کد مطلب : ۱۱۰۵۲
سمینار پژوهشی ششمین همایش آیینهای عاشورایی برگزار شد
تعزیه؛ مهجور و مغفول
وی در این مقاله، ضمن اشاره به شبیهخوانی وتعزیه، به عنوان هنر بومی ایران، آن را محصول تحولات و دگرگونیهای پیدرپی دانست.
کوچکزاده این دگرگونیها را ناشی از ضرورت زمانه، نیاز اجتماعی و البته تخیل هنرمندان اعم از مقتلنویسان، شبیهگردانان و شبیهخوانان توصیف کرد و عنوان کرد: «از زمان دستور معزالدوله دیلمی برای سوگواری عمومی بر شهادت امام حسین (ع) و اهل بیت تا زمان نگارش کتاب روضهالشهدا، خیالپردازی و ضرورتهای اجتماعی، سبب تغییرات فراوانی در شیوة سوگواری شده بود که البته همه ریشه در مذهب و اعتقاد سوگواران داشت. از آن پس نیز در روایت داستانهای روضهالشهدا که روضهخوانی نامیده شدند و سپس در نمونه تصویری آن کتاب که در آغاز، شبیهسازی بیکلام از شکل کلی حوادث بود تا رسیدن به شبیهخوانی یا شکلگیری تعزیه در اواخر دورة صفوی، تخیل پدیدآورندگان توانسته بود تغییرات فراوانی در گفتارها یا داستانهای فرعی به وجود آورد.»
وی شبیهخوانی را تا زمان بنای تکیه دولت در دورة ناصری دستخوش دگرگونیهای فراوان توصیف کرد و افزود:«تخیل توانست تحول گستردهای در مضامین و شکلهای اجرایی شبیهخوانی ایجاد کند. خیالانگیزی، نخست در داستانهای آشنا وارد شد و تغییراتی در چارچوب روایات ایجاد کرد، سپس به حضور شخصیتهایی همانند فرشتگان و دیوان پرداخت و سرانجام توانست میان جهان اکنون و تاریخ گذشته پیوندی برقرار کند. برخلاف تصور کنونی، تعزیه به روایتی صرفا تاریخی نمیپرداخت بلکه تصور گروه اجرایی را از شنیدههای تاریخی و همچنین تخیل ایشان را از چگونگی رویدادها به نمایش میگذاشت.»
وی نقش تخیل را در دگرگونیهای گوناگون شبیهخوانی مانند تخیل نمایش اجرایی و تخیل فعال تماشاگران در هنگام اجرا و به عنوان عامل مکمل آن و شکلگیری و استحکام شیوة نمایش ایرانی، انکارناپذیر دانست.
سپس مسعود ناصری، مقاله خود را با عنوان «تجلی نقش و روایت در نقاشی «خروج مختار» اثر قوللر آغاسی» ارائه کرد.
وی اوج نقاشی قهوهخانهای را در دوره قاجار اعلام کرد و گفت:«خاستگاه نقاشی قهوهخانهای، قهوهخانه و از میان عامه مردم بوده است و به موضوعاتی چون کربلا، عاشورا، داستانهای قرآنی و داستانهای شاهنامه فردوسی میپرداخته است.»
ناصری، صراحت و سادگی، اثرگذاری هرچه بیشتر بر مخاطب و اعتقاد و ایمان نقاشان در ساختن پرده را از عناصر محوری پردهها نقاشیشده برشمرد که این آثار را فراتر از یک تصویر و پرده ترکیببندی شده ساده ، میبرد.
وی نکات مهم در نقاشی «خروج مختار» اثر قوللر آغاسی را حضور نقاش به عنوان یک کارگردان دانست که به گریم، انتخاب شخصیتها، نحوه ایستادن و طراحی لباس تمامی شخصیتهای حاضر در پرده اهمیت داده است.
سمیرا دانیال پیغمبر، بهنام میرزاپور در مقاله مشترکی به معرفی آیینهای عاشورایی شهر اراک پرداختند.
در این مقاله آورده شده بود:«در میان اقوام ایرانی، مردم شهر اراک با فرهنگ خاص خود اقدام به برگزاری آیینهای عاشورایی، از جمله روضهخوانی در مساجد، منازل و تکایا و عزاداری به وسیلة دستهجات و هیئتهای سینهزنی، زنجیرزنی و سقایی نمودهاند و به پاسداشت این حادثه تاریخی بزرگ پرداختهاند.»
راهافتادن دستههای سینهزنی و عزاداری در شهر، نقارهخوانی و تعزیه سیار، از جمله مراسمی است که در ماه محرم در شهر اراک انجام میشود.
در ادامه این سمینار جهانشیر یاراحمدی با مقاله «سوگ آیینهای نمایشی در کرانههای خلیجفارس»، نقطه عطف آیینها در سرزمین پرآیین جنوب را آیینهای سوگ عنوان کرد که به دلایل متعدد به ویژه پیوند با باورها و اعتقادات مذهبی مردم جایگاهی خاص در زندگی آنان پیدا کردهاند.
وی گفت:«در میان آیینهای سوگ، شکل، فرم و ساختار اجرایی آیینهای مربوط به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که در ماههای محرم و صفر برگزار میشود، چشمنواز و جذاب است و این نخستین دلیل برقراری ارتباط مخاطب با آنهاست.»
دیگر پژوهشگر این سمینار، صادق رشیدی بود که در مقاله خود با عنوان «بررسی مفهوم واسازی تقابل فرهنگ و طبیعت در آیین تعزیه»، با اشاره به به تقابلهای دوگانه، تقابل بین فرهنگ و طبیعت را یک ساختار توصیف کرد و گفت:«در آیین تعزیه، فرهنگ و طبیعت در هم آمیختهاند و پیوسته همدیگر را تعریف میکنند. تعزیه فینفسه یک پدیدة فرهنگی است، اما در بطن آن طبیعت قرار دارد، حال اگر طبیعت را در تحلیل متن تعزیه در نظر بگیریم، تعزیه هویت متنی خود را از دست میدهد؛ از اینرو طبیعت و فرهنگ در چارچوب تعزیه به شکلی پویا در حال تعریف و بازتعریف یکدیگر هستند.»
در انتهای این سمینار نیز اردشیر صالحپور به ارائه مقاله «پیشخوانی در تعزیه» پرداخت و توضیح داد:«پیشخوانی، بخش آغازین مجالس تعزیه است که توسط اجراکنندگان به شکل دستهجمعی و گاهی انفرادی، در قالبی تصنیفگون انجام میپذیرد. این مرحله، مقدمهای برای ورود به مجلس است که ذهن مخاطب را برای پذیرش مطلب مهیا میسازد.»
وی افزود:« با نواختن ملودی، موافقخوانان و مخالفخوانان، پس از گردش دور سکو، بر صحنه ظاهر شده و بیآنکه تخالفی با یکدیگر داشته باشند، در مقام موسیقی ویژهای شروع به خواندن میکنند. این روش که گونهای پیشدرآمد محسوب میشود، گاه به شکل تکخوانی آغاز و گاه با دوخوانی پیگیری میشود و اغلب اجراکنندگان به شکل جمعی همسرایی کرده و پاسخ میگویند.»
صالحپور همچنین اظهار کرد:«بسیاری از این پیشخوانیها توسط اهالی موسیقی ایرانی، به شکل تصنیف و ترانه درآمده و از اصالت خود دور شدهاند و بسیاری از آنان در قالب نوحه درآمده و در مراسم سوگواری، مورد استفاده قرار میگیرند و بسیاری دیگر در عین زیبایی به فراموشی سپرده شدهاند.»