گفت‌وگو با معاون پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی

نیایش‌های جمعی بستری بزرگ برای هدایت نسل‌هاست

11 شهريور 1388 ساعت 12:23

نشریه خیمه؛ مناسک-صادق امینی: يكي از شاخصه‌هاي ارزشمند و انسان‌ساز در نظام تربيتي اسلام، بحث دعا و نيايش و تأثير آن در جوامع بشري است. از آنجايي كه اين مقوله چه در بُعد فردي و چه در بُعد اجتماعي در سازندگي روح انسان نقش بي‌بديلي دارد، در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سیدجواد موسوی هوایی، معاون پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی، موضوع نقش و تأثير نیایش‌های جمعی بر ارتقاي سطح فرهنگ و دين جامعه را بررسي کرده‌ايم.


مجله خیمه مدت‌ها بود که در جست‌وجوی فرصتی برای مصاحبه با ایشان بود؛ ولی به دلیل حجم بالای کاری ایشان، سرانجام توانستيم در روزهاي گرم پايان تيرماه، ساعاتی در کنار ایشان که داراي دکتراي علوم سیاسی نيز هستند، به واكاوي بيشتر اين موضوع بپردازيم.

ايشان نيايش را نوعي اتكاء به قدرت بي‌پايان الهي و رجوع به تمام خوبي‌ها و اصالت‌هاي انسانی و الهي مي‌دانند كه در عالم، امكان تصور آن وجود دارد.

به باور موسوي هوايي، نيايش‌هاي جمعي توان مقابله با بسياري از كجروي‌ها و ناهنجاري‌هاي اجتماعي را دارند؛ از مقابله با تهاجم فرهنگی و اعتیاد گرفته تا تشویق جوانان به کسب علم و معرفت و مشارکت جدی در عرصه‌های گوناگون فرهنگی، علمی و اجتماعی. بخش اول مصاحبه با ايشان را در ادامه بخوانيد.

***

تعريف شما از نيايش چيست؟
من فكر مي‌كنم قبل از تعريف نيايش بايد رجوعي به تعريفِ فطري نیایش داشته باشيم. انسان هميشه دنبال يك تكيه‌گاه محكم مي‌گردد كه خودش را در فضاي عمومي زندگي به آن متصل كند و تمايل دارد با گام‌هاي استوار در زندگي قدم بردارد.

با در نظر داشتن همين علاقة وي براي استمرار حالتِ «محكم بودن»، انسان دوست دارد، تكيه‌گاهش جايگاهي باشد كه چيزي بالاتر از آن وجود ندارد. در واقع بايد گفت، چون فطرت انسان كمال‌جو است، هميشه به دنبال قدرتي مي‌گردد كه بالاتر از آن قدرت وجود نداشته باشد؛ به همين علت فكر مي‌كنم كه نيايش نوعي اتكاء به قدرت بي‌پايان الهي و نوعي رجوع به تمام خوبي‌ها و اصالت‌هاي انسانی و الهي است كه در عالم، امكان تصور آن وجود دارد؛ يعني ما وقتي نماز خودمان را درجة اعلاي نيايش كه انواع نيايش‌هاي گفتاري و عملي در آن ديده مي‌شود، درنظر مي‌گيريم، اين عمل را مدل خوبي از پرستش مي‌بينيم كه حقيقت آن، اتصال به خداي متعال است؛ خدايي كه مهربان‌ترين، عالم‌ترين و قوي‌ترين در عالم است و تمام كمالات و علوم، همگي به او باز مي‌گردد. نيايش در دين ما چنين جايگاهي دارد.

 ممكن است در اين مورد مثالي بزنيد؟
فرض كنيد، چراغي اين ظرفيت را دارد که اگر به يك مبداء انرژي خوب و قوي متصل شود، به‌اندازة يك خورشيد روشنايي توليد كند و نور ناشي از آن، سال‌هاي نوري متمادي و طولاني را طي‌كند و به جاهاي گوناگون برسد. مادامي كه اين چراغ به منبع انرژي خوب و قوي‌اي متصل نيست يا از يك منبع انرژي ضعيف تغذيه مي‌شود، طبيعي است كه نور مختصري دارد؛ اما اگر به آن منبعِ قدرت بي‌پايان رجوع كند، مي‌تواند مثل خورشيد نورافشاني کند.

به نظر مي‌رسد، انسان مي‌خواهد به همان منبع اصلي و قدرتمند متصل شود؛ اتصالي كه در نيايش اتفاق مي‌افتد. در دعا، نيايش و پرستش، انسان هر چقدر از لحاظ معرفتي، كيفيتي و كميتي براي خود ظرفيت‌سازي بيشتري كند، مي‌تواند آن اتصال را قوي‌تر برقرار كند؛ چون هرچه اتصال قوي‌تر باشد، بيشتر نورافشاني خواهد كرد و ظرفیتش بالاتر خواهد رفت.

به هر حال نيايش يك اتصال است. اتصال به يك مبداء معنوي بي‌نهايت كه انسان در هر لحظه از لحاظ تكويني نياز به اين اتصال دارد. همان‌طور كه در قرآن آمده «كل يوماً هو في شأن» اگر لحظه‌اي انسان متصل نباشد و خداوند اين اتصال را از انسان بگيرد، انسان هيچ مي‌شود و به «نيستي» بازمي‌گردد؛ ولي انسان از لحاظ تشريعي و عملكرد اخلاقي خود چنين نيازي دارد. حتي بارها گفته شده است كه انسان بايد كارها، اخلاقيات و رفتار خود را به مسائل تكويني رجوع بدهد؛ چون همان‌طور كه تكوين بر مبناي توحيد حركت مي‌كند، انسان هم بايد بر همين مبنا حركت كند.

در آيات قرآن نيز اين مثال زياد است كه خدا انسان‌ را از «هست»ها به «بايد»ها مي‌رساند. يا اينكه خداوند متعال در قرآن كريم بارها به اين موضوع اشاره مي‌كند: ما اين كوه‌ها، زمين و آسمان‌ها را همگي بر اساس نظم و ميزاني آفريديم و شما (انسان) نبايد از اين ميزان طغيان كنيد.

در قرآن به اين موضوع اشاره شده است كه آسمان و زمين اندازه‌اي دارد و شما هم بايد آن اندازه را نگه داريد و حدود را رعايت كنيد. براي همين من فكر مي‌كنم كه داشتن چنين تعريفي از نيايش به مجموعه‌اي كه از دين در قالب ادعيه و توصیفاتی كه در مورد آن آمده است، نزديك است. در جمع‌بندي اظهاراتم دربارة تعريف نيايش بايد بگويم كه نيايش يك اتصال به مبداء تمام خوبي‌ها و هستي‌هاست.

  تعريف شما در اين باره بسيار زيبا بود؛ اما همان‌طور كه از اظهارات حضرتعالي استنباط مي‌شود، نيايش يك اتصال شخصي به قدرت بي‌پايان الهي است. حال با توجه به اين مسئله، آيا نيايش جمعي بر نيايش فردي ارجحيت و برتري دارد و در صورتي كه اين‌گونه است، اين برتري‌ها چيست؟
اگر به چند جنبه‌اي كه در اصول ديني ما از لحاظ بنيان‌هاي نيايش و دعا از جمله اخلاص و مزاحم نبودن براي ديگران اشاره شده است، بيشتر توجه كنيم و روح و محتواي نیایش‌های وارد شده از اهل بیت (ع) را بيشتر در نظر داشته باشيم، نيايش‌های جمعي نسبت به نيايش‌ فردي از اولويت بالاتري برخوردار هستند كه دليل اين هم ساده است.

شما در مسائل فیزیکی و عادی نظیر تمرینات ورزشی می‌بینید که اگر ورزشكار تنها باشد، می‌تواند یک یا دو کیلومتر بدود؛ ولی اگر ورزشكاران ديگري هم حضور داشته باشند و آنها نيز با او رقابتي داشته باشند و در كنار او شروع به حركت كنند، به‌طور ناخودآگاه مدت زمان بيشتري مي‌دود و مسافت بيشتري را طي مي‌كند، بدون اينكه خود اين موضوع را فهميده باشد.

من به ياد دارم، در جریان 8 سال جنگ تحمیلی در دوره‌های بسیج که رزمندگان را آموزش می‌دادند، در بعضی از تمرینات فرمانده به رزمندگان می‌گفت: «شما 15 کیلومتر را پیاده طی‌کرده‌اید.» خود ما تعجب می‌کردیم که چطور با خوردن تنها 2 عدد خرما توانسته‌ایم 15 کیلومتر آن هم در شب، پیاده‌روی کنیم؛ آن هم در حالی که باید به آرامی راه می‌رفتیم و حفاظت شبانگاهی جبهه‌ها را نیز رعایت می‌کردیم. حتي در مسائل كاري نيز مثالي وجود دارد كه مي‌گويد: «كار پيش همكار جلو مي‌رود.»

در‌نتيجه مي‌توان گفت كه رجوع به جمع و جماعت كه ما در دينمان شاهد آن هستيم، هم در عبادت‌هاي ما مانند نماز و هم در ادعيه، بسيار مورد تأكيد قرار گرفته است. حتي حضرت امام خميني -رضوان‌الله‌تعالی عليه- نيز خيلي بر روي نيايش‌هاي جمعي تأكيد داشتند و آن را بسيار مفيد مي‌دانستند. براي همين شاهد هستيم كه در عبادات و نيايش‌هاي ما حالات مردم تغيير مي‌كند. هر انساني در هر سطحي از مسائل ديني و عرفاني نيز مي‌تواند از آن استفاده كند و همه در اين جلسات براي صدا زدن خداوند متعال حضور پرشوري دارند. حتي در روايات ما فراوان به اين موضوع اشاره شده كه دعا وقتي به صورت جمعي باشد، زودتر برآورده و اجابت مي‌شود و حتي در دعاي باران اشاره شده كه همه بايد شركت كنند و ناله و شيون كنند تا دل آنها بشكند و دعا کنند و خداوند صداي بندگان را خواهد شنيد و در نهايت دعاي آنها را مستجاب خواهد كرد؛ پس همان‌طور كه مي‌بينيد، انسان مي‌تواند در گوشه‌اي براي خود خلوت و دعا كند؛ ولي اين اصلِ كار ما نيست؛ چون ما موظفيم «تواسعو بالحق و تواسعو بالصبر» داشته باشيم و همديگر را به حق و صبر دعوت كنيم، از اين‌روست كه انسان به زندگي جمعي موظف است.

ما ديني داريم كه مي‌گويد: «اگر از همساية‌ خود بي‌خبر بودي، اين عذر بدتر از گناه است و حتماً بايد از او خبر داشته باشي.» بايد در صورتي كه همساية ما مشكلي داشت، به او كمك كنيم. ما ديني داريم كه مي‌گويد: «تا 40 منزل از چهار طرف، مردم همساية ما هستند.» اين تأكيدات نشان‌دهندة رجوع دين مبين اسلام به «جمع» است و مي‌خواهد مردم را در كنار يكديگر نگاه دارد.

يكي ديگر از محاسني كه نيايش‌هاي جمعي نسبت به نيايش فردي دارند، الفتي است كه بين جامعة اسلامي شكل مي‌گيرد. وقتي مردم در كنار يكديگر دعاي ندبه مي‌خوانند و با همديگر براي آمدن محبوبشان گريه مي‌كنند، با يكديگر مهربان‌تر مي‌شوند و نوعي «هم‌دلي» در نيايش‌هاي جمعي شكل مي‌گيرد.

يکي از عللي که مقام معظم رهبري در تحليل مسئلة عاشورا و بيان علل جامعه‌شناسانه‌ در وقوع آن واقعة بزرگ بيان کردند، نفي و از دست دادن محبت و الفتي بود كه پيامبر عظيم‌الشأن اسلام (ص) در جامعه به‌وجود آورده بودند. وقتي اين الفت و محبت را با كينه و دو دستگي از بين بردند، شرايطي به‌وجود آمد كه در حقي كه پيامبر (ص) با صراحت آن را اعلام كرده بود، تشكيك ايجاد شد؛ يعني حقي كه رهبر الهي جامعه با قاطعيت براي اميرالمؤمنين (ع) بيان فرموده بود را نفي كردند و به‌رغم اينكه ماجراي غدير در مقابل چشم آنها بود، به اين موضوع اشاره کردند كه پيامبر (ص) به‌طور مستقيم به اين موضوع اشاره‌اي نداشته است.

مقام معظم رهبري در ادامه اين‌طور تحليل مي‌كرد كه اين دو دستگي و نفاق‌ مقدمة واقعة عاشورا و از بين رفتن آن الفت شد؛ پس در نيايش‌هاي جمعي شما اين الفت را مي‌بينيد. حتي شما مي‌بينيد كه در نماز، اضافه كردن يك ركن به صورت تعمدي حرام است؛ ولي وقتي شما از ركوع بر مي‌خيزيد و مي‌بينيد كه امام جماعت همچنان در ركوع است، شما مي‌توانيد دوباره به ركوع برويد؛ بنابراين مي‌بينيم كه منطق جمع با منطق فرد كلي فرق مي‌كند. براي همين است كه اسلام عزيز دربارة نيايش‌هاي جمعي تأكيد زيادي دارد. حتي حضرت امام -رحمه‌الله عليه- مي‌فرمودند كه همين دعاي كميل و نماز جماعتي كه با هم مي‌خوانيد، بيش از وجهة عبادي در نگاه دشمنان اسلام، وجهة سياسي دارد و اين واقعاً درست است. در همين حال مي‌توان گفت كه نيايش جمعي، تمرين اطاعت از حق است که همان نگاهي است كه ما نبايد آن را از دست بدهيم؛ اما متأسفانه ما در حالت افراط و تفريط به اين نگاه ضربه مي‌زنيم.

  منظورتان از نگاه افراطي و تفريطي چیست؟
بعضي وقت‌ها ما مي‌بينيم كه کساني به فلسفة واقعی نیایش توجه ندارند و نمی‌توانند از ظاهر فراتر بروند؛ براي نمونه می‌گویند: «ما دعاي خود را مي‌خوانيم و کاری به بقیة مسائل اجتماعی و عبادی نداریم»؛ ولي مگر ما دعا را براي چه مي‌خوانيم؟ در تاریخ آمده که وقتي يزيد -لعنت‌الله عليه- بعد از آن كشتار ناجوانمردانه امام حسين (ع) و يارانش بر جامعه مسلط شد، بر بالاي خانة كعبه مشروب مي‌خورد و مردم در پايين خانة كعبه، دور آن طواف مي‌كردند! آيا اين دعايي است كه ما دنبال آن هستيم؟

بنابراين کساني كه مي‌گويند ما كاري به بقية مسائل نداريم و فقط مي‌خواهيم دعا كنيم، منطقشان با منطق اهل بيت (ع) جور درنمي‌آيد و منطبق با آموزه‌هاي آنان نيست؛ بنابراين، در حال حاضر ما بايد بر طبق منطق اهل بيت (ع)، حركت امام (ره) و حضرت آقا عمل كنيم؛ پس ما دعاي جمعي را ارجح مي‌دانيم؛ چون در مكتب ما نيز ارجح است؛ ولي به شرطي كه چند عنصري كه به آن اشاره كردم، رعايت شوند؛ يكي مسئلة افراط و تفريط است، يكي مسئلة اخلاص است و ديگري آزار ندادن ديگران است؛ بنابراين اين مجموعه ما را به اين سمت مي‌برد كه اين نيايش‌هاي جمعي براي ما محبوب‌تر و مطلوب‌تر است؛ چون باعث می‌شود، مکتب زنده بماند.

امام باقر (ع) به فرزند خود امام صادق (ع) فرمودند: «پسرم! تا 10 سال در منا براي من مجلس عزا برپا كن»؛ جايي كه همة مسلمانان در آن جمع می‌شدند تا مراسم حج واجب خود را در آن به‌جا بياورند. امام صادق (ع) نيز 10 سال طبق همين وصيت عمل مي‌كرد و براي کساني كه در آنجا براي مراسم حج جمع مي‌شدند، در مورد شهادت پدر بزرگوار خودشان صحبت مي‌كردند در همين مجالس بود كه مسائل عاشورا و مصيبت‌هاي وارد شده بر امام حسين (ع) دوباره بيان مي‌‌شد؛ پس مي‌توانم بگويم كه نگاه به نيايش‌هاي جمعي، نوعي نگاه اهل بيتي است.

  چرا در مذهب تشيع نسبت با ساير مذاهب و فرق اسلامي بيشتر به نيايش‌هاي جمعي توجه شده است؟


بعد از ماجراي كربلا كه اختناق شديدي در جامعة اسلامي به‌وجود آورد، حضرت سجاد (ع) سخنان خود را به وسيلة دعا مطرح مي‌كردند؛ ولي بعد از آن امام باقر (ع) و امام صادق (ع) به تربيت شاگرد اقدام كردند و چندين هزار نفر در مكتب آنان شاگردي مي‌كردند كه بني‌عباس دوباره با مشاهدة شرایط متوجه شد که بايد ائمه (ع) را محدود كند؛ وگرنه آنها نمي‌توانند به قدرت خيالي خود برسند؛ اما يك نكتة اساسي ديگري در شيعه وجود دارد؛ چراکه خود اهل بيت (ع) دستور داده‌اند، شيعيان همديگر را پيدا كنند و پشتيبان هم باشند، به همديگر محبت كنند و حتي به ساير مسلمانان محبت كنند.

حتي روايت است که ائمه (ع) از شيعيان خود خواسته‌اند، به دشمنان آنها نيز مادامي كه آنها اهل لعن اهل ‌بيت (ع) نيستند، محبت كنند. آن دعاي جمعي كه در تشيع تأكيد زيادي به آن شده، به همين علت است؛ علاوه بر اين هر جايي كه شيعيان و مسلمانان در كنار هم جمع مي‌شدند، به تعبير پيامبر اكرم (ص) «عليكم بالسواد الاعظم» مي‌شد. سواد يعني سياهي؛ يعني وقتي اين جماعت عظيم كنار يكديگر قرار مي‌گرفتند، يك سياهي عظيم شكل مي‌گرفت؛ يعني هنگامي كه مردم در كنار يكديگر قرار مي‌گيرند، خود اين قدرتي براي اسلام و شيعه است؛ بنابراين دشمنان ما هيچ وقت اجازه نمي‌دادند كه شيعيان و مسلمانان در كنار هم جمع شوند؛ به‌عنوان مثال وقتي در نماز عيدي كه امام رضا (ع) براي اقامة آن حضور يافته بود، چون حتي بسياري از سران لشكر مأمون نيز به این دلیل که امام (ع) پاي برهنه راه مي‌رفتند، بندهاي پوتين خود را پاره كردند، آنها در نهايت نگذاشتند كه حضرت، آن نماز را اقامه كند؛ زیرا وقتي مأمون و مشاورانش جمعيت انبوهي را كه به اشتياق آن حضرت آمده بودند، ديدند، نتوانستند طاقت بياورند و حضرت را از صحنه خارج كردند.

ما با اين نمونه‌ها متوجه مي‌شويم كه اين جمعيت و اجتماع شيعيان هميشه براي ائمه اطهار (ع) حائز اهميت بوده است. حتی شما مي‌بينيد كه از نماز جماعت‌، جلسات عزاداري و دعا در قبل از انقلاب بهترين استفاده‌ها براي جا انداختن مكتب اهل بيت (ع) شد؛ واقعيتي كه در جامعة ما ثابت شده است.

از همين جلسات دعا، روضه و نماز، انقلاب بيرون مي‌آيد و ابرقدرت‌ها به زانو درمي‌آيند؛ بنابراين من احساس مي‌كنم كه شيعه به جماعت و نيايش‌هاي جمعي گره خورده است. حتي براي اينكه ما در جنگ سربلند باشيم، مي‌بينيد كه خيلي‌ها زيارت عاشورا نذر كردند، دعاهاي دسته‌جمعي راه انداختند تا ما در جنگ ضربه نخوريم.

  شما به مسئلة بسيار خوبي اشاره كرديد. اين دعاهاي دسته‌جمعي چه تأثيري در پيروزي انقلاب داشت و نيايش‌هاي جمعي را قبل و بعد از انقلاب به چه صورت مي‌بينيد؟

الحمدالله قبل از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي نيايش‌هاي جمعي وجود داشت؛ اما عموميت نداشت؛ چون مردم از فضاي اختناقي كه رژيم پهلوي -لعنت‌الله عليه- ايجاد كرده بود، خوف داشتند و مي‌دانستند كه هر جايي كه يك ذكر و دعايي گفته شود، برداشت آنها مخالفت با حاكميت است. در واقعيت نيز حاكميت با چنين جرياناتي برخورد مي‌كرد؛ چون جمعيتی که بعد از پايان مراسم‌ و آيين‌هاي دعا و نيايش به خيابان‌ها مي‌آمدند، شعار مي‌دادند؛ ولي اين موضوع حائز اهميت بود كه انقلاب در همين جمعيت‌ها و محافل مذهبي شكل گرفت. حضرت امام (ره) اعلاميه‌ها و پيام‌هاي نويدبخش خود را از طريق همين جمعيت‌هاي دعا و نيايش در شهرهاي گوناگون به خانواده‌ها منتقل مي‌كرد و انقلاب از اين بستري كه فراهم بود، بسيار استفاده كرد؛ به‌ويژه ما اين نقش را در حفظ انقلاب نيز بسيار پررنگ مي‌بينيم.

واقعاً نمي‌توان گفت چقدر اين جلسات دعا و نيايش دسته‌جمعي براي حضور مردم در جبهه‌هاي نبرد حق بر باطل، رزمنده تربيت كرد. چقدر براي گذشت از دنيا به رزمندگان توان داد. چقدر براي صبر و استقامت قدرت داد؛ براي همين شما مي‌بينيد، شركت در اين جلسات مذهبي و نيايش‌هاي جمعي به مردم و رزمندگان در صبر و تحمل مصايب و در برهة پيروزي انقلاب و در مقاومت برابر دشمن، قوت مي‌داد.

در زمان جنگ رزمنده‌اي نبود كه يك كتاب دعاي كوچك در جيب پيراهن خود نداشته باشد. با همين دعاها بود كه رزمندگان قوت قلب مي‌گرفتند. من همة اين چيزها را به‌خوبي به خاطر دارم و رزمندگاني را مي‌ديدم كه واقعاً همه سرنوشت خود را بعد از دعا خواندن به خداوند متعال مي‌سپردند. شركت در اين جلسات نيايش جمعي تأثيراتي باور نكردني بر رزمندگان داشت.

با اينكه همه گريه مي‌كردند؛ ولي آن‌قدر روحيه مي‌گرفتند كه بعد از پايان جلسات نيايش به‌رغم تمامي كمبودهاي امكانات جنگي و مشكلات متعدد موجود به خط دشمن مي‌زدند و خطوط مقاومت آن را درهم مي‌كوبيدند؛ بنابراين بايد گفت كه چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب اسلامي، نيايش‌هاي جمعي همواره بستري براي هدايت نسل‌ها بوده و هست.


کد مطلب: 8154

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/report/8154/نیایش-های-جمعی-بستری-بزرگ-هدایت-نسل-هاست

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir