تاریخ انتشار
سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۲۶
۰
کد مطلب : ۱۱۶۲۷
مرشدان پرده‌خوان ایران -۳

درباره سیدحسین میریان

درباره سیدحسین میریان
سیدحسین میریان
پرده‌خوان، مداح
سال تولد: ۱۳۱۰
محل تولد: خمینی‌شهر – اصفهان
شروع پرده‌خوانی: ۲۰سالگی
استادی: سیدحیدر موسوی، شکیب اصفهانی
نقاش پرده: علی بهاری
سن پرده: ۴۰سال

شیوه اجرای نمایش
درویش حسین با طمأنینه از حالتی به حالت دیگر حرکت می‌کند. در وضعیت جدید بدن و اندام خود را تثبیت کرده با حرکات مختصر اما واضح و نمادین مفاهیم را انتقال می‌دهد. و برخلاف شیوه برخی از پرده‌خوانان، که مرتباً از سویی به سوی دیگر پرده می‌روند، وی در صورت نیاز برای نشان دادن شمایل‌ها، با توجه به مکان و موقعیتی که در پرده مورد روایت است، بیشترین حرکت را انجام می‌دهد.
در شیوه درویش حسین که حرکات و فیگورها مینیاتوریی و بسیار ظریف‌اند، دقت عمل و انتقال مفهوم بیش از پیش مهم جلوه می‌کند. هنگامی که بدن ثابت و بدون تغییر است، حرکات سر و گردن بسیار پرمعنی و تأثیرگذار است.

شیوه وی مانند قرائت خطابه‌ای آرام با حرکات متین و باصلابت است که مخاطبان را مطمئن می‌سازد که هیچ حرکت یا گفتار دیگری مورد نیاز نیست. همین ویژگی به اجرای وی خصلتی آرمانی و کامل می‌بخشد. شاید بخش مهمی از این قدرت اجرا به واسطه رفتار و گفتار متشخصانه و پرجاذبه این درویش پرده‌خوان باشد.

شیوه اجرای آواز
درویش حسین متن مجالس را غیرآوازی روایت می‌کند، شعر و عبارات با قافیه، جایگزین آواز می‌شود. مفاهیم داستان‌ها را با لحن روایی پیش می‌برد. شیوه او کمتر معمول است زیرا عناصر دیگر باید چنان قوی و راضی‌کننده باشد تا خلاء آواز را جبران کند. این شیوة اجرا نیازمند آگاهی پرده‌خوان از متون متنوع و ضرب‌المثل در کثرت زیاد است.

درویش حسین با دانش کم‌نظیر در حوزه متون مذهبی، شعر و ادبیات، ‌اخلاق و اطلاعات عمومی، موفق به تثبیت شیوه خود شده است و چند دهه با همین شیوه پرده‌خوانی کرده است.

کل‌نگری در پرده و پرده‌خوانی
در پرده صدها شمایل را رسم می‌کنند و ده‌ها داستان روایت می‌شود، هر داستان قابلیت وصل به داستان‌های دیگر را دارد و هر شمایل می‌تواند در داستان‌های متعدد حضور یابد. دلیل مهم این تمرکز حول نقطه مرکز و کل‌نگری در تکوین پرده و پرده‌خوانی است.

از آنجا که منشاء تمام داستان‌ها واقعه کربلاست، پرده‌خوان هر داستان را در نهایت به منشاء اصلی آن بازمی‌گرداند. و کل‌نگری به جهت وصل دلایل وقوع داستان‌ها به تقدیر ازلی و مشیت الهی است.
استدلال برای اثبات خلق هستی از سوی خداوند به خلق انسان کامل حضرت محمد بازمی‌گردد و به حقیقت حیات جاودانه امامت و ولایت متصل می‌گردد. در پرده‌خوانی با مطرح شدن نقطه مرکزی دفاع از موضوعیت امات که صحرای کربلا است، نگاه کل‌نگرانه به مثابه امری تعیین‌کننده در تکوین آیین پرده‌خوانی تحقق پیدا می‌کند.

نسبت اشیاء با بدن
پرده‌خوانان برای هر یک از اشیاء مورد کاربردشان، نسبت با بدن خویش جایگاه معین قائلند. کشکول را به مچ دست چپ می‌آویزند و تبرزین، عصا و چوب دست را به شانه راست حمایل می‌کنند یا با دست راست آن را حرکت می‌دهند. چنته نیز در سمت چپ بدن آویخته می‌شود. همچنین پرده‌خوانان پرده را وقت حمل‌ونقل بر شانه راست می‌گذارند و اگر در طول مسیر مجبور باشند به علت خستگی از شانه چپ هم استفاده کنند در آخرین لحظه که به مقصد می‌رسند، پرده را بر شانه راست قرار داده و سپس بر زمین می‌گذارند. به نظر می‌آید انتخاب جایگاه اشیاء در سمت چپ یا راست با کاربرد آنها به لحاظ منطقی نیز ارتباط دارد مانند نسبت تبرزین با دست راست که از نیرو و تقارن بهتری در هنگام استفاده برخوردار است.

نقش کبوتر در پرده
در داستان فاطمه صغری و علی‌اکبر، کبوتر شخصیتی رحمانی می‌یابد و ارتباط میان دو تن از فرزندان امام حسین را میسر می‌سازد. قائل شدن وظیفه پیام‌رسانی برای کبوتر استعاره‌ای از دانایی کبوتر در حین امانت‌داری است. کبوتر در لحظه پیغام بردن مورد خطاب حضرت علی‌آکبر قرار می‌گیرد، از این جهت تمثیل آینگی تجسم وضعیتش برای خواهر است و لکه‌های خون بر پرهای سفید نشانه شهادت است.

حضور کبوتر در پرده در جوار اولیاء به معنی پاکی آنان و یکی از شاخصه‌های شهادت‌طلبی مظلومانه است. در انواع شعری و ادبی مذهبی به ویژه در متون مربوط به عزا کبوتر با مفاهیم پاکی، معصومیت و شهادت مترادف می‌شود.

کبوتر در مجلس فاطمه صغری و علی‌اکبر در دو جای پرده کنار بدن تیر خورده علی‌اکبر و دیگر بر پشت‌بام خانه فاطمه صغری نقاشی شده است.

روایت
فاطمه صغری در بستر بیماری قادر نیست تا کاروان پدرش امام حسین را همراهی کند و باید در مدینه بماند. او تقاضا دارد تا یکی از اعضای خانواده در کنار او بماند اما این امر ممکن نمی‌شود حتی علی‌اکبر برادرش هم باید پدر را همراهی کند. فاطمه صغری در آخرین لحظه و قبل از حرکت کاروان از علی‌اکبر می‌خواهد تا برای او نامه بنویسد... مصائب و رنج‌های بی‌شمار پیش آمده تا مدت‌ها امکان ارسال نامه برای فاطمه صغری را ممکن نمی‌سازد تا اینکه فاطمه صغری در بستر بیماری و مملو از غم دوری عزیزانش نامه‌ای گله‌آمیز به علی‌اکبر می‌نویسد، نامه توسط مرد عربی در زمان تیر خوردن علی‌اکبر و اندکی قبل از شهادتش به دست وی می‌رسد.

علی‌اکبر با خون خود بر گوشه کفن سفیدش جواب نامه را می‌نویسد. ام سلمه جده فاطمه صغری پس از خواندن نامه برای جلوگیری از تألم فاطمه صغری قصد دارد تا موضوع نامه را آشکار نکند، اما خواهر با مشاهده کبوتر خون‌آلود شهادت برادرش را درمی‌یابد.

* منبع: مرشدان پرده‌خوان ایران(۳۰ دفتر)/ حمیدرضا اردلان/انتشارات فرهنگستان هنر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما