گفت‌وگو با مرتضي وافي در رابطه با سفر به عتبات عاليات

خاك كربلا از ديرباز «بلاخيز» بوده است

6 اسفند 1387 ساعت 15:21

انگار هيچ‌وقت نبايد سفر به كربلا به آساني انجام شود و تمام شيريني اين سفر به تلخي و سختي ميان راهش است.


به گزارش خیمه، شايد كمتر كسي را بتوان پيدا كرد كه مثل او سعادت چندين و چند باره مشرف شدن و ديدن قبر 6 گوشه آقا امام حسين(ع) را داشته باشد؛ سفرهايي كه هر كدام، گذشته از بار معنوي، خود كوله‌باري از تجربه‌اند.

انگار هيچ‌وقت نبايد سفر به كربلا به آساني انجام شود و تمام شيريني اين سفر به تلخي و سختي ميان راهش است. مرتضي وافي تاكيد دارد كه مسئولان بايد در كنار فراهم آوردن تسهيلاتي براي سفر آسان‌تر زائران كربلا به آنها براي انجام فرايض در اين مكان‌هاي مقدس موارد لازم را آموزش دهند.

مسلما شنيدن تجربيات او از اين سفرها به‌ويژه سفر عتبات عاليات خيلي مي‌تواند براي مسئولان و متوليان فرهنگي راهگشا باشد. از آنجايي كه حاج‌آقا وافي، مدير سايت خودمان هم هستند با او قرار مصاحبه‌اي در نشريه خيمه گذاشتيم و نشستيم پاي صحبت‌هايش.

* تا به حال چند بار براي زيارت عتبات عاليات رفته‌ايد؟
وافی: حدود 40 بار


* اولين بار كِي رفتيد؟
وافی: (فكر مي‌كند) حدود 8 سال پيش


* بعد از اين همه سفر چه چيزي (گذشته از زيارت عتبات عالیات) شما را جذب اين آمد‌ و رفت‌ها كرده. راجع به قشنگ‌ترين چيزهايي كه موقع سفر مي‌بينيد كمي بگوييد.
وافی: شايد باورتان نشود، ولي گاهي آدم كساني را مي‌بيند كه اصلا فكرش را هم نمي‌كند كه طرف اهل آمدن به كربلا يا اين‌گونه شيفته آقا امام حسين(ع) باشد.

ولي وقتي با او همسفر مي‌شويد به بزرگواري او پي مي‌بريد؛ از او و كردارش نكته‌ها مي‌آموزيد و به‌خاطر اين ‌همه معرفت او از خودتان شرمنده‌ مي‌شويد. با خودتان مي‌گوييد او كجاست و ما كجاييم؛ البته يكي از شيرين‌ترين لحظات همراهي با اين زائران است.


* مي‌دانم كه سفر به كربلا مشكلات زيادي دارد؛ ‌حتي امروز. اما زمان سفر چه چيزي بيشتر شما را آزار مي‌دهد؟
وافی: متاسفانه برخي از زائران آن‌طوري كه بايد نيستند؛ برخي بعد از اين همه سال تازه اولين بار است كه به ديدار كربلا مشرف مي‌شوند و برخي آن‌قدر آمده‌اند كه از مسئولان كاروان هم بهتر چم و خم راه را بلدند.

به نظر مي‌رسد براي برخي از افراد، ديگر آمدن به كربلا آن صفاي اوليه را ندارد و برايشان امري عادي شده؛ اين هم بايد خيلي آسيب‌شناسي شود.

به نظر من علت عمده اين امر به نبود آموزش در ميان زائران بر مي‌گردد. آموزشي كه گاهي خود روحانيان بيشتر به آن احتياج دارند. برخي از مداحان وظيفه روحانيان را در كاروان برعهده گرفته‌اند كه اين امر نمي‌تواند صحيح باشد.

البته الان كمتر شده، ولي زماني مقام روحاني‌هاي كاروان در حد يك مدير يا تداركاتچي پايين آمده بود؛ شما فكرش را بكنيد نگاه اعضاي كاروان به چنين فردي چگونه مي‌تواند باشد؟ با اين همه هزينه چرا نمي‌توان براي هر كاروان (يك اتوبوس) يك روحاني و يك مداح قرار داد و هر كدام را به وظيفه و محدوده كارشان آشنا كرد؟


* حالا كه از زائران گفتيد بد نيست به اين نكته هم بپردازيم كه با توجه به اين كه از ديگر كشورها نيز شيعيان زيادي براي زيارت مي‌آيند، چه فرقي ميان آنها و زائران ايراني مي‌بينيد؟
وافی: آنها اتحاد و هماهنگي خاصي در انجام فرايض خود دارند. جوري كه گاهي آدم به آنها غبطه مي‌خورد. متاسفانه گاهي ميان زائران ايراني برخوردهايي صورت مي‌گيرد و برخي حقوق ديگران را رعايت نمي‌كنند، در حالي كه دارند براي زيارت جايي مثل كربلا مي‌روند.

همان جايي كه صاحبش به ايثار و از خودگذشتگي شهره است؛ اما اين جور برخوردها در ميان شيعيان ديگر خيلي كمتر ديده مي‌شود؛ آنچنان يكدست و درست مراسم خودشان را برگزار مي‌كنند و پشت به پشت هم قرار مي‌گيرند و از هم حمايت مي‌كنند كه مثال‌زدني است.


* شرايط اولين سفرهاي شما با سفرهاي اخيرتان چه تفاوت‌هايي دارد؟
وافی: آن موقع نيرو‌هاي صدام، مسئوليت تامين امنيت كاروان‌ها را برعهده داشتند؛ آنها سعي مي‌كردند تا آنجا كه ممكن است با زائران سخت‌گيري زيادي صورت نگيرد.

حتي يك‌بار وقتي يكي از زيردستان صدام به زائران توهين كرد، او را جلوي چشم ديگر سردارانش آتش زد و به آنها گفت اگر شما هم چنين برخورد بي‌‌ادبانه‌اي با زوار داشته باشيد، همين‌گونه برخورد مي‌كنم!

آن زمان از طرف مسئولان عراقي مي‌آمدند و از ما مي‌پرسيدند كه كم‌‌وكسري داريم يا نه، اما حالا به هيچ‌وجه چنين نيست؛ بر اساس قانون و شرايط سياسي آن زمان، هر جا كه مي‌خواستيم برويم يك مامور مراقب ما بود.

هر اتوبوس يك مامور داشت؛ البته آن زمان سختي‌هاي زيادي داشتيم. مثلا بدون اجازه ماموران هر جايي نمي‌توانستيم برويم؛ يك بار يكي از ماموران به خيال خودش لطف كرد و اجازه داد من تا مرقد اميرالمومنين (ع) بروم.

بعد از صدام، هرچند رفت‌وآمد در بازار و خود شهر كربلا كمي آزاد‌تر شد، اما به جاي 10 روز تنها يك هفته فرصت زيارت داريم؛ با توجه به فشردگي زمان عبادت، زائران عتبات عاليات به‌شدت خسته مي‌شوند و نمي‌توانند برخي از مناسك را درست انجام دهند. براي مثال زيارت كاظمين و سامرا (يعني زيارت چهار امام) ممكن نيست.


* به نظر مي‌رسد در هماهنگي كاروان‌ها نيز مشكلات زيادي سر راه زائران است؟
وافی: بله؛ براي مثال همه اتوبوس‌ها در يك ساعت معين و با هم حركت مي‌كنند؛ همه در يك ساعت مشابه به لب مرز يا به سرويس‌هاي بهداشتي ميان راه مي‌رسند.

اينجاست كه اگر 5 دقيقه دير كنيد، بيش از چند ده اتوبوس عقب مي‌افتيد و بالطبع كارتان هم به اندازه چندين ساعت بيشتر طول مي‌كشد؛ لب مرز ورود به عراق شما را از گيت (دروازه) امنيتي مي‌گذرانند و خيلي هم سخت‌گيري مي‌كنند.

شما حتي مجبوريد انگشتر و ساعت خود را تحويل آنها بدهيد ولي از آن سو، هيچ گيت خاصي براي وارسي وسايل شما وجود ندارد. خود اين مسئله باعث خنده زائران مي‌شد. تا اينكه بالاخره آن را برداشتند. ولي در حال حاضر انگشت‌نگاري و عكس‌برداري هم صورت مي‌گيرد!


* زائران ايراني سالانه 21 ميليارد تومان با خودشان به عراق مي‌برند. به عبارتي، بخشي از اقتصاد عراق وابسته به حضور زائران ايراني است؛ پس مسئولان عراقي بايد سعي كنند وسايل رفاهي براي زائران فراهم كنند، اما چنين نمي‌شود و مدام زائران از اين ماجرا گله‌مندند؛ با توجه به همه اين مشكلات آيا بهتر نيست كه اندكي صبر كنيم و به مسئولان عراقي اعلام كنيم تا زماني كه وضعيت بهتر نشود ما هم زائر نمي‌فرستيم؟
وافی: جالب است كه بدانيد‌ هميشه براي سفر به خاك بلاخيز كربلا، زائران با مشكلات خيلي زيادي مواجه بودند؛ قديم دزدهاي سر گردنه زائران را غارت مي‌كردند و راه درست و امني هم در كار نبود؛ ممكن بود كه دست طرف را هم قطع كنند، اما او باز هم سال بعد، قصد كربلا و زيارت مرقد آقا امام حسين(ع) را مي‌كرد.

ابتدا بايد به اين سوال جواب داد كه چه مي‌شود و چرا اين‌قدر نسبت به اين شخص، عشق زياد است كه طرف حاضر است دست ديگرش را بدهد براي زيارت دوباره كربلا؟

پس مي‌خواهم بگويم كه سختي جزئي از سفر كربلاست؛ شيريني آن نيز هست. اين تحمل سختي و رنج در بطن اسرار زيارت كربلاست و احكام فقهي هم جايز، مستحب و گاه فريضه شمرده شده است.


* اما اين امر چيزي از بار مسئوليتِ مسئولان دولتي كم نمي‌كند؛ اگر خود شما مسئول بوديد، اولين كاري كه مي‌كرديد چه بود؟
وافی: هيچي، سجده شكر بجا مي‌آوردم (مي‌خندد)


* به خاطر گرفتن اين مسئوليت؟
وافی: نه؛ چون هيچ سعادتي بالاتر از خدمت به زائران كربلا نيست. اما در جواب شما بايد بگويم اگر من چنين مسئوليتي داشتم، حتما سعي مي‌كردم كه زائران را براي انجام اين فريضه آماده كنم.


* چه‌جوري؟
وافی: با در نظر گرفتن برنامه‌هاي آموزشي بلندمدت. ببينيد بايد زير پاي مومن محكم باشد وگرنه دست زائران ما پُر است. اگر زير پاي آنها بلغزد، آنچه كه در دست دارند، زمين مي‌ريزند؛ بايد نوع آموزش‌هاي ما به صورت پايه‌اي باشد.

چه‌طور براي رفتن به حج تك‌تك آنها را آموزش مي‌دهيم؟ اما مي‌خواهم بگويم آن‌قدر ما فريضه و اعمال واجب و مستحبي در خود مرقد آقا امام حسين(ع) داريم كه اگر مدت زيادي هم ما را به حال خودمان در آنجا تنها بگذارند، باز هم اين اعمال تمام نمي‌شود.

يكي از شب‌هاي قدر سعادت حضور در كربلا را داشتم. نمي‌دانم؛ شايد كرده آن جوان از تمام عبادت‌هاي من والاتر باشد، ولي برايم كمي سخت آمد كه ديدم نيمه‌هاي شب مقابل ضريح بيكار نشسته و دارد با مُهرش بازي مي‌كند؛ چون مي‌خواهد زودتر صبح شود. ما بايد اين فرايض و اعمال را به زائران خودمان آموزش دهيم. بايد همان‌طوري كه گفتم زيرپايشان را نيز سفت كنيم.

گفت‌وگو از محسن خانعلي


کد مطلب: 5427

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/5427/خاك-كربلا-ديرباز-بلاخيز-بوده

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir