افتخار من کفش‌جفت کنی هیئت است

مهر , 4 آبان 1394 ساعت 14:14

حرف زدن با آدم‌های هیئتی، همیشه دلچسب و شیرین است، بخصوص اگر این هیئتی‌ها تحصیلکرده هم باشند. «محمد نیرو» یکی از آن بچه‌هیئتی‌هاست که سالهاست حرفه معلمی‌ او با هیئتی بودنش آمیخته شده است.


از کودکی بچه‌هیئتی بوده و همین عشق و علاقه به دستگاه سیدالشهدا باعث می‌شود وقتی که بزرگ می‌شود، یکی از بزرگترین هیئت‌های دانش‌آموزی کشور را راه‌اندازی کند. کاری که تا آن زمان در کشور بی‌سابقه بوده است. «محمد نیرو» ۱۹ سالی است که این هیئت دانش‌آموزی کشور را تاسیس کرده است. با این آقامعلم وارد صحبت می‌شویم تا او از چگونگی هیئت‌های مدرسه ای تا لذت هیئت‌داری و حتی شستن استکان‌های عزاداران هیئت بگوید. پدرم استکان های عزاداران را می‌شست از نقطه اول آشنایی با هیئت اباعبدالله می‌گوید: «از وقتی دانش‌آموز بودم، با پدر و مادر به هیئت می‌رفتم. پدر هم به آشپزخانه می‌رفت و استکان‌های چای را می‌شست و من همیشه کنار ایشان بودم. از همان جا پای من به هیئات باز شد تا اینکه دوران مدرسه و تحصیل ما به سرانجام رسید و خودم در جرگه معلمی انجام وظیفه کردم. بعد از اینکه چند سال از دوران معلمی گذشت، با اهداف تربیتی لازم بود بچه‌ها در فضایی غیر از فضای مدرسه با مفاهیم مذهبی و انقلابی آشنا و تربیت شوند؛ به همین دلیل در سال ۱۳۷۵ هیئت مکتب ‌الشهدا که مخاطب اصلی آن دانش‌‌آموزان و معلمان بود را، هفته‌ای یک بار برگزار کردیم.» آقای نیرو با اینکه دکترای برنامه‌ریزی درسی دارد، ترجیح داده که معلم باقی بماند که این هم به سال‌ها پیش برمی‌‌گردد. «من از سال دوم دبیرستان به شدت تحت تاثیر دو یا سه تن از معلمانم قرار گرفتم و نقش حیات معنوی برای من ایفا کردند. به نحوی که این ها ما را از ظلمت به سمت نور راهنمایی کردند و در زمانی که ما خیلی در فضای ارزشی و انقلابی نبودیم، از ما یک بچه جبهه‌ای ساختند. از همان سال چون این ها نقش حیاتی در حیات معنوی من ایجاد کردند، من هم تصمیم گرفتم حرفه آن‌ها را دنبال کنم.» این معلم ها و چند هم‌کلاسی که به جبهه رفته و شهید شده بودند، انقلاب روحی را در او رقم زدند تا اولا پایش به جبهه باز شود و در ثانی بعدا خودش آقامعلم شود. خودم کفشدار هیئت بودم کار هیئت مکتب‌الشهدا از یک زیرزمین شروع می‌شود «من سال‌ها مفتخر به کفشداری هیئت بوده‌ام. تا پنج سال هیئت مکتب‌الشهدا در زیرزمین منزل پدری برگزار می‌شد و محل تولد هیئت در آنجا بود و من افتخار داشتم که کفشدار عزاداران باشم. خلاصه کفش‌هایشان را مرتب و جفت می‌کردم و اگر لازم بود به آن‌ها پلاستیک می‌دادم.» آقای نیرو با وجود اینکه تقریبا ۲۰ سال از هیئت‌داری‌اش می‌گذرد، هنوز یکی از افتخاراتش شستن استکان‌های چای عزاداران حسینی است «یکی از نمایندگان مجلس هر ساله به مناسبت شهادت امام رضا (ع) در منزلشان مراسم عزاداری می‌گیرند و مرا هم دعوت می‌کنند. من هم هر سال فقط به عشق اینکه استکان‌های چای صبحانه عزاداران را بشویم، در این مراسم شرکت می‌کنم.» شهید صیاد شیرازی از مهمانان هیئت ما بودند هیئت مکتب‌الشهدا کم‌کم پا می‌گیرد و میزبان آدم‌های بزرگی می‌شود «یکی از مهمانان ما در هیئت مکتب‌الشهدا شهید صیاد شیرازی بودند. دقیقا سه ماه پیش از شهادت ایشان بود که با واسطه از ایشان درخواست کردیم در مراسم هیئت ما شرکت کنند. ما مراسمی با عنوان شب‌های خاطره داشتیم که در آن از رزمندگان دعوت می‌کردیم که برای ما از خاطرات جبهه و جنگ بگویند. ایشان آمدند و حرف‌هایی زدند که پیشتر نگفته بودند و ما هم نشنیده بودیم و جایی هم ثبت نشده بود. فکر می‌کنم اصلا این تقدیر الهی بود که شهید صیاد شیرازی بیایند و مثلا از خاطرات کودکی خود و اینکه چگونه در مجرای هدایت الهی قرار گرفته‌اند تا چگونگی عملیات مرصاد بگویند و این یک مجموعه صوتی و تصویری با عنوان از کودکی تا مرصاد شد و در آرشیو ما قرار گرفت. جالب اینکه حدود سه ماه بعد در بیستم فروردین مشرف بودم در حرم رضوی که یک لحظه امیر صیاد شیرازی را دیدم. من با ایشان احوالپرسی کردم و ایشان من را به جا آورد و گفتند از بچه ها عذرخواهی کنید. من آن شب خیلی حرف زدم. و بعد هم گفتند دعا کنید خدا شهادت را نصیب من کند. این دیدار در سحر روز جمعه اتفاق افتاد. من همان روز به تهران آمدم و فرداصبح خبر شهادت امیر را به من دادند که من اول باور نمی‌کردم. فکر می‌کنم که همان شب پروانه پروازش را از کنار حرم امام رضا گرفته بود.» شهید پازوکی، یکی از شهدای تفحص هم از دیگر شهیدانی است که هیئت مکتب الشهدا افتخار میزبانی او را داشته است. از آیت الله بهجت یادگاری داریم هیئت شهدا هیئت معلمی بوده؛ برای همین خیلی از مسائل تربیتی را لحاظ می‌کنند «ما چون معلم بودیم مسائل فرهنگی را رعایت می کردیم. مثلا از همان اول در هیئت ما کسی برهنه نمی‌شد یا در نحوه مداحی ها و عزاداری‌ها خیلی مراقب بودیم.» این هیئت از یک طرف با رزمندگان دفاع مقدس پیوند خورده و از طرف دیگر با عالمان و روحانیون. «به غیر از اردوهای جهادی و جنوب، ما بچه‌ها را به اردوهای زیارتی هم می‌بردیم و هر جا که می رفتیم از اولویت های ما این بود که با علمای آن شهر دیدار کنیم. مثلا در یک تابستان که به مشهد رفته بودیم، به محضر آیت الله بهجت که تابستان‌ها مشهد مقیم بودند، رفتیم و ایشان به اصرار ما برای ما دستخطی نوشتند «بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم هر که خدا را یاد کند، خدا با اوست، همنشین اوست و دیگر نیاز به هیچ وعظی ندارد.» که این دستخط بعدا معروف و همه جا پخش شد. همین طور به دیدار بقیه علما هم رفتیم؛ چون اعتقاد داشتیم اثر القایی زیارت و هم‌نفس شدن با افراد صاحب‌نفس از نزدیک اثر روحانی و معنوی دارد و خیلی از دانش‌آموزانِ سال‌های پیش از این دیدارها یاد می‌کنند و می‌گویند که ما از این دیدارها خیلی چیزها یاد گرفتیم.» هیئت مکتب الشهدا در خیلی از موارد پیشگام بوده است. «ما از سال ۷۵ احیای نیمه شعبان داشتیم آن موقع ها خیلی مطرح نبود. الحمدلله گسترش پیدا کرد.» در مدرسه هم هیئت داریم آقای نیرو هم معلم ریاضی بچه‌هاست هم معاون مدرسه؛ اما در ایام محرم مسئول هیئت عزاداری مدرسه هم می‌شود «ما در دهه اول محرم برنامه عزاداری در مدرسه داریم که به شکل ویژه‌ای برگزار می‌شود. گرچه از لحاظ سبک و سیاق شبیه عزاداری های سنتی است؛ اما سعی کردیم مقتضیات فضاهای دانش‌آموزی را در آن لحاظ کنیم. ما مدلی از عزاداری را در مدرسه اجرا کردیم که فکر می کنیم مدل خوبی برای عزاداری مدرسه‌ای باشد و تجربیات خود را از نوع هیئت را در مجموعه‌ای با عنوان سیاق عاشقی به صورت مستند جمع‌آوری کرده‌ایم.» همه در این هیئت مدرسه‌ای شرکت می‌کنند «در ایام محرم، تمام ارکان مدرسه گذشته از اینکه چه سمتی دارند، وارد هیئت سیدالشهدا می‌شوند و عاشقانه می‌آیند پای کار و هر کس یک گوشه کار را می‌گیرد. از معلم علوم بچه‌ها که در نرم‌افزار فتوشاپ تخصص دارد و بنر پشت صحنه را طراحی می‌کند تا معلم‌های دیگری که حتی پای جاکفشی می‌ایستند و به بچه‌ها خیرمقدم می‌گویند. اما وجه خاص آن این است که بخش عمده کار به خود بچه‌ها واگذار می‌شود. یعنی بچه‌ها فقط سهم در استفاده ندارند؛ بلکه در تولید محتوا هم سهم دارند.» بچه‌ها هیئت را اداره می‌کنند «اول از همه فضا را فضای خاص می کنیم و سعی می کنیم با دکورسازی و نورپردازی ویژه معنویت و روحانیت خاصی پیدا کند. و نکته بعد اینکه ما هم مثل همه جا با زیارت عاشورا شروع می‌کنیم و در کنار زیارت عاشورا پخش مستقیم حرم سیدالشهدا را هم داریم. یعنی به وسیله ویدئوپروژکتور. این تجربه جالبی است که بچه ها در حین خواندن زیارت عاشورا حرم حضرت سیدالشهدا را مقابل خود می‌بینند؛ یعنی احساس حضور در حرم اباعبدالله. هر روز از مراسم را هم به یکی از پایه‌های دبیرستان سپرده‌ایم. یعنی در این هفت روزی که در مدرسه مراسم داریم، هر روز یکی از پایه‌ها مسئولیت عزاداری را به عهده می‌گیرند تا روز هفتم که نوبت به معلمان می‌رسد.» مداح اصلی هیئت، معلم علوم یکی از پایه‌هاست؛ اما در هر روز یکی از بچه‌ها به نمایندگی بقیه دوستانش مطلبی را به عنوان دکلمه اجرا می‌کند و علاوه بر این «هر روز همان پایه مسئولیت پذیرایی بچه ها را بر عهده می گیرد. بعضی از پایه ها پول جمع می‌کنند و حلیم می‌گیرند. بعضی‌ها هم لقمه می‌گیرند و با اینکه خیلی قضیه پیچیده‌ای نیست؛ اما شور و شوق زیادی در آن‌ها ایجاد می‌کند. در روز آخر هم معلمان و دانش‌آموزان با کمک هم شله‌زرد می‌پزند.» این هیئت‌های دانش‌آموزی علاوه بر اینکه حال بچه‌ها را خوب می‌کند، دوستی‌های آن‌ها را تا سال‌ها ماندگار می‌کند. «دانش‌آموزان آن روزهای ما پدران امروز هستند که الان با فرزندان خود به هیئت می‌آیند و این هیئت یک حلقه اتصال است که باعث شده زیر خیمه اباعبدالله حداقل سالی یک بار دور هم جمع شوند. البته دانش‌آموزانی هم هستند که خود الان منبری شده‌اند و در طول سال‌ بارها از آن‌ها دعوت می‌کنیم تا به عنوان واعظ به هیئت خود سر بزنند.»


کد مطلب: 27713

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/27713/افتخار-کفش-جفت-کنی-هیئت

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir