تاریخ انتشار
يکشنبه ۸ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۲۴
۰
کد مطلب : ۱۲۴۶۵

درباره چاووشی‌خوانی

درباره چاووشی‌خوانی
لحظه‌های مهیّا شدن برای زیارت و دیدار اولیای حق نیز در نزد گذشتگان و نیاکان ما مسلمانان، از اهمیّت شایانی برخوردار بوده است. زیارت دارای سنت‌ها و آدابی بوده است که زیبایی‌های معنوی در آن موج می‌زده و آثار فراوانی هم داشته است. از جمله این سنت‌ها که نشانی از تعظیم شعائر و تقوای قلوب مؤمنان است، سنّت «چاووشی خوانی» است.

«چاووش» در لغت
«چاووش» واژه‌ای ترکی است، به معنای جارچی، پیک، پیشرو کاروان، کسی که دعوت رفتن به زیارت عتبات عالیات و خانه خدا کند.

در اصطلاح روستاییان خراسان، چاووش، کسی بوده که در فصل مناسبِ زیارت، در دهات و روستاها، سواره یا پیاده به راه می‌افتاده و روستاییان را به وسیله جارزدن و خواندن اشعار نغز و دلکش ـ در مدح و منقبت امامان معصوم علیهم السلام ـ برای رفتن به زیارت تهییج و تشویق می‌کرده است.

لغت‌نامه فرهنگ دهخدا، واژه «چاو» را به، «بانگ و سر و صدای گنجشک، هنگامی که از بیم دزدیده شدن جوجه‌اش بانگ بر می‌آورد» معنا کرده است. بعید نیست این معنی و مفهوم در واژه چاووش نیز در نظر گرفته شده باشد؛ گویی چاووش با صدای گرم و پرشور خود، ناله سرداده است تا درد فراق و دوری عاشقانه خود و زایران را بیان کند و می‌خواهد آنان را سرشوق آورد.

ویژگی‌های چاووشان
چاووشان، مردان پاک و خداشناسی که وجودشان سرشار از عشق و محبّت به خدا و اوصیای او بوده است، همواره در بین مردم به نیک نامی و صلاح مشهور بوده‌اند. آنها خصلت‌های ویژه‌ای داشته‌اند که به چند مورد آن اشاره می‌کنیم:

۱. خلوص نیّت
این بشیران و قاصدان زیارت کوی دوست، انگیزه‌ای جز نزدیک شدن به خدا و عشق به او و اولیای حق در سر نداشته‌اند. آنها هماره چشم به لطف و کرم خدا و حجّت‌های او داشته‌اند و تنها از همین لطف و عنایت دم زده‌اند. به همین جهت هیچگاه این خدمت به زایران را وسیله‌ای برای کسب موقعیت اجتماعی یا مالی قرار نداده‌اند و حاضر نشده‌اند حتی نامی یا دفتر شعری از آنها و به نام آنها تنظیم گردد.

این موضوع را می‌توان از زندگی ساده آنها بهتر درک کرد. اغلب آنها با لباسی ساده و معمولی، شالی سبز یا سیاه بر گردن و پرچم سه گوش سبز رنگ بر دوش، به صورت خود جوش از بین مردم، به این کار معنوی و زیبا مشغول بوده‌اند.

۲. صدای خوش
صدای خوش و نفس گرم، نعمتی است که خداوند متعال تنها به بعضی از انسان‌ها بخشیده است. حنجره انسان‌ها و صدایی که از آن تولید می‌شود، خود از ابزار و وسایل موسیقی طبیعی است که خدا به انسان‌ها مرحمت کرده است. در این بین صدای انسان بر سایر صداهایی که از دیگر آلات موسیقی تولید می‌شود، برتری خاص دارد. این برتری از آنجا ناشی می‌شود که صوت انسان آمیخته با کلام است و انسان می‌تواند صدای خود را با کلمات، موافق کرده و تأثیرات مختلفی در شنونده ایجاد کند.

چاووشان، از این صدای گرم و مؤثر برخوردار بوده‌اند و با صدای زیر می‌خوانده‌اند و گاه برای این که از صوت خود هنرمندانه‌تر بهره ببرند، به همراه شاگردان خود و یا افراد دیگر چون زایران و بدرقه‌کنندگان، به صورت هم‌خوانی چاووشی می‌کرده‌اند؛ تا تأثیر آن را دو چندان کنند. در نتیجه، صحنه‌هایی ایجاد می‌شد که بی‌اختیار اشک چشم‌ها را روان می‌کرد و دل شنونده‌ها را می‌ربود و بی‌مقدمه راهی سفر و زیارت می‌کرد.

۳. راهنمایی اهل کاروان
از دیگر ویژگی‌های چاووشان، هدایت و راهنمایی زایران در طول سفر بوده است. آنها در انجام واجبات، مستحبّات، دعاها، خواندن زیارت‌نامه‌ها و همچنین معرفی مکان‌هایی که زایران از آنها دیدن می‌کردند، راهنمای آنها بودند. چاووشان در هر مکان، زایران را با وقایع و مصایبی که بر خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم گذشته، آشنا می‌کردند.

۴. مراقبت و حمایت از زایران
چاووشان از بدو حرکت کاروان تا هنگام برگشت، در تمام مراحل، حامی زایران بوده‌اند. گاه افراد جوان‌‌تر از بردن افراد سالخورده به دلیل سختی و مشکلات راه امتناع می‌کردند، در این موقع آن پیر دل باخته، ملتمسانه دست به دامن چاووش می‌شد و چاووش از خانواده او می‌خواست که مانع او نشود و خود حمایت و مراقبت از او را به عهده می‌گرفت. همچنین چاووشان در گرفتن تذکره، مهیا کردن آذوقه راه و تهیّه منزل، همواره حامی و پشتیبان زایران بوده‌اند.

کم و کیف چاووش‌خوانی
چاووش‌خوانی از حیث ادبی، از نمونه‌های ادبیات عامیانه و از نوع غنایی آن به شمار می‌رود که محتوای آن، احساسات، عواطف، عشق و دلدادگی، بیان آرزوها، برآورده شدن حاجات، غم و اندوه سفر و مشکلات راه و مصائبی است که بر خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گذشته است.

چاووش‌خوانی بیش از هرچیز به طهارت باطنی و صفا و اخلاص و در مرحله بعد به کسب تجربه و تمرین و ممارست نیازمند است. چاووشانِ پیش‌کسوت، پس از رسیدن به مرحله علمداری، درصدد برمی‌آمدند به تربیت شاگرد بپردازند؛ بنابراین به آموزش مراحلی به نوآموزان چون نوچگی، روخوانی از چاووش نامه‌ها، از بر کردن، همآوایی و همراهی با چاووش ماهر، می‌پرداختند.

چاووش‌خوانی با توجه به ظرائف هنری آن، گاه به صورت تک‌خوانی و گاه به صورت همآوایی اجرا می‌شده که در شکل دوم، حال و هوای خاصّی داشته است. در این نوع از چاووش‌خوانی، زوّار و مردم بدرقه کننده با چاووشان همنوا می‌شده‌اند. در چنین فضای معنوی، هیجان و شور همه جا را فرا می‌گرفت و لحظاتی زایر و غیر زایر با خداوند متعال و اولیایش به زمزمه مشغول می‌شدند. همین حال روحانی باعث می‌گردید که اگر افراد احیاناً کینه و کدورتی در دل نسبت به هم داشتند، آن را فراموش کرده و محبّت و همدلی بر آنها حکم فرما شده، از هم حلالیّت بطلبند.

مضامین چاووش نامه‌ها
متن چاووش نامه را می‌توان از دو جهت مورد تحلیل و بررسی قرار داد:
یکی از نظر شکل ظاهری، و ادبی و هنری و دیگری از بُعد مفاهیم.

در بُعد ادبی، اشعار چاووش نامه‌ها، اغلب سروده خود چاووش‌ها بوده است و آنچه بیشتر مورد توجه سرایندگان قرار داشته، سادگی و توصیفات زیبا و جاندار بوده است. صمیمیّت موجود در این سروده‌‌‌ها بیش از هر جنبه هنری دیگری، توجه شنونده‌ها را به سوی خود جلب می‌کند. اکثر این اشعار، در قالب قصیده و گاهی به صورت غزل و مثنوی سروده شده است.

از زیباترین نمونه‌های چاووش نامه‌ها، آنهایی است که در لابه‌لای متن تعزیه‌ها وارد شده است و گاه، به صورت گفت‌و‌گو، بین پیر زنی قد خمیده که حاصل عمر نخ ریسی خود را پس‌انداز کرده تا روزی پایش به صحن و سرای امام و پیشوایش برسد، چاووش و کاروانیان که چندان میل به همراهی او ندارند، بیان می‌شده است. پیرزن عاجزانه از آنها می‌خواسته که او را همراه خود ببرند؛ نکند عمرش کفاف ندهد و نتواند به زیارت اولیای حق برود.

در متن چاووش نامه‌ها آنچه بیشتر نیاز به تجزیه و تحلیل دارد؛ مضامین بلند و باورها و آرمان‌های درون آنهاست. از این حیث، این متون، هم دربردارنده عقاید و مرام و اندیشه‌های شیعی است و هم شامل احساسات و عواطف لطیف و پاک آنان.

آثار تربیتی ـ اجتماعی چاووش خوانی بیشتر مربوط به جهت دوم است که در دنباله این نوشتار به آنها اشاره خواهد شد.

در اینجا بعضی از مضامین چاووش نامه‌ها را مطرح می‌کنیم تا با آنها آشنا گردیم:

۱. شرح و توصیف مراحل سفر
قسمتی از متن چاووش نامه‌ها اختصاص یافته است به شرح مراحل و منازل سفر و کمّ و کیف آن. در این قسمت مشکلات راه از بدی آب و هوا، گرما، سرما، خطر دزد و دریافت تذکره گرفته تا جدا شدن از زن و فرزند مطرح می‌شود. زایر همه را تحمل می‌کند به امید لحظه‌ای که در حرم با صفای حسین علیه السلام و شاه نجف و دیگر استان‌های متبرکه قدم بگذارد و رخ بر ضریح مقدّسشان بساید و ضریح را در آغوش بگیرد. و چه لذت بخش است رسیدن به انتهای آرزوها بعد از تحمل آن همه رنج و سختی!

اما این شرح و توصیف، محدود به آنچه گفتیم نمی‌شود بلکه توصیف تمام اماکن مقدسی را که زایر به زیارت آنها رفته است، در بر می‌گیرد. لذا باید گفت از این بُعد، چاووش نامه‌ها به منزله سفرنامه هایی هستند با ذکر تمام جزئیات؛ اما نه از نوع سفرنامه‌های خشک و بی‌روح، بلکه آمیخته با احساس پاک و عشق سرشار؛ زیرا هر جا نامی از مکان یا انسان بزرگی برده می‌شود، بیان مصائب اهل بیت علیهم السلام به عنوان چاشنی نمی‌گذارد متن، خسته کننده به نظر آید.

برای نمونه چند بیت از متن یک چاووش نامه را ذکر می‌کنیم:
از بهر گریه جمع چو اهل عزا شدیم
چون از وطن روانه سوی کربلا شدیم امیدوار بر کرم کبریا شدیم
دیدیم بقعه شاه عبدالعظیم را در آستان شاه مقامش گدا شدیم
کردیم پس زیارت معصومه را به قم آنجا دخیل خواهر شاه رضا شدیم
گشتیم پس به جانب کرمانشهان روان آنجا به دست تذکره چی مبتلا شدیم
اما هزار شکر که از هرچه بود و هست دادیم پول و از همگی شان رها شدیم
در بقعه علیّ نقی، آنگه عسکری

و چنین می سراید:
و آنگاه ما روانه به سوی وطن شدیم
راندیم از شعف به سوی شهر کاظمین در مشهد مقدّسشان جابه جا شدیم
در آستان موسی و هم زاده اش پسر بنموده عرض حاجت و مشکل گشا شدیم
ز آنجا به شور و ناله و افغان و درد و غم هم واحسین کنان به سوی کربلا شدیم
گشتیم پس به جانب سقّای کربلا در هروله ز مروه به سوی صفا شدیم
دیدیم جمله خیمه بی صاحب حسین ز آنجا به خیمه حضرت زین العباد شدیم
پس چند روز کرده زیارت به کربلا سوی نجف روانه به صد ماجرا شدیم
بعد از دعا برای خود و جمله مؤمنین

۲. توصیف و معرفی امامان معصوم علیهم السلام
از دیگر مضامین چاووش نامه‌ها معرفی و توصیف اولیای الهی و صفات و ویژگی‌های آنان است. چاووش‌خوانان ضمن مدح و منقبت بزرگان دین، مقام شامخ و بلند آنان را نزد خدا مطرح می‌کردند و راه وصول به قرب الهی را حبّ و دوستی این خاندان معرفی می‌نمودند.

این پیشوایان دین انسان‌های کامل و متخلّق به اخلاق و صفات الهی هستند و بهترین الگو و سرمشق در تمام شئون زندگی محسوب می‌شوند. آنان برآورنده حاجات و نیازهای مؤمنان، موجب اتصال بین زمین و آسمان‌اند و آشنایی با آنان سبب سعادت دنیا و آخرت انسان‌ها است. این مراسم کلاس درسی بود که باعث آشنایی مؤمنین با خوبان می‌شده؛ آن هم یک آشنایی همراه با احساس، شور و عشق، نه یک شناخت خشک بی‌روح.

۳. یاد از گذشتگان و ذوی الحقوق
در آموزه‌های دینی وارد شده است که خداوند بعد از عبادت، مهم‌ترین توصیه‌اش به بندگان، احسان به پدر و مادر است. همچنین از اوامر الهی رفتن به دیدار آشنایان و اقوام و صله رحم است.

مسلمانان هنگامی که به خاک بوسی یکی از اولیای الهی می‌روند، از کسانی که بر گردنشان حق دارند یادی می‌کنند؛ به جای آنان زیارت و در حقّ شان دعا می‌نمایند. در متن چاووش نامه‌ها هم، یکی از مسائلی که مطرح می‌شود، همین موضوع است. به عنوان مثال:

هم نجف، هم کربلا، هم مشهد شاه رضا
شکر للّه شد نصیبم مشهد شاه رضا یافتم بوی بهشت از مرقد شاه رضا
بود خالی جای یاران جملگی از مرد و زن در حریم کعبه سلطان علی موسی الرّضا
پا نهادم در حرم، رفتم به نزدیک ضریح قفل را بوسیدم و دادم دل و جان را صفا
در زیارت نامه خواندم، باز آوردم به یاد حقِّ حق داران و قوم و خویش و اقربا
سیّما در پشت سر بهر شهید کربلا والدین جمله را از مرد و زن کردم دعا
بارالها! کن نصیب دوستان سال دگر

دعا کنیم تا دعای ما مستجاب شود. و این سنّتی است که ما از خود معصومین علیهم السلام فرا گرفته‌ایم.

آثار تربیتی ـ اجتماعی چاووشی
از برکات و آثار مهم چاووش‌خوانی زمینه‌سازی برای انجام بسیاری از تعالیم دینی است. همچون: دیدار و زیارت مؤمنین، مصافحه و معانقه، صلح و آشتی، تعاون و شرکت در امور خیریه، دیدار با خویشاوندان و...

۱. دیدار و زیارت مؤمنین
وقتی چاووشان، این مبشّران و قاصدان حریم دوست، با صدای خوش و سوزناک خود، داستان عشق و دلدادگی نسبت به ائمه و عنایت آنان را برای زوّار و همراهان بیان می‌کردند و هنرمندانه به شرح و توصیف صحنه‌های ضمانت آهوان و یا دیگر کرامات آنان می‌پرداختند، دل هر انسانی را لبریز از عشق می‌نمودند و مؤمنانی که در مزرعه و مغازه و محلّ کار خود مشغول کار بودند، عاشقانه به جمع زوّار و بدرقه‌کنندگان آنها فرا می‌خواندند. به امید آنکه دستی بر سر و روی زایری که دست و پیشانی‌اش به ضریح دوست برخورد می‌کند، بکشند.

این لحظات شیرین، لحظاتی بود که هم کیشان خود را زیارت می‌کردند، از درد و رنج آنان با خبر می‌‌‌شدند و در حد توان در رفع حاجات آنان می‌کوشیدند. از این جهت که این دیدار جمعیّت وسیعی را شامل می‌شد، درخور توجه است. در این مراسم زمینه این دیدارها در حدّ گسترده‌ای مهیّا می‌‌گردید. زایران در بین راه با کاروان‌های دیگر آشنا می‌شدند و حتی با کسانی که آنان را نمی‌شناختند، مصافحه می‌کردند و عهد و پیمان می‌بستند که مجدّداً در میقات، تلّ زینبیه، کنار سقاخانه و یا زیر ناودان طلا همدیگر را ببینند.

۲. مذاکره و گفت و گو با برادران دینی
اجتماع و بدرقه زوّار همچنین سبب رواج احادیث و سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام و آشنا شدن با آنها است و هدایت و ارشاد آنها را به دنبال دارد.

۳. اصلاح میان مردم و صلح و آشتی
از آثار زیارت و سنّت چاووشی مهیّا شدن زمینه برای اصلاح میان مردم است؛ زیرا زایر خلاف جوانمردی و مروّت می‌داند که بی‌خبر عزم سفر کند و تا از یک یک اقوام و خویشان و همسایه‌ها حلالیّت نجوید، راهی سفر نمی‌شود و مسلّماً یکی از علل چاووشی‌خوانی همین موضوع بوده است.

چه بسا اتفاق می‌افتاد که دو مسلمان سال ها با هم قهر بوده‌اند و افراد بسیاری تلاش کرده‌اند که آنها را صلح و آشتی دهند و نتوانسته‌اند؛ اما شوق زیارت کینه‌ها را از دل بیرون رانده و ناگفته یا با اندک سفارش دوستان، آن دو حاضر به آشتی و صلح شده‌اند تا با دل خالی از کینه به خاک بوسی معشوق روند. گویا وجود کینه‌ها را در دل، مانعی بر سر راه تکامل روحی ـ روانی خود می‌دانستند و گویا حرم معصومین علیهم السلام قطعه‌ای از بهشت است که افرادی می‌توانند در آنجا حاضر شوند که قلبی خالی از غِلّ و کینه داشته باشند.

۴. دیدار با خویشاوندان و صله رحم
از جمله آثاری که بر چاووشی مترتّب بوده است این که وقتی چاووش به خانه اهل زیارت دعوت می‌شد و چند روز پیاپی مردم را تشویق به زیارت می‌کرد. زمینه را برای دیدار خویشاوندان مهیّا می‌‌‌نمود و هنگام رفت و برگشت، چند روز خویشاوندانِ زایر دور هم جمع می‌شدند و به او خوش آمد گفته، مقدمش را گرامی می‌داشتند و در پذیرایی مهمانان به زایر خسته از راه برگشته کمک می‌کردند. و بعضی از آنها در غیاب او امور منزلش را اداره می‌نمودند تا زایر بدون هیچ دغدغه‌ای، با خیال آسوده به زیارت رود.


● چاووش پیروزی (حماسه):
 پس از پیروزی در هر نبرد با دشمنان، چاووش‌خوانان به راه افتاده و با خواندن اشعاری كه حكایت از پیروزی بر دشمن داشت، خبر واقعه را به مردم سایر شهرها می‌رساندند به این گونه از چاووش، چاووش حماسه‌ نیز گفته می‌شده است.

● چاووش قیامت (بانگ رستاخیز):‌
در نگرشی گذرا به ادبیات ایران به واژهٔ بانگ رستاخیز یا چاووش قیامت بر می‌خوریم كه شاعران به آن اشاره كرده‌اند، چونان اسدی طوسی شاعر بلندپایهٔ قرن پنجم كه می‌فرماید:

و ز آن بانگ كآید در آن رهگذار
كه ره، دین، مر این را و آن را بدار
نشین راست با هر كس و راست خیز
مگر رسته گردی، گه رستخیز

واژهٔ بانگ را در شعر شاعران فراوان می‌توان یافت، به عنوان نمونه این شعر شیخ محمد ابن یحیی ابن علی گیلانی لاهیجی، ملقب به شمس‌الدین و متخلص به اسیری لاهیجی:

غوطه‌ در بحر بیكرانه زنیم
عین دریا شویم و بخروشیم
پس به بانگ بلند می‌گوییم
از كس این راز را نمی‌پوشیم
كه جهان موجهای این دریاست
موج و دریا یكی است، غیر كجاست؟

▪ چاووش‌خوانی از نظر اجرای هنر آوازی و مضمون شعری به دو شاخه تقسیم می‌شود:

۱) چاووش‌ شادمانی (سور)
چاووش سور خود دارای زیرمجموعه‌ای پربار است كه اندكی از آن در زمانهٔ ما بازمانده است:
الف) چاووش زیارت خانه خدا
ب) چاووش زیارت عتبات عالیات
ج) چاووش زیارت اماكن مقدسه در ایران (مشهد، قم، شیراز).
د) چاووش پیشباز ماه رمضان و سحرهای رمضان.

۲) چاووش ‌حزن (سوگ)
در شاخهٔ دوم تنوع بیشتر بوده اما آنچه كه در زمان ما بازمانده بسیار اندك است:
الف) چاووش پیشباز محرم‌الحرام.
ب) چاووش صبح عاشورا.
ج) چاووش تعزیه.
د) چاووش مرگ بزرگان دینی‌ـ مذهبی در هر قوم.
ه) چاووش مرگ جوانان شهید و یا نیكان قوم.
و) چاووش مرگ كسانی كه در نبردها یا سفرها به اماكن مقدسه و خانه خدا چشم از جهان فرو می‌بستند.
در شاخهٔ چاووش سوگ بند «ه‍» قابلیت بسیار زیادی جهت پژوهش به لحاظ بازنمایی‌ِ تاریخی و عرفی دارد و بند «و» نیز جای پژوهش به لحاظ گوناگونی شكل اجرا و نام‌هایش دارد.

چاووش مرگ كسانی كه در نبردها و یا سفرها بدرود حیات می‌گفتند در اكثر نقاط ایران به «كتل‌خوانی» شهره است، چرا كه چاووش‌خوان با لباس سیاه، ك‍ُتل سیاه‌پوش و اسب سیاه‌جامهٔ سیاه رنگ سوار شده و آوازهایی را می‌خواند كه مضمون اشعارش همگی از واقعه‌ای ناگوار و تلخ خبر می‌داد. به همین سبب در هر منطقه دست كم دو چاووش‌خوان حضور داشت كه یكی از آنان با هنر كتل‌خوانی آشنا بود.

● لباس، وسایل و آداب
به لباس چاووش‌خوان «وصله» می‌گفتند و در آیین قلندری این لباس را چنین تعریف می‌كند: اگر پرسند كه چاووش چند وصله دارد؟ بگو: هفت وصله دارد:دو دستكش، نعلین، پاپوش، شلوار، سفره، خدمت، ابلق.ابلق پر دو رنگی است كه سرهنگان بر كلاه‌خود می‌زدند. علاوه بر اینها نیزه،‌ قمچی (تازیانه)، زنگ و پوست ‌را نیز از وسایل چاووش‌خوانان ذكر كرده است.

اما آن گونه كه از خلال پژوهش‌های میدانی به دست آمده است، در هر منطقه لباس چاووش‌خوان چیزی شبیه به لباس طلبه‌های جوان بوده كه گاه با عمامهٔ كربلایی یا عمامهٔ حج مزی‍ّن می‌شده، علاوه بر آن پرچم‌هایی كه چاووش‌خوان حمل می‌كرده نیز خود گویای منظور و مقصد كاروان بوده است.

برای زیارت به اماكن مقدسهٔ داخلی پرچم سبز، برای زیارت عتبات عالیات دو پرچم سرخ و آبی از جنس ابریشم كه در ابتدای قرن ما به ساتن تبدیل شده بود، پرچم سرخ نشان شهادت معصومین‌(ع) و پرچم آبی نشانهٔ مروت عباس‌(س) كه آب را هم شرمنده كرده، پرچم‌های سفید و سبز به نشانه پاكی روح و دمیدن روح تازه در كالبد انسان برای زیارت خانه خدا استفاده می‌شده است، كه چاووش‌خوان همواره این پرچم‌ها را در تمام سفر با خود داشته و در اهتزاز بوده است.
برای زمان سوگ هم پرچم‌ها یا كتل‌ها سیاه از جنس مخمل با منگوله زرد و حاشیه‌دوزی زری بود و به كار می‌آمد.

●آداب اجرای چاووش‌خوانی نیز دارای مراحل جالبی بوده است:
۱) بسم‌الله‌خوانی مسجع (شعرگونه)
۲) صلوات‌خوانی مسجع
۳) پیش‌مضمون خواندن
۴) شعر مضمون زیارت یا بازگشت از زیارت را خواندن
۵) صلوات‌خوانی دوباره
۶) دعاخوانی (به گاه رفتن برای خداحافظی، زمان بازگشت برای سلام)
۷) اشعار عرفانی بین مسیر خواندن
۸) موذنی كاروان

چاووش‌خوانی تنها برای رفتن كاروان به هر مقصدی اجرا نمی‌شد، بلكه هنگام بازگشت كاروان نیز چاووش‌خوانی باید صورت می‌گرفت، بدین لحاظ چاووش‌خوانی به لحاظ مضمون شعری به دو دسته تقسیم می‌گردد:
۱) بانگ رفتن
۲) بانگ بازگشتن

● نمونهٔ اشعار در هنر چاوو‌ش‌خوانی

▪ نمونهٔ شعر صلوات‌خوانی:
ـ اول به مدینه، مصطفی را صلوات
ـ دوم به نجف، شیر خدا را صلوات
ـ سوم در كربلا، به شمر ملعون لعنت
ـ چهارم به توس، غریب‌الغربا را صلوات

▪ نمونهٔ دیگر شعر صلوات‌خوانی:
ما دوستدار مصحف و در دین احمدیم
اندر جهان به خلق دو عالم سرآمدیم
زیر لوای آل علی (ع) صف كشیده‌ایم
چشم انتظار قائم آل محمدیم

▪ نمونهٔ شعر پیش‌مضمون به هنگام رفتن كاروان به سوی عتبات عالیات:
آب، یك آب است، اما در صفات
هست بهتر از همه، آبِ فرات
قدر او بالاتر از زمزم ب‍ُو‌َد
چون به خاك كربلا همدم ب‍ُو‌َد
در جهان خوش‌تر بود از رود نیل
در جهان خوش‌تر بود از رود نیل
در جنان بهتر بود از سلسبیل
چون كه مهر دختر پیغمبر است
لاجرم از آب حیوان بهتر است
شربتی زان، هر مریضی را شفاست
درد بی‌درمان عالم را دواست
ای دریغا در كنار این فرات
زادهٔ زهرا به هنگام ممات
گاه از سوز عطش می‌كرد غش
گاه می‌فرمود: ای قوم العطش
ای ستمگر فرقهٔ بی‌نام و ننگ
از چه می‌گیرید بر من كار، تنگ
من مگر فرزند زهرا نیستم
یا مگر از آل طاها نیستم

(این شعر از عباس حسینی جوهری است در مجموعهٔ خزائن الاشعار)

▪ نمونه شعر مضمون رفتن كاروان به عتبات عالیات:
ایوان نجف عجب صفایی دارد
حیدر بنگر، چه بارگاهی دارد
ای كعبه به خود مناز از روی شرف
جایت بنشین كه هر كه جایی دارد

▪ نمونه دیگر شعر مضمون رفتن به عتبات عالیات:
هر كه دارد هوس كرببلا بسم‌الله
هر كه دارد سر همراهی ما بسم‌الله
ای عزیزان سفر كرببلا در نظر است
ما خبر كردیم و رفتیم، سفر بی‌خطر است
بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی كربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی كربلا
تشنهٔ آب فراتیم ای اجل مهلت بده
تا بگیریم در بغل قبر شهید كربلا

▪ شعر مضمون بازگشتن كاروان از سفر حج:
حاجیان از حرم امن خدا آمده‌اند
شادمان در وطن از سعی و صفا آمده‌اند
رفته بودند سوی مشعر و میقات و حریم
خرم از ركن و منی سوی وطن آمده‌اند
روز عید عرفه خوانده دعا در عرفات
شاد و مسرور همه سوی وطن آمده‌اند
بار الها بكن این حج و زیارات قبول
سعی مشكور كه با حج بجا آمده‌اند
شكر بسیار خدا را كه به ایران عزیز
حاجیان از حرم امن خدا آمده‌اند

▪ شعر مضمون بازگشت كاروان از سفر عتبات عالیات:
چه كربلا، عزیزان خدا نصیب كند
خدا نصیب به عرش و هم، گدا بكند
رفتم به كربلا به سر قبر هر شهید
دیدم كه تربت شهدا مشك و عنبر است
هر یك شهید مرقدشان چارگوشه داشت
شش گوشهٔ مزار، در آن هفت كشور است
پرسیدم از یكی سببش را به گریه گفت
پایین پای قبر حسین، قبر اكبر است
پایین پای قبر علی‌اكبر جوان
هفتاد و یك شهید چو خورشید خاور است
در سمت راست، قبر یكی پیر جلوه‌ كرد
زان گوشهٔ رواق كه نزدیكی در است
پرسیدم از خادمان كه این مزار كیست؟
گفتا حبیب، نور دو چشم مظاهر است ....
(این شعر از ناصرالدین شاه قاجار است)

▪ نمونه شعر مضمون رفتن كاروان به مشهد مقدس:
در توس جلالت رضا می‌بینم
بی‌پرده، حریم كبریا می‌بینم
در كفش‌ك‍َنِ حریم پور موسی
موسای كلیم، با عصا می‌بینم

▪ نمونهٔ دیگر شعر مضمون رفتن كاروان به مشهد مقدس در صورتی كه كاروان قصد داشت از طریق مشهد به زیارت خانهٔ خدا رهسپار شود:
ز تربت شهدا بوی سیب می‌آید
ز توس بویِ رضای غریب می‌آید
سری نهاده به غربت، رضا دلش تنگ است
ز توس تا به مدینه، هزار فرسنگ است

▪ نمونه‌هایی از شعر مضمون به هنگام بازگشت كاروان از عتبات عالیات:
الف) می‌كنم یاد از لب خشك و دل‌آرای حسین
می‌شوم عاجز ز درد بی‌كسیهای حسین
سخت می‌سوزد دلم هر دم كه یاد آید مرا
تیربارانی كه شد بر قد رعنای حسین

ب) گردم فدای وقت دعا كردنت حسین
با شمر رو سیاه به سر بردنت حسین
از قطره‌قطره خونِ تو می‌آید این ندا
ای مرحبا به وعده وفا كردنت حسین

نمونه شعر چاووش‌ محرم:
ای محرم، ماه ماتم،‌ آمدی
با غم و اندوه توأم، آمدی
ای محرم، آمدی با غلغله
دوستان را تنگ كردی حوصله
ای محرم، از تو دارم اضطراب
در تو چون شد آسمان دین خراب
ای محرم، در تو بست از خون حنا
نوعروس قاسم نوكدخدا
ای محرم، در تو با صد شور و شین
كشته شد از كین، علمدار حسین ....

توضیح آنكه چاووش‌خوان‌ِ م‍ُحر‌َّم لباسی سپید و بلند می‌پوشید، اگر سید بود شال سبز، اگر عام بود شال مشكی بر گردن و كمر داشت، و با پرچم سیاه و سرخ در دست در خیابان‌ها و محله‌ها ظاهر می‌شد.

▪ نمونه شعر چاووش اربعین:
شما اهل وطن عشرت سر آمد
شما را پیك ماتم از در آمد
در این شهر از وفا دیگر نمانید
كه خاك غم شما را بر سر آمد
به دشت كربلا فرزند زهرا
شهید از تیغ شمر كافر آمد
تنش پامال سم اسب‌ها شد
سرش نوك سِنان را زیور آمد
ز شام اینك سوی شهر مدینه
دوباره زینب غم‌پرور آمد
برادر كشته و فرزند مرده
غریب و بی‌كس و بی‌یاور آمد ....

لازم به ذكر است كه چاووش‌خوانان عزا بر اساس آنچه كه در بخش تاریخ این هنر آمد، برای هنر عبادیِ دینی‌ـ مذهبی خود قائل به پیر هستند و پیر خود را بشیر ابن جذلم می‌دانند، به همین دلیل در روز اربعین به عنوان تجدید بیعت با مراد خود و همچنین پیروی از پیر خود، با پای برهنه، پوشیدن دش‌داشهٔ بلند و ظاهری دردمند به خیابان‌ها می‌آمدند و هنر خود را به جامعه ارائه می‌كردند.

چاووش‌خوان، زبان‌ِ حال خوان اهل بیت عصمت و طهارت بود، گر چه در ابتدای تاریخ پس از اسلام در ركاب سیاسی و لشكری عمل می‌كرده اما در طی تاریخ به مأمور تبلیغ و زنده‌نگهداری حماسه و یادآور پایمردی و رشادت و معرفت و ادب اسلامی تبدیل شد، هنر چاووش هر چند پربار، اما در عصر ما متأسفانه بی‌طرفدار شده، هیچ گاه نگاه درستی به آن نشده و راویان آن نیز یك به یك سر به سینه خاك می‌برند، حركت دقیق و درستی نیز در مورد بازنمایی و بازپویایی آن در جامعه كنونی ایرانی صورت نگرفته است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما