در بخش اول گفتوگوی گرم وصمیمی که با حاج مرتضی طاهری داشتیم مواردی ازجمله، سواد مداحی، اخلاق مادحین، نقصهای بوجود آمده در جوامع ستایشگری، لزوم استفاده مداح از آیات و روایات و همچنین لزوم فراگیری قرآن و عترت در جامعه مداحان مطرح شد. حاج مرتضی طاهری مداحی را یک کار هنری و معنوی میداند و بر لزوم توجه و یادگیری روش و منش ستایش اهل بیت(ع) و دوری از بداخلاقی و غرور در جامعه مداحان تاکید دارد.
وی معتقد است مداح باید با قرآن آشنا باشد تا بتواند دعا بخواند و در مواردی هم قرآن را قرائت کند. او میگوید نه اهل منبر میتوانند به خوبی مداح شوند و نه مداح میتواند منبری خوبی شود؛ لذا ایندو نباد در کار هم بیش از اندازه وارد شوند. در ادامه بخش دوم گفتوگو با حاج مرتضی طاهری، مداح، شاعر و پیشکسوت عرصه ستایشگری اهل بیت(ع) را خواهید خواند.
*لزوم مستند بودن روایات در جامعه مادحین چقدر است؟
یکی از اصولی است که مداح وقتی مطلب و یا مقتلی را میخواهد بیان کند حتما استناد آن را داشته باشد. یک روز حضرت آقا به خود من فرمودند که ولو یک سند ضعیف باید داشته باشد. لذا ایکنه حتما خیلی سند قوی باش و یا مقتلی که میخواند در رجال آن برود که راست بوده و یا دروغ خیلی برای ما لازم نیست ولی همین که سند دارد برای ما مهم است؛ یعنی باید همینطور باشد و به اینکه مداح بگوید از کسی شنیدم و خواندم چون فرد موثق و توانمندی دراین کار بوده و من به استناد آن مطلب را میخوانم، کفایت نمیکند.
*یک مداح خوب چطور باید باشد تا کلامش نافض شود؟
از خودش اعتقاد داشته باشد؛ یعنی به اینکه میخواند اعتقاد داشته باشد. چون ما دستور عملی به مردم نمیخواهیم بدهیم، لذا خودمان عمل کننده باشیم؛ همین که خود ما اعتقاد داشته باشیم همان عامل میشود؛ یعنی وقتی شما دارید مصیبتی میخوانید عمق آن در وجودتان تاثیر بگذارد، نه اینکه بخواهی مجلس را فقط بخاطر اینکه کارت بگذرد، بگردانی و عبور کنی! باید توجه داشته باشی تا بتوانی خودت را تکان بدهی و بعد بتوانی مردم را تکان بدهی.
با وضو به منبر برویم و همیشه با وضو باشیم
کنار این موارد هم چیزهایی لازم است. مثلا فرض کنید؛ بعضی از مردم بسرعت نماز میخوانند و بعد از اتمام آن سریع میدوند تا به کارشان برسند؛ اما ما که در این عرصه هستیم بالاخره یک مقدار باید فرق کنیم؛ لذا بعد از نمازمان ذکری بگویم و تسبیحات حضرت زهرا(س) بخوانیم، دعاهای وارده را بخوانیم و هر صبح زیارت عاشورا بخوانیم، حداقل صد صلوات در روز برای سلامتی و فرجام زمان بفرستیم و با وضو به منبر برویم و همیشه با وضو باشیم؛ اینها اثر میگذارد و دست به دست هم میدهد و با آن مطلبی که عرض کردم در مستمع تاثیرگذار است.
*نقطه عطف شما در مداحی چه چیزی بوده است؟
سعی کردیم، از کسانی که سمت استادی ما را داشتند بهره ببریم؛ اولین استاد ما مرحوم پدرم بود و با ایشان در جلسات شعر و ادب جلسات جمع ذاکرین و مداحان از همان کودکی شرکت میکردیم. مرحوم کافی استاد بزرگتر ما بودند از ایشان بهرهها بردیم؛ سعی ما بر این بوده که از اساتید خوب استفاده کنیم و متوقف نشویم. ایستا و متوقف بودن و رکود داشتن در این عرصه انسان را خیلی به عقب برمیگرداند؛ دائم باید در حرکت و به روز باشی. خدا لطف کرده چون شاعر هستم و شعر میگویم خیلی روانتر این کار را پیش میبرم؛ ولی معمولا هر روز درگیر مداحی هستیم و اگر اینطور نباشد انسان موفقیتی نخواهد داشت.
*از برکات مداحی در زندگی خودتان بگویید؟
برکات آن این است که حداقل در روز یاد ذوات مقدس اهل بیت علیهم السلام میکنید و این یاد و نام اهل بیت(ع) همانطور که سر زبان است و در دل جریان دارد در زندگی هم اثر میگذارد.
*از مرحوم کافی گفتید مهمترین درس یا خاطرهای که از ایشان گرفتید چه بود؟
ما عملا از ایشان خیلی از چیزها را یاد گرفتیم و این خیلی مهم است. حاج محمود کریمی خودش را شاگرد من میداند، ولی شاگردی که در جلسات ما عملا آموزش میدید نه در کلاسها؛ ما سالها کلاس هم داشتیم که بعضی از دوستان دیگر مانند آقای حدادیان در این کلاسها شرکت میکردند؛ اما آقای کریمی در کلاس شرکت نمیکرد ولی در جلسهای که من شبهای پنجشنبه داشتم و مال خودم بود و از اول تا آخر آن پایکار بودم، ایشان بود و اصول را فرا میگرفت.
ما از مرحوم کافی خیلی از موارد را عملا، فرا گرفتیم؛ ضمن اینکه ایشان تعارفی هم نداشتند. در دوران کودکی و نوجوانی با اخوی، حاج آقا محسن که خیلی هم بازگوش بودیم و بازی میکردیم، شبی که مرحوم کافی ما را برای بار اول دید در جلسه دوم جمعیت را در اختیار ما گذاشت. چون استنباط کرده بود که ما توان اداره جلسه را داریم در جلسه دوم یک دفعه، بیست هزار نفر جمعیت مهدیه را در اختیارما قرار داد.
به جوانان میدان دهیم
گفت آقازادهها میخوانند و ما را بالا صدا کرد و بدون ترس میکروفون را دست من داد. خود این یک درس است که ما به جوانان میدان دهیم. یک موقع ممکن است خراب کند، کما اینکه برای ما هم همین طور شد. یک شب با برادرم حاج محسن در جمعیت چند هزار نفری شهر یزد در دهه محرم چراغها را خاموش کرده بودند و داشتیم میخواندیم و مردم سینه میزدند که یک دفعه متنی که حفظ کرده بودیم یادمان رفت و در عالم کودکانه یک موقع خنده بر ما قالب شد و بدون مقدمه خندهیمان گرفت و مردم نیزخندیند که مرحوم کافی میکروفون را گرفت و جلسه را جمع کرد
باید هم عملا از استاد استفاده کرد و هم نهیب استاد را تحمل کرد
بعد از مجلس تا یک ساعت در مسیر دیگری که به مهریز میرفتیم سر ما داد میزد و با این عبارت که خجالت نمیکشید صبح تا شب بازی میکنید و چهار تا خط شعر را حفظ نمیکنید؟ و این خیلی اثر داشت. و اگر ما را به حال خودمان وا میگذاشت امروز در این موقعیت و جایگاه نبودیم. باید هم عملا از استاد استفاده کرد و هم نهیب استاد را تحمل کرد و هم شنید و بخواهید استاد نهیب بزند.
اگر این چیزها نباشد انسان به جایی نمیرسد
اینکه میگویند چوب استاد به زمهر پدر، اینها حرفهای حکیمانه است و اینطور نیست که شاعر یک چیزی به ذهنش رسیده و یک مضمون برای شعرش درست کرده تا به قافیه آن بخورد؛ این حرفها حکمتآمیز است و اگر واقعا این چیزها نباشد انسان به جایی نمیرسد.
*به نظر حاج مرتضی طاهری به عنوان یک مداح پیشکسوت، مادحین چقدر باید به مسائل سیاسی ورود داشته باشد؟
سیاسی و سیاستگرایی از بُعد اینکه سیاست ما عین دیانت ماست یک دستور اساسی درست است؛ ولی ورود مداحان در عرصه سیاست به این معنا نباشد که در گروهبندیها، حزببازیها و جناحبندیها شرکت کنند و آلت دست این و آن باشند.
دیگران میخواهند به جایگاهی برسند ما را نردبان صعود خود میکنند
اینطور نباشد که دیگران میخواهند به جایگاهی برسند و ما نردبان صعود آنها بشویم و در این وسط حرکات آنها به ما و جایگاه معنوی ما لطمه بزند. در این حد نه مجاز هستیم و نه کسی را ما توصیه میکنیم و نه شرع مقدس به ما میگوید، ولی نباید هم بیتفاوت باشیم.
وظیفه مداح اطاعت و ترویج مطیع بودن از ولایت است
وظیفه مداح اطاعت و ترویج مطیع بودن از ولایت است و این به عنوان سیاسی بودن ماست. یعنی ولایی بودن و سینهزدن پای پرچم ولایت است و این وظیفه ماست. زمانی در جامعه انسان احساس میکند، کما اینکه در سال 88 پیش آمد؛ جو طوری پیش میرود که حق، زیر دست و پای باطل له میشود، اینجا دیگران هرچیزی که میخواهند بگویند.
باید دید که وظیفه دینی و اعتقادی چیست
لذا در اینجا باید دید که وظیفه دینی، اعتقادی و حرفهایمان چه چیزی است و به آن عمل کنیم. ولی اگر بخواهیم موج ایجاد کرده و جوسازی کنیم و یا حرفی بزنیم که خدایی ناکرده یک جامعهای را به هم بریزد و مردم نسبت به این جایگاه بیاعتقاد شونند یک این ظلم است.
*از جلسات آموزشی و شاگردانتان بگویید:
سالها جلسات، شاگردان و کلاسهای زیادی داشتیم. الان خیلی از شاگردان هستند منتها این عرف نیست بگویم چه کسی شاگرد ماست. میگویند مرحوم پدرمان هم استاد خیلی از مداحان مطرح امروز و جزء پیر غلامانی که الان هستند بودند. خود ما از همین دوستانی که امروز خیلی مطرح هستند یا در کلاسهای ما بودند یا همراه ما بودند یا بالاخره در جلسات ما شرکت میکردند شاگرد زیاد داریم و میدانند و هنوز هم شاگردانی دارم.
قدیمها فرصتها بیشتر بود، دغدغهها کمتر بود و رفت و آمدها راحت بود؛ بعضی شاگردها همراه ما به جلسات مختلف میآمدند و مینشستند همین جا گوش میکردند و میخوانند و گاهی هم جای خودمان آنها را میفرستادیم. گاهی هم یک دفعه میدیدم 10 تا پیام مختلف برای ما آمده که درخواست میکنند من چکار کنم؟ و ما هم یک توصیه کودچک میکنیم. اینها بالاخره شاگرد محسوب میشوند.
*آیا دوباره کلاسهای آموزشتان را راهاندازی میکنید؟
متاسفانه نه، چون یک مقدار مشغله ما زیاد و اطراف ما شلوغ است جلساتمان در شهرهای مختلف شاید در هفته گاهی دو تا سه شهرستان رفت و آمد میکنیم. همیشه درگیر خواندن هستیم. ولی آرزو داریم که انشاء الله، با پیشنهادی هم که کردیم بعضی از دوستان جایی، حسینهای محفل خاصی را در اختیارمان قرار دهند تا در صورت ممکن سبک دوباره کلاسها را اداره کنیم.