ادبیات فارسی در قرن هفتم به قله رسید و آن هم ظهور حافظ و سعدی بود. با دوستان به این نتیجه رسیدیم که شاید تصنیف نیز در قرن چهاردهم به قله برسد. چرا ما این قله را نسازیم؟
سید علی صالحی/ دعبل: محمد صمیمی را هیئتی ها خوب میشناسند. شاعر و تصنیف سازی که اکثر کارهایش را حاج محمود کریمی خوانده است و خیلی ها هم بدون اینکه او را بشناسند شعرها و نوحههایش را زمزمه میکنند.
صمیمی چند سال قبل حلقه شعری ریان را تشکیل داد تا بتواند مسیر تصنیف سازی برای مداحان را سهلتر کند و استعدادهای جوان را پرورش دهد. او و جمعی از همراهانش را به بنیاد دعبل دعوت کردیم تا ضمن گفت وگو درباره حلقه ریان به بررسی وضعیت نوحه سرایی هم بپردازیم؛
خوب است ابتدا درباره حلقة ریان توضیحاتی بدهید و اینکه این مجموعه از چه زمانی و با چه اهدافی آغاز به کار کرد؟
صمیمی: در سالهای 88 الی 89 کار تشکلی باب شده بود و بسیاری به ضرورت آن پی برده بودند؛ بنابراین من به همراه دوستانم با هدف کار اثربخش، مجموعهای به نام «معلی» را تأسیس کردیم. این مجموعه با هدف تبلیغ معارف اهل بیت (ع) در بخشهای مختلفی از جمله هیئت، محصولات فرهنگی و شعر ایجاد شد. سال 92 تصمیم گرفتیم جلسات شعری برگزار و دانستههایمان را به دوستان منتقل کنیم. پس از 10 الی 12 جلسه این کار به سیستم تبدیل شد و حلقة ریّان در سال 93 شکل گرفت.
ریّان در لغت به معنای «سیراب» و مخالف عطشان است و به یک شخصیت تاریخی به نام «ریان بن شبیب» از اصحاب حضرت رضا (ع) اشاره دارد و مخاطب روایت معتبر «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ» ریان است. تا قبل از حلقة ریان از عنوان حلقه برای جلسات شعری استفاده نمیشد؛ بنابراین اولین حلقة شعری، حلقة ریان است. از همان ابتدا بنا بر کار آموزشی بود به همین دلیل تصمیم گرفتیم حرکت قوی باشد؛ کادر خوبی ایجاد شد و دوستان کار جهادی کردند.
چرا شعر و تصنیف؟
صمیمی: اگر با دید باز و به دور از تعصب نگاه کنم باید بگویم که آنچه امروز به آن شعر آیینی میگویند بسیار عقبتر از استانداردهای ادبیات ماست. ادبیات فارسی، شناسنامة ایران است؛ به تعبیر دیگر برخی ملتها و کشورهای جهان چیزی برای عرضه دارند و تعدادی از آنها نیز چیزی برای عرضه ندارند؛ مثلاً ایران را به خیام، مولوی، حافظ، فردوسی و ... میشناسند نه به صنعت ماشین یا حتی تعزیه. بنابراین مزیت نسبی فرهنگ ما، ادبیات است.
ادبیات ایران در کنار ادبیات روسیه و آمریکای لاتین بسیار قوی است؛ اما باید بپذیریم که ادبیات آیینی امروز ایران عقبتر از استانداردهای جهانی است. در ایران به نوحه، زمینه و ... تصنیف میگویند؛ یعنی شعری که باید با آهنگ خوانده و سروده شود این رشته در وضعیت فوقالعاده هولناک و اسفناکی قرار دارد؛ چون هر چه خوانده میشود مردم استقبال میکنند؛ بنابراین دیگر کار قوی تولید نمیشود. این مسئله نشان میدهد در یک فرصت تاریخی قرار داریم؛ از این جهت هولناک و ترسناک است که امکان دارد این فرصت را از دست بدهیم و مردم به هر قیمتی همه چیز را نخرند. وقت آن است که کار خوب تولید شود.
نکتة دیگر اینکه ادبیات فارسی در قرن هفتم به قله رسید و آن هم ظهور حافظ و سعدی بود. با دوستان به این نتیجه رسیدیم که شاید تصنیف نیز در قرن چهاردهم به قله برسد. چرا ما این قله را نسازیم؟ نمیتوان گفت تصانیفی که برای اهل بیت (ع) ساخته میشوند از سرودها، شورها، واحدها و سبکهای جدید در فلان دوره در قله بودهاند. مرحوم ناظم، نوآوری های بسیاری داشت یا مرحوم شاهحسین کارش خوب بود؛ ولی نمیتوان انوری را با حافظ مقایسه کرد. انوری خوب است؛ ولی حافظ چیز دیگری است. حافظ قلة شعر فارسی است.
در مورد تصنیف کار سیستمی صورت نگرفته است. تصمیم گرفتیم آن قله را در قرن چهاردهم ایجاد کنیم. شاید بتوان از میان این دوستان حافظ و سعدی برای نوحه تولید کرد.
آنچه بیان کردید باید بروز داشته باشد؛ مثلاً چه کسی حافظ یا مولوی را پیدا و ماندگار کرد؟ یا چه کسی تحقیق و تفحص کرد؟ مثلاً در کتاب آقای امینفروغی آمده است که شخصی نوحههای قدیم تهران را بازخوانی، استخراج و نتنگاری کرده است و شما بسیاری از این نوحهها را برای نسل جدید و جوان بروزرسانی میکنید و آنها نیز برای نسل بعد. این کار بسیار پیچیده ایست.
صمیمی: به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه متأسفانه در طول تاریخ هر کس به جز درویشخان (اولین تصنیفسرا) کار تصنیف و نوحه انجام داده در هر دو بعدِ موسیقی و شعر، ذوقی عمل کرده است؛ به تعبیر دیگر کسانی که نوحهسرا بودند شاعر قوی نبودند و موسیقی نمیدانستند. آنها موسیقی و شعر را با یکدیگر ترکیب و نوحه میساختند.
در حلقة ریان نسل تصنیفسرا تربیت میکنیم. من ناظم جلسات هستم و دوستان دانشهای مختلف را به جلسات میآورند و با یکدیگر تجمیع و همافزایی میکنند تا خروجی مناسبی داشته باشیم.
معادل حلقة ریان در فلسفه «باغ اپیکور» است. اپیکور، فیلسوف یونانی است که عقایدش نسبت به الهههای یونان، کفرآمیز بود. او به خرد توجه داشت و به همه توصیه میکرد که به باغ او بیایند و داشتههای خود را در اختیار همگان قرار دهند. در حلقة ریان نیز اتفاقی همچون باغ اپیکور میافتد و شاید همین علت، دلیل ماندگاری او باشد.
ما قصد داریم نسل تصنیفسرا و شاعر تربیت کنیم؛ به تعبیر دیگر تصنیفسرایانی که شعر و موسیقی بدانند و هیئتی باشند. امروز کسانی هستند که موسیقی و شعر میدانند؛ ولی هیئتی نیستند. ما قصد داریم مکتشفان فروتن این راه باشیم و این راه را برای بچه هیئتیها و کسانی که جنس معارف و شعر و موسیقی را میشناسند باز کنیم تا نوحههایی تولید کنند که با نوحههای فاجعة امروز فاصله داشته باشند.
آقای تهرانی میدانیم که شما مدیر اجرایی حلقه ریان هستید کمی از فعالیتهای خوتان بگویید.
اخیراً نهمین دورة حلقة ادبی ریان به پایان رسید. این دورهها با فاصلههای زمانی متفاوتی برگزار میشوند و به یکدیگر متصل نیستند. این 9 دوره بنا به شرایط و زمانهای مختلف برگزار شدند و هر دوره 10 الی 12 جلسه است و در کنار این 12 جلسه بخشهای دیگری نیز همراه میشود.
شرکتکنندگان در این دورهها سطوح مختلفی دارند؛ مثلاً من مبتندی هستم و فرد دیگری شعر میداند و فرد دیگری با مداحی آشناست و فرد دیگری موسیقی میداند؛ بنابراین کمک دورههایی همراه این دورهها همچون دورههای مقدماتی ادبیات برگزار میشود تا مفاهیم اولیه همچون آشنایی با صنایع، تاریخ ادبیات و ... ارائه شوند. این دورهها مختصر و مفید هستند. در دورههای گذشته تاریخ اسلام تدریس یا از اساتید مختلفی در این حوزه یا در حوزة ادبیات دعوت میشد و دوره را پربارتر میکرد؛ البته نظر شخصی من این است که سطوح مختلف، قوت کار است.
در این دوره چند نفر شرکتکننده حضور داشتند؟
تهرانی: در ثبتنام اولیه حدود 130 نفر حضور داشتند؛ البته این 130 نفر شامل دورههای قبل و این دوره هستند و بخشی از آنها جدید هستند. سطوح مختلف شرکتکنندگان به جلسه کمک میکند تا ادبیاتی داشته باشیم که سیستم را برای همة افراد در سطوح مختلف تنظیم کند.
نگاه اولیة حلقة ادبی ریان فقط آموزش به شرکتکنندگان در این دورهها نیست به همین دلیل چند دوره است که از طریق فضای مجازی کسانی در این کلاسها شرکت میکنند؛ مثلاً خانم کرمانی از کسانی هستند که از طریق فضای مجازی با ما همراه شدند و اتفاقاً نخبگانی در این ساحت داشتیم. اصلاً تصور نمیکردیم کسی که آنلاین در کلاس شرکت میکند اینقدر به کلاس و جلسه کمک کند و خود نیز بهره ببرد.
آقای صمیمی در هر جلسه حدود یک ساعت مواردی را که برای کلاس مدون شده است توضیح میدهند و شرکتکنندگان نیز حدود یک ساعت به شعرخوانی و نقد شعر میپردازند. شعرخوانی و نقد شعر بخش جدی آموزش محسوب میشود. در این جلسات مباحثه صورت میگیرد؛ چون شرکتکنندگان سطوح و سلیقههای متفاوتی دارند؛ بنابراین وقتی شعر یا نوحه یا تصنیفی خوانده میشود نقطه نظرات خود را بیان میکنند و گاهی آقای صمیمی آنها را توضیح میدهند.
پیشکسوتها می پرسند که مگر خانمها هم نوحه میگویند؛ چه اندیشهای به تصنیفگویی خواهران در حلقة ریان منجر شد؟
صمیمی: پاسخ این سؤال در بین خودمان چند جلسهای طول کشید.
تهرانی: به عنوان شاگرد این جلسات و دورهها باید بگویم که حلقة ادبی ریان در بسیاری از موارد آزمون و خطا کرده است تا از چگونگی مسیر آگاهی یابد؛ چون همانطور که آقای صمیمی اشاره کردند بسیاری از مسیرها طی نشدهاند و ما از درستی و غلطی آنها اطلاعی نداریم؛ بنابراین نمیتوان در مورد بخشهای مختلف آن پیشداوری کرد.
شاید آغاز حضور خواهران با همین نگاهی باشد که شما فرمودید؛ ولی امروز متوجه شدیم که در برخی نقاط باید تلاش بسیاری کنیم تا به این مسیر برسیم. ما چندین جلسه در این مورد بحث و گفتوگو کردیم. به نظرم ما امروز در کنار خواهران به یک لطافت نگاهی دست یافتهایم.
صمیمی: سفر ما اکتشافی است و هیچ کس قبلاً این مسیر را طی نکرده و این مسیر جدید است. نکتهای را سرلوحة کار خود قرار دادیم و آن اینکه نوحه یا تصنیف، شعر درجة دو نیست؛ اگر کسی قصد دارد نوحه یا تصنیف بگوید باید در ابتدا کاملاً شاعر باشد و در کنار آن موسیقی بداند تا بتواند تصنیف بگوید؛ به تعبیر دیگر آن کس که تصنیف خوب میگوید؛ حتماً شاعر خوبی هم هست؛ ولی بسیاری چنین تفکری ندارند و معتقدند؛ کسی که نوحه میگوید، شاعر نیست.
شعر محدودیتی ندارد؛ بنابراین از آنها میخواهیم که در ابتدا با قدرت، شاعر شوند. شاعر شدن در همة انجمنها وجود دارد؛ بنابراین تا به اینجا همة خواهران میتوانند پابهپای ما پیش آیند از جایی که به مسیر تصنیفگویی میرسیم لزوم حضور خواهران در مجالس زنانه مطرح میشود؛ چون مردان مجاز نیستند داخل مجالس زنانه شوند.
نوحهای را که یک زن میخواند هیچگاه یک مرد نمیتواند بخواند. محدودیتهای شرعی در ارائه وجود دارد که آقای تهرانی و سرکار خانم طاهری زوج پرهمت و خوش سلیقة حلقة ریان آن را مرتفع کردند. آنها کارگروه نوحه تشکیل دادند؛ در این کارگروه دو برادر کار موسیقی و دو خواهر نیز کار شعر را انجام میدهند. حال چرا باید گروه باشد؟ در پاسخ به این سؤال باید بگویم که در این مدت به تکنیکی دست یافتیم و آن رفت و آمد میان شعر و موسیقی است؛ به تعبیر دیگر شعر باید روی موسیقی قرار گیرد و موسیقی نیز خود را ترمیم کند.
خانم طاهری شما مدیر بخش خواهران حلقه ریان هستید. درباره ی فعالیت واحد خواهران توضیحاتی بفرمایید؟
طاهری: حضور خواهران در حلقة ادبی ریان اتفاق بسیار خوبی بود. شعرهایی که خوانده شد و ترانهها و شعرهایی که با نگاه زنانه سروده شد؛ حتی آقایان را نیز شگفتزده کرد. افتخار میکنم که عضو کوچکی از این مجموعه هستم و میتوانم برای پیشبرد بهتر کارها کمک کنم.
من شاعر نیستم. زحمت شاعری بر دوش کسانی است که بعضی از آنها از راه دور میآیند. به طور مثال خانم کرمانی از مشهد و از طریق فضای مجازی با این حلقه در ارتباط است و خانم جبهداری از قم میآید.
شاید از درون و بیرون برخوردهایی ناموافق وجود داشته باشد در این مورد چه نظری دارید؟ خودتان را در کجای این مسیر میبینید؟ شما مسئول واحد خواهران هستید و اولین پیکان به سمت شماست.
طاهری: مجموعة خواهران در دورههای قبل با افت و خیز بسیاری مواجه بود و مرتب بالا و پایین میشد؛ چون همراهی دائم، برای بانوان سخت است؛ مثلاً خانم جبهداری روزهای جمعه همراه همسر و فرزندانشان از قم به تهران میآیند تا در جلسات حضور داشته باشند؛ یعنی یک خانواده همکاری میکند تا یک خانم در کلاس حضور داشته باشد که البته همسر ایشان روحانی است که هر هفته از قم با بچههای کوچک به این جلسه میآیند. بعضی از بانوان از سمنان میآمدند تا در جلسات شرکت کنند؛ اما استاد از آنها تقاضا کرد که دیگر نیایند؛ چون راه بسیار طولانی است.
صمیمی: شخصی از بندر امام خمینی (ره) هر هفته میآمد که از ایشان خواهش کردم دیگر نیاید. من فکر میکردم او متمول است و سوار هواپیما میشود؛ اما وقتی از او پرسیدم چگونه به تهران میآید؟ او گفت که کارگر بندر است. چهارشنبهها شب سوار قطار بندر امام خمینی میشود و جمعهها سحر به تهران میآید و در میدان شوش میخوابد و ظهر به جلسه میآید و بعدازظهر همان روز به سمت بندر امام خمینی (ره) حرکت میکند.
تهرانی: ما سعی میکنیم کار ارزشمند را به شکل شبکهای توسعه دهیم. در برگزاری جلسات عرصههای مختلف طرح میشوند که یکی از آنها عرصة جغرافیایی است؛ مثلاً اینکه در شهرستانها هم فعالیت کنیم نه اینکه آن را توسعه دهیم؛ بلکه آن را نیاز میبینیم. نیاز است که شهرستانها در کار دخیل شوند؛ چون آنها هم ظرفیتهای ویژهای دارند که میتوانند به این جریان کمک کنند. در عرصههای مختلف هنری نیز به همین شکل است.
صمیمی: خانم کرمانی برگزیدة هنرجویان حلقه ریان هستند که از سوی بانوان و به عنوان برگزیده در اینجا حضور دارند. ایشان کمتر از دو سال است که شعر میگویند و بیش از یک سال است که در این جلسات حضور دارند.
کرمانی: از خوشبختیهایم این است که در آغاز شعر گفتنم با حلقة ادبی ریان آشنا شدم. من خود را در همة مسائل به ویژه در این مسئله خوشروزی میدانم. به غیر از دید ادبیای که به حلقة ریان داریم این مجموعه یک سبک زندگی است.
چطور به این نتیجه رسیدید؟
کرمانی: ما با یکدیگر زندگی میکنیم. به دستور دوستان در گروه خواهران در مورد همه چیز یک گروه سبک زندگی تشکیل شد. در مورد همه چیز با یکدیگر به همافزایی میرسیم؛ یعنی یک شاعر آیینی در همة ابعاد، چه فرزندداری و چه همسرداری و ... از حلقة ریان درس زندگی میگیرد.
آقای صمیمی ارزیابیتان از کار تا به امروز چگونه است؟
صمیمی: معتقدم تا به امروز کار زیادی صورت نگرفته است. کارهایی که آقای کریمی میخوانند خیلی مورد استقبال واقع میشوند؛ اما مجموعة حلقة ریان و خود آقای کریمی خیلی آنها را قبول ندارند. احتمالاً پنج سال بعد با آموزشهایی که داریم نتایجی حاصل شود. و آنچه مطلوب ماست هنوز شکل نگرفته است.
آقای زاهدی لطفا کمی درباره مسئولیت و فعالیت خودتان در گروه توضیح بدهید.
زاهدی: اگر بچهها مشکلی داشته باشند سعی میکنیم میان خود آن را حل کنیم؛ مثلاً شعر یا تصنیف خواندهاند و ایرادی وجود داشته استاد یا بچههای دیگر به او گوشزد میکنند؛ ولی هنوز به مرحلة بیرون از حلقه نرسیدهایم. البته از فعالیتهای حلقة ادبی ریان دو کتاب منتشر شده است که یکی از آنها با نام «شیدایی منظوم» بیش از 300 صفحه دارد و به دو کنگرة گذشته مربوط میشود. این کتابها نوحه و شعر هستند. من آخرین عضو اضافهشده به مجموعه و بیرونیتر از بقیه هستم. آقای پاکنیا در داخل مجموعه تدریس میکنند و بحث مقدماتی را بر عهده دارند. آقای رشادتی عضو علمی، محسوب میشوند. آقای اسدی از قدیمیهای مجموعه هستند و مقولة فضای مجازی را پیگیری میکنند.
خانمها دهقانی و عاطفی هر دو از شاعران خوب و مشهور هستند که از سمنان میآمدند و برای کاهش میزان حضورشان در تهران به دلیل مسافت زیاد آقای اسدی فضای مجازی را راهاندازی کردند. مراجعهکننده از اهواز و کیش هم داشتیم.
مراجعة مخاطبان از شهرهای دور و نزدیک از یک سو حسن است؛ اما از سوی دیگر بار منفی دارد به تعبیر دیگر چقدر در کشور با فقر امکانات مواجهیم که شخصی از کیش برای پوستن به حقلة ادبی ریان به تهران میآید.
صمیمی: افراد با نیتهای مختلفی به سمت حلقة ادبی ریان میآمدند؛ بعضی از آنها فقط برای اینکه شعرشان را آقای کریمی بخواند، میآمدند. بعضی به دلیل دوستی با من میآمدند؛ اما کسانی که رفتنی بودند، رفتند. بسیاری از مراجعهکنندهها قصد داشتند نوحهسرا شوند بسیاری از آنها برای شعرسرایی آمدند؛ اما به همة آنها روند کار مجموعه را توضیح دادیم و بسیاری از آنها این مجموعه را ترک کردند و آنهایی که ماندند قصد مشهور شدن ندارند؛ بلکه همة آنها دنبال این هستند که یک سبک زندگی درست داشته باشند و کار درست را انجام دهند. شاید به قلة شعر آیینی یا تصنیف آیینی در قرن چهاردهم یا پانزدهم برسیم.
شرایط ورود به حلقة ادبی ریان چیست؟
زاهدی: برای ورود به این مجموعه شرایط خاصی قرار ندادهایم و این سفر از همان ابتدا به گفتة آقای صمیمی اکتشافی است؛ روال خاصی برای این مجموعه وجود ندارد. شعر همراه با تصانیف و همراه با ساختن آن یک شیوة نو و جدیدی است. گاهی جلسات کاری ما ساعت هفت بعدازظهر شروع میشود و شام که میخوریم تا دو صبح جلسه داریم و روال خاصی ندارد.
برای ثبتنام بازة سنی را باز گذاشتیم و از محصل دبیرستان تا شخصی که بیش از 50 سال سن دارد ورودی داریم.
دو نوع انتخاب داریم؛ فراگیری و آزاد. آیا داوطلب قصد دارد یاد بگیرد یا فقط قصد دارد حضور داشته باشد؟ تا قبل از دورة پنجم با توجه به مناسبتهایی همچون حضور آقای کریمی و آقای صمیمی بخش آزاد حاکم بود؛ ولی از دورة پنجم به بعد جذب داوطلبان کیفی شد؛ مراجعهکنندگان متوجه شدند که قرار نیست به جای خاصی متصل شوند؛ مثلاً بعضی آنها معتقد بودند که به حلقة ریان وصل شوند تا با آقای محمود کریمی دیدار کنند؛ اما امروز جمع کیفی شده است و بحث فراگیری آن بیشتر از آزاد است. دوستان هم فراگیری میکنند و هم آنچه خود میدانند به ما انتقال میدهند.
صمیمی: در تکمیل فرمایش آقای زاهدی باید بگویم که فعالیتهای دیگری هم در حال انجام است؛ در ابتدای کار جلسهای غیر از جلسات آقایان اکابر و بزرگان برگزار نمیشد؛ اما امروز جلسات متعددی برگزار میشود.
البته قبل ها جلساتی نیز برگزار می شد اما نمونه های موفق و مستمر به حساب نمی آیند؟ توضیحاتی دارید بفرمائید؟
صمیمی: این جلسات، جدی بود؛ اما اینکه نوحه یاد بدهند یا جلسة شعر آیینی به این معنا برگزار نمیشد؛ مثلاً سازمان تبلیغات یک الی دو دوره کلاس برگزار کرد یا آقای سازگار و آقای مجاهدی و آقای انسانی جلسات اکابر داشتند. به یاد دارم در جلسات آقای میرشکاک سه الی چهار نفر سر کلاس نشسته بودند و وقتی ما اضافه شدیم تعداد آنها به پنج نفر رسید؛ اما امروز تعداد شرکتکنندگان بسیار زیاد است. من چند جلسه در کلاسهای آقای مهدی زنگنه هم شرکت کردم.
معتقدیم همة ما هدف واحدی داریم با اینکه برخی از فعالیتها حتی آنهایی که در مجمع شعرای اهل بیت (ع) انجام میشوند با استانداردهای ما منطبق نیست. گاهی به مجموعههای دیگر یاری میرسانیم؛ چون معتقدیم هدف واحدی داریم.
در این مجموعه استانداردهایی تعریف شده است و معتقدیم که همة دوستان باید به این استانداردها پایبند باشند و به مسائل علمی اهمیت دهند. از طرفی از برندسازی خوشمان نمیآید و قصد چنین کاری نداریم.
بنابراین حلقة ریان، حلقة گمشدهای است.
خانم کرمانی: تیتر خوبی انتخاب کردید. همة ما گمشدهمان را در حلقة ریان پیدا کردیم. من به دلیل وضع مداحیها وارد عرصة شعر شدم؛ چون مهندسی معکوس روی آهنگها انجام میشود یا در مورد مداحیها نظرات خوبی وجود ندارد یا به دلیل فرقهشناسی یا مداحانی که وارد این حوزه میشوند تا به این حیطه آسیب بزنند من را به این نتیجه رساند که به شاعر نیاز داریم؛ بنابراین تصمیم گرفتم وارد عرصة شعر شوم. تصور میکنم خدا حلقة ریان را به دلیل همین نیت، روزیِ من کرد.
در جمعهای ادبی به شعر آیینی به عنوان شعر بدون دانش و در سطح پایینتری از شعر نگاه میشود؛ بنابراین دنبال مجموعهای بودم که همه مثل من باشند؛ یعنی هم سطح علمی و هم ذوق هیئتی داشته باشند؛ بنابراین حلقة ادبی ریان گمشدة من است. شاید به جایی نرسم؛ ولی پلههایی میشوم برای کسانی که بعدها خواهند آمد.
صمیمی: به نظرم خانم کرمانی نابغه هستند. بسیاری از شاعران اگر در سن کودکی به استعداد خود در شعر پی نبردهاند حتماً در سن دبیرستان متوجه آن شدهاند؛ اما خانم کرمانی حدود یک سال و نیم است که وارد این وادی شده و موفق هم هستند.
طاهری: برای همة ما اینطور است. من سالها شعر را کنار گذاشتم؛ چون جایی پیدا نمیکردم که از همة جهات مذهبی، هنری و ... امنیت خاطر داشته باشم. از ویژگیهای آقای صمیمی این است که دانش فوقالعادهای دارند و به همة امور هنری مسلط و بسیار متواضع هستند.
خانمهای شاعره معمولاً شعرشناس هستند و استعداد عجیبی در ابداع تکبیتیهای ناب دارند.
طاهری: تعداد خانمها در ثبتنام بسیار کم است؛ حتی تعداد آنها در جلسات نیز کم است؛ ولی همانهایی که حضور دارند شعرهای بسیار خوبی میگویند و حضور جدی و پررنگی دارند. طلب و نیتی که آنها را در این مسیر قرار داد باعث شد تا حضور خانمها به ویژه در این دوره پررنگتر باشد.
صمیمی: نسبت خانمها و آقایان به لحاظ کمیت بسیار تفاوت دارد؛ ولی به لحاظ کیفیت بهتر هستند. معماری جلسات به این شکل است که خانمها پشت پرده مینشینند و یک میکروفن دارند و آقایان هم طرف دیگر پرده مینشینند و یک میکروفن دارند و ناظم جلسه نیز یک میکروفن دارد. خواهران از آقایان تصویر دارند دوربینهایی از آنها فیلمبرداری میکند و تصویر آنها روی یک پرده نمایش داده میشود تا ارتباط آنها قطع نشود.
کیفیت کار خانمها بسیار بالاست؛ مثلاً در یک جلسه یکی از اشعار خانم کرمانی حدود چهل دقیقه از نظر زیباییشناسی نقد شد. گاهی مسائل را با علم میآموزیم و پیاده میکنیم؛ ولی گاهی تجربه داریم و بدون آنکه بدانیم از آن استفاده میکنیم. خانم کرمانی از این جنس هستند.
آقای صمیمی، بهترین تصنیف یا نوحهای که سرودهاید یا آقای محمود کریمی آن را اجرا کرده است کدام است؟
صمیمی: پاسخ این سؤال بسیار سخت است. بسیاری از نوحهها به صورت مشترک با مشورت آقای کریمی استخراج شدهاند؛ یعنی صفر نوحه متعلق به حاج آقا و یک آن متعلق به من بوده و اصلاً فرمول خاصی نداشته است. فرآیند تولید کاملاً مشترک بوده است. بعضی از اشعار را ایشان سرودهاند و بعضی از اشعار را من سرودهام.
بعضی از تصنیفها تلفیق شدهاند؛ یعنی به بعضی از تصنیفها گوشوارهای اضافه شده تا ریتم آن تندتر شود دربارة آنها توضیح دهید.
صمیمی: در گذشته سبک کاریمان با آقای کریمی اینگونه بود که خلوتی و طوفان فکری ایجاد میشد. ما با همکاری یکدیگر یک سری از ایدهها را مرور میکردیم؛ اما امروز یک اتاق فکر قویای وجود دارد که بسیاری از مسائل در آن در نظر گرفته میشود. برخی معتقدند که بعضی از اشعار به صورت شانسی خوب از آب درمیآیند؛ ولی باید بگویم که اصلاً چنین چیزی ممکن نیست.
برنامة حاج محمود کریمی مخاطبان بسیاری در قارههای مختلف آفریقا، آمریکا، اروپا و آسیا دارد که مستقیماً برنامة ایشان را مشاهده میکنند. مخاطبان بسیاری در ایران برنامة ایشان را مشاهده میکنند. کلیپهایی که در تلگرام منتشر میشد دنبالکنندههای بسیاری داشت. میدانیم که در محرومترین نقاط کشور اینترنت وجود دارد و همه این برنامهها را رصد میکنند و این برای ما افتخار است. اما با این حال همة ما این سطح که در آن قرار داریم، قبول نداریم.
معتقدم هر زمان توانستیم نوحهمان را مقابل سالار عقیلی، لوریس چکناواریان، حسین علیزاده و مجید انتظامی بخوانیم میتوانیم بگوییم که کاری انجام دادهایم؛ ولی الان نمیشود؛ چون از ضعفهایمان آگاهی داریم.
در مورد دو ماجرایی که در کربلا رخ داد صحبت کنید.
سال 83 بود که به بینالحرمین مشرف شدم و صدایی در حرم سیدالشهدا (ع) شنیدم؛ وقتی نزدیکتر شدم نوحة خودم «ای برادر خواهرت زینب رسید» را شنیدم در آن لحظه متوجه شدم باید بقیة عمرم چه کنم و همة سلولهای بدنم به این سمت حرکت کرد.
سال 92 یا 93 بار دیگر به کربلا مشرف شدم. شب جمعه و حرم حضرت ابالفضل (ع) پر از جمعیت بود. سه الی چهار نقطه از حرم نوحهسرایی میکردند و کل حرم تحتالشعاع آن چهار نقطه بود. هر چهار نقطه از حرم نوحههای من خوانده میشد. با خود گفتم، میتوانستم در این لحظه کربلا نباشم؛ ولی هستم و شعرهایم خوانده میشود. حال عجیبی داشتم و از قمر بنی هاشم تشکر کردم و بیرون آمدم. به حرم امام حسین (ع) رفتم و در حرم ایشان نیز دقیقاً همین بساط برپا بود؛ یعنی کل صحن تحتالشعاع مداحی بود و اشعار من خوانده میشد.
سه هفته بعد از این ماجرا مجدداً به کربلا مشرف شدم و در حرم امیرالمؤمنین (ع) مجدداً چنین اتفاقی افتاد و کل صحن ایوان نجف با مداحی که شعر «ای که به دستت گل شیعه سرشته» را میخواند همراه بودند.
درباره ی اینکه چطور به این جایگاه رسیدید توضیح بدهید؟
توضیح اینکه چه کردیم تا به اینجا رسیدیم، شوخی بزرگی است و بدا به حال کسی که خود را وارد این حقارت کند و بگوید چه کرده یا چه نکرده است. شب جمعه در کربلا بودن آرزوی هر ولی خداست این آرزو آرزویی نیست که مثلاً مرحوم بهجت آن را نداشته است. لطفی نسبت به ما صورت گرفت تا شبهای جمعه در کربلا باشیم و نوحههای من خوانده شود. این اتفاقات سبب شد تا به آن استغنا دست یابم.
آیا به نظرتان امروز کار خوب در بازار نیست یا هست و کمیاب است؟
تهرانی: بخش مهم و اثرگذار آن این است مخاطب باید یک دانش اولیه داشته باشد. گاهی این سؤال که چرا مخاطب این موسیقی را گوش میدهد پیش میآید؛ مثلاً فلان موسیقی وارد بازار شده است و طرفدار دارد؛ ولی متأسفانه طرفداران آن نه از موسیقی و نه از هنر و نه از زیبایی چیزی میدانند. حلقة ادبی ریان تلاش دارد تا مخاطبان بدانند شعر چیست. منظورمان این نیست که آنها شعر بسرایند؛ ولی باید شعر بد، متوسط، خوب و عالی را تشخیص دهند تا خود شاعر شوند و شعر و تصنیف بگویند اینها بنای علمی و جدی دارد.
طاهری: برخی از اعضای حلقه شاعر نیستند؛ ولی میآیند که سلیقهشان را ارتقا دهند یا مخاطب و شنوندة خوبی باشند. گاهی از بانوان میخواهم که در بیان نظرات شرکت و نقد کنند؛ آنها میگویند که از شنیدن نقدها لذت میبریم و یاد میگیریم و تمرین میکنیم درست است که نقد نمیکنیم؛ ولی در نهایت به یک مخاطب خوب تبدیل میشویم.
معتقدم باید سلیقة مخاطبان ارتقا یابد هر قدر این سلیقه تربیت شود و مخاطب سلیقة بهتری داشته باشد خوراکدهنده مجبور است که خوراک بهتری ارائه دهد؛ مثلاً مجبور است شاعر بهتری پیدا کند. آنچه موجب شده تا همة ما اینجا جمع شویم لطف خدا و سیدالشهدا و امیرالمؤمنین و اهل بیت (ع) است. بعضی از مداحان گله میکنند که مخاطبان نمیپسندد؛ اما باید پرسید آیا شما اجرا کردید که مخاطبان نپسندیده باشند.
تهرانی: تاکنون چهار الی پنج کنگره برگزار شده است. هر کنگره یک موضوع اصلی و یک بخش ویژه دارند. معمولاً موضوع هر کنگره متناسب با شرایط زمانی انتخاب میشوند؛ مثلاً کنگرة این دوره با موضوع اصلی شهید و موضوع ویژة محمدحسین حدادیان برگزار شد.
تا به امروز روند حلقة ادبی ریان، روند خوبی بوده و بخشهای مختلف آن، آموزنده است. اشعار مختلف با حجم قابل توجهی از سراسر کشور به کنگره میآیند و یک گروه داوری وجود دارد. حاصل کنگرهها هم کتابهای شعر است بعضی از آنها کتابهای بسیار خوبی هستند که باید مدیریت شوند.
صمیمی: بسیاری در کشورهای مختلف اروپایی از جمله اتریش، استکهلم و بروکسل از محصولات ما استفاده میکنند به ویژه برادران افغانستانی که با ما بسیار در ارتباط هستند.البته ما در ارائة محصولاتمان ضعف داریم.
به نظرم حلقة ادبی ریان به این دلیل موفق است که منسوب به جایی نیست و نباید هم باشد.
تهرانی: من در این مدت متوجه شدم که باید به حوزههای مختلف وارد شویم و بیشتر از آنکه به برنامهریزی نیاز داشته باشیم باید به بخشهای مختلف ورود کنیم؛ مثلاً حلقة ادبی ریان به این دلایل باید در بخش سرود فعال باشد. قصدم بزرگ جلوه دادن این مجموعه نیست؛ بلکه متوجه شدهام که اگر بخواهیم کار خوب انجام دهیم و شاعرانگی داشته باشیم باید بدانیم دوربین در شعر یعنی چه یا باید بدانیم فیلمنامه چیست. نه به دلیل ایجاد یک کار جذاب و بامزه بلکه نیاز است که بچههیئتیها و متدینان و کسانی که در این عرصه تلاش و فعالیت میکنند با این مقولهها آشنا باشند؛ چون زبان قوتدار و جدی دنیا اینهاست و ما باید آنها را بدانیم و در کار خود استفاده کنیم.
صمیمی: خانم طاهری فارغالتحصیل فیلمنامهنویسی هستند و در این موضوع تخصص دارند و در آینده «ریان سرود» و «ریان تئاتر» را راهاندازی خواهند کرد. این هنرها در بخش آیینی با نگاه هیئتی احتیاج هستند و میتوانیم از بسیاری از اساتید خواهش کنیم که در این راه ما را یاری کنند.
با رصد هیئات متوجه شدم که با بحران مخاطب به ویژه در هیئات محلی مواجهیم. موج هیئتی ها در حال تغییر ذائقه است. آیا برای این موضوع تدبیری اندیشیدهاید؟
صمیمی: معتقدم پاسخ سؤال در خود سؤال موجود است. این یک تذکر جدی به همة ماست که باید فعالیت بیشتری داشته باشیم. گاهی درگیر آرمانها هستیم و از واقعیات و آنچه در کوچه و بازار رخ میدهد فاصله میگیریم؛ وقتی ادعا میکنیم که میخواهیم موجی در شعر آیینی ایجاد کنیم؛ اما در عین حال هیچ حرکتی صورت نمیگیرد باید تلاش بیشتری کنیم. پاسخ در سؤال مستتر است باید عجله کرد.
به کوه میرویم که نفسی تازه کنیم؛ اما به قله میرویم تا نفس بکشیم. در طول مسیر هم نفسمان را حبس نکردهایم و هر چه به قله نزدیکتر میشویم هوا پاکتر میشود از این دامنه هم باید استفاده کنیم و به قولی خروجی داشته باشیم.
کلام آخر را بیان کنید.
صمیمی: از همة دوستان ممنونم. در خدمت این جمع بودن در عمر ناقصم برای من فرصتی است؛ البته میدانم این فرصت هم مانند همة نعمتها یک روز هست و یک روز نیست. امیدم این نیست که همیشه چنین بساطی وجود داشته باشد و میدانم که چنین بساطی و چنین دوستان پر تلاش و پر انگیزهای همیشه نخواهند بود.
سه صفت را سرلوحة خود قرار دادهام که همة این دوستان آنها را دارند و آن متدین، لوطی و درویش بودن است. آدم متدین برای خدا از همه چیز میگذرد. آدم لوطی برای مردم از خود میگذرد و آدم درویش برای خود از خود میگذرد و تمام این چیزها در این سه صفت جمع است.
سجایای اخلاقی که اولی آن تقوا و دومی آن مروت و سومی آن قناعت است در متدینِ لوطیِ درویش جمع است و این بساط هم همیشگی نخواهد بود.
از خدا ممنونم به دلیل فرصتی که در اختیارم قرار داد. دعایم این است که همیشه از بساطی که هست بهرهمند باشم. ما روی برند حلقة ادبی ریان اصرار نداریم؛ ولی روی این جریان اصرار بسیاری داریم که باید علمی باشد باید هیئتیها از اتهام بیسوادی مبرا شوند حداقل آنهایی که جریانساز هستند. دوست دارم؛ وقتی وارد جمع تخصصی از جمله شعرا و موسیقیدانها میشویم ما را باسوادترینها بدانند.