تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۷ ساعت ۰۷:۲۲
۰
کد مطلب : ۳۵۷۳

ضرورت‌ایجاد مدرسه‌مدح و مرثیه(2)

میزگرد استاد احمد ابراهیمی، علیرضا پورامید و سهیل محمودی
ضرورت‌ایجاد مدرسه‌مدح و مرثیه(2)
به گزارش خیمه، در ساعات انتهایی روز و ابتدایی یک شب آدینه، با استاد ابراهیمی و جناب محمودی دربارۀ وضع موجود حوزۀ مرثیه‌خوانی و مداحی و در یک عبارت (خوانندگی مذهبی) به سخن و صحبت نشستیم.
قسمت اول اين ميزگرد را اينجا بخوانيد.

استاد ابراهیمی:
...در سال های قبل از انقلاب، سید جواد ذبیحی خواننده خوبی بود، اما آن‌چه را که می‌خواند، خودش نمی‌دانست که چه گوشه‌ای است که می‌خواند و بعضی را هم درست نمی‌خواند و اینها در منزل آقای عنقا «شاعر و سرسلسلة دراویش اویسیه» که من می‌رفتم آنجا و با آنها کار می‌کردم تا قبل از انقلاب.

بعد از انقلاب عکسی و فیلمی نشان دادند و گفتند که مدرسه‌ای را به نام شهید اندرزگو باز کرده‌اند؛ وقتی من نگاه کردم، دیدم همان جوان است که قبل از انقلاب نزد من می‌آمد ولی نامش اندرزگو نبود و نام دیگری داشت. همان جوانی که گاهی لباس شیک و گاهی معمولی می‌پوشید.


سهیل محمودی:
ایشان نام‌شان آقای تهرانی بود؟


استاد ابراهیمی: بله، آقای تهرانی.


پورامید: فکر می‌کنید جدا از وظایف اوقاف و ارشاد که فرمودید، باید عمل کنند، شما برای آموزش خوانندگان مذهبی و تعلیم ایشان آمادگی دارید؟


استاد ابراهیمی: حقیقت این که اگر چند تن از آنها بیاییند و حاضر و مصمم باشند که کار آوازی به ویژه آوازهای مغموم و مهجوری که خیلی گریه‌آور است دنبال کنند، تا حدی که می‌دانم همه را به آنان خواهم آموخت.


پورامید: استاد به صداسازی در آواز (مذهبی یا غیر مذهبی) چقدر اعتقاد دارید؟


استاد ابراهیمی: معتقدم صداسازی امروزه بیشتر یک دکان است ولی صداسازی در اصل همان کنترل صداست. (استاد در این‌جا به اجرای گوشة حزن‌آلود و حسرت ناک غزلی با شعر سعدی پرداخت که در 82 سالگی تسلط ایشان بر حنجره و کنترل تارهای صوتی شگفت‌آور بود).

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

این یک قطعه از آواز مذهبی است که می‌توانند فرابگیرند و اجرا نمایند، مثل این گوشه مهجور حداقل 20 تای دیگر هم هست و برای چند سال آنان کفایت می‌کند.


پورامید: اجراها دچار کمبود تنوع است و برای رفع آن چقدر به ملودی‌پردازان و آهنگسازان نیاز داریم؟


استاد ابراهیمی: اگر آهنگ‌سازان قطعاتی بسازند و بتوانند به خواننده‌ها بیاموزند، خیلی خوب می‌شود و با استفاده از سازهای بادی مثل کلارینت (قره‌نی)، فلوت، نی و یا شیپور و ...


پورامید: سازها و اجرا با سازها منظورم نیست بلکه ضعف ملودی‌ها را اشاره می‌کنم. به عنوان مثال دقت کنیم در مراسم عزا و شادی یک ملودی واحد می‌شنویم، با این تفاوت که در هنگام عزا و ماتم، در سرضرب‌ها سینه می‌زنند ولی در هنگام سرور و شادی در سرضرب‌ها دست (کف) می‌زنند.


استاد ابراهیمی: درست است. اینها باید زیر نظر شورایی صلاحیت‌دار که در ارشاد یا اوقاف دایر می‌شود، اداره شود و یک خوانندة خوب هم بالای سرشان نظارت کند و شعر خوب داشته باشد. مثلاً شعر فائز برای عزاداری خوب نیست.


پورامید: جناب آقای محمودی شما به جهت تنوع ارتباطات و تعدد همکاری با رسانه‌ها و اشراف بر حوزه‌های گوناگون، بیشتر و بهتر از بنده می‌توانید وضعیت مداحی و روش‌ها و شیوه‌ها و هرآن‌چه ارایه می‌شود، تشریح کنید و این که آیا این کار مطلوب است؟


سهیل محمودی: نظر اولیه من این است که روش‌های سلبی را نمی‌پسندم و معتقدم رفتارهای سلبی هیچ‌وقت نتیجه خوب نمی‌دهد. حالا چه در امور اجتماعی و چه در امور اخلاقی یا تبلیغی و . . . نتیجه نخواهد داد و اعتقادم این است که الگوسازی‌های ایجابی انجام دهیم و برای این کار بزرگ‌ترین رسانه رادیو و تلویزیون است.

یعنی اینها با ارائه‌‌ نمونه‌های موفق و پخش مجالسی که نمونه‌های موفق در آن اجرا می‌شود، دو کار می‌توانند بکنند؛ یکی این که تولید کنند و دیگر این که از آن‌چه بیرون اتفاق می‌افتد، استفاده کنند و در نهایت در حوزة تبلیغ استفاده شود.

این را به عنوان کارشناس رسانه و فردی که سابقة 29 ساله در رادیو و مطبوعات دارد و عمری را سپری کرده می‌گویم؛ معتقدم مهم‌ترین بخش در حوزة تبلیغات که شفاهی هم هست می‌تواند خود رادیو و تلویزیون باشد و بهترین وسیله برای الگوسازی و نمونه‌سازی موفق شود.

ما در سال گذشته در رادیو پیام انواع و اقسام روضه‌ها و نوحه‌ها را پخش کردیم و همة احتیاج‌ها را در نظر گرفته بودیم؛ چه در حوزة ادبیات یا صحت روایات و چه در حوزة آواز و صدا و نغمه و لحن.

دو سال است که در ایام محرم و روزهای 19، 20 و 21 ماه رمضان به برخی کارهای شایسته اشاره و تعدادی کارهای محدود عرضه می‌شود؛ مثلاً صدای حاج آقای کوثری، یا آقای بخشو و یا صدای آقای ناخدا که از خوانندگان طراز اول در منطقة بوشهر و دشتستان هستند و تعدادی جوان‌تر که اینها را باید حتماً جدی‌تر بگیریم.

چرا که خواننده‌هایی موجه‌ و ارجمند داریم مثل حاج آقا سازگار، حاج آقا ماه رخسار در مشهد، آقای علی انسانی در تهران، حاج اسماعیل اخباری در کاشان، احمد آقا مراتب در اصفهان و در نقاط دیگر ایران هم شخصیت‌های شاخص داریم که از نسل میانه هستند.

به این مفهوم که هنوز صداهایشان جاندار و جلوه‌دار است؛ هنوز هم می‌توانند مجلس‌گردانی کنند؛ یعنی نه آن‌قدر جوانند که بگوییم به پختگی نرسیده‌اند و نه آن‌قدر سن و سال‌شان بالا رفته که فکر کنیم نفس ندارند و صدایشان به اصطلاح ویژگی مجلس‌گردانی ندارد.

یکی هم پخش نغمه‌ها و نوحه‌های اصیل؛ کار مرحوم آقا سید اسماعیل چاووشی یادم هست و مرحوم حسن آقا دولابی که تقریباً دو سال است مرحوم شده و مرحوم عباس زریباف که کمتر از ده سال است فوت شده‌اند که اینها وقتی منبر می‌رفتند.

مثلا حسن آقا دولابی در سنین کهنسالی وقتی می‌خواند، صدا، صدای پیرمردی ضعیف بود اما مناسب‌خوانی می‌کرد؛ بیست سال غزل صائب را و از هر کدام دو سه بیت را برای آغاز منبر می‌خواند و یا شاهد یک غزل انتخاب می‌کرد و می‌دانست برای شوشتری مناسب است و خیلی از منبرها با شوشتری آغاز می‌شد و 20 شاهد مثال برای هر غزل می‌آورد و جمعاً 50 بیت ‌خوانده می‌شد و مخاطب را به شعف وادار می‌کرد و تازه این مقدمه‌ای بود تا این که وارد روضه شود.

و یا در شب‌های احیا و قدر می‌دانست باید ماهور یا چهارگاه بخواند. البته بنده در بخش موسیقی‌اش اظهار نظر نمی‌کنم، اما مثلاً از شاعران معاصر و هم‌روزگارمان مثل صابر همدانی و رنجی تهرانی یا خوشدل تهرانی پایین‌تر نمی‌آمد، چه رسد به این که قصیدة عرفی یا قصیده‌ای از سروش اصفهانی یا خاقانی بخواند.

نمونة بارز دیگر احمد آقا شمشیری است؛ یک کتابی حاج آقا مهدی آصفی که از ذاکرین با معرفت سیدالشهداست جمع‌آوری کرده به عنوان نوادر شمشیری.

احمدآقا شمشیری که شعر نمی‌گفت بلکه این کتاب، حاوی شعرهایی بود که از شاعران گرفته و در بیاضش نوشته بوده است؛ بهترین شعرها، قصاید و مسمط‌ های احمد آقا خوشدل را در آن می‌بینید.

بهترین اشعار شمس اصطهباناتی یا شکیب اصفهانی یا صغیر اصفهانی، بهترین قصاید آنان را در آن مشاهده می‌کنید؛ در قدیم وقتی کسی می‌خواست بگوید من منبرم شکوه دارد، می‌گفت گوش کن ببین صغیر چه گفته.

وقتی می‌خواست منبرش اوج بگیرد و مجلس را در دست بگیرد، یا متوجه کند و تمرکز ایجاد کند، بدین‌وسیله مجلس ساکت می‌شد و توجه ایجاد می‌شد و این بخش‌ها امروزه فراموش شده و یا استفاده نمی‌شود و یا حداقل این که دیده نمی‌شود.


پورامید: جناب محمودی! اینها که فرمودید، در حوزة ادبیات است و محاسن قدما و معایب امروزیان. در ضمن گفتید که صدا و سیما می‌تواند بهترین دانشگاه باشد و بنده نیز معتقدم اما آن‌چه دیده می‌شود، آن است که صدا و سیما هم به زعم خود، بهترین مجالس را به تصویر می‌کشد، در حالی که اشکال در پخش همین کارهاست، یعنی یک اختلاف اساسی در مقولة سلیقه و عنصر زیباشناسی وجود دارد و گرنه گویا صدا و سیما به همین توصیة شما عمل می‌کنند، چرا که به جهت کمّی و تعداد پخش مجالس، روضه‌ها و مداحی‌ها، نمرة بالایی می‌گیرد، اما تأثیر در حداقل قرار دارد و قطعاً اشکال به کیفیت آثار بازمی‌گردد.


سهیل محمودی: عوام‌زدگی رایج است؛ متأسفانه در سال‌های 60 و 61 یکی از هم‌دوره های زنده‌یاد محمودی خوانساری و یا استاد ناصر مسعودی یعنی استاد حسین صبحدل مرکز نغمه‌های مذهبی را اداره می‌کرد.

مرکزی که خیلی هم بخشنامه‌ای نبود و کارهایش سلبی نبود. استاد صبحدل بسیاری از جوانان مستعد را جلب کرده بود؛ برخی امروز از بهترین خواننده‌ها هستند و برخی از خوشنام‌ترین ذاکران محسوب می‌شوند.

این مرکز پس از این که استاد شجریان کلاسش به دلایلی در رادیو و تلویزیون تعطیل شده بود، به شکلی دووجهی عمل کرد ،یعنی هم ذاکران را آموزش می‌داد و هم خوانندگان آواز را که هفته‌ای یک یا دو روز استاد صالح عظیمی می‌آمدند.

از جوانان و جوان‌ترین‌هایش من بودم که مستمع آزاد شرکت می‌کردم و آقای محمد اصفهانی که هنرجوی جدی بودند و آقای حسام‌الدین سراج و سید عبدالحسین مختاباد که از همه جوان‌تر بود؛ یک بخش هم ذاکرین بنام بودند، مثل آقای حلمی که به عنوان یکی از صداهای خوب، کم‌نظیر و مسلط به ظرائف آوازی معروفند.

در همین تهران جناب آقای محسن حسن‌زاده که شنیده‌ام کسالت دارند و خداوند به سلامت دارد او را که خوانندة خوب مذهبی بودند، یعنی می‌دانستند در مجلسی اگر یک شعر مذهبی فاعلاتن فاعلاتن فاعلات دارد باید یا مثنوی سه‌گاه بخواند یا مثنوی افشاری.

و دیگری آقای حاج علی فراهانی که امسال در موسم حج آوازهای دعای کمیل و دعای عرفه را ایشان می‌خواند و یا سید محمد حسینی از خوانندگان خوب کرج و نیز آقای حسن زمانی باز در کرج و ... . اینها مجموعه‌ای بودند که آموزش دیدند و مؤثر بوده و هستند.

این کارها را کجا و کدام ارگان باید انجام دهد؟ یا مرکز موسیقی وزارت ارشاد، یا مرکز حفظ و اشاعه‌ که زیرمجموعة صدا و سیماست یا حوزة هنری سازمان تبلیغات و ... .


نظرم این است که ما بیشتر از این که کار سلبی می‌کنیم، باید کار ایجابی انجام دهیم، و مرکزی در صدا و سیما ایجاد شود تا برای پخش این‌گونه آثار تصمیم گرفته و راهبردی حرکت کند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما