حاج مرتضی طاهری: یکی از سرگرمیها و دلمشغولیهای مداحان استخواندار که هم ایجاد توانمندی میکرد و هم سبب ارزش یافتن اخلاقیات در آنها میشد، رفتن به زورخانه بود؛ اما امروز زورخانه نداریم یا اگر هم داشته باشیم نسل جوان آنها را نمیشناسند و اگر هم بشناسند حوصله و انگیزة رفتن به زورخانه را ندارند.
چندی پیش یکی از تلویزیون های اینترنتی(تی وی پلاس) گفت و گویی با حاج مرتضی طاهری انجام داد که فیلم آن در فضای مجازی منتشر شد. از آنجایی که حرف های مهمی در این مصاحبه زده شد و بسیاری از مخاطبان شاید آن فیلم را ندیده باشند، ترجیح دادیم بخشی از مطالب این گفت و گو را پیاده کنیم و متن مکتوب را در سایت دعبل منتشر نماییم. بخش اول حرف های جناب طاهری درباره مداحی و نظراتش درباره برخی مداحان را بخوانید؛*آقای طاهری به سالیان قبل بازگردیم سالی که متولد شدید از حال و هوا و خاطرات آن دوران بگویید.
من فروردین ۱۳۳۸ در محلة نازیآباد متولد شدم. نازیآباد محلهای متدین است که شهیدان بسیاری در دوران انقلاب و پس از آن دارد. من به همراه برادرانم در مدرسهای در نازیآباد به نام نبوی اسلامی وابسته به جامعة تعلیمات اسلامی تحصیل کردم.
*این مدرسه قبل از انقلاب نیز همین نام را داشت؟ بله. این مدرسه یکی از مدارس زنجیرهای جامعة تعلیمات اسلامی است که مرحوم آیتالله شیخ عباسعلی اسلامی بنیانگذار و هدایتکنندة آن بود. ایشان کسانی را که از لحاظ علمی بسیار قوی و از لحاظ ایمانی و تقوایی و اعتقادی در سطح عالی قرار داشتند جمعآوری میکرد در واقع خواندن من از این مدرسه آغاز شد.
مرحوم پدرم سالهای سال از زمانی که به یاد دارم مشهور و به اصطلاح مداحان در دوران علیاکبرخوانی کمرقیب بود.
*لطفاً علیاکبرخوانی را توضیح دهید شاید نسل جوان با چنین واژهای آشنا نباشد.شاید تعداد جوانانی که امروز در عرصة مداحی شهرت دارند به تعداد انگشتان دست باشد. امروز دورة علیاکبرخوانی آنهاست. مرحوم پدرم در دورة علیاکبرخوانیاش کمرقیب بود.
*دوره علیاکبرخوانی پدرتان مربوط به چه سالی است؟
۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰.
*پدرتان مسبب ورود برادران طاهری به وادی ذکر و ذاکری بودند؟نقش اصلی را ایشان برعهده داشت؛ البته مادر نیز بسیار مؤثر بود. ایشان گریهکن و مشوق بسیار خوبی است. گاهی در خانه برای خود زمزمه و گریه میکند. از مشوقان دیگرم مدرسه بود.
مسئولان مدرسه میدانستند که پدرم مداح است و من نیز میخوانم؛ بنابراین من را به این مسیر کشاندند و از همان کلاس اول و دوم دبستان سر صف در حیاط یا در جلساتی که در مدرسه تشکیل میشد، میخواندم؛ مثلاً هر سال در ماه مبارک رمضان دستاندرکاران جامعة تعلیمات اسلامی را به مدرسة نبوی اسلامی برای صرف افطار دعوت میکردند و مدیر مدرسه از من میخواست که مداحی کنم؛ البته مربی پرورشیمان که امروز نیز با ایشان در ارتباط هستم از مشوقان من محسوب میشود.
*برای رسمی شدن در هر کاری به یک راهنما یا استاد نیاز است. غیر از پدرتان کدام یک از بزرگواران نقش استادی در شکلگیری شخصیت شما داشتند؟غیر از پدرم مرحوم حجتالاسلام والمسلمین شهید کافی استاد من و برادرم حاج محسن طاهری بودند؛ البته کسان دیگری مانند حاج محمد علامه و حاج اکبر ناظم نیز بودند و میتوانم بگویم که از هر گلستانی گلی چیدهام؛ ولی رسماً پدرم استاد من بود که واقعاً نکات بسیار خوبی را به من و برادرم گوشزد میکرد.
*یکی از مهمترین شاخصههای برادران طاهری ادب آنهاست. ادب را از چه کسی به ارث بردید.البته نظر لطف شماست. روزگارانی که شاگردی میکردیم افراد بیادب در این رشته انگشتشمار بودند.
*امروز هستند؟
متأسفانه بله. چون شاگردی نکردهاند. یکی از سرگرمیها و دلمشغولیهای مداحان استخواندار که هم ایجاد توانمندی میکرد و هم سبب ارزش یافتن اخلاقیات در آنها میشد، رفتن به زورخانه بود؛ اما امروز زورخانه نداریم یا اگر هم داشته باشیم نسل جوان آنها را نمیشناسند و اگر هم بشناسند حوصله و انگیزة رفتن به زورخانه را ندارند. حاج علی انسانی جزو شیرینکارهای ورزش باستانی محسوب میشوند. در بعضی از جلسات آموزشیام توصیه میکنم که مداحان به ویژه مداحان جوان به زورخانه بروند و آداب آن را یاد بگیرند.
*بسیاری تصور میکنند که حاج مرتضی طاهری دعوت هر جایی را نمیپذیرد. در این باره توضیح دهید.مداحان سالها پس از انقلاب به دو طیف تقسیم شدند. طیفی مانند حاج محمد]حاج محمرضا طاهری[ غیر از جلسات خود جای دیگری مداحی نمیکنند به جز استثنائات مانند جلسه حضرت آقا یا جلساتی که به صورت زنده مانند دعای ندبه در تهران که سالی یک بار پخش میشود. او طوری برنامة زندگی خود را چیده است که فقط به آن یک برنامه میرسد و بقیة زندگی خود را صرف امرار معاش میکند.
دسته دیگر مانند آقایان حدادیان و منصور ارضی و برخی دیگر به جایی قول نمیدهند و در استثنائاتی هم که شرکت میکنند حاجت نمیگیرند؛ البته آقای حدادیان از شاگردان من بود و امروز به درجة استادی رسیده است. از همان ابتدا هم اگر من سر کلاسها نمیرفتم ایشان کلاسها را اداره میکرد. آقای حدادیان استعداد بسیار و توانمندی فوقالعادهای دارد؛ اما روزی که نزد من آمد و گفت که میخواهم مداح شوم باید چه کنم؟ هنوز ریشهایش درنیامده بود. فکر میکنم سال ۶۰ بود. ایشان به نیابت از من به مسجد آیتالله خوشوقت رفت و از همان جا جرقة آشناییاش با آیتالله خوشوقت زده شد. امروز نیز تنها جایی که قول میدهد و میرود و پاکت میگیرد همین مسجد است؛ ولی جای دیگری نمیرود؛ اگر استثنائاً هم برود به دلیل رفاقت با دیگران یا ملاحظاتی که خود دارد پاکت نمیگیرد؛ چون زندگیاش بر مبنای کارش بنا شده است.
*آقای طاهری از جایی حقوق ثابت دریافت میکنید؟
نه.
*بسیاری معتقدند که با توجه به اینکه در محضر رهبر انقلاب مداحی میکنید و مجالس روضة خصوصی ایشان را فیض میدهید و نغمهسرایی میکنید حقوق ثابت دریافت میکنید؟نه اینطور نیست. افتخار من این است که در محضر حضرت آقا عرض ادب نوکری ساحت مقدس اهل بیت (ع) را داشته باشم. زیارت ایشان و حضور در محضر ایشان و بوسیدن دست ایشان برای من نهایت سعادت و توفیق است. الحمدلله خداوند عنایت کرد و به من چند نوه داد و سه نوة آخرم را محضر آقا بردم و ایشان در گوششان اذان گفت. این پاداش بالاترین پاداشها برای من است.
شاید در آخرت حقوق ثابتشان را دریافت کنم و إنشاءالله که همینطور باشد؛ البته گاهی تبعاتی هم دارد مداحانی که در طیف انقلاب قرار میگیرند و گاهی رسانهای و علنی میشوند از طرف کسانی که در این طیف قرار ندارند دعوت نمیشوند. من هم اصلاً دوست ندارم به جلسات آنها بروم؛ چون معتقدم همه چیز در اختیار خداست؛ عزت، ذلت، عظمت، رزق، توسعة رزق، روزیهای معنوی و مادی همه در اختیار خداست. من به این موضوع اعتقاد دارم و خدا را بر این اعتقاد شکر میکنم. در محضر آقا خواندن اعتقاد من است؛ چون آقا را ولی و ادامهدهندة راه اولیای الهی میدانم.
*آیا به شما صله هم میدهند؟بله. به عنوان تبرک و بسیار اندک است؛ حتی از صله یک جلسه در تهران که بانی بسیار ضعیفی دارد کمتر است؛ البته آن صله را میان بچهها تقسیم میکنم تا به عنوان تبرک نگه دارند.
انتهای بخش اول/ برای مشاهده بخش دوم
اینجا کلیک کنید