امید، انتظار، عشق
1 مهر 1382 ساعت 12:43
صبح ندبه؛ يادآور دردها و رنجهاى اهل بيت؛ انتظار حجت خداوند براى برطرف كردن غمها و رنجهاى طولانى اهل بيت و شيعه می باشد.
شماره هفتم ماهنامه خیمه - شعبان المعظم 1424 - مهر1382
1- با شنيدن نام امام مهدى(عج) چه احساسى به شما دست مى دهد؟
2- به نظر شما صبح جمعه چگونه است؟
3- بيشتر چه وقت هايى بارانى مى شويد؛ صبح جمعه، غروب جمعه يا...؟
4- اگر الآن توفيق زيارت آقا را پيدا كنيد؛ به ايشان چه خواهيد گفت؟
5- به نظر شما انتظار، چه رنگى است؟
6- ويژگيهاى جامعه ى «منتظر» از ديدگاه شما چيست؟
7- اگر الآن آقا ظهور كنند، چه مى كنيد؟
8- آماده ى ظهور هستيد؟
9- امام زمان(عج) را در يك عبارت تعريف كنيد؟
خواهر، مسافرى (ليسانس دينى و عربى)
1- احساس اميد.
2- روز شادابى از شوق وصال.
3- هر لحظه كه احساس اتّصال كنم.
4- دستم را بگير!
5- سبز.
6- گناه نمى كنند؛ روحيه ى توسّل و اميد دارند؛ تلاشگرند؛ دست هم را مى گيرند.
7- دوست دارم سربازش باشم.
8- سعى مى كنم؛ ولى نمى دانم!
9- اوج عزت.
خواهر، حاج ولى (ليسانس زيست شناسى)
1- اميد، انتظار.
2- صبح طلوع وصل.
3- غروب جمعه.
4- من و فرزندانم را به عنوان سرباز، قبول كنند.
5- سبز.
6- همه ى زمينه هاى ظهور را فراهم كنيم.
7- زندگى را رها مى كنم و مى روم سوى آقا...
8- ان شاء اللّه سعى كرده ام.
9- خورشيد تابناك و آمال دل آرزومندان.
مهندس ايزدى (مهندس الكترونيك)
1- احساس جاودانگى.
2- استراحت.
3- تنهايى.
4- حق و ناحق را نشانمان ده.
5- سفيد.
6- نمى دانم.
7- مى روم و از ايشان جوياى حقيقت مى شوم.
8- فكر نمى كنم.
9- روشنگر حقيقت.
خواهر، زيودارى (حوزوى)
1- شوق غير قابل وصف.
2- انتظار.
3- هر وقت حالى ايجاد شود.
4- فقط نگاهش مى كنم.
5- سبز.
6- انجام تكاليفى كه خداوند به ما محول كرده، انجام سفارش هاى اهل بيت و دعا براى فرج آقا.
7- هر چه آقا بخواهند، انجام مى دهم.
8- ان شاءاللّه.
9- عشق گمشده.
خواهر، اعظم نيكوصحبت، همسر شهيد دخانچى (فوق ديپلم مامايى)
1- حضور ايشان را در زندگى، زياد احساس كرده ام؛ حتّى گاهى دستم را مى گيرند و به مقصد مى رسانند.
2- انتظار.
3- غروب جمعه.
4- از شدت شوق، زبانم بند مى آيد.
5- سبز.
6- مقيّد شدن به يك سرى شؤونات.
7- سريع، خودم را به آقا مى رسانم؛ تا در خدمت ايشان باشم.
8- به لطف بزرگوارى آقا، همين حالا.
9- بهترين عشق؛ زيباترين دلبستگى.
خواهر، زينب سيّد ميرزايى (حوزوى - نويسنده)
1- اميد و آرامش.
2- لحظه ى وصال.
3- صبح جمعه با طراوت باران بهارى بارانى مى شود و غروب جمعه چشمها بارانى مى شود از نوع باران پاييزى؛ چون دلها طوفانى است، از اينكه به وصال نرسيده اند.
4- احساس شرمندگى؛ از اينكه نتوانسته ام آنطور كه بايد، منتظر واقعى باشم. بعد به مادرشان قسم مى دهم كه آن زمان كه گم مى شوم و از جاده اصلى دور مى شوم كمكم كنند؛ به فريادم برسند؛ دستم را بگيرند و به راه بياورند.
5- مثل شفق، گلگون چون تقدس بهشت، سبز و مانند اميد، آبى است.
6- همه شرايط را براى حضور و ظهور محبوب آماده كنيم. در محضر اطاعت مولى قرار گرفتن؛ لياقت حضور پيدا كردن.
7- احساس شرمندگى از انجام وظايف؛ اظهار آمادگى و شركت در قيام بزرگش.
8- سعى كرده ام؛ يكى از آرزوهايم اين است كه هنگام ظهور در مكّه باشم؛ در كنار آقا.
9- سقّايى كه وقتى بيايد، ديگر على اصغرى تشنه نخواهد ماند!
خواهر، شيما ايزدى (فوق ليسانس فلسفه)
1- نسبت به او مديون هستم؛ تمام خيرات و الطافى كه به ما مى رسد، از ايشان است. احساس شرمندگى؛ چون در حق ايشان كوتاهى كرده ام.
2- صبح ندبه؛ يادآور دردها و رنجهاى اهل بيت؛ انتظار حجت خداوند براى برطرف كردن غمها و رنجهاى طولانى اهل بيت و شيعه.
3- غروب جمعه، بعد از انتظار يك جمعه ى ديگر.
4- ما را در ركابت قبول كن؛ هر چند لايق نيستيم!
5- سبز؛ چون پايان روشنى دارد.
6- در هر لحظه بندگى خداوند و حضور ولى خدا را احساس كردن؛ هر لحظه در حال انجام وظيفه بودن تا مقدمات ظهور، آماده شود.
7- سرباز ايشان باشم.
8- به هر اندازه كه در كسب تقوا كوشش كنيم، به همان اندازه، آماده ى ظهور هستيم. انجام واجبات و ترك محرمات.
9- مظهر كامل اسماء و صفات الهى؛ معدن همه ى خيرات و خوبيها؛ منتقم از ظالمان و جبّاران تاريخ.
کد مطلب: 8726
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/8726/امید-انتظار-عشق