تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ مهر ۱۳۸۲ ساعت ۱۲:۴۳
۰
کد مطلب : ۸۷۲۶

امید، انتظار، عشق

شماره هفتم ماهنامه خیمه - شعبان المعظم 1424 - مهر1382


1- با شنيدن نام امام مهدى(عج) چه احساسى به شما دست مى دهد؟

2- به نظر شما صبح جمعه چگونه است؟

3- بيشتر چه وقت هايى بارانى مى شويد؛ صبح جمعه، غروب جمعه يا...؟

4- اگر الآن توفيق زيارت آقا را پيدا كنيد؛ به ايشان چه خواهيد گفت؟

5- به نظر شما انتظار، چه رنگى است؟

6- ويژگيهاى جامعه ى «منتظر» از ديدگاه شما چيست؟

7- اگر الآن آقا ظهور كنند، چه مى كنيد؟

8- آماده ى ظهور هستيد؟

9- امام زمان(عج) را در يك عبارت تعريف كنيد؟



خواهر، مسافرى (ليسانس دينى و عربى)

1- احساس اميد.

2- روز شادابى از شوق وصال.

3- هر لحظه كه احساس اتّصال كنم.

4- دستم را بگير!

5- سبز.

6- گناه نمى كنند؛ روحيه ى توسّل و اميد دارند؛ تلاشگرند؛ دست هم را مى گيرند.

7- دوست دارم سربازش باشم.

8- سعى مى كنم؛ ولى نمى دانم!

9- اوج عزت.



خواهر، حاج ولى (ليسانس زيست شناسى)

1- اميد، انتظار.

2- صبح طلوع وصل.

3- غروب جمعه.

4- من و فرزندانم را به عنوان سرباز، قبول كنند.

5- سبز.

6- همه ى زمينه هاى ظهور را فراهم كنيم.

7- زندگى را رها مى كنم و مى روم سوى آقا...

8- ان شاء اللّه سعى كرده ام.

9- خورشيد تابناك و آمال دل آرزومندان.



مهندس ايزدى (مهندس الكترونيك)

1- احساس جاودانگى.

2- استراحت.

3- تنهايى.

4- حق و ناحق را نشانمان ده.

5- سفيد.

6- نمى دانم.

7- مى روم و از ايشان جوياى حقيقت مى شوم.

8- فكر نمى كنم.

9- روشنگر حقيقت.



خواهر، زيودارى (حوزوى)

1- شوق غير قابل وصف.

2- انتظار.

3- هر وقت حالى ايجاد شود.

4- فقط نگاهش مى كنم.

5- سبز.

6- انجام تكاليفى كه خداوند به ما محول كرده، انجام سفارش هاى اهل بيت و دعا براى فرج آقا.

7- هر چه آقا بخواهند، انجام مى دهم.

8- ان شاءاللّه.

9- عشق گمشده.



خواهر، اعظم نيكوصحبت، همسر شهيد دخانچى (فوق ديپلم مامايى)

1- حضور ايشان را در زندگى، زياد احساس كرده ام؛ حتّى گاهى دستم را مى گيرند و به مقصد مى رسانند.

2- انتظار.

3- غروب جمعه.

4- از شدت شوق، زبانم بند مى آيد.

5- سبز.

6- مقيّد شدن به يك سرى شؤونات.

7- سريع، خودم را به آقا مى رسانم؛ تا در خدمت ايشان باشم.

8- به لطف بزرگوارى آقا، همين حالا.

9- بهترين عشق؛ زيباترين دلبستگى.



خواهر، زينب سيّد ميرزايى (حوزوى - نويسنده)

1- اميد و آرامش.

2- لحظه ى وصال.

3- صبح جمعه با طراوت باران بهارى بارانى مى شود و غروب جمعه چشمها بارانى مى شود از نوع باران پاييزى؛ چون دلها طوفانى است، از اينكه به وصال نرسيده اند.

4- احساس شرمندگى؛ از اينكه نتوانسته ام آنطور كه بايد، منتظر واقعى باشم. بعد به مادرشان قسم مى دهم كه آن زمان كه گم مى شوم و از جاده اصلى دور مى شوم كمكم كنند؛ به فريادم برسند؛ دستم را بگيرند و به راه بياورند.

5- مثل شفق، گلگون چون تقدس بهشت، سبز و مانند اميد، آبى است.

6- همه شرايط را براى حضور و ظهور محبوب آماده كنيم. در محضر اطاعت مولى قرار گرفتن؛ لياقت حضور پيدا كردن.

7- احساس شرمندگى از انجام وظايف؛ اظهار آمادگى و شركت در قيام بزرگش.

8- سعى كرده ام؛ يكى از آرزوهايم اين است كه هنگام ظهور در مكّه باشم؛ در كنار آقا.

9- سقّايى كه وقتى بيايد، ديگر على اصغرى تشنه نخواهد ماند!



خواهر، شيما ايزدى (فوق ليسانس فلسفه)

1- نسبت به او مديون هستم؛ تمام خيرات و الطافى كه به ما مى رسد، از ايشان است. احساس شرمندگى؛ چون در حق ايشان كوتاهى كرده ام.

2- صبح ندبه؛ يادآور دردها و رنجهاى اهل بيت؛ انتظار حجت خداوند براى برطرف كردن غمها و رنجهاى طولانى اهل بيت و شيعه.

3- غروب جمعه، بعد از انتظار يك جمعه ى ديگر.

4- ما را در ركابت قبول كن؛ هر چند لايق نيستيم!

5- سبز؛ چون پايان روشنى دارد.

6- در هر لحظه بندگى خداوند و حضور ولى خدا را احساس كردن؛ هر لحظه در حال انجام وظيفه بودن تا مقدمات ظهور، آماده شود.

7- سرباز ايشان باشم.

8- به هر اندازه كه در كسب تقوا كوشش كنيم، به همان اندازه، آماده ى ظهور هستيم. انجام واجبات و ترك محرمات.

9- مظهر كامل اسماء و صفات الهى؛ معدن همه ى خيرات و خوبيها؛ منتقم از ظالمان و جبّاران تاريخ.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما