگ داریم که عملکردشان کاملاً قهرمانانه بود و هیچ غلوی در آن وجود نداشت. برای مثال آنچه حسین فهمیده انجام داد آیا یک عمل قهرمانانه نبود؟ با این توضیح اگر بخواهیم رشادت این شهید را در سینما تصویر کنیم شعار داده‌ایم؟! فهمیده تنها یک مثال است و ما سرداران بسیاری داریم که زندگی هر کدام سرشار از اتفاقات قهرمانانه است که شاید به نظر برخی توجه به آنها شعار به نظر آید؟! ـ آیا می‌توان کیفیت فیلمی چون «چ» را با فیلم‌هایی چون «شور شیرین» یکی دانست؟ این اشتباه بزرگی است که بخواهیم فیلمسازان این حوزه را با یکدیگر مقایسه کنیم. در کلامی شاید جواد اردکانی، شهید کاوه را آن گونه که در «شور شیرین» دیده دریافته است، پس نیاییم آن را با چمرانی که در«چ» وجود دارد مقایسه کنیم. در این باره باید به این امر هم اشاره کنیم که این سؤال نشئت گرفته از نخبه‌گرایی است که در بین منتقدان سینما وجود دارد. این منتقدان به اشتباه فکر می‌کنند همه در سینما باید عملکرد ممتاز داشته باشند. اتفاقی که قابل رخ دادن نیست. برای درک بهتر موضوع از سینمای آمریکا مثال می‌زنم. در هالیوود بیش از 1000 فیلم در سال تولید می‌شود، اما تنها چند فیلمساز چون کوپولا وجود دارد، پس چگونه توقع داریم در سینمای کشور ما، همه در اندازه‌های حاتمی‌کیا عمل کنند. مطلب دیگر این‌که بخواهیم در سینمای جنگ تنها سیاهی را نشان دهیم؛ این روش به نظر مغرضانه و تنگ‌نظری است، چون کاملاً واضح است که جنگ امری مذموم به شمار می‌آید، اما ما در آن اتفاقات خوب هم داریم. مثالی می‌زنم ما در عملیات خیبر موفق نبودیم، اما ما باید بیاییم و تنها به همین ضعف‌های محدود بپردازیم و از بسیاری از داشته‌های مثبت چشم‌پوشی کنیم؟ آیا همان نقاط ضعفی که در دفاع مقدس ما وجود دارد پل و مقدمه‌ای برای پیروزی نبوده است؟ ـ چرا سینمای کشورمان در پرداختن به موضوعاتی چون عاشورا تا این حد کم‌کار است؟ پرداختن به مفهوم عاشورا امری نیست که هر کس بتواند به راحتی به آن ورود کند، چون شرایطی را طلب می‌کند که بسیاری از آن محروم هستند. در اولین گام می‌توان به آگاهی علمی و دینی که نیاز است در این عرصه وجود داشته باشد، اشاره کنیم، چون در این زمینه نمی‌توان بدون داشته علمی و دینی قدم برداشت، والا ممکن است که خطایی پیش آید که هم به مضمون آسیب رسد هم این‌که کار از کیفیت لازم بهره برد. شرط دیگر این‌که فیلم عاشورایی حتماً باید از استانداردهای لازم در بحث تولید بهره برده باشد، چون کار در این حوزه نیازمند سرمایه خوب است و اگر قرار باشد با محدودیت در این عرصه قدم برداشت، کار تولیدی کیفیت لازم را در پی نخواهد داشت و بهتر است تولید نشود. برای دستیابی به این خواسته هم تنها دولت می‌تواند سرمایه‌گذاری لازم را انجام دهد. مطلب دیگر این‌که سازنده چنین فیلمی حتماً باید با ایمان جلوی دوربین رود. این موضوع تنها به فیلمنامه‌نویس و کارگردان خلاصه نمی‌شود، بلکه تمامی بخش‌ها باید چنین ویژگی داشته باشند. در پایان سخنانم باید بگویم؛ فیلم عاشورایی تنها کاری نیست که در آن موضوع و محور قیام امام حسین(ع) است، بلکه در کارهای معاصر هم می‌توان به چنین جایگاهی دست یافت. برای مثال در کاری چون «شب دهم» داستان در قالب قصه‌ای امروزی روایت می‌شود، اما آنچه که در فیلم بیان می‌شود، مضمونی مرتبط با فرهنگ عاشوراست. از این دست مثال‌ها بسیار می‌توان زد که داستان‌های امروزی مرکز و محور تولیدات است.
مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما