گفتگو با حجت الاسلام احمدی جلفایی؛
زینب (س) از ولادت تا وفات/ زینب (س) یکی از ارکان اساسی کربلاست
مهرخانه , 12 آبان 1394 ساعت 12:45
حجتالاسلام حمید احمدیجلفایی گفت: اگر دو رکن اساسی برای واقعه کربلا قائل شویم میشود، میتوان گفت یک رکن حضرت عباس است و به همان اندازه و شاید بیشتر، حضرت زینب؛ حضرت زینب مظهر صبر و دفاع و حیاست.
متأسفانه شناخت و معرفت ما نسبت به زندگی ائمه کمتر بوده و بیشتر در حد مصیبتخوانی خلاصه میشود. این مسئله در مورد شخصیتهایی نظیر حضرت زینب(س) به دلیل زن بودن به مراتب شدیدتر است. متن پیش رو گفتگویی است با حجتالاسلام حمید احمدیجلفایی، دانشآموخته فقه و اصول و نویسنده کتابهای «صحیفه فاطمیه»، «حجاب برتر» و مدیر پژوهش «موسوعه حجاب و عفت» درخصوص ابعاد زندگی حضرت زینب(س) قبل و بعد از واقعه کربلا که مشروح آن به قرار زیر است *میزان اطلاعات موجود در اسناد تاریخی در مورد زندگی حضرت زینب به چه صورت است؟ چرا اطلاعات محدود است؟ شخصیت حضرت زینب مانند حضرت فاطمه زهرا در تاریخ مظلوم واقع شده است. اطلاعات تاریخی در خصوص وجود این دو بزرگوار محدود است و بخشی از این مسئله به وجود نقصهایی در سیستم ثبت و ضبط و تاریخنگاری آن دوران مربوط میشود، یعنی حتی درخصوص پیغمیر اکرم.ص و سایر ائمه نیز اطلاعاتی که انتظار میرود به ثبت رسیده باشد، ثبت نشده است؛ چراکه در میان مورخان و محدثان و نگارندگان آن دوره نواقصی بوده است که سبب شده این وقابع تاریخی خوب به ثبت نرسند. و این نقص بهخصوص درمورد شخصیتهای زن بیشتر خود را نشان میدهد؛ چراکه هم گویا محدثان و نگارندگان خیلی به نوشتن زندگینامه و یا شرح احوال زنان اهمیت نمیدادند و هم نحوه دسترسی به اطلاعات مربوط به حضرت زینب یا حضرت زهرا.از آن حیث که زن بودند، سخت بود. لذا عواملی دست به دست هم داده و ما شاهد هستیم که هم درمورد حضرت فاطمه زهرا. و هم حضرت زینب و هم سایر بانوانی که در طول تاریخ اسلام نقش بسیار مهمی را ایفا کردهاند، کمتر اطلاعات تاریخی ثبت و ضبط شده و به دست ما رسیده است. از طرفی میتوان گفت عامل مهم دیگری که موجب شده شناخت دقیقی از زندگی این بانوان نداشته باشیم، تحریفاتی است که در تاریخ زندگانی ائمه و هم در مورد حضرت زینب مطرح بوده است. که این تحریفات متأسفانه از ناحیه برخی اهل خطابه و روضه و مداحی و شعرا در زندگانی این بزرگواران وارد شده و گاهی محتوای شخصیتی آنها را در ذهن عوام به سمت دیگری سوق داده است. این اتفاق بهویژه درخصوص حضرت زینب خود را نشان میدهد و درباره این حضرت، بسیاری مطالب تحریفشده بهخصوص در کتابهایی که در یک قرن اخیر نوشته شدهاند، وجود دارد. یعنی شاید قدمت و دیرینه این کتابها به صد سال هم نرسد، ولی ماجراهایی برای حضرت زینب، چه با انگیزههای خوب و چه با انگیزههای بد، ساخته شده است که هیچ سند و شاخصی برای آنها در دسترس نیست و بلکه حتی بعضی از اینها مسیر زندگی حضرت زینب را با شبهه و مناقشه همراه ساخته است. *این موارد تحریف درخصوص زندگی حضرت زینب، شامل چه مواردی میشود؟ این موارد، مواردی است که برای حضرت زینب ساخته شده و هیچ مستندی از آنها در مصادر و حتی مقاتلی که ضعیف حسابشان میکنیم هم برایشان وجود ندارد و عمدتاً در کتابهایی آمده که پنجاه سال قبل نوشته شدهاند. شخصی در کتاب خودش مطلبی را بدون استناد تاریخی مطرح کرده و یا اگر استناد کرده به کتابها یا اشخاصی استناد کرده است که یا وجود خارجی ندارند و یا وقتی مراجعه میکنیم میبینیم این ماجرا در آن کتابها ذکر نشده است. یکی از داستانهای مهم ساختگی برای حضرت زینب که ریشه آن یکسری کتابهای شعر و برخی شاعران است که مرز میان زبان حال را با دروغ و تحریف با هم درآمیخته و به خیال خود فضائلی را برای حضرت تراشیدهاند، ماجرای ازدواج حضرت و شرط ضمن عقد ایشان است که اینگونه نقل میشود حضرت زینب با عبدلله بن جعفر شرط میکنند که هرکجا امام حسین رفتند ایشان هم کنارشان باشند. در حالیکه این یک ماجرای ساختگی است و حتی در منابع قرن سیزدهم و منابع ضعیف هم این ماجرا هیچ سند و شاهدی ندارد. دومین ماجرا، ماجرای رؤیایی است که از حضرت زینب نقل شده که در زمان حضرت رسول اکرم این رؤیا را میبیند و به رسول خدا آن را گزارش میدهند و پیغمبر اکرم هم مصیبتهایی را از کربلا برای زینب بازگو میکند. این داستان نیز صرفاً در کتابهای معاصر نوشته شده و هیچ شاهد تاریخی ندارد. در حالیکه با بررسی تاریخ میتوانیم بگوئیم حضرت زینب موقع رحلت پیغمبر اکرم، نهایت چهار سالشان میشد. ماجرای سومی که ساخته شده است ازدواج حضرت زینب در عصر حضرت رسول است. بعضیها میگویند ازدواج ایشان با عبدلله بن جعفر در زمان خود پیغمبر صورت گرفته و قصههائی را در این زمینه به هم بافتهاند که اتفاقاً مورخان معتبر از قرون قدیم خلاف آن را گزارش کردهاند. یا ماجرای دیگری که به اسم یحیی مازنی معروف شده است. مطابق این داستان، یحیی ماجرای رفتن حضرت زینب به زیارت قبر رسول اکرم را گزارش میکند ولی با یک ماجراهایی که به خیال خودشان خواستند عفاف و حیای حضرت را تقویت کنند، در صورتی که این نوع تعاریف اصلاً با عقاید اسلامی در خصوص حجاب یا حضور زن در اجتماع منافات دارد. ماجرای دیگری که ساخته شده است، این است که حضرت زینب بعد از شهادت امام حسین موقع دفن جنازهها، بدن ایشان را در آغوش میگیرند و میگویند: "اللهم تقبل منا هذا القربان"؛ این نقل هم هیچ شاهدی در هیچ مقتلی ندارد. خیلی مهم است که ما این تحریفات در واقعه عاشورا را بشناسیم. گاهی روایت و نقلی سند تاریخی دارد ولی ضعیف است. باز میگوییم نمیتوان صد در صد رد کرد. ولی گاهی برخی نقلها هیچ شاهد و سندی ندارند و در 3--20 سال اخیر نوشته و ساخته شده است. چگونه است که در 1500 سال تاریخ، هیچکدام از نگارندگان این ماجراها را نقل نکردهاند، ولی در سی سال گذشته یک شخصی این واقعه را نقل کرده است؟! یا ماجرای دیگری به نقل از ایشان در تفسیر کهیعص، که یکی از حروف مقطعه قرآنی است، عنوان میشود که ایشان نقل میکنند که امام علی در این آیه ماجرای کربلا را ذکر کرده و حضرت زینب گریه میکنند. بعدی ماجرائی است که میگویند امام حسین نیابت خاصهای به حضرت زینب داده بودند؛ چراکه حضرت سجاد مریض بودند تا زمان بهبودی ایشان امر امامت یا امر تبلیغ و ترویج و تصمیمگیری درمورد دین را به حضرت زینب سپرده بودند. ما منکر مقامات حضرت زینب نیستیم، و همه این فضائل اگر در روایات مستند صادر شود، کاملاً قابل پذیرش است، ولی وقتی در تاریخ هیچ سندی برای آن وجود ندارد، بیان این ماجراها کذب محض و تحریف تاریخ است. یا ماجرای گریه حضرت رباب بعد از واقعه کربلا و مکالمهای که بین زینب و رباب نقل شده است. یا قبل از کربلا. آن ماجرایی که امام حسین به منزل حضرت زینب میرود و ميبيند در محراب عبادت دعا میکند و روبهروي افتاب است؛ لذا عبایشان را روی سرشان میاندازند كه آفتاب به ايشان نخورد. یا ماجرائی که براي شب یازدهم محرم ميگويند اینکه حضرت زینب نماز شبشان را شکسته خواندند؛ باز این ماجرائی است که هیچ سندي ندارد. يا امام حسين در زمان وداع به حضرت زينب ميگويند: لاتنسيني في نافله الليل؛ من را در نافله شب خودت فراموش نكن. بله، بعيد نيست با توجه به شأن و منزلت حضرت زینب چنين حرفي را امام حسين به ايشان بزنند. حتي بعيد نيست كه پيامبر اكرم هم به حضرت زينب التماس دعا بگويند، ولی این داستان، داستاني ساختگي است و سندي ندارد. يا نقل ميكنند رسول اکرم ميگويند زينب همچون جدهاش خدیجه است؛ این هم سندی ندارد. یا ماجرایی که امام حسین قرآن قرائت میکرد و زینب به نزد ایشان میآیند و امام حسين قرآن را کنار گذاشته و به پای حضرت زینب بلند میشوند. اینها ماجراهائی است که بوی غلو میدهد؛ نه از ان جهت که به قد و اندازه حضرت زینب نمیآید، بلکه ما در تاریخ داریم که وقتی که حضرت زهرا به محضر پيامبر ميآمدند، پيامبر بلند میشدند و به استقبال ایشان میرفتند. از نظر عقلي و شأن حضرت زينب، اين ماجرا هم بعيد نيست اتفاق افتاده باشد، ولی ما اصل و سندیتی برای آن نداریم. هيچ شاهدي براي آن در تاريخ نيست. و یا ماجراي نامگذاری حضرت زینب توسط رسول خدا كه در کتابهایی چنين ماجرائی را خلق كردهاند كه به پیغمبر اکرم از طرف جبرئیل وحی آمد و اسم زینب را گذاشتند. بعد از اسم گذاشتن هم ميگويند "من بكي علي مصائب هذه البنت..." كه اصلاً خود این کلام با گویش اهل بیت منافات دارد. آنهایی که کلامشناس هستند و کلام و لغت اهل بیت را میشناسند، ميدانند با ادبيات ايشان سازگاری ندارد و معلوم است که یک شخص فارسیزبان این ماجرا را ساخته است. یا ماجرای شیون حضرت زینب در زمان وفات رسول خدا كه در ناسخالتواريخ سپهر ذكر شده است؛ از كتابهاي تاريخي معاصر كه با مشكلاتي هم روبهروست. و یک ماجرای دیگر که حتی احساس میشود از ناحیه دشمنان اهل بیت ساخته شده است، ماجرائی است که میگویند حضرت زینب پس از محسن- فرزند سقط شده حضرت زهرا- به دنیا آمده است. اولاً مشهور قول مورخين مخالف این است، ثانياً احساس میشود که این داستان را برای تبرئه دشمنان حضرت زهرا ساختهاند؛ چراکه اگر ما اعتقاد داشته باشیم که زینب و به تبع آن امکلثوم بعد از محسن به دنیا آمده است، در واقع پذيرفتهايم كه حضرت زهرا بعد از سقط محسن فرصت داشته و باز هم فرزنددار شدهاند و لذا ایشان با آن حادثه از دنیا نرفتهاند كه بتواني بگويي شهيد شده يا مظلوميت او را اثبات نمايي. در حاليكه اين قول را نه تواريخ شيعه و نه تواريخ اهل سنت تأييد نميكنند. * این تحریفات در بلندمدت چه تأثیراتی خواهد داشت؟ به طور كل ما باید بدانیم که در هر مکتبی برخلاف تصور عدهای نه تنها غلو و یا تحریف تاریخ در بلندمدت به بالا بردن شأن و عظمت و منزلت یک شخص نمیانجامد، بلكه تاریخ نشان داده که حتي ممکن است تأثیر منفی داشته باشد و حتی حقایق روشن و محکم آن شخص را هم در ذهن برخي افراد زیر سؤال ببرد. به همین خاطر من اعتقاد دارم که مورخان، گویندگان، شاعران، مداحان، روضهخوانان باید خیلی مراقب باشند و حداقل مطالبی را مطرح نکنند که هیچ سند تاریخی و شاهدی ندارد. در كنار این موارد، حتي شاهد هستیم که درباره حضرت زینب فرقههای غلوآمیزی در همین راستا شکل گرفته است. مثل فرقه زینب اللهیه که ادر آن حد پیش رفتهاند که حضرت زینب را تا مرز الوهیت پیش بردهاند و یا برخي اشخاص زینب را در عصمت شریک حضرت زهرا دانستهاند؛ درحالیکه قول قوی اين است كه حضرت زينب حضرت زینب معصوم نبوده است ولی تاليتلو معصوم بوده است. یعنی همه آن پاكي و مبرا بودن از گناه و خطا و اشتباه را داشته است، اما نه تا حدی که به عصمت کامل مثل حضرت زهرا رسیده باشد. * بسیار خب، لطفاً درخصوص اطلاعات شناسنامهای و بیوگرافی حضرت زینب توضیح دهید. درباره اطلاعات شناسنامهای حضرت زینب اختلافاتي وجود دارد كه البته بازميگردد به نقص تاريخنگاري و فقط هم مختص اسلام نيست، ساير اديان هم اين مشكل را دارند، يعني سیستم ثبت و ضبط و تاریخنگاری و کتابت در گذشتههای دور با مشکلات زیادی روبهرو بوده است. به نظر من با توجه به این مشکلاتی که عرض کردم، بحث بر سر اين موضوعات بیاساس است. چراكه مثلاً اینجور نبوده که دختری که در کربلا حضور داشته شناسنامهای دستش باشد یا آن راوی از والدينش سؤال کند که کودک شما چند سال دارد؟ پس تخمین میزدند؛ یک دختری را میدیدند، زني را ميديدند كه خطبه ميخواند و... خودشان تخمين ميزدند و مينوشتند و اين باعث شده در تاريخ اخلافاتي حاصل شود. منتها ما باید قدرمتيقنها را باور کنیم. به صورت کلی می توانیم بگوییم، هم شیعه و هم سنی بلکه در منابع تاریخی اهل سنت بیشتر از منابع اهل شیعه، این مسئله مطرح است که امام حسین در کربلا خواهری به نام زینب داشتند كه به عنوان پيامرسان و قهرمان کربلا شناخته شده و در وجب به وجب قدمی که در کربلا گذاشته از خودش اعجاز بيان و رشادت نشان داده است و امام حسين در کربلا به اين بانو تکیه داشته و همفکر و همدرد حسین بوده است. اینها ماجراهایی است که هیچ شیعه و سنیای با توجه به مستندات كتب معتبر و قديني، نمیتواند آنها را انكار کند. عظمت و شأنی که برای این بانو ذکر کردهاند نيز باز قابل انکار نيست؛ عظمت و شأنی که دشمنان و حاضرینی که در مجالس ابنزیاد و يزيد بودند اعتراف کرده و به زبان آوردهاند و از درخشش حضرت زینب در کلام و بیان به شگفتی درآمده و بیاناتی از خودشان صادر کردهاند. این بانو معدن عاطفه در کربلا بوده است. در مواردی از امام حسین، امام سجاد، از دختران امام حسین و از اسرای کربلا دفاع کرده است. ميتوان گفت مدیریت داخلی حرم امام حسین در كربلا با ايشان بوده است. حضرت زينب پرستار امام سجاد بودند و حفظ جان امام سجاد به عنوان ادامه امامت، به ايشان بستگي داشته است و مواردي از اين دست؛ این موارد قدر متيقنهاست كه بايد بر روي اين موارد بحث شود. اما درخصوص اينكه چنین بانویی چه زماني به دنیا آمده، تا چه سني عمر كردند، چندمین فرزند بوده و یا اینکه نام اصلي ايشان چه بوده است و... باید بپذیریم که هیچ حرف و نظري را نمیشود به صورت قطعي پذیرفت. لذا اول بايستي اقوالي كه برايشان هيچ سندي در گذشته ندارند را كنار بگذاريم و سپس در ميان اقول ديگر، قول قويتر را انتخاب كنيم. یکی از موضوعات مطرح اين است كه آيا در كربلا يك زينب داشتهايم يا دو شخص به نام زينب حضور داشتهاند؟ این شبهه از اینجا ناشی میشود که در کربلا نقلهایی از شخصی بنام ام کلثوم داریم، از طرفي ماجراهایی از حضرت زینب داریم و در برخي نقلها این دو شخص در کنار هم آمدهاند، در برخي از نقلها به گونهايست که میتوان گفت احساس ميشود یک شخص است که یکبار با اسم صدا شده و یکبار با کنیه. اما در برخي موارد نميتوان اين را گفت و نشان ميدهد یک زینب در کربلا داریم و یک امکلثوم. خب مورخین در این جا اختلاف کردهاند که واقع امر چه بوده است؟ مباحث پیچیده است، منتها میشود گفت طبق معتبرترین قولها ميتوان اين را مطرح كرد كه امام علی از حضرت زهرا سه دختر داشتند؛ یک دختر به نام زینب کبری داشتند که علامه بحرانی کنیه این حضرت را امالحسن بیان میکند. این همان حضرت زینبی است که به عنوان شخصيت اصلي کربلا نامش و ماجراهايش میدرخشد. یک دختر دیگر به نام امکلثوم داشتهاند كه گویا ایشان هم در کربلا بودند. البته طبق بعضی از اقوال امکلثوم همان دختر سومی است، منتها طبق برخي اقوال هم این دو شخص جدا از هم بیان میشوند. و فرزند سوم زينب صغري بودند. كه برخي معتقدند امكلثوم كنيه زينب صغري است و برخي معتقدند كه زينب صغری شخصيت سومي بودند. در برخي كتب از مرحوم آیتالله مرعشی نقل میشود که ایشان رساله و اثری را از میرزا بلاغی در مورد حضرت زینب ديدهاند که ایشان در این کتاب تحقیق مفصلی را در مورد حضرت زینب کبری انجام داده و در نهایت به این نتیجه رسیدهاند که امام حسین علاوه بر امکلثوم دو زینب در کربلا داشتند که یکی از آنها زینب کبری و دیگری زینب صغری است و ایشان ادعا میکنند که قبری که درالان سوریه به عنوان قبر زینب کبری معروف است، درحقيقت قبر زینب صغری است و قبر حضرت زینب كبري در مصر است. ایشان در اين كتاب با توجه به شواهد و مستندات به اين نتيجه ميرسند که حضرت زینب بعد از اینکه به مدینه بازمیگردند، افشاگریهاي ايشان علیه حکومت یزید چنان پررنگ و کوبنده میشود که والی مدینه نامه مینويسد که براندازی حکومت تو با اين افشاگريها در پيش است. لذا یزید دستور میدهد که حضرت را به مصر تبعید كنند. ایشان حدود یک سال تا یک سال و نیم در مصر بودند و در انجا در اتاقی که به ایشان اختصاص داده شده بود، رحلت میکنند و به وصیت خودشان همانجا مدفون میشوند. شاهد ديگري كه در اين ميان ذكر ميكنند اين است كه در چند دهه گذشته یا نیم قرن گذشته، در سوریه به خاطر مشكلي كه وجود داشته قبر حضرت زينب را نبش قبر میکنند و سنگ قبر را برخي از سنگخوانان میخوانند و میبینند که نوشته شده "هذا قبر زینب صغری المتنا بام کلثوم ابنت علي ابن ابي طالب، امها فاطمه البتول سيده نساء العالمين". البته سنگنوشته روایت و حدیث نیست که ما بتوانیم با آن به یقین برسیم، ولی سنگنوشته قدیمی معمولاً حکایت از شهرت و پشتوانهاش دارد. درخصوص سالروز ولادت حضرت زينب نيز سه قول وجود دارد: روز پنجم، ششم يا هفتم هجري و درخصوص ماه هم محرم، ربیعالثانی، شعبان و جمادیالاول ذکر شده است. اما هیچیک از اين نقلها در نوشته های قدیمی دیده نمیشود و ميتوان گفت در نوشته های قبل از قرن سیزدهم هیچ سند و شاهد معتبری که نشان دهد ولادت و رحلت آن حضرت چه روزی بوده است، وجود ندارد. اين موارد در تاریخهايي كه معاصر محسوب ميشوند، طبق قرائن و حدسيات مطرح شده است. *درخصوص نامگذاری حضرت زینب نیز نقلهایی مطرح میشود. چقدر این قولها صحت دارد؟ لطفاً در این خصوص توضیح دهید. همچنين در مورد نام حضرت زينب، برخي نویسندگان داستانهایی را ساختهاند درخصوص اينكه چزا زینب نهاده شده است. در حالی که هیچ سند و شاهدي برای این گفتهها وجود ندارد. قوعد علم ادب و شواهد تاریخی نشان میدهد که زینب یک اسم قدیمی مردم عرب است که حتی در زمان جاهلیت نيز مرسوم بوده است. شما هر دیوان شعر زمان جاهلیت را باز کنید، هر از چند شعری یک نام زینب بیان شده است، لذا اسمی نیست که تازگی داشته باشد. حتی یک دختر پیغمبر اکرم به نام زینب بوده و طبق برخي از شواهد پیغمبر هم دو زینب داشتهاند؛ زینب کبری و زینب صغری. بعد از امام حسین هم برخي ائمه نام دخترانشان زینب بوده است. لذا اين اسم يك اسم تاريخي به معناي "زینت پدر" است. لذا هرگونه ماجرايي كه در مورد نام حضرت گفته شده و سروده شده مستند نيست. *درخصوص زندگی حضرت زینب پیش از واقعه کربلا، آیا اطلاعات و دادههای معتبر تاریخی وجود دارد؟ در چه زمینههایی؟ اما ما از خود حضرت در تاریخ چه داریم؟ باید بگویم آن چیزی که به صورت مستند آمده باشد، اطلاعات زيادي نيست. به جز در دوره اسارت ايشان كه بیشترین نقلیات معتبر درباره حضرت زينب مربوط به اين دوران است. در غیر از این دوران، تاریخ نتوانسته خيلي زندگي ايشان را ثبت كند؛ هم به دلیل برخي مشکلات که عرض کردم و هم به دلیل مظلوم واقع شدن این خاندان، كه حتي در دوران معاویه و یزید در مواقعي حتي بردن نام این خاندان و يا ردشدن از کوچه آنها جرم حساب ميشده و مشكل داشته است، لذا تاریخنگاران نمينوشتند و ثبت نميكردند و حتی بعد از عاشورا دوران ناامنی و درگیری فرقهها و حكومتها و به جان هم افتادنها بود كه در اين شرايط بيثباتي و درگيري انتظاري نميرود كه زندگي حضرت زینب پيگيري شود و ماجراهايشان ثبت و ضبط شود. لكن نقلهاي نادري داريم كه ميتواند آن ذهنيت واقعي را تقويت كند؛ مثلاً از اين حيث كه زينب دختر امام علي و فاطمه زهراست و در بهترين خانواده رشد و پرورش يافته است. در چنین خانوادهای طبیعی است که دختری چون زینب رشد یابد. حضرت زینب مخصوصاً در سه خطبه خود کاری کردند که دوست و دشمن به منزلت و رشادت ایشان اذعان داشتند. در منابع اهل سنت ذکر شده است که حضرت زینب وقتی خطبه میخواند شخصی از دسته دشمنان اعتراف کرد که گویا علی حرف میزند. یعنی به عنوان آیینه امام علی ایشان را مطرح کردند و نام علی را زنده کرد. لذا اصل اول این است که زینب در چنین خانوادهای رشد پیدا کرده است. دومین دسته دادههای ما شأن و منزلت والای ایشان را نشان میدهد اطلاعاتی است که در مورد دوران اسارت به ما رسیده است. سومین دسته اطلاعاتی که بازگوکننده شأن و منزلت ایشان است، نیز میزان تکیه امام حسین در کربلا به ایشان و حرفهایی است که میان حضرت زینب و امام حسین رد و بدل شده است. و دسته چهارم نقلهای موردی است که قبل، بعد و یا در طول کربلا دیده یا گزارش شده است. با این پیشفرض میخواهیم شواهدی را ابتدا قبل از ماجرای کربلا درمورد ایشان بیان بکنیم. یک مورد ازدواج ایشان با حضرت عبدلله بن جعفر طیار است. * لطفاً درخصوص زندگی خانوادگی حضرت زینب بیشتر توضیح دهید. این مسئله در قدیمیترین منابع مطرح شده و مورد اتفاق است و اینکه این دو زوج جزء موفقترین زوجها بودند؛ یعنی بر اساس مطالبی که به دست ما رسیده است حضرت زینب کبری و عبدالله بن جعفر مصداق یک زوج موفق و خوب بعد از حضرت علی و حضرت زهرا بودند که به آن مثال زده میشد. حاصل ازدواج این دو طبق قوی چهار پسر و دو دختر بوده است که پسران حضرت زینب علی، محمد، عون و عباس بودند که دو نفرشان، عون و محمد، در کربلا شهید شدند. حتی در زیارتنامهای برای حضرت عون آمده است که "الشاهد علی مکان ابیک" یعنی به جای پدرش شهید شد. از این گفته میشود حدس زد که عبدلله بن جعفر برای حضور در کربلا عذر داشته و از همان اول با کاروان از مدینه خارج نشده است. البته نمیتوان گفت عذر ایشان چه بوده، چون ثبت نشده است، ولی در این حد میتوان اذعان داشت که عذری داشتند. باید به این نکته اشاره کنیم که واقعیتهایی درمورد نوع حرکت امام حسین از مدینه وجود دارد که عموم تاریخنگاران قدیم به آن تصریح کردهاند. اگر این واقعیت را درک کنیم این سؤال خیلی سؤال حساسی محسوب نمیشود. در واقع ماجرای ساختگی شرط ضمن عقد هم در همین راستا مطرح شده است. برای اینکه سؤال پیش آمده چرا شوهر حضرت زینب در کربلا حاضر نبود و آیا ایشان اذن شوهر داشت یا خیر؟، این داستانها را ساختهایم. * اشارهای داشتید به اینکه داستان شرط ضمن عقد حضرت زینب، سندیت تاریخی ندارد. درخصوص همراهی حضرت زینب با امام حسین(ع) و اذن شوهر توضیح دهید. باید در نظر داشته باشیم که تاریخ مبهم است و با این ابهام ما باید با توجه به شأن و منزلت حضرت زینب حرف بزنیم. باید بدانیم ایشان دختر فاطمه و علی بوده است. بعید است که بدون اذن شوهر به کربلا حرکت کند و حقوق شوهرداری و یک اصل مسلم اسلامی را زیر پا بگذارد، به این خاطر که واله و شیدای امام حسین است. اینها به نوعی تحریف تاریخ محسوب میشود. ایشان به یقین اذن شوهر داشتهاند، و واقعیتها به ما نشان میدهند که حضرت زینب با هماهنگی عبدلله بن جعفر با امام حسین حرکت کرده است. اگر کاروانی که از مدینه به سمت مکه خارج شد را در تواریخ معتبر بررسی کنیم، این گونه نبوده است که امام حسین از مدینه لشگرکشی کرده باشند که انتظار داشته باشیم صحابه و یاران ایشان هم همراهشان باشند. این سؤال در مورد صحابه و یاران امام حسین هم مطرح میشود که چرا همراه امام به مکه نرفتند؟ چون امام حسین اصلاً قصد جمع کردن اصحاب و یاران را نداشتند. از امام حسین در مدینه شبهنگام به اکراه و زور بیعت خواستند و امام سرباز زد و آن لحظه خلاصی یافت. همان لحظه حضرت، خویشان و بستگان درجه یک خود را هماهنگ کردند که از مدینه بیرون روند تا از قید این بیعت رهایی پیدا کنند. در واقع این حرکت یک کوچ فامیلی بود؛ یک کوچ تیرهای از مدینه به مکه. حتی برخی خویشان حضرت هم بنا بود که بعداً به ایشان بپیوندند. عبدلله هم زینب و فرزندانش را با حضرت راهی کرده و قرار بوده بعداً در مکه به آنها بپیوندد حالا یا مشکلی پیش آمده که نتوانسته به مکه برود و یا حتی احتمال دارد که جلوی ایشان را گرفته باشند؛ چون بعد از حرکت امام حسین، فضای کوفه سیاسی و امنیتی میشود. بنابر این لازم نیست ما برای حرکت حضرت زینب بدون همسرشان، دست به تحریف تاریخ و جعل حدیث بزنیم؛ نه شرط ضمن عقدی بوده است و نه اصلاً داستان و ماجرای ازدواج این دو بزرگوار انقدر طولانی شرح و تفصیل داده شده است. مورخین صرفاً به این تصریح کردهاند که حضرت علی، حضرت زینب را با عبدالله بن جعفر طیار چون صاحب فضل و کمال بود، تزویج کرد. در تاریخ صرفاً به همین ماجرا بسنده شده و غیر از این هر آنچه گفته میشود، دروغ و تحریف تاریخ است. حتی برخی نویسندگان معاصر گفتهاند مهریه حضرت زینب مساوی مهریه حضرت زهرا بوده است. این بعید نیست، ولی هیچ شاهدی در تاریخ برای آن وجود ندارد. و درحقیقت یکسری به خاطر تقویت مهرالسنه این ماجراها را ایجاد کردهاند. *اطلاعات دیگری درخصوص زندگی خانوادگی حضرت زینب وجود دارد؟ غیر از این مواردی که گفتم، درباره زندگی خانوادگی حضرت زینب چیزی نداریم. منتها مطالبی داریم که به اصطلاح در تاریخ مفهوم دارند. مثلاً وقتی ابن عباس نقل میکند که من قضیه خطبه فدک را از زبان زینب شنیدم. خب، این بیان چه چیزی را نشان میدهد؟ نشان میدهد که بعضی از نقلهایی که برای حضرت زینب مطرح میشود که یک زن منزوی بوده که هیچکس قد و قامتش را ندیده و ایشان را نمیشناخته، صحت ندارد. ایشان به همراه مادرشان در مجلس خطابه حضور پیدا میکند و با این که در آن موقع حدود پنج سال بودند قدرت ضبط و تیزی و ذکاوت بالایی داشتند که خطبه به آن بزرگی را در آن سن به حافظه میسپرد و بعداً آن را حدیث میکند و این نشان میدهد حضرت زینب در جوانی یکی از محدثات بوده است. یعنی علوم اهل بیت را در سینه داشته و احادیث را برای اهل مدینه ترویج میکرده و نشر میداده است و میتوان اینگونه برداشت کرد که حضرت زینب جزء قشر اندیشمند و دانشمند زمان خود بوده است؛ در حالیکه عموم زنان آن دوره اصلاً کاری نداشتند که چه کسی کشته شد و حکومت به چه کسی رسید. * درخصوص فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایشان قبل از واقعه عاشورا چطور؟ در تاریخ ثبت نشده است، ولی یک نشانه، مثل مثال قبلی که عرض کردم، میتواند ما را دریایی از واقعیات برساند. ببینید اگر کسی شناخت درستی از دوران اهل بیت، به ویژه دورههای اولیه داشته باشد، که عمدتاً عنصر زن در چه شرایطی بوده است و این بزرگواران در چه حال و هوایی بودند. زینب کبری بعد از فوت مادرشان عهدهدار نشر حدیث فدک میشود و این یعنی اینکه حضرت زینب نسبت به مسائل سیاسی احساس مسئولیت میکنند. و ابائی نداشتند که برای برخی از صحابه صحبت کرده و واقعیات را بیان کند. در حالیکه برخی نویسندگان برای تقویت عفت و حیای حضرت زینب، این نقش سیاسی و اجتماعی ایشان را به محاق برده و کمرنگ کردهاند. مثل داستان یحیی مازنی که ذکر میشود همسایه حضرت علی بوده و هیچوقت زینب در جامعه دیده نمیشد و شبهایی که میخواست برای زیارت برود، امام علی و امام حسن و امام حسین او را احاطه میکردند تا کسی ایشان را نبیند. حتی قبل زا رسیدن به قبرستان، امام علی شمعها را خاموش میکردند تا زینب دیده نشود. در حالیکه این تحریف در تاریخ و نوعی خیانت به شخصیت حضرت زینب است. نام یحیی مازنی یک بار توسط ابن شهرآشوب به عنوان یکی از شهدای کربلا معرفی میشود، اما اینکه این فرد همان همسایه علی بوده و این حرف را گفته در هیچ کتابی گفته نشده است. و هیچ سندی برای آن وجود ندارد. ازطرفی اولاً اصلاً بعید است که شمعی در آن زمان در قبرستان روشن بوده باشد، ثانیاً اصلاً آن شمعهایی که حضرت میدویدند و خاموش میکردند مگر مال علی بوده که بتواند خاموش کند؟ این تصرف در مال دیگران است و حضرت این کار را نمیکردند. ثالثاً شب به قبرستان رفتن در اسلام مکروه است و این اتفاق علماست. رابعاً اصلا شخصی به نام یحیی مازنی در لیست یاران امام علی ثبت نشده که هر شب این قضیه را ببیند و آنقدر نزدیک باشد که مکالمات ریز آنها را بشوند که امام حسین از امام علی بپرسد چرا ما این کار را میکنیم و حضرت علی بگوید چون نمیخواهیم کسی قد و بالای خواهرت را ببیند. خامساً اگر امام علی دختر خود را که در آن زمان باید سن کمی داشته باشد، انقدر اسکورت میکند که اصلاً دیده نشود، چرا همین کار را با همسر خود نمیکند و وقتی فاطمه به زیارت پدر خود میرفت یا در بیتالاحزان گریه میکرد این کار را نمیکرد؟، حضرت زهرا در برخی جنگها برای پرستاری حاضر میشدند، در ماجرای کندن خندق حضرت زهرا از کارکنندگان پذیرایی میکردند، یا حضرت بسیاری از صحابه را میدیدند و با ایشان صحبت میکردند. لذا این روایت ساختگی، نقش حضرت زینب را قبل از کربلا کاملاً به انزوا میبرد. در حالیکه از نقل ابنعباس استنباط میشود که حضرت زینب در تمام ماجراهای غصب خلافت حضور داشته و بعد از آن هم در مورد آنها صحبت کرده است. این قرائن نشان میدهد حضرت زینب شخصیتی شبیه حضرت زهرا داشتند. یکی از موارد مهم جنبه شوهرداری حضرت زنیب است که شواهد ریز تاریخی در مورد آن وجود ندارد، اما قرائن نشان میدهد که امام علی توصیفات خاصی از عبدالله بن جعفر داشته و با همین توصیفات حضرت زینب را به عقد ایشان میآورد. مهمترین حرکت سیاسی حضرت زینب، همراهی با امام حسین در کربلاست. همین که ایشان خود را در قبال حرکت امام حسین و ظلمهای حکومت یزید و معاویه احساس مسئولیت داشته و خود و عزیزانش با ایشان همراه میشود. * لقب عقیله بنیهاشم، به چه معناست و چرا به حضرت زینب عقیله بنیهاشم میگفتند؟ عقیله لقبی نیست که معصومه به حضرت زینب داده باشد، بلکه در همین نقل ابن عباس آمده است. ابن عباس نقل میکند خطبه فدکیه حضرت زهرا را از زینب شنیدم و در این نقل به زینب صفت عقیله میدهد و میگوید: عقیلتنا زینب بنت علی. عقیله هم در واقع واژه مکالمهای متعارف میان مردم بوده، مثل سرکار خانم، ارجمند، بزرگوار و.... البته میتوان گفت ابنعباس به عظمت عقلانیت و ارتفاع عقل حضرت اشاره دارد، ولی استعمال این واژه در متون عربی معنای دیگری را نشان میدهد. کنار القاب معروفی که حضرت سجاد به ایشان میدهد، نباید خیلی روی این لقب مانور داده شود؛ نقل میشود که کوفیان برای امام حسن گریه میکردند، امام سجاد سؤال میکنند اینها ما را کشتهاند چرا گریه میکنند؟، حضرت زینب آنجا خطبه خواندند. در انتهای این خطبه غیظ حضرت شدت گرفت و کوفیان را ملامت کرد و امام سجاد عمه خود را به آرامش دعوت کرد و گفت: انت بحمدلله تعالی عالمه غیر معلمه، فهمه غیر مفهمه. مهمترین لقب حضرت زینب که از زبان معصوم صادر شده، عالمه غیرمعلمه است. این لقب تا اندازهای بلند است که برخی بزرگان از آن استفاده علم لدنی میکنند و میگویند از همان علمی که حضرت زهرا داشت، ایشان هم بهرهمند بودند. در مجلس یزید، حضرت زینب در مقابل آیهای که یزید میخواند آیهای میخواند که همه معترفاند استفاده از این آیات، نشاندهنده تسلط حضرت به قرآن است. یا وقتی یزید شعر میخواند، او نیز خطابه و اشعاری بلند میخواند. *در آخر اگر نکتهای دارید بفرمایید. من اعتقاد دارم حضرت زینب سه مشخصه داشتند که در کربلا بسیار حائز اهمیت است؛ یکی احساس مسئولیت و حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی و دفاع از حقانیت و امامت است، دوم اینکه قرائن نشان میدهد تا وقتی حضرت پایشان به اسارت کشیده نشده بود، گاهی بیتابی میکردند، ولی بعد از اسارت بیتابی و شیون کمتری از حضرت میبینیم؛ که گویا احساس میکند آبروی اسلام و امام حسین الان به ایشان بسته است و باید جوابهای کوبندهای به یزید بدهند، حضرت زینب به اعتقاد برخی مورخین انقدر ذوعقل بوده که تماما احساسات خود را کنترل کرده و فقط به دنبال این است که شهر به شهر حقانیت امام حسین را یادآوری کند. سوم رشادت و شجاعت حضرت است که در خطبههای متعدد خود را نشان میدهد. مرد شامی در مجلس یزید به دختر امام حسین اهانت کرده و او را کنیز خطاب کرد و حضرت زینب چنان سرزنشی کردند که هم یزید و هم مرد شامی شرمنده شدند. بهگونهای که تاریخنگاران معتقدند این رشادت و شجاعت باعث شد قیامهای بعد از عاشورا شکل بگیرد. مثل قیام توابین، مختار و ... انقدر ایشان در مدینه دست به افشاگری زد که مردم بیدار شدند. مهمترین عامل بیداری مردم افشاگریهای حضرت زینب بود. بنابراین نقش سیاسی و اجتماعی حضرت زینب ملاک است. بعد دیگر وجود حضرت بعد علمی و معرفت بلند حضرت است که بزرگان شیعه و سنی به آن اعتراف کردهاند. بشیر نامی نقل میکند وقتی در مجلس ایشان حرف میزند، همه حس میکردند حضرت علی سخن میگوید. و این علم و معارف بلند حضرت زینب، نشان از معارف بلند حضرت زهرا دارد و میتوان از حضرت زینب به عنوان یک محدثه نام برد. هیچ زنی به اندازه حضرت زینب در کربلا نامش برده نشده و مورد همدردی و همفکری با امام قرار نگرفته است. امام حسین از اولین لحظات ورود به کربلا طرف سخنشان با حضرت زینب است. حضرت زینب چاه درددل امام حسین بودند. و امام حسین حتی ایشان را در تصمیمات خود شریک میگرداند و درمیان میگذارد.
کد مطلب: 27893
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/27893/زینب-س-ولادت-وفات-یکی-ارکان-اساسی-کربلاست