در شناخت ابعاد زندگی پیامبر(ص) کار جدی انجام ندادیم/ اظهار به دینداری بدون عمل به آن باعث بی اعتمادی در جامعه می شود

شفقنا , 28 آذر 1395 ساعت 10:01

سنگری، عمل نکردن به دین را در عین داشتن ژست دینداری باعث بی اعتمادی جامعه دانست و گفت: گاهی گریز نسل امروز از عبادات ریشه در همین مسایل دارد، می گویند اگر نماز خوان ها این افراد هستند پس من نماز نمی خوانم و اگر کسی که نماز می خواند این رفتارها را دارد نکند نماز آدم ها را اینگونه می کند.


اخلاق از شاخصه های اصلی بعثت پیامبر است و پیامبر تکمیل مکارم اخلاقی را دلیل بعثت خود می داند. پیروی از اخلاق پیامبر  در جامعه به شدت تاکید می شود  اما در این میان هستند افرادی که در عین دعوت به اخلاق نبوی، خود آنگونه که می گویند رفتار نمی کنند. شفقنا این موضوع را با دکتر سنگری استاد دانشگاه به بحث گذاشته است.
دکتر محمد سنگری، استاد دانشگاه و کارشناس مسایل تاریخ در خصوص علل این مساله گفت: یکی از عناصری که زمینه ساز این موضوع می شود این است که اگر فضا به گونه ای فراهم شود که ثروت های انبوه دست افراد برسد و در این به دست آوردن ها چندان حساب و کتاب وجود نداشته باشد باعث می شود اخلاق و آموزه های پیامبر(ص) به فراموشی سپرده شود.
سنگری، عمل نکردن به دین را در عین داشتن ژست دینداری باعث بی اعتمادی جامعه دانست و گفت: گاهی گریز نسل امروز از عبادات ریشه در همین مسایل دارد، می گویند اگر نماز خوان ها این افراد هستند پس من نماز نمی خوانم و اگر کسی که نماز می خواند این رفتارها را دارد نکند نماز آدم ها را اینگونه می کند.
او تصریح کرد: مثلا بچه من وقتی رفتار ناپسند و خلق و خوی زشت مرا می بیند که چقدر در فضای خانه بد برخورد می کنم اما وقتی اذان شد نماز هم می خوانم او بین این نماز و اخلاق زشت من جمع می بندد و می گوید شاید نماز محصول این اخلاق زشت است، پس به نماز بی توجه می شود. در ادامه متن گفت وگو با دکتر سنگری را می خوانیم:



* هیچ پیامبری سواره نبوده و امتش پیاده و حضرت محمد نمود تمام و کمال این موضوع است که همانند مردم زندگی می کرد و خود را تافته جدابافته از جامعه نمی دید و امتیازاتی خاص برای خود قائل نبود. در این ۱۴۰۰ سال چه اتفاقی می افتد که پیروان آن پیامبران نگاهی متفاوت پیدا می کنند و وقتی در قدرت و مسوولیت قرار می گیرند، بعضا نوعی اشرافی گری را برای خود محق می دانند و با امتیازاتی ویژه از جامعه و متن مردم فاصله میگیرند؟ چنین تغییر رفتاری متاثر از برداشت ها و تفاسیر غلط از رفتار پیامبر است؟
سنگری: همانطور که اشاره کردید خداوند در قرآن، پیامبر(ص) را به عنوان اسوه به ما معرفی کرده است یعنی سرمشق زیباترین، بهترین، پویاترین و تاثیرگذارترین زندگی را می توانیم با توجه به نوع منش، روش و زندگی پیامبر(ص) به دست بیاوریم. پیامبر بسیار ساده زیست بود و بسیار کم هزینه می کرد اما بازده زندگی اش بسیار بالا بود. بازدهش زیاد و مصرفش بسیار کم بود”. اما در پاسخ به این سوال که چطور می شود انسان ها هر چند هم که تبلیغ کننده زندگی پیامبر باشند از آموزه های او فاصله بگیرند باید گفت یکی از عناصری که زمینه ساز این موضوع می شود این است که اگر فضا به گونه ای فراهم شود که ثروت های انبوه دست افراد برسد و در این به دست آوردن ها چندان حساب و کتاب وجود نداشته باشد باعث می شود اخلاق و آموزه های پیامبر به فراموشی سپرده شود.

* چه اتفاقی می افتد که ثروت بی حساب و کتاب باعث دوری از خلقیات پیامبر(ص) می شود؟
سنگری: خدا در قرآن فرموده است “ إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی. ” افراد اگر خودشان را بی نیاز ببینند و دستشان پر شود سر  به طغیان بر می دارند و طاغوت می شوند. کم کم همان هایی که روزی مقابل کاخ نشینی بودند اینک خودشان کاخ نشین می شوند، همان هایی که روزی در مقابل زر اندوی موضع می گرفتند خودشان الان زر اندوز می شوند یا به تعبیر طنزِ یکی از دوستان شاعر، ابو زر یعنی پول پرست می شوند. پس یک مساله این است که ما دچار نوعی هرج و مرج، نابسامانی، بی قاعدگی و بی قانونی در حوزه اقتصاد و توزیع ثروت شده ایم. بحثی که امروز هم دچار آن هستیم و به عنوان حقوق های نجومی از آن یاد می شود. بنابراین اگر کسی کمی به اعماق و ژرفا سفر کند می بیند که بخشی از این مسایل ناشی از این است که ثروت های بی حساب و کتاب دست افراد افتاده است بنابراین ثروت می تواند انسان را از مسیر اصلی دور کند.

نکته دوم قدرت است. قدرت بسیار خطرناک است. به تعبیر امام خمینی( ره) “اگر روزی کسی در خودش به حکومت اسلامی نرسیده باشد وای اگر حکومت دستش بیفتد”. امام علی(ع) می فرماید “الولایات مضامیر الرجال” ولایت و قدرت آزمون های انسان هاست و انسان های بسیاری در این موقعیت می بازند پس وقتی قدرت فراوان و قدرتی که ضابطه مند نباشد در اختیار افراد باشد و انسان هم با خودش خوب کار نکرده باشد در نهایت دچار لغزش می شود.

مساله سوم که شاید به گونه ای زبان قرآن باشد بحث نسیان است که نقطه مقابل آن ذکر است یعنی آدم فراموش کند که بوده است، مردم در چه موقعیتی هستند، از رنج های مردم فاصله بگیرد، غم و رنج و مشکلات مردم را حس نکند، آرام آرام فقط خود و این فضا را می بیند و آرام آرام برای خودش توجیه می کند که در نهایت زمینه ساز سقوط او می شود. شاید اصلی ترین دلایلی که بتوان برای این انحراف ها مطرح کرد همین نکته و مساله است. پیامبر(ص) دایم یاران خود را به این سه مساله توجه می داد و انزار می داد که مبادا یک وقت در دام این دست مسایل بیفتید، مبادا ثروت شما را دچار غفلت کند، مبادا قدرت باعث شود سر به طغیان بردارید و مبادا غفلت زمینه ساز این شود که یادتان برود که بودید و چه بودید. خدا در قرآن هم دایمأ این مساله را به یاد پیامبر(ص) می آورد یعنی خدا در سوره “ضحی” به پیامبر(ص) می فرماید” الم یجدک یتیما فـاوی ” یادت می آید که بودی تو آن کودک یتیم بودی” و وجدکعائلا فاغنا ” هیچ نداشتی  و بعد به قدرت، ثروت و موقعیت رسیدی” یعنی خداوند یاد آوری می کند تا انسان دچار غفلت نشود.  گاهی برخی از بزرگان، گذشته های خودشان را پیش روی خودشان داشتند تا یادشان باشد چه کسی بودند. “من آن لباس چوپانی خودم را در خانه آویزان کردم تا جلو چشمم باشد یادم باشد من همان بودم و تصور نکنم کسی دیگری هستم. یعنی یاد گذشته ها زمینه غرور و خود بزرگ بینی را از انسان می گیرد.


*ما همواره از تریبون های مختلف می شنویم که پیامبر اسلام برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شدند و همواره دعوت به اخلاق اسلامی در صدر سخنان سخنرانان است اما هیچگاه این اخلاق اسلامی به درستی برای مردم تشریح نمی شود و به نظر می رسد جنبه شعاری یافته و بعضا همان سخنران در حال دعوت به رعایت اخلاق، بی اخلاقی می کند و به دیگری اتهام می زند. در چنین شرایطی که گاهی سخن گفتن از اخلاق به کالای سیاسی تبدیل می شود، چگونه می توان اخلاقی بود و اخلاقی زندگی کرد؟
سنگری: سوال دو وجه و جنبه دارد یکی بُعد وجودی پیامبر(ص) است که می فرماید” انی بعثت لاتم بمکارم الاخلاق”” من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را به کمال برسانم” و خداوند هم در رابطه با پیامبر(ص) می فرماید “انک لعلی خلق العظیم” تو دارای اخلاق بزرگ بودی”. یکی از روش هایی که ما بتوانیم این اخلاق را مطرح کنیم همین شیوه مستقیم و طرح کردن آن و خواندن آیات است که در جای خود خوب ولی بسیار ناقص است. امروز باید زبان دیگری را انتخاب کنیم. در این لحظه که ۳۷ سال از انقلاب گذشته است به گمان من باید ۸- ۷ فیلم خوب در مورد پیغمبر(ص) داشتیم اما چند کار هنری ارایه کردیم! امروز باید از زبان هنر استفاده و از همین ظرفیت های نو بهره گیری کنیم و به تعبیری که در حوزه روایاتمان هم داریم زبان زمان را بشناسیم و بر اساس آن عمل کنیم. واقعا بعد از فیلم معروف محمد رسول الله کدام کار در اندازه این فیلم تولید شد. تولیدی مثل فیلم آقای مجیدی کار خوبی است هر چند واقعا این کار بُعد دیگری از زندگی پیامبر(ص) را طرح نمی کند و بیشتر ما در این فیلم وجه مسیحی پیامبر را می توانیم بیابیم تا بعد زندگی پیامبر. بسیاری از مسایل حتی در دوران کودکی پیامبر(ص) وجود دارد که تکیه گاه آن در این فیلم می تواند نوجوانی و جوانی پیامبر باشد. باید از ابزارهای هنر و ابزارهای امروزی بهره گیری کنیم. ظرفیتی مثل تئاتر، تلوزیون و ادبیات داستانی اما چقدر از آنها استفاده کردیم! یعنی الان اگر قرار باشد با زبان هنری و ادبی مثل شعر، نثر، و ادبیات داستانی پیامبر را مطرح کرده باشند شما چند کتاب می توانید معرفی کنید! کارهایی در این زمینه انجام می شود و جشنواره خاتم اقدامات خوبی انجام داده است که ادبیات داستانی کوتاه را برای پیامبر مطرح و از دیگران دعوت می کند که در این زمینه فعالیت کنند اما واقعیت این است که ما در باب شناخت ابعاد زندگی پیامبر(ص) کار جدی انجام ندادیم.

نکته بعدی این است که مخاطب های نسل امروز باید از ظرفیت هایی که رسمی تر هستند هم بهره گیری و استفاده کنند. در کتاب های درسی و دانشگاهی ما تصویر مناسب و هنرمندانه از پیامبر(ص) کمتر مطرح شده است. شاید این مساله من برای شما پذیرفتنی نباشد اما من می گویم ای کاش برای خودش شخص پیامبر یک رشته تحصیلی اختصاص می دادیم. درباره شخصیت های بزرگ علمی غرب کتاب های زیادی نوشته اند و کار کردند اما ما برای پیامبر(ص) خود چه کردیم؟ واقعا ارزش ندارد که یک چهره تخصصی سیره شناسی پیامبر به عنوان یک موضوع در فضاهای دانشگاهی ما باشد و به آن بپردازیم. “طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد “. باید از همه امکانات و ظرفیت های مثبت و همخوان با فضاهای ارزشی اعتقادی خودمان بهره  گیری کنیم تا چهره پیامبر(ص) را بهتر بشناسانیم.


*اگر پیامبر را به عنوان اسوه اخلاق در نظر بگیریم، ایشان در جامعه امروز ایران که بعضا شعارزدگی هر امر اخلاقی را به کاریکاتوری از خود تبدیل کرده است، چگونه اخلاق را احیا می کردند و پیروان ایشان امروز چه وظیفه ای دارند و برای احیای اخلاق اسلامی مدنظر پیامبر از کجا باید شروع کنند؟
سنگری: اولین راه این است که خودمان تجسم اخلاق باشیم همانطور که پیامبر اینگونه بود. پیامبر در همه مسایل اول خودش پیشگام بود. همه ما شنیده ایم که وقتی کودکی را به خاطر زیاد خوردن خرما نزد پیامبر آوردند تا او را نصیحت کند که کمتر خرما بخورد چون پیامبر خودش آن روز خرما خورده بود پس گفت کودک را فردا بیاورید تا نصیحت کنم چون خودم امروز خرما خوردم. پس اول خود آنهایی که تبیین کننده، مطرح کننده و مبلغ رفتار اخلاقی هستند باید کاملا نماینده این ویژگی ها و ارزش ها باشند. امروز آنقدر امکانات رسانه ای زیاد شده است که به راحتی می توان در زندگی ها سرکشی کنیم و کسی نمی تواند به راحتی خودش را پنهان کند و امروز امکان پنهان کردن بسیار دشوار شده است. پس اگر مبلغان آنچنان که می گویند نباشد خود این کار ضد تبلیغ است.

نکته بعدی این است که در مجموعه نظام تجلی رفتار پیامبرانه را ببینیم. یعنی نه تنها افراد بلکه وقتی کسی به ساخت و بافت اداری، نهادها، نظام ها و سازمان ها نگاه می کند احساس کند با آنچه که روش و سیرت پیامبر(ص) بوده نزدیک است و اگر فاصله داشته باشد هیچ ارزشی ندارد. مردم برای پیامبر(ص) الویت داشتند اما آیا در زندگی ما مردم در الویت هستند یا خودمان! یا پیامبر در برخورد با دشمن چطور بود و آیا ما در برخورد دشمن همان سیرت پیامبر را داریم! اینها سوالات جدی پیش روی ماست خصوصا وقتی صحبت از اخلاق می شود دقت شود منظور از اخلاق، رفتارهای فردی نیست بلکه در حوزه سیاست، رفتارهای فرهنگی، دانش و پزشکی هم اخلاق وجود دارد. آیا در این عرصه ها، اخلاق پا به پای رفتارهای ما حرکت می کند یا نه! پس تلقی اینکه اخلاق را صرفا فردی بدانیم غلط است. ما باید اخلاق سیاسی، علمی، پزشکی مهندسی و … را رعایت کنیم. اما اگر کسی نظام مهندسی ما را نگاه کند می بیند چقدر ضد اخلاق است دروغ و فریب و چپاول و… وجود دارد که همه ضد پیامبر(ص) عمل می شود. به عبارت دیگر نباید اجزا و ابعاد حکومت بی نشان از رفتار پیغمبر(ص) باشد.

نکته سوم طرح هنرمندانه اخلاق پیامبر در جامعه است یعنی اگر در این ابعاد درنگ و دقت بیشتر داشته باشیم به اخلاق و اسوه بودن پیامبر نزدیک تر می شویم.


*بر اساس نظرسنجی های انجام شده، اعتماد بین مردم ایران به شدت کاهش یافته است، از آنجایی که مبنای زندگی اجتماعی اعتماد است فکر می کنید این مساله چقدر می تواند در افول اخلاق در جامعه موثر باشد و آیا با مبنا قرار دادن آموزه های پیامبر اسلام می توان جامعه را به سوی افزایش اعتماد پیش برد؟
سنگری: حضرت امام به این نکته اشاره کرده و از این روایات استفاده کردند که” اذا فسد العالم فسد العالم” اگر واقعا ما بد شدیم  دیگر همه چیز خراب می شود. پس اگر مردم اعتمادشان را از ما گرفتند نسبت به دین بی اعتماد می شوند. مثلا بچه من وقتی رفتار ناپسند و خلق و خوی زشت مرا می بیند که چقدر در فضای خانه بد برخورد می کنم اما وقتی اذان شد نماز هم می خوانم او بین این نماز و اخلاق زشت من جمع می بندد و می گوید شاید نماز محصول این اخلاق زشت است. پس به نماز بی توجه می شود. گاهی گریز نسل امروز از عبادات ریشه در همین مسایل دارد، می گویند اگر نماز خوان ها این افراد هستند پس من نماز نمی خوانم و اگر کسی که نماز می خواند این رفتارها را دارد نکند نماز آدم ها را اینگونه می کند. یعنی هر کس اهل دین بود به اندازه ای که بیشتر دیندار باشد بیشتر هم فریب دادن می داند. بنابراین جوانان نسبت به دین بی اعتماد خواهند شد. پس اگر ما به دین عمل نکنیم اما ژست دینداری بگیریم اعتماد از بین می رود. معمولا اینگونه است که قیافه دینداری می گیریم و نمودهای دین داری را در خود نشان می دهیم اما وقتی کسی اعماق وجود ما را نگاه کند به قول شاعر” ظاهرت، چون گور کافر پر حلل. وز درون، قهر خدا عز و جل. ” بیرون خیلی زیبا و آراسته اما درون آلوده است که در نهایت اعتمادشان را به دین و ارزش های دینی از دست خواهند داد.

* در زمان پیامبر ایشان چطور اخلاق را بین مردم ترویج می کردند؟ چگونه می توانیم از ایشان الگوبرداری کنیم؟
سنگری: پیامبر معمولا اول خودش آنگونه بود که طرح می کرد یعنی هر چه را که می گفت خودش آنگونه بود. مثلا اگر می گفت رعوف باشید خودش بالمومنین رئوف و رحیم بود. خودش مظهر رحمت بود یا به زبان قرآن رحمت اللعالمین بود اگر می گفت دروغ نگویید هیچ کس از زبان پیامبر دروغ نمی شنید، اگر می گفت در امانات خود وفا کنید و امانت ها را برگردانید خودش امانت ها را به همه بر می گرداند، اگر می گفت ستم نکنید خودش در حق کسی ظلم نمی کرد، اگر می گفت عفو کنید خودش بیشتر از همه عفو می کرد. پس خودش تجلی همان صفات خوبی بود که می گفت.

نکته دوم این بود که اخلاق را در زیباترین شکل بیان می کرد مثلا وقتی می خواست در مسجد مساله ای را مطرح کند گاهی فضای هیجانی ایجاد می کرد. مثلا می گفت نماز تمام شده و کسی از مسجد بیرون نرود خودش بلند می شد و در مسجد را می گرفت و می گفت از مسجد بیرون نروید و به این سخن من گوش دهید. شاید اگر مساله را بین دو نماز مطرح می کرد آنقدر تاثیرگذار نبود اما وقتی فضای هیجانی ایجاد می کرد و در را می گرفت و می فرمود با یکدیگر صادق باشید این سخن در گوشه ذهن مردم می ماند.
مساله بعد این است که پیامبر خودش همه چیز را نمی گفت و از ظرفیت های دیگر بهره گیری و استفاده می کرد. یارانی را پرورش می داد تا آنها مسایل را بیان کنند و اتفاقا زیباترین، خوش بیان ترین و آراسته ترین افراد را انتخاب می کرد تا طرح مسایل اخلاقی را بیان کنند یعنی زشت رو، زشت خو و زشت گو نباشند و معمولا جوانان را برای این کار انتخاب می کرد مثلا اولین امام جمعه تاریخ اسلام ۱۸ سال بیشتر نداشت یعنی مصعب بن امیر را انتخاب کرد که در مدینه نماز بگذارد و مردم را به نماز دعوت کند و نماز جمعه بر پا کند. پیامبر از ظرفیت های جوان بهره گیری می کرد از بیان جوانان با ظاهر مناسب بهره گیری می کرد تا حق جایگاه خودش را بهتر پیدا کند.
 
انتهای پیام/


کد مطلب: 31138

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/31138/شناخت-ابعاد-زندگی-پیامبر-ص-کار-جدی-انجام-ندادیم-اظهار-دینداری-بدون-عمل-باعث-بی-اعتمادی-جامعه-می-شود

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir