گفتوگو با محمدعلی مجاهدی (پروانه)
خودنقدي در شعر عاشورايي
21 تير 1388 ساعت 10:34
نشریه خیمه؛ فرهنگ: به دنبال پرسش و پاسخي که با استاد محمدعلي مجاهدي دربارۀ کتاب «کاروان شعر عاشورا» داشتيم و بعد از تأکيد ايشان بر مجزا بودن «شعر عاشورا» از حوزۀ «شعر عاشورايي»، سؤالاتي هم دربارۀ پيشينۀ اشعار عاشورايي و کم و کيف آن و همچنين راهکارهاي لازم جهت رشد و ارتقای سطح کيفي آن مطرح شد که در ادامه ميآيد.
پيشينه اشعار عاشورايي در ادب پارسي به چه زماني تعلق دارد؟ دلايل ظهور و بروز واقعة عاشورا را در شعر فارسي چه ميدانيد؟
پیش از پاسخ دادن به این پرسش لازم میدانم در آغاز سخن، قلمرو «شعر عاشورایی» را از حوزۀ «شعر عاشورا» مجزا کنم. زیرا بر این باورم که در شعر عاشورا تمامی مسائل مربوط به قیام کربلا و تاریخ این رخداد بینظیر میتواند حضور داشته باشد.
بهخصوص قرائتهای ماتمی و احساسی، خرافی، یاوه و گزافه و اساطیری از فرهنگ ماندگار عاشورا که نیاز جدی به آسیبشناسی دارد تا حواشی غیرمستندی که در متن متین فرهنگ عاشورا به تدریج راه یافتهاند، پس از شناسایی مورد تجدید نظر یا در معرض حذف قرار گیرند. ولی در شعر عاشورایی که مبتنی بر تاریخ متقن و مصحح عاشورا و احادیث و روایات و تواریخ مستندی است که مورد تأیید اهل نظرند، اصولاً مقولههایی که صبغۀ غیر واقعی داشته باشند، راه پیدا نمیکند، بنابراین نیازی به آسیبشناسی ندارد، چراکه در این نوع از شعر آیینی، «خودنقدی» محور شیوۀ کاری شاعر، پژوهشگر و مورخ قرار دارد و سعی میکند قرائت حماسی، مکتبی، اخلاقی و عرفانی از فرهنگ عاشورا را در نهایت هنرمندی به تصویر بکشد، بیآنکه نیازی به واگویی مطالب موهن و غیر واقعی احساس کند.
شعر عاشورا در زبان فارسی از پیشینۀ مکتوب یازده سدهای برخوردار است. ولی در سه سدۀ ابتدایی هجری به خاطر حضور کارگزاران متعصب غیر شیعی بلکه شیعیستیز در جایجای ایران و سختگیریها و شکنجه و آزارهایی که موالیان اهل بیت (ع) به جرم شیعی بودن با آنها مواجه میشدند، هیچ اثر مکتوب عاشورایی به ثبت نرسیده و اگر چنین آثاری هم وجود داشته به تدریج توسط گزمههاي حکومتی بنیامیه و بنیعباس از میان رفته است، با روی کار آمدن احمد بن بویه دیلمی معروف به معزالدوله (356-320) که بر قسمتی از عراق و نواحی جنوبی و جنوب شرقی ایران حکومت میکرد، تاریخ به نفع شیعه رقم خورد. این پادشاه ایرانینژاد که به خاندان عصمت عشق میورزید، طی فرمانی به تمامی حاکمان نواحی تحت حکومت و سیطرۀ خود دستور داد که از عاشورای سال 352 قمری یعنی پس از 291 سال از حادثۀ خوننگار عاشورا باید برای سالار شهیدان و شهدای کربلا (ع) به صورت گسترده، سراسری و عمومی اقامۀ عزا شود، بازارها و دکانها و محلهای تجاری و داد و ستد به طور کل تعطیل شوند و حتی به خوانسالاران (آشپزان) اجازۀ طبخ ندهند، زنان را به حضور در این مراسم عزاداری تشویق کنند تا در ملأ عام برای شهدای کربلا مویه کنند و بر سر و سینه بزنند و کارگزاران باید این اطمینان را به مردم بدهند که دیگر کسی به بهانۀ دوستی اهل بیت (ع) مجازات نمیشود و هرکسی که از این فرمان سرپیچی کند به شدیدترین مجازاتها محکوم خواهد شد.
این منشور تاریخی دو پیامد مبارک و سرنوشتساز به دنبال داشت:
۱- ظهور شاعران آیینیسرا در مناطق مختلف ایران بر اساس مدارک متقن تاریخی و منابع مسلم ادبی: اولین شاعر شیعی فارسی زبان که اشعار آیینی او در پیشینۀ مکتوب زبان فارسی به ثبت رسیده ابوالحسن مجدالدین کسایی مروزی (متولد 341 قمری) است و از سال تولد این شاعر شیعی (341 قمری) به این نتیجة قطعی میرسیم که کسایی مروزی به هنگام صدور این فرمان حدود یازده سال داشته و در شرايطي نشو و نما پیدا کرده که دیگر اثری از شکنجههای ایادی حکومتی بنیامیه و حاکمان غیر شیعی وجود نداشته و برای پرورش شاعران آیینی شرایط بسیار خوبی به وجود آمده بود. کسایی مروزی که اولین چهرة نامآشنای شعر آیینی در زبان فارسی است در چنین شرایط مطلوبی مجال حضور در این عرصة خطیر را پیدا کرده است.
۲- ظهور مناقبیان و حذف تدریجی فضائلیان: پس از صدور فرمان تاریخی عضدالدوله دیلمی (356-320)، برطرف شدن عواملی که عملاً به حذف فرهنگ شیعی از متن جامعه میانجامید و ظهور شاعران توانا در عرصة شعر آیینی، به شهادت تاریخ و به تدریج جمعی از دوستداران خاندان نبوی که دستی در شعر و ادب و تاریخ داشتند گرد هم آمدند و تشکلی به نام مناقبیان را در اواخر سدۀ چهارم و اوایل سدۀ پنجم در ایران به وجود آوردند که با استفاده از شیوۀ نقالی، شاهنامهخوانی و واگویی مطالب تاریخی در اماکن عمومی و معابر اصلی به نشر مناقب ذوات مقدس حضرات معصومین (ع) و ترویج مذهب شیعه میپرداختند. بدین ترتیب توانستند در برابر فضائلیان قد علم کرده و به تدریج آنان را از عرصۀ ترویج فرهنگ اهل سنت حذف کنند.
فضائلیان گروهی از اهل سنت و جماعت بودند که توسط کارگزاران حکومتی بنیامیه و خلفای عباسی حمایت میشدند و برای آنها وظیفه و مستمری در نظر میگرفتند تا در اماکن عمومی و محافل دینی، فضائل خلفای راشدین بهخصوص خلیفۀ اول و دوم را بازگو کنند و در عمل از رواج مذهب شیعه و فرهنگ عترت و آل جلوگیری به عمل آورند.
آيا همانطور که مسئلة عاشورا در شعر شاعران غير مسلمان، غير عرب و غير ايراني وارد شده است، نظير شعر «آرمان رنو» دربارة امام حسين (ع) در کتاب «شبهاي ايراني» و موارد بسيار ديگر، مورد مشابه ديگري در تاريخ يافت ميشود که با اين وسعت مرزهاي عقيدتي و ملي را درنورديده باشد؟
من در مطالعاتی که داشتهام تاکنون به واقعه و حادثهای برنخوردهام که همانند رخداد بینظیر عاشورا بازتابی اینچنین فراگیر و گسترده در ملل و نحل مختلف داشته باشد.
در نظريهپردازي روشنفکران و عالمان، خوانشهاي متفاوتي دربارة قيام عاشورا موجود است؟ (مثلاً صالحي نجفآبادي، براندازي نظام موجود و تشکيل حکومت؛ مرحوم بازرگان، يک حرکت دموکراتيک و پاسخ به خواست مردم؛ عدهاي حرکت را مخاصمهاي بر سر قدرت و عدهاي يک قيام الهي در دفاع از کيان اسلام و گروهي هم قيام براي شهادت و شفاعت ميدانند) آيا اينگونه نظريهپردازيها در اشعار عاشورايي هم موجوديت دارد؟ به نظر شما وجود يا عدم وجود اينگونه نظريهپردازيها در شعر، حسن است يا نقص؟
قرائتهای متفاوتی از فرهنگ مانای عاشورا در طول تاریخ داشتهایم، مانند قرائت تاریخی و اساطیری محض، قرائت ماتمی و عاطفی، قرائت خرافی که با خرافه و گزافه همراه است، قرائت حماسی، قرائت عرفانی، قرائت اخلاقی، قرائت براندازی و تشکیل حکومت، قرائت دفاع از کیان اسلامی، قرائت امر به معروف و نهی از منکر و قرائت شهادتطلبانه.
متأسفانه پس از تألیف مقتل فارسی «روضـ‹الشهدا» توسط ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری در سال ۹۰۸ قمری و اقبال عمومی آن، قرائت ماتمی و عاطفی از فرهنگ ارزشی عاشورا به مجالس «روضهخوانی» رواج پیدا کرد و حدود ۴۰۰ سال در محافل مذهبی و مجالس عزاداری حضور خود را ادامه داد. در دورۀ ناصری ملاآقادربندی با نگارش دو مقتل اساطیری با عناوین «اسرارالشهاد›» و «سماوات ناصری» بر خط فکری ملاحسین واعظ کاشفی پای فشرده و حتی تا مرز «حسیناللهی شدن» پیش رفت!
در این قرائت استناد به تمامی اخبار و مطالب تاریخی مربوط به حادثۀ کربلا اعم از درست و نادرست مجاز شمرده میشد و به خاطر جاذبههایی که داشت به گرمی بازار طبقۀ جاهلها و لوطیها و به اصطلاح داشمشدیها افزود و حضور اینگونه افراد با قمه و کارد در حسینیهها بر جنبههای اساطیری و افسانهای قرائت ماتمی و افسانهای افزود.
متأسفانه شاعر عاشوراییسرای پارسیزبان نیز تحت تأثیر اين قرائت و برداشت از فرهنگ عاشورا سهم بارزی داشت. البته باید از عمان سامانی (۱۳۲۲-۱۲۵۸) به عنوان شاخصترین چهره شعر عاشورایی در قرائت عرفانی و الهام کرمانشاهی (۱۳۲۴-۱۲۶۴) به عنوان چهره برتر و مطرح شعر عاشورایی در قرائتهای حماسی نام برد.
خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که کیان خود را مدیون دو فرهنگ قویم «غدیر» و «عاشورا» است، رویکرد بعدی شارعان معاصر به مفاهیم کلیدی فرهنگ عاشورا، به آفرینش آثار فاخری انجامید که مبتنی بر مؤلفههای قرائت مکتبی و ارزشی از فرهنگ عاشورا هستند. حضور این قرائتها و برداشتهای متفاوت از فرهنگ عاشورا در شعر فارسی، عرصههای لازم را در تقابل آراء گشود و ما امروز به قرائتی کامل از این فرهنگ ماندگار که آمیزهای از قرائتهای عاطفی، حماسی، عرفانی و مکتبی باشد، نیازمندیم. در میان آثار منظوم عاشورایی شاعران معاصر، گاهی به آثار فاخری میرسیم که پاسخگوی این نیاز اساسیاند و آمیزهای از قرائتهای مختلف و قابل دفاع از فرهنگ عاشورا به دست میدهند.
ارزيابي شما از تأثير عزاداريها در شعر عاشورايي و متقابلاً تأثير اشعار در نوع نگاه مردم به عاشورا چيست؟
به طور قطع، این تأثیر و تأثر وجود دارد. بسیاری از شاعران جوان را میشناسیم که به خاطر حضور مداوم در هیئتهای عزاداری، سمت و سوی فکری آنان بر اساس مؤلفههایی شکل گرفته که باب پسند اینگونه محافل است و شخصاً با اینگونه تأثیرپذیری افراطی میانهای ندارم و بر این باورم که به شاکلۀ محتوایی و گاه ساختاری آثار آنان لطمه زده است و متقابلاً برخی از گردانندگان هیئتهای عزاداری به تدریج صحنه را برای حضور شاعران عاشوراییسرا و نه عاشوراسرا آماده میکنند و این حرکت اگر ادامه پیدا کند، مبشر آیندهای روشن و فردایی سراسر نور و روشنایی برای محافل دینی و هیئت مذهبی ماست.
آيا شما اين اظهار نظر برخي از منتقدين را که معتقدند «اشعار عاشورايي در مقايسه با کميت از کيفيت پاييني برخوردارند»، ميپذيريد؟
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی این نظریه را که اشعار عاشورا در مقایسه با کمیتی که دارند، از کیفیت مناسبی برخوردار نیستند، صادق میدانم و در پیشینۀ مکتوب شعر عاشورا بسیاری از آثار را میشناسیم که نه ساختار لفظی فاخری دارند و نه شاکلۀ محتوایی آنها از غنای لازم برخوردار است. ولی پس از پیروزی انقلاب و رویکردی جدی و شتابآلودهای که شعرای معاصر به کلیدواژههای عاشورایی و تبیین و احیای آنها داشتند دیگر این نظریه طرفدار چندانی ندارد و اینجانب نیز معتقدم که در این مقطع تاریخی در صورت مسئله فرق اساسی به وجود آمده است.
ظاهراً شما عنوان «ترانههاي عاشورايي» را مناسب نميدانيد و به جاي آن «دلسرودههاي عاشورايي» را پيشنهاد کردهايد؛ در اين صورت هنگام مواجهه با يک شعر عاشورايي با چه ميزاني دلسروده بودن يا ترانه بودن آن را تشخيص دهيم؟ ضمن اينکه تقسيمبندي به دو گروه ترانة خوب عاشورايي و ترانة ضعيف عاشورايي چه اشکالي دارد؟ آيا شما با لفظ ترانه مشکل داريد؟
اصولاً ذهنیتی که مردم مذهبی ما از ترانه دارند صبغۀ دینی ندارد و ترانه را با تصنیف، مترادف میدانند، برای پرهیز از چنین برداشت ناخوشایندی اگر «دلسروده» را جایگزین ترانه کنیم، مرتکب گناه عظیمی نخواهیم شد! علاوه بر آن در ترانه قداستی که درخور عاشورا باشد، وجود ندارد و ما با عنوان ترانۀ عاشورایی در واقع قداستی به آن میبخشیم که مستحق آن نیست. ولی در عنوان دلسرودۀ عاشورایی چنین مطلبی را احساس نمیکنیم، چراکه دل، خانۀ خداست و دلسرودهها طبعاً دارای قداستاند. بهخصوص اگر در فضای عاشورا شناور باشند.
چه راهکارهايي را براي بهتر شدن اشعار عاشورايي -از حيث محتوا و قالب- مناسب ميدانيد؟
مطالعه، بررسی منابع دست اول تاریخی، مقتلهای مورد تأیید پژوهشگران حوزه و دانشگاه و واکاوی آثار منظوم بزرگان شعر فارسی که به وسعت واژگانی شاعر منتهی میشود.
کانون شاعران و مداحان استانها که بیش از یک سال از شروع به کار آنها میگذرد، چه اقداماتی را در زمینة از میان بردن دغدغههای مقام معظم رهبری، مراجع عظام تقلید و اندیشهوران حوزه و دانشگاه در به انحراف کشیده شدن مسئله مداحی آلالله (ع)، انجام دادهاند؟ اصولاً رسالت این کانونها چیست؟ مسئولیت نظارت بر عملکرد آنها با کدام ارگان است؟
از سالها پیش مقام معظم رهبری و به تازگی مراجع تقلید و متفکران حوزه و دانشگاه و دوستداران مکتب اهل بیت (ع) دغدغههای خود را از انحراف مسئلۀ مداحی و ستایشگری خاندان نبوی و فاصله گرفتن از مسیر اصلی خود ابراز داشتهاند و به همین منظور سازمان تبلیغات اسلامی متولی سامان دادن به این امر خطیر و نظارت عالی بر فعالیتهای مداحان عزیز آل ا... (ع) شد و متعاقب آن طی دستورالعملی اعضای هیئت مدیرۀ کانون شاعران و مداحان هر استان توسط شاعران و مداحان همان سامان انتخاب شدند.
بسیاری از کانونها در سراسر کشور فعلاً از کمبود اعتبارات لازم مینالند و حق هم دارند؛ زیرا با دست خالی هیچ کاری از پیش نمیرود.
ولی با عنایتی که معاونت امور فرهنگی سازمان به پیشرفت امور کانونها دارند، انشاءالله به تدریج آنها را در عمل با تقویت بنیۀ مالی در تشکیل کلاسهای آموزشی برای شاعران و مداحان، نشستهای آسیبشناسی اشعار آیینی، مقتلشناسی، مقتلنگاری و آفرینش اشعار حاوی پیامهای ارزشی یاری خواهند داد و در حال حاضر کانون شاعران و مداحان استان قم به عنوان کانون برگزیدۀ کشوری شناخته و موفق به ارائۀ خدماتی شده است که پرداختن به آنها گفتوگوی دیگری را میطلبد.
پيشنهاد شما به متوليان اجرايي امور فرهنگي-مذهبي براي اثرگذاري بيشتر و بهتر چيست؟
من از تمامی متولیان امور فرهنگی کشور درخواست میکنم که بیش از پیش و با تعاملی افزون از گذشته دست در دست هم در رفع نارساییهای فرهنگی و ارائۀ خدمات تشویقی به اهل شعر و ادب و گسترش کتابخانهها به لحاظ کمی و کیفی و به کار گرفتن تمامی عواملی که بعد فرهنگی انقلاب شکوهمند اسلامی را پس از ۳۰سال نشان میدهند، کوشا باشند و از هیچ اقدام مؤثری در تبیین شکوه شعر و ادب شیعی مضایقه نکنند
کد مطلب: 7136
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/7136/خودنقدي-شعر-عاشورايي