گفت و گو با دکتر سنگری و حرفهایی درباره کار علمی در حوزه ستایشگری؛
برنامهای همه سونگر لازم است/ هر سال فضای مداحی را به حوزه پژوهش بکشانیم
11 مهر 1395 ساعت 12:57
یکی از مشکلات ما این است که نهادهایی که در حوزة فرهنگی تصمیمگیری میکنند مهندسی فرهنگی نشدهاند؛ یعنی نسبت خود این مجموعهها با یکدیگر معلوم نیست یا حداقل این را در حوزة مداحی به صورت روشن نمیبینیم؛ مثلاً شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد و حوزههای علمیه چه نسبت مشخص و روشنی نسبت به موضوع و مقولة مداحی و ذاکری دارند؟
مقام معظم رهبری در دیدار با مداحان در سال ۹۵ به دانشجویان، اساتید و محقّقین توصیه کردند که درباره مداحی کار علمی کنند: «هم تفسیر و تحلیل کنند، هم راههای علمیِ گسترش این را به ما نشان بدهند و یاد بدهند. ما در واقع دستِکم گرفتیم این پدیده را؛ خیلی پدیدهی مهمّی است»
به همین بهانه به سراغ برخی از اساتید دانشگاه و کارشناسان آشنا با این مباحث رفتیم تا نظرشان درباره کار علمی در حوزه مداحی جویا شویم. گفت و گوی دعبل با دکتر محمدرضا سنگری استاد دانشگاه، نویسنده و عاشورا پژوه را بخوانید؛
بررسی علمی و تفصیل و تحلیل پدیدة مداحی به چه معناست و چه ساحتهایی را در بر میگیرد؟
این پرسش بسیار اساسی و کلیدی است و چتر خود را روی تمام مباحث و موضوعات در حوزة مداحی و ذاکری باز خواهد کرد. وقتی سخن از بررسی علمی یک موضوع میشود؛ چند نکته به ذهن میرسد که به آنها اشاره خواهم کرد؛ نکتة اول اینکه ورود روشمندانه باشد به معنای دیگر با بهرهگیری از علم، دانش و دستاوردهای علمی مسیری روشمند را طی کنیم که روشهای مشخص مطالعه و پژوهش فرا روی ما وجود دارد که ما از میان این روشها انتخاب میکنیم و گاهی نیز ممکن است تلفیقی از روشها فرا روی ما باشد. نکتة دیگر اینکه ورود دانشمندانه باشد؛ منظور از دانشمندانه بودن حرکت اندیشهورانه و مستند است.
نکتة دیگر اینکه باید فرآیندی باشد؛ منظور از فرآیندی اینکه نقطة آغاز تا پایان و سیری که قرار است در این پژوهش و مطالعه و بررسی علمی صورت گیرد کاملاً روشن و مشخص باشد.
تفسیر، پرده برداشتن از چیزی و روشن و آفتابی کردن آن است. به معنای دیگر ما با یک گره و مسئلة ناشناخته مواجه هستیم؛ بنابراین مسئلهشناسی در همین حوزه قرار میگیرد و کار علمی با مسئلهشناسی آغاز میشود؛ البته چون فرآیندی است معلوم میشود که از کجا آغاز میکنیم و به کجا میرسیم.
نکتة دیگر اینکه کار علمی باید همهسونگرانه باشد و همة ابعاد و اضلاع یک موضوع را در بر گیرد. گاهی ممکن است فقرِ یک عنصر در بررسی علمی نتایج را مخدوش کند یا آنچه به دست میآید آنی نباشد که دنبالش هستیم.
در کنار عناصری که برای کار علمی مطرح شد به چند مسئلة دیگر نیز نیاز است؛ یکی اینکه کار علمی را به اهل آن بسپارید. قرآن میفرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»؛ «از اهل ذکر بپرسید» یعنی کار را به شایستگان و افرادی که کارآزموده هستند و قلمروهای موضوع را به درستی میشناسند، بسپارید.
یکی از شاخصههای کار علمی این است که نتیجة آن از قبل مشخص نباشد؛ مثلاً پژوهشگری ریشة مناسک را در دورة علویان بررسی میکند و ارزیابی مثبتی از آن دارد و پژوهشگر دیگری ریشة مناسک را در دورة صفویان بررسی میکند و ارزیابی منفی دارد. آیا امروز به کار علمی در این زمینه نیاز داریم؟ آیا توانمندی مدیریت چنین قضیهای را داریم تا اتفاق بدی در آن رخ ندهد؟
این پرسش ما را به مقدمة بسیار بزرگ و مهمی میکشاند و آن اینکه آیا دین علمی است؟ و آیا میتوان از دین دفاع علمی کرد؟ و آیا دین تکیهگاه علمی دارد یا ندارد؟ گاهی ما از دینداران و رفتارهای دینی و گاهی از خود دین سخن میگوییم. دین پشتوانههای علمی دارد و تکیهگاه آن علم است و اگر خاستگاه دین را حکیم عالم بدانیم؛ بنابراین استوارترین علم، علم دین است؛ اما گاهی صحبت از روشها در کار پژوهش و مطالعه مطرح میشود. گاهی با روشهای پوزیتیویستی حرکت میکنیم و به نتایجی هم دست مییابیم. آیا میتوان لباس علوم تجربی را بر مطالعات دینی پوشاند یا این لباس نامناسب است؟ طبیعتاً دین در حوزة علوم انسانی تعریف میشود و باید با روشهای علوم انسانی حرکت کرد و چون تکیهگاه ما استدلال و استناد است؛ بنابراین مستندات باید از برهان و فلسفه سیراب شوند و مشکلی در این راه نخواهیم داشت.
مظاهر رخداده یا رویدادهای تاریخی نباید ما را از حرکت علمی باز دارند. در وقت مطالعه و بررسی، به گذشته کاری نداریم. مبانیای برای بررسی در اختیار داریم؛ ولی از مبانی علمیِ حوزة علوم انسانی استفاده میکنیم. در حوزة علوم انسانی میتوان از مطالعات میدانی، مطالعات آماری و ... بهره برد از طرفی دین تکیهگاههای دقیق و عمیق علمی دارد که میتوان از آنها بهرهگیری و استفاده کرد و چنین نیست که پیشداوری اتفاق بیفتد و دربارة چیزی که روشن و مشخص است مجدداً بحث و بررسی صورت گیرد یا نتیجهای از پیش تعیین شده وجود داشته باشد؛ بلکه در این زمینه مطالعه میکنیم و چون در عرصة مداحی و ذاکری بحث میکنیم؛ بنابراین فرآوردة نهایی آن در خدمت کسانی قرار خواهد گرفت که در این حوزه فعالیت میکنند. با چنین بحث و بررسیهایی قصد تصحیح رفتار و اندیشه داریم و در نتیجه چارهای جز مطالعات دقیق علمی نداریم و از طرفی باید از این مباحث حمایت علمی کنیم در غیر این صورت برخورد ذوقی و احساسی و عاطفی صورت میگیرد و نتیجه درستی به دست نخواهد آمد.
روش کار علمی در حوزة مداحی باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
برای پاسخ به این سؤال باید به اینکه چه ویژگیهایی نباید داشته باشد اشاره کنم به تعبیر دیگر روش کار علمی چه خصوصیاتی نباید داشته باشد؟
اول، کار علمی نباید پیشداوری و از قبل موضوع را مشخص کند. برخی هنگام مصاحبه موضوع را به مخاطب القا میکنند؛ مثلاً از الفاظی مانند «همانطور که میدانیم» استفاده میکنند و با طرح این مقدمه خود به خود بستر بحث و جهتگیری فکری مخاطب را سمت و سو میدهند که پاسخ آن نیز از قبل معلوم و مشخص است.
دوم، کار علمی نباید احساسی و عاطفی باشد نه به این معنا که احساسات و عواطف را تعدیل کنیم؛ بلکه در روش علمی نباید با مسائل برخورد احساسی داشته باشیم؛ مثلاً بارها مشاهده شده است که تکیهگاه دوستان در داوریها و بررسیها، عواطف و احساسات است و فضای عاطفی را به گونهای میسازند تا به نتایج دلخواه دست یابند.
سوم، کار علمی از سر شیفتگی و جانبداری نباشد. گاهی به سبب شیفتگی نسبت به موضوعی میخواهیم همان اتفاق بیفتد؛ اما چنین چیزی با کار علمی سازگار نیست؛ البته هر کس نسبت به موضوعی جهتگیری دارد؛ ولی این جهتگیری چه به نفع آن پدیده و چه به ضرر آن باشد نباید در کار علمی دخالت داده شود.
چهارم، جنبة ایجابی موضوع است و اینکه حتماً باید روش علمی طی شود؛ به این معنی که دقیقاً مانند حل مسئله پیش برویم؛ اول مسئله را به درستی تحلیل و اجزای آن را روشن کنیم و معلوم کنیم که از کجا شروع میکنیم و با کدام روش و شیوه پیش میرویم و اینکه دقیقاً نتایجی که از این بستر به دست میآید قابل استناد است.
پنجم، روش علمی، کاربردی باشد به این معنا که بتوان از خروجی کار استفاده کرد و افقی در مقابل ما قرار دهد. گاهی پژوهشگران کار علمی میکنند؛ ولی کار علمی آنها هیچ بهرهوری ندارد و صرفاً در حوزة نظر باقی میماند به ویژه در چنین عرصهای که قرار است به تصحیح یک رفتار بپردازد و حتماً باید نتایج، راهبردی و کاربردی باشند و جهتدهی و از کلیگویی پرهیز کند.
طبیعتاً وقتی صحبت از روش علمی میشود باید پرسید؛ با کدام برنامه؟، با چه کسانی؟، با کدام فرآیند؟ و مراحل کار چیست؟
در میان صحبتهایتان اشاره کردید که کار علمی در حوزة مداحی و ذاکری در حوزة علوم انسانی مطرح میشود و باید سراغ روشهای این دانش که امروز بعد از گذشت 300 الی 400 سال فربه شده است، برویم. چه نیاز و چه اولویتهای پژوهشی ما را به اینجا رسانده است که باید کار علمی انجام دهیم؟
عرصة مداحی و ذاکری تنوع و تکثر بسیاری دارد؛ چون امری بینارشتهای است. این موضوع از یک سو با ادبیات متصل میشود؛ چون با عناصری مانند شعر و روایت (ساختارهای داستانی، نقالی و مراثی) در ارتباط است و از سوی دیگر با تاریخ و موسیقی متصل میشود؛ از طرفی جنبههای آفاقی نیز دارد به این معنا که با مخاطب چگونه ارتباط برقرار کند؛ بنابراین مباحث روانشناسی، مردمشناسی و جامعهشناختی نیز مطرح میشود؛ همچنین مسئلة اجرا کردن که خود هنری است.
اتفاقی است که در 30 الی 40 سال اخیر افتاده این است که عرصة مداحی بسیار فراخ شده است. به این معنا که عناصر جدیدی مانند زیارتنامه، ادعیه و ... وارد آن شدهاند. پس از انقلاب با پدیدههایی که پیش از آن نبوده یا کمرنگ بوده یا به این وسعت نبوده است مواجهیم از جمله مراسم گستردهای به نام دعای عرفهخوانی است یا مراسم اربعین به این معنا وجود نداشت که چندین میلیون نفر جمع شوند و به کربلا بروند یا دعاخوانی و زیارتنامهخوانی تخصصی جداگانه از روضه و نوحه و شعر نیاز دارد. من قلمروهای مختلف را بررسی کردم و به 34 قلمرو مختلف به غیر از مباحث مربوط به اخلاق و تحریفها و ... رسیدم.
اگر قرار است پژوهشی صورت گیرد باید موضوعات مشخص شوند. میتوان موضوعات را با آن هشت عنصری که در حوزة مداحی و ذاکری مطرح میشود، دستهبندی کرد؛ حال باید دید آن هشت عنصر چیست؟
یک، مداح کیست؟ و باید چه باشد؟ و چه ویژگیهایی از نظر درونی و بیرونی داشته باشد؟، دو، متنی که قرار است استفاده کند، چیست؟، سه، با کدام فرآیند متن را عرضه کند؟، چهار، با کدام ابزار؟، پنج، در چه مکانی؟، شش، در چه زمانی؟، هفت، با کدام مخاطب؟ و هشت، از کجا معلوم شود که موفق بوده است؟ به معنای دیگر ارزیابی صورت گیرد.
اگر هشت عنصر بالا به میدان بیایند خود به خود موضوع پژوهشها مشخص میشوند؛ اما در عین حال عناصر دیگری در این مسئله دخیل هستند. رهبر معظم انقلاب بیان کردند که از دانشگاهیان و دانشجویان در این امر استفاده کنیم؛ بنابراین اولویت پژوهش را از دانشگاه آغاز کنیم و چون روی موضوع شعر به عنوان اصلیترین عنصر تکیه کردهاند ما از آن آغاز کنیم. گاهی مبنا سخنان رهبری و گاهی مطالعات بیرونی و گاهی هم پژوهشهای موازی است.
پیشنهادی دارم و آن اینکه هر سال فضای مداحی را به حوزة پژوهش بکشانیم و بدانیم که چه اتفاقی در نوحهها میافتد یا مثلاً صدا و سیما و به ویژه سیما را که بسیار تأثیرگذار است پژوهش کنیم. صدا و سیما برخی مداحان را برجسته میکند و حتی ممکن است در جهتگیری کلی مداحان کشور تأثیرگذار باشد؛ مثلاً گاهی یک مداح در تلویزیون مداحی میکند و چندین ماه طنین رفتار و حتی شکل و ظاهر او در جامعه مشاهده میشود؛ مثلاً یک چیزی دور سر خود بسته یا لباس او شکل خاصی دارد یا به شکل خاصی میکروفن را در دست میگیرد و این رفتارها در میان مداحان بازتاب دارد و معمولاً اصل محاکات تأثیرگذاری و تقلیدگرایی تعیین مسئله میکند به گمانم اینها بخشی از اولویتهایی هستند که باید به آنها بپردازیم از طرفی برخی از این مسائل فوریت دارند؛ مثلاً مطالعه در مورد صدا و سیما یا فضاهای مکتوب یا فضاهای مجازی و اینکه مثلاً مداحی و ذاکری در فضای مجازی چه وضعیتی دارند جزو فوریتها محسوب میشوند.
دنبال این نباشیم که صددرصد تأثیرگذار باشیم. چون بعضی اینگونه فکر میکنند و معتقدند؛ اگر تأثیرگذاری صددرصدی نباشد فایدهای ندارد؛ اما من معتقدم که اگر ده درصد هم تأثیرگذار باشد مغتنم است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با دو سرفصل مواجهیم؛ یکی تنوع در ذائقة مخاطب و دیگری رسانهای شدن همان جنس مداحانی که اشاره کردید. در مدتی که بخواهیم کار علمی را شروع کنیم و مثلاً همان ده درصد را پرورش دهیم هجمههای بسیاری از سوی این گروه از مداحان وارد میشود، چه سیاستهای دو فوریتی را پیشنهاد میدهید؟
این مسئله کمی به عرصههای دیگر متصل است؛ یعنی صرفاً به پژوهشهای علمی مربوط نمیشود؛ گرچه اگر پژوهشهای علمیِ بههنگام اتفاق بیفتد میتوانیم نتایج آنها را منعکس کنیم و تأثیرگذار باشیم؛ مثلاً اگر بلافاصله پس از محرم در یک بازة کوتاه زمانی فضای صدا و سیما را به نقد بکشیم، میتوان آن را منعکس کرد که مطمئناً روی این موضوع که مثلاً از چه کسانی یا از چه شیوههایی استفاده یا چگونه محتوای مداحی را مدیریت کنند تأثیرگذار خواهد بود. از طرفی اگر قرار باشد در این عرصه سیاستگذاری صورت گیرد باید به چند مسئله توجه کرد؛
مسئله اول اینکه متولیان و مسئولیت هر کدام از آنها مشخص شود. امروز مجموعههای بسیاری در کشور به امر مداحی و ذاکری میپردازند از تکثر مجموعهها گله ندارم و به نظرم این تکثر زیانبار نیست؛ اما اگر یک مرکز بزرگ هوشمند وجود داشته باشد که بتواند سهم هر کدام از این مجموعهها را در این جریان مشخص یا از توانشان استفادة درست کند، مفید خواهد بود. گاهی این مجموعهها ناهمساز هستند و سنخ کارشان و نوع محتوایی که عرضه میکنند، ضعیف است؛ مثلاً همة این نهادها کلاس برگزار میکنند، دانشکده دارند؛ اما وقتی منابع آنها را مطالعه میکنیم متوجه میشویم که بسیار ضعیف و سطحی انتخاب شدهاند و نظام و روش روشن و مشخصی ندارند؛ بنابراین متولی و متولیان باید کاملاً مشخص شوند.
مسئله دوم اینکه باید عرصهها و ساحتها مشخص شوند تا بدانیم کدام عرصهها و ساحتها را پیشروی خود داریم؛ مثلاً از مقولههایی مانند سفرهای زیارتی، مراسم محرم و محافل زنانه غفلت کردهایم. کثرت محافل زنانه کمتر از محافل مردانه نیست؛ ولی هیچ کس به آن نمیاندیشد.
مسئله سوم شناخت ظرفیتهای انسانی است. در عرصة سیاستگذاری باید ظرفیتهای انسانی و محتوایی مشخص شوند. امروز تصویر روشنی از داشتهها و نداشتههایمان نداریم؛ مثلاً در عرصة کودک و نوجوان کار جدی صورت نگرفته است. شناخت ظرفیتها در تعیین اولویتها کارایی خواهند داشت تا حفرهها را به خوبی بشناسیم؛ اگر وضعیت را به درستی تبیین کنیم، میدانیم در کدام زمینهها ورود کنیم. برخی زمینهها فربه و برخی بسیار لاغر و ضعیف ماندهاند.
مسئله چهارم در عرصة سیاستگذاری، وجود نهاد یا مجموعهای برای رسیدگی و داوری است. هر شغلی و حرفهای حتی برای روحانیت دادگاه ویژة روحانیت وجود دارد؛ ولی هیچ کس و هیچ کجا به وضعیت مداحان رسیدگی نمیکند و به آنها تذکر نمیدهد و رفتار آنها را اصلاح نمیکند؛ مثلاً به او بگوید روضهای که خواندی مستند نیست یا حتی جایی نیست که به آنها مجوز دهد. مقام معظم رهبری در سخنان خود به این موضوع اشاره کردند و آن اینکه یک مرکز هوشمند و دقیق و کارآزمودهای باشد که کار مداحان را بررسی و داوری کند و به آنها اجازه ندهد و مانع شود. امروز گاهی حتی یک روحانی را خلع لباس میکنند؛ اما دربارة مداحان هیچ مرجعی وجود ندارد. برخی مداحان وارد عرصههایی میشوند و موج ایجاد میکنند؛ ولی کسی در این زمینه به فعالیت آنها رسیدگی نمیکند.
به نظر شما سیاستمدارها باید قدمی به عقب بروند یا جامعة علمی باید مقاومت و هزینه کند و گام اول را بردارد؟
به جای اینکه سیاستمداران یک قدم به عقب بروند سیاستگذاران باید یک قدم جلو بیایند؛ به این معنا که در این زمینه سیاستگذاری کنیم؛ اگر مداحی که اطلاعات یا سپاه با او برخورد میکند، بگوید که نمیدانم چه چیزی را رعایت کنم یا نمیدانم روضة ناروا کدام است؟ باید چه کنیم و چه پاسخی به او بدهیم؟
فرمودید که به یک شورا یا جمعی که قابلیت هوشمندانه برای سیاستگذاری داشته باشد، نیاز داریم آیا به جز شورای عالی انقلاب فرهنگی شورای تخصصیتری در این عرصه وجود دارد با توجه به اینکه آنها به همة مباحث سیاستگذاری فرهنگی نگاه هدایتی دارند و اصلاً برای این کار گماشته شدهاند؟
یکی از مشکلات ما این است که نهادهایی که در حوزة فرهنگی تصمیمگیری میکنند مهندسی فرهنگی نشدهاند؛ یعنی نسبت خود این مجموعهها با یکدیگر معلوم نیست یا حداقل این را در حوزة مداحی به صورت روشن نمیبینیم؛ مثلاً شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد و حوزههای علمیه چه نسبت مشخص و روشنی نسبت به موضوع و مقولة مداحی و ذاکری دارند؟ هیچ اطلاعاتی در اختیار ما نیست یا حداقل ما که در این عرصه کار میکنیم چیزی نمیبینیم؛ اگر سراغ شورای عالی انقلاب فرهنگی برویم و از آنها بپرسیم که شما در حوزة مداحی چه دارید. آنها کاری نکردهاند و چیزی در این زمینه با این وسعت و گسترش ندارند. گاهی یک کسی میگفت که برای سادهترین مقولهها در این مملکت قاعده و قانون و دورههای آموزشی تعریف شده است؛ ولی در این عرصه به این وسعت و گستردگی و تأثیرگذاری ...
مقام معظم رهبری میفرمایند که گاهی یک مجلس مداحی به اندازة 20 سخنرانی اثرگذار است و این جمله مبالغه نیست؛ چون حوزة مداحی و ذاکری بیش از اینکه با اندیشهها پیوند یابد با عواطف ارتباط برقرار میکند؛ یعنی ذاکر یا مداح در ابتدا با قلبها کار میکند و بعد اندیشهها. شما میبینید که اصل این عالم قلب است و خداوند وقتی پیغمبر (ص) را مبعوث میکند، میفرماید که مهم قلب است با قلبها ارتباط برقرار کنید. «واذكروا نعمة الله عليكم إذ كنتم أعداء فألف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته إخوانا».
طبق آمارِ دو سال گذشته بیش از 55 هزار مداح در کشور وجود دارند که بعضی از آنها مداحان فصلی هستند؛ اما مداحانی که در شهرهای مختلف فعالیت میکنند قطعاً از 30 الی 40 هزار نفر کمتر نیستند و شعاع تأثیر آنها بسیار زیاد است. از نظر کمیت زمانی نیز هر قدر از پیروزی انقلاب پیشتر آمدهایم تعداد مداحان بیشتر شده است. روسازی کردهاند، مناسبتسازیهای جدید پشت سر هم اتفاق افتاده است و مکانسازی و شخصیتسازی کردهاند و برای بسیاری زادروز و روز شهادت و مرگ تعیین کردهاند که اصلاً اگر در تمام آثار گذشته مطالعه کنید ردی از آنها نمییابید. نمیخواهم الان به آنها اشاره کنم؛ اما زمان زیادی را در بر گرفته است و دو ماه محرم و صفر نزدیک است و 40 روز ایام فاطمیه است که مقدمات و مؤخراتی دارند در ماه مبارک رمضان شهادت امیرالمؤمنین (ع) قرار دارد و به طور کلی از سور و سوگ مراسم برگزار میکنند؛ چرا کسی برای اینها تکلیفی معلوم نمیکند این نشاندهندة فقدان سیاستگذاری است. این نشان میدهد که به گروهی که اهلیت و شناخت علمی و تجربی دارند، نیاز است. منظورم افراد متفکر که در این زمینه نظر بدهند، نیست؛ بلکه کسانی که با واقعیت مداحی و جامعة مداحان و ذاکران انس و الفت و ارتباط داشته باشند و در این زمینه کار کنند؛ اگر چنین اتفاقی بیفتد تصحیح مسیر اتفاق خواهد افتاد. اعضای این مجموعه میتواند از اعضای نهادهایی مانند حوزة علمیه، سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد، شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... تشکیل شود.
حوزه علمیه و جامعة مداحان در این زمینه چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
حوزههای علمیه حداقل در چهار زمینه میتوانند یاریگر باشند؛
حوزه اول، سیاستگذاری است خوشبختانه صاحبنظران و اندیشهوران و مداحانی در حوزه داریم. میدانیم که امروز عدهای مداحاند و در عین حال روحانیاند یا روحانیاند و در عین حال با همة ابعاد و اضلاع مداحی، ذاکری میکنند؛ یعنی نوحه میخوانند، سینه میزنند، زیارت میخوانند، دعا میخوانند، شعر میخوانند و در همة اینها شرکت دارند؛ بنابراین در حوزة سیاستگذاری همچنان که از مجموعة مداحان استفاده میکنیم باید از توان حوزهها نیز استفاده کنیم.
حوزه دوم، تولید متون است؛ اگر به سمت تولید متن و درسنامه حرکت کنیم حوزة علمیه و دانشگاهها حرف اول را در این زمینه میزنند. اتفاقاً در سخن اخیر مقام معظم رهبری بحث دانشگاهها و دانشجویان مطرح و از آنها برای فعالیت در این زمینه دعوت شده است.
حوزه سوم، حوزة آموزش است. حوزویان میتوانند نقش آموزشی داشته باشند. به نظرم حوزه باید کمکم درس خارج در این حوزه را نیز تدارک ببیند. در آینده نیاز به اجتهاد در قلمروهای مختلف داریم حال چه اشکالی دارد که کسانی مجتهد این حوزه شوند. گاهی بعضی از آقایان در مباحثی نظر میدهند و مردم تصور میکنند که چون او مرجع تقلید است باید در مباحث تاریخی نیز از او سؤال کنند؛ مثلاً سؤال میشود که آیا رقیه در کربلا بوده است یا نه؟ این سؤال اصلاً ربطی به تخصص مجتهد ندارد. مجتهد در حوزة فقه فعالیت کرده است؛ مگر آنکه مستقیماً تاریخ را مطالعه کرده باشد.
کد مطلب: 30715
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/30715/برنامه-ای-همه-سونگر-لازم-سال-فضای-مداحی-حوزه-پژوهش-بکشانیم
آرمان هیأت
https://www.armaneheyat.ir