تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ تير ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۱۳
۱
کد مطلب : ۷۴۴۱
تبلیغ دینی از رسانه-۳

برنامه‌های تبلیغی سیما ضعیف است

گفتگو معاون سابق «تبلیغ» دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
برنامه‌های تبلیغی سیما ضعیف است
تفاوت تبلیغ درگذشته و امروز
تا دو سه دهه گذشته، هر طلبه‌ای که در علوم حوزوی به سطحی از پاسخ‌دهی مقدماتی دست می‌یافت، بعد از تلبس به لباس مقدس روحانیت به میان مردم کوچه و بازار می‌آمد و بعد از در دست گرفتن امور دینی مسجدی، محله‌ای، شهر و یا روستایی، فرآیند پاسخ‌گویی نیازهای اهالی آن منطقه را پی‌گیری و در نهایت با چند سخنرانی و روضه و منبر و بیشتر جواب‌دادن به سؤال‌های معمول فقهی اهالی، وظیفه خود در امر دین مردم را به انجام می‌رساند.

در آن زمان طلاب در بخشی از ساعات تدریس و مباحثه خود به تمرین فن خطابه و سخنوری نیز می‌پرداختند که با تکرار آن در چند سخنرانی و منبر، بعد از مدتی به فرم و شکل مخصوص خود دست می‌یافتند و همان روش را یا گسترش می‌دادند و یا ادامه. اما دیگر سال‌هاست که این روش هرچند هنوز هم از رونق نایستاده و در بسیاری از مناطق سنتی ما اجرا و حتی از سوی مردم طلبیده می‌شود، ولی کارآیی برآوردن نیازهای اقشار تحصیلکرده و جوان را ندارد.

از سویی نیز ابزار تبلیغ با گذشته متفاوت است. اگر در سال‌های قبل مبلغین تنها بر منبر و در مسجد و حسینیه مخاطب داشتند و دشمنان دین تنها با نگارش کتاب و ایراد سخن به ضدتبلیغ روی می‌آوردند، امروزه با وجود بیش از ۲۰۰۰ کانال تلویزیونی و میلیون‌ها سایت اینترنتی که در میان آنها تعداد سایت‌هایی که با اهداف تخریب مواضع دینی و معنویت و اخلاق در سطح جهان فعالیت می‌کنند، بسیار زیاد است، دیگر بهانه‌ای برای انکار تبلیغ به شیوه‌های‌ مدرن نیست. بنابراین می‌بینیم که مهمترین تفاوت مسئله تبلیغ در گذشته و امروز، ایجاد رقابت میان مبلغان ضداسلام با پشتوانه‌های مالی و تکنولوژیکی قدرت‌های استکباری دنیا با مبلغان مسلمان است که اگر آنها هم به سلاح تکنولوژی پیشرفته روز جهت تقابل با فعالیتهای ضدتبلیغی مسلح نباشند، حتما در برابر این هجمه‌های سنگین شکست خواهند خورد.

مبلغان روحانی و غیرروحانی
چند صباحی است که برخی در وابستگی اکثریت قریب به اتفاق مبلغان به قشر روحانیت ایجاد تشکیک و تزلزل می کنند. آنها با مثال آوردن افرادی چون مرحوم محمدتقی شریعتی (پدر دکتر علی شریعتی که پس از خروج از روحانیت با پوششی حتی خارج از عرف آن زمان مانند کت و شلوار و کلاه شاپو در مجالس سخنرانی می‌کرد) روحانی نبودن مبلغان را نافع‌تر برای دین می‌دانند.

البته من اصراری ندارم که مبلغ باید الزاما ملبس به لباس روحانیت باشد؛ اما از آنجا که اساس تبلیغ فرهنگ‌سازی در جامعه بر پایه معارف دین، قرآن و اهل بیت(ع) است و گسترش باورهای قرآنی و اهل بیت(ع) مجموعا به رشد و تعالی فرهنگ و اخلاق و تربیت انسان‌ها در خامعه می‌انجامد، دست‌یابی به این مفاهیم بسیار وسیع که یک کار علمی و نرم‌افزاری فوق‌العاده می‌خواهد، به عهده روحانیت است. استنباط و استخراج مفاهیم دینی باید با نظارت علما و فضلای حوزه باشد.

اما در مرحله انتقال این مفاهیم همانطور که گفتم الزامی بر حضور مبلغ و واعظ روحانی نیست و غیرروحانیون هم می توانند این امر را انجام دهند. اصلا باید بگویم تبیلغ دین وظیفه هر فرد مسلمانی است و تک تک ما می‌توانیم در نقش یک مبلغ ظاهر شویم. از فرایض هر مسلمانی ترویج معارف دینی است و ما این گزاره را از وجوب عینی امربه معروف و نهی از منکر دریافت می‌کنیم. اگرچه قشر روحانیت به دلیل اعتقاد به قداست لباس رسول الله(ص) از انجام افعال مردم عادی دوری کرده و درنتیجه در انتقال پیام و مفاهیم دینی بر مردم و جامعه تأثیرگذارتر هستند.

سطح سواد مبلغان و خطبا
اگرچه رشد مبانی معرفتی میان فضلا و خطبای ما نسبت به گذشته بیشتر بوده است، اما اصلی‌ترین مشکل ما در این زمینه عدم توجه به سازوکارهای تخصصی‌شدن در عرصه تبلیغ است. از آنجا که یک روحانی نمی‌تواند تمام نیازهای مخاطبان خود را برآورده کند، بهترین راه تقسیم‌بندی مخاطبان بر اساس سن، تحصیلات، جنس و .. است تا مبلغان بتوانند با توجه به صنف مخاطب خود تخصصا در آن زمینه بر علم و آگاهی خود بیافزایند.

به طور مثال در دانشگاه‌ها و با توج به جمعیت دانشجوی کشور نیاز به 2000 مبلغ داریم. همین گروه از مبلغان هم باید در رشته و گرایش خاصی به تخصص دست یابند. مثلا مبلغی در زمینه علوم قرآن، دیگری در عقاید و کلام و برخی هم در زمینه پاسخ‌گویی به سؤالات و شبهات سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی متخصص هستند که می‌تواند بسیاری از سؤالات این‌چنینی دانشجویان را پاسخ دهند. همچنین مبلغ منبری یا مبلغ رادیو تلویزیونی یا مبلغ کودک و نوجوان یا واعظ مساجد و هیئت‌ها باید با توجه به نوع مخاطب خود به ایراد سخن بپردازند.

ما نباید انتظار داشته باشیم فردی چون حاج آقای راستگو که برای تبلیغ میان کودکان و نوجوانان از تخصص بسیار بالایی برخوردار هستند به میان دانشجویان برود و با همان شیوه ها بتواند پاسخ گوی سؤالاتی که در ذهن آنهاست، باشد. حتی خود منبر و خطابه سنتی هم به یک امر تخصصی تبدیل شده است. مثلا حاج آقای انصاریان که با مخاطبان کوچه و بازاری عجین است شاید نتواند در دانشگاه تهران موفق عمل کند و یا آقای پناهیان که در مساجد دانشگاه‌ها فوج عظیمی از دانشجویان را به پای منبر می‌کشاند، ممکن است در مساجد و تکایای محله‌ها مخاطب خود را از دست بدهد.

تلویزیون به مثابه منبر
اینکه تلویزیون یکی از ابزار تبلیغ باشد، فی نفسه امر مبارکی است؛ اما به نظرم پخش منبر و خطابه‌های معمولی چندان کاری حرفه‌ای نباشد. در رسانه‌ای همچون تلویزیون که یک رسانه تک‌سویه است، برای جذب مخاطب خود به فاکتورهایی چون زاویه دوربین، نورپردازی، تنوع رنگ‌ها و به طور کلی حظ بصری نیازمند است و این در حالی است که منبر رسانه‌ای است دوسویه و چهره به چهره.

منبری برای اقناع مخاطب خود بر اساس فاکتورهای دیگری چون بالا و پایین بردن صدا و به طور کلی حظ سمعی نیازمند است. بنابراین جنس فاکتورهای جذب مخاطب در این دو رسانه متفاوت است. حال اگر بخواهیم این دو رسانه را با هم درآمیزیم، اگر برنامه ساخته شده، برنامه‌ای غیرحرفه‌ای و با یک دوربین کاشته شده و با کادر بسته در چهره منبری باشد، حتی اگر منبری و سخنران از قویترین‌ها هم در این زمینه باشد، باز هم شکست برنامه حتمی است.

البته تجربه برنامه‌های خوبی چون دعای ندبه صبح‌های جمعه را داریم که از طرف یک گروه برنامه‌ساز حرفه‌ای تولید می‌شود. در این برنامه از آیتمهایی چون چندین دوربین با فواصل و زوایای کادر مناسب، میان برنامه ای چون یک مداحی زیبا، لوکیشنهایی که معمولا فضای باز و خوش آب و هوا و نیز نمایش پیاپی مردم در گوشه و کناره های مجلس استفاده می شود. باید سایر برنامه های تبلیغی نیز با استفاده از چنین فاکتورهای جذابی سعی در نشاندن مخاطب به پای تلویزیون کنند تا رسانه سیما که اتفاقا رسانه ای است بسیار تأثیرگذار، اثر تبلیغی خود را داشته باشد.

روضه خوانی و ذکر مصیبت در رسانه
همانطور که پیشتر هم گفتم، روحانی به عنوان یک مبلغ و منقل کننده مفاهیم و محتوا، تأثیر کلام بیشتری دارد. حال او می‌تواند با روضه‌خوانی و ذکر مصیبت و توسل بر مخاطب اثر بیشتری داشته باشد. دیده‌ایم که روحانیونی که منبری خوبی هستند، روضه‌خوان خوبی نیز هستند. اما نباید خطیب کار مداح را انجام دهد. چرا که اولا ذکر مصیبت منبری و توسل به اباعبدالله(ع)، برکت و اثر منبر بر مخاطب را بیشتر می‌کند و ثانیا او از روضه‌خوانی خود در جهت بیان آنچه قصد دارد تا به مخاطب منتقل کند، استفاده می‌کند.

مثلا می‌بینیم روضه‌خوانی‌های مرحوم فلسفی، شهید مطهری و مرحوم کافی با هم متفاوت هستند و هر کدام تأثیر خاص خود را دارند. مثلا شهید مطهری در روضه خوانی بیشتر در پی انتقال محتوا و علم به مخاطب خود بود؛ حال آنکه مرحوم کافی به تحریک احساسات مخاطب خود می‌اندیشید. متأسفانه اخیرا در مجالس و محافل حسینی(ع) این مسأله کم رنگ شده است. گاه می بینیم که سخنران که اصلی‌ترین عضو هر هیئتی است، در نهایت نیم ساعت می‌تواند به ایرادسخن بپردازد؛ ولی مداح (با آنکه سطح محتوایی اشعار بسیاری از مداحان نازل است) بیش از یک ساعت برای مخاطبان مداحی می‌کند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما