تاریخ انتشار
شنبه ۳ آذر ۱۳۸۶ ساعت ۲۱:۴۷
۰
کد مطلب : ۱۴۵
دکتر عصام العماد:

بزرگترین مشکل جهان اسلام حرکت وهابیت است

بزرگترین مشکل جهان اسلام حرکت وهابیت است
به گزارش خیمه، دكتر عصام العماد، شيعه‌شناس، متخصص در علم رجال و حديث و تاريخ، مدرس مجمع جهاني اهل بیت علیهم السلام و فارغ‌التحصيل دانشگاه‌هاي مذاهب عربستان سعودي است. وي که خود زماني پيرو وهابيت بوده و به مذهب تشيع گرويده است، در گفت‌وگویي تفصيلي به تشريح شكل‌گيري فرقه وهابيت و افشاي ماهيت آن پرداخته است. 

وي با بيان اين كه مبناي فقهي وهابيون بسيار مصلحتي است، گفت كه نگاه فرقه وهابيت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوري كه در دنيا صورت مي‌گيرد ناشي از اين تفكر است.

العماد، بزرگ‌ترين مشكل دنياي اسلام را حركت وهابيت دانست و با بيان اين كه وهابيون به مقوله‌اي به نام «تقريب مذاهب» اصلا اعتقادي ندارند، پيشنهاد داد كه علماي شيعه و سني در مقابل صدور فتاوي تكفيري وهابيون بيانيه‌اي مشترك صادر كنند.

وي با اشاره به اين كه فتواي وهابيون ناشي از تاثيرات عناصر اسراييلي در ميان آنان است، آن را در راستاي متوقف كردن حركت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمين دانست.

دكتر عصام العماد كه يمني‌الاصل و 39 ساله است و تحصيلات خود را در دانشگاه‌هاي عربستان گذرانده و روزي خود در زمره پيروان وهابيت بوده و امروز به عنوان يك شيعه‌شناس در ايران به تدريس و تاليف مشغول است، اظهار داشت: صدور فتواي تكفيري 38 نفر از علماي وهابي عربستان چيز غريب و جديدي نيست؛ چرا كه وقتي ما به تاريخ وهابيت از بدو تأسيس آن نگاه مي‌كنيم، مشاهده مي‌كنيم كه وهابيت در بستر تكفير به وجود آمده و بر طبق آن رشد و حركت كرده است.

وي گفت: گمان نمي‌كنم هيچ مذهبي همانند وهابيت در فضاي تكفيري تبلور يافته باشد و متاسفانه اين‌گونه تندروي آنان ناشي از جهل به معني تكفير و خصوصيات آن است.

العماد اظهار داشت: بنده از آن زمان كه به ايران آمدم مشغول تاليف كتب و نقد روش وهابيت شدم كه يك نمونه از مناظراتم با يكي از مفتي‌هاي كويت صورت گرفت و آن در مجموعه كتاب «الزلزال» چاپ شده است كه به فارسي نيز ترجمه شده است.
مؤسس فرقه وهابيت اطلاع كاملي از علوم اسلامي چون منطق و اصول و لغت نداشته است

وي ادامه داد: شيخ محمد عبدالوهاب مؤسس مذهب وهابيت است و فردي است كه در خانواده‌ي علمي رشد و در نزد پدر و برادر خود تحصيل كرده است وليكن متاسفانه انحرافات بزرگ فكري داشته است.

معتقدم شيخ عبدالوهاب با دو مشكل بسيار بزرگ دست و پنجه نرم مي‌كرد كه البته اين دو مشكل را از مطالعات مكرر كتاب‌هاي وي، كشف كرده‌ام. مشكل اول وي كمبود علم بوده است. او اطلاع كاملي از علوم اسلامي چون منطق و اصول و لغت و... نداشته است.

وي گفت: شيخ محمد عبدالوهاب هرگز نتوانسته است تحصيلي كامل و جامع از علوم، در
يك دانشگاه معتبر داشته باشد و هرگز نتوانسته به شكلي ملازم نزد شخصيتي علمي تلمذ كند.

عصام العماد افزود: متأسفانه شيخ محمدعبدالوهاب قبل از اينكه تحصيلات خود را به‌طور كامل تكميل كند، عهده‌دار امر تبليغ دين شد؛ اين در حالي بود كه وي داراي روحيه تندرويي بود. 

وي مشكل دوم شيخ محمد عبدالوهاب را انحراف فكري و عقيدتي برشمرد و عنوان كرد: مشكل اساسي و بزرگ وي، مشكل فكري بوده است كه نمونه چنين مسأله‌اي درميان خوارج در زمان امام علي عليه‌السلام وجود داشته است.

وي اضافه كرد: از بدو ظهور شيخ محمد عبدالوهاب ما شاهد افكار خطرناكي از وي بوديم كه متأسفانه وي فقط بر ضد شيعه عمل نكرد بلكه تمام اهل تسنن مخلص و معتدل را نيز مورد هجمه فتوايي خود قرار داد.

عصام العماد گفت: شيخ محمد عبدالوهاب معناي حقيقي و ضوابط اصلي تكفير را پي نبرده بود؛ بنابراين جمع كثيري از مسلمانان شيعه و سني را داخل در دايره شرك و تكفير نمود و اين همان خطر بزرگ است. وي هركس كه تابع افكارش نبود را ضد توحيد مي‌انگاشت.

وي ادامه داد: اين شخصيت با فكر شخصي خود قواعدي را در زمينه توحيد تدوين كرده بود و هر كسي را با اين چهارچوب مخالفت يا نقد مي‌كرد، كافر مي‌شمرد و بر اين اساس مشاهده مي‌كنيم بزرگان علمي عالم اسلام را رد كرده است؛ مثلا كتاب توحيد زمخشري، تفسير آيات توحيد امام فخر رازي و امام ابوحامد غزالي، طبرسي و عسقلاني، ثعلبي و حتي طبري كه از علماي بزرگ اهل سنت است، در نظر شيخ محمد عبدالوهاب مصداق كتب مضله است و نويسنده آن كتاب، كافر است.

اين محقق تاريخ اسلام خاطر نشان كرد: شيخ محمد عبدالوهاب يك نوع حساسيتي در مساله توحيد داشت و درصدد بود با فكر خودش اين مساله را حل كند غافل از اينكه كميتش در اين زمينه لنگ بود و او با كارش نه فقط مشكل در عربستان، بلكه در تمام جوامع اسلامي از اندلس تا ايران و پاكستان و در ميان تمام فرق اعم از اشعري،معتزله، سلفيه و شيعه و... ايجاد كرد. وي باعث شد جنبش‌هاي بزرگ اسلامي به چند دستگي مبدل شوند و از حركت باز ايستند.

عصام العماد تاكيد كرد: بنده در صدد اين نيستم كه نيت شيخ محمدعبدالوهاب را در اين كار بيابم؛ چرا كه نيت، امري دروني و فقط خداوند متعال از آن مطلع است. آنچه براي من مسلم است، اين است كه شيخ با عملكردش مي‌خواست توحيد ساختگي خويش را بر ديگران تحميل كند، بدون اينكه درك جامعي از آن داشته باشد. او به قدري تعصب داشت كه در نامه‌هاي خويش به ديگران، آنان را مشرك خطاب مي‌كرد و مي‌گفت (من محمد عبدالوهاب الي المشركين). وي معتقد بود جان و مال و زنان مخالفش براي طرفدارانش مباح است.

وي ادامه داد: حتي شيخ سليمان عبدالوهاب برادر شيخ محمد عبدالوهاب نيز
به مقابله با او پرداخت و روزي به او گفته بود«تو هرگز كتاب‌هايي را كه خوانده‌اي به درستي درك نكرده‌اي».

وي تاكيد كرد: بسياري از مسايلي را كه شيخ محمدعبدالوهاب متعرض آن شده است، به قدري تند است كه بسياري معتقدند «ابن تيميه» كه او هم يكي از شخصيت‌هاي افراطي در تاريخ بوده است، از وي معتدل‌تر بوده است؛ چرا كه در باب بدعت، كثيري از امور هستند كه شيخ محمد عبدالوهاب آن را داخل در شرك دانسته، ولي «ابن تيميه» چنين نكرده است.

دكتر عصام العماد، فتواي تكفيري 38 تن از علماي وهابي را متأثر از فتاواي شيخ محمد عبدالوهاب عنوان و اضافه كرد: تا زماني كه راه حلي براي اين معضل نيابيم، مشكل جهان اسلام حل نخواهد شد.

وي گفت: شيخ محمدسعيد رمضان لوطي كه از فقهاي بزرگ است، گفته بود «حدود 200 متفكر اسلامي از سراسر جهان اجتماعي تشكيل داديم تا مشكلات جهان اسلام را بيابيم و حل كنيم. پس از بحث به اين نتيجه رسيديم كه بزرگ‌ترين مشكل كه دنياي اسلام با آن دست و پنجه نرم مي‌كند حركت وهابيت است.» اينان مشكلاتي در تمام دنيا اعم از آمريكا و فرانسه، آلمان و چين و تمام جاهايي كه در آن نفوذ كرده‌اند، ايجاد نموده‌اند.

دكتر العماد از قول دكتر علامه يوسف قرضاوي نقل كرد: در دنياي اسلام كسي اعم از مرده و زنده وجود ندارد مگر اينكه وهابيت كتابي در لعن آن نوشته است چه شيعه باشد چه سني، چه زيدي و چه...

وي خاطر نشان كرد: به عنوان مثال يك وهابي كتابي در رد سيد جمال‌الدين اسدآبادي به نام «تحذير الامم من كلب العجم = برحذر داشتن امت از ...فارسي» نوشته است. يك وهابي ديگر كتابي در رد صاحب «تفسير المنار» به نام «صواعق من النار علي صاحب المنار: هجوم شعله‌هاي آتش بر سر صاحب كتاب المنار» نوشته است. ديگري كتابي به نام «الكلب العالي يوسف القرضاوي: ... بزرگ يوسف قرضاوي» نوشته است. 

عصام گفت: بنده قبل از شيعه شدنم نزد فردي به نام «المدخلي» درس مي‌خواندم كه نزد اين شيخ قريب 100 كتاب در لعن و رد بزرگان اسلام اعم از «سيد محمد قطب»، «شيخ محمد غزالي»، «آيت‌الله خويي»، «شيخ محمد عبده» و ... وجود داشت. اين در حالي است كه ما در ميان كتب وهابيون كتابي در رد ماركسيست، بودائيسم، بهائيت و تفكرات اسراييلي و آمريكايي نمي‌بينيم. تمام نوشته‌هاي آنان فقط و فقط عليه مسلمانان است.

وي تاكيد كرد: فتواي وهابيون ناشي از تاثيرات عناصر اسراييلي در ميان آنان است و بايد توجه داشت كه اين فتوايي است كه از قصر سعودي صادر شده است زيرا تمام علماء و مفتي‌هاي عربستان كارگزار حكومت هستند. اين فتوا در جهت منافع اسراييل و براي متوقف كردن حركت
حزب‌الله لبنان و حماس و اخوان المسلمين و... صادر شده است.

عصام العماد، ظهور وهابيون معقول در عربستان را از پديده‌هاي مبارك ياد كرد و  گفت: شيخ سليمان العوده، سردمدار وهابيون معقول از جمله كساني است كه شجاعت نقد شيخ محمد عبدالوهاب را يافت و او را به خطا منتسب كرد.

وي، دليل تحقق چنين امري را داراي ريشه‌ي تاريخي عنوان كرد و گفت: پس از آنكه بين «ملك فيصل» و «جمال عبدالناصر» درگيري پيش آمد، «ملك فيصل» جهت انتقام‌گيري، جمعي از علماي اهل تسنن مصر از جمله «سيد محمد قطب» و «شيخ محمد غزالي» را به عربستان دعوت كرد تا آنان را بر ضد «جمال عبدالناصر» به كار گيرد وليكن وقتي آنان وارد عربستان شدند چون از تفكرات «سيد جمال‌الدين اسدآبادي» و «شيخ محمد عبده» تاثير پذيرفته بودند، تفكرات «شيخ محمد عبدالوهاب» را مورد انتقاد شديد قرار دادند.

عصام العماد گفت: وقتي اينان وارد عربستان شدند «شيخ ربيع مدخلي» و «بن‌باز» تعبيري كرده و گفته بودند ورود اينان به منزله‌ي بمبي است كه موجب انفجار تفكر وهابي خواهد شد.

وي ادامه داد: «سيد محمد قطب» پس از محكوميت به اقامت اجباري در عربستان مشغول تدريس شد و شاگردان معقولي چون «سليمان العوده» را پرورش داد. 

عصام العماد گفت: من به ياد دارم زماني در دانشگاه‌هاي عربستان نقد امام علي عليه‌السلام و حتي عمر بن خطاب به راحتي صورت مي‌گرفت ولي هيچ‌كس حق نقد شيخ محمد عبدالوهاب را نداشت. در اين ايام با ظهور بزرگاني شجاع چون «سيد محمد قطب» و «شيخ محمد غزالي» اين وضعيت افول يافت.

وي ادامه داد: وقتي بزرگان وهابي نتوانستند با قدرت علمي «سيد محمد قطب» مقابله كنند، او را متهم كردند به اين‌كه عليه ولي امر خود شورش كرده است كه او نيز در جواب گفته بود اگر ولي امري براي من باشد، او «جمال عبدالناصر» است.

عصام العماد، حركت وهابيت را در جهت اهداف انگليس و آمريكا و اسرائيل برشمرد و گفت: اين مذهب نگاهش فقط در مورد قبور است و به امور ديگر اهتمام ندارد و معتقدند زيارت قبور شرك است و انفجار قبوري كه در دنيا صورت مي‌گيرد ناشي از اين تفكر است. اين تا جايي بوده است كه برخي از علماء گفته بودند، گويي شيخ محمد عبدالوهاب در مقبره متولد شده و بنابراين عقده‌اي دروني در اين مورد دارد.

وي، بناي قبور و اشكال مختلف مقبره را از جمله امور عرفي برشمرد و اضافه كرد: وهابيون چون درك درستي از معارف ندارند امور عرفي را داخل در مفهوم بدعت مي‌دانند.

مدرس مجمع جهاني اهل بیت علیهم السلام گفت: محمد عبدالوهاب آن‌چنان در مورد مسلمانان تندرو بود كه
در كتاب خود نوشته است مشركين مسلمان از مشركين دوران پيامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعون‌ترند.

وي تصريح كرد: معتقدم هر جا تكفيري صورت گيرد پس از آن انفجاري در عالم رخ خواهد داد و مرض تكفير امري است كه بايد نسبت به آن هوشيار بود.

اين محقق و پژوهشگر تاريخ و حديث تاكيد كرد: بايد مومنين كاملا مواظب و هوشيار باشند چرا كه پشيماني پس از تحقق مشكلات سودي نخواهد داشت.

عصام العماد ابراز عقيده كرد: وهابيون هرگز در انفجار حرمين عسگريين و كربلا و نجف متوقف نخواهند شد بلكه اگر فرصت يابند، حرم ديگر ائمه اطهار را نيز منفجر خواهند كرد.

وي پيشنهاد كرد: در مقابل صدور فتاوي تكفيري تمام بزرگان اهل سنت و شيعه در تمام نقاط عالم جمع شوند و بيانيه‌اي در محكوميت چنين اموري صادر كنند چرا كه كوتاهي در اين كار ضرر را متوجه همگان خواهد كرد. محكوميت مراجع ديني در قم و نجف در اين زمينه كافي نيست.

عصام العماد اظهار داشت: الحمدالله امروز تمام مسلمانان از شيعه و سني به جمهوري اسلامي ايران اطمينان دارند و خودم از يك وهابي معتدل شنيدم كه مي‌گفت دولت ما ايران است. نبايد با وهابيون عكس‌العملي مانند آنان داشت بلكه بايد با جدال احسن آنان را مجاب كرد.

وي تعصب شديد وهابيون را يكي از مشكلات بزرگ آنان عنوان كرد و ادامه داد: متاسفانه در تمام دانشگاه‌هاي عربستان كتاب‌هاي شيخ محمد عبدالوهاب جزو متون درسي است و از همان ابتدا افكار اين شخصيت در وجود دانشجويان مستقر مي‌شود لذا به ياد دارم كه وقتي در دانشگاه «محمد سعود» درس مي‌خواندم قريب هزار رساله دكترا در تكفير شيعه وجود داشت. اين در حالي است كه در حوزه‌هاي علميه ايراني ما فتوايي بر تكفير اهل سنت نديده‌ام.

عصام العماد در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اظهار داشت: وهابيون به مقوله‌اي به نام «تقريب مذاهب» اصلا اعتقادي ندارند و «محمد كباري» كه يك عالم بزرگ سعودي كتابي فقط در رد تقريب مذاهب نگاشته است و «ابن‌جويري» فتوي بر حرمت خوردن غذاي شيعه داده است؛ بنابراين اصلاح آنان كار آساني نيست.

وي در عين حال خاطر نشان كرد: متاسفانه مبناي فقهي وهابيون بسيار مصلحتي است به گونه‌اي كه اگر مصلحت خود را در ارتباط با شيعه ببينند صدها كتاب در اسلاميت شيعه مي‌نويسند.

عصام العماد عنوان كرد: علماي عربستان وقتي ديده‌اند ايران به عنوان رهبر فكري دنياي اسلام شناخته شده است، درصدد هجمه‌ي ايران برآمده‌اند و آنان وقتي انفجارات در كشور خود را ديدند به جهت تحقق چنين انفجاراتي در ايران، با صدور فتواهاي تكفيرانه افكار را به چنين سمتي هدايت مي‌كنند.


وي گفت: جمهوري اسلامي كه آراسته به سياست علوي است بايد با جمع بين ديپلماسي و دين هوشيارانه در جهت خنثي كردن تحريكات آنان برآيد. 

دكتر عصام العماد، شيعه شدنش را هديه‌ي آسماني برشمرد و گفت: من در نزد «بن‌باز» در عربستان مشغول تحصيل بودم و با خود در اين انديشه بودم كه پس از قرن‌ها ارادات خالصانه نسبت به امام علي و امام حسين علیه السلام و ديگر امامان بزرگوار، همچنان در قلوب عده‌اي موج مي‌زند و كهنه نشده است و از طرف ديگر نقدهاي شديد نسبت به امام علي علیه السلام و امام حسين علیه السلام را در مجالس علمي عربستان مشاهده مي‌كردم و مي‌ديدم ظلم‌هاي يزد و معاويه توجيه مي‌شود ولي به راحتي امامان شيعه نقد مي‌شوند. 

ادامه داد: بنده مجالسي را مشاهده مي‌كردم كه به راحتي امام علي علیه السلام را نقد مي‌كنند ولي وقتي فضايل امام -كه حتي در خود كتاب‌هايشان نيز هست- مي‌شنوند، قدرت تحمل ندارند. مشاهده مي‌كردم كتاب‌هاي متنوعي در دفاع از يزيد و عمروعاص و... نوشته شده است و هيچ‌گونه انتقادي بر آنان وارد نكرده‌اند.

وي ادامه داد: اين‌گونه جريانات باعث شد بر نفسم عتاب كنم و خود را به مطالعه در سيره‌ي اهل بیت علیهم السلام وادار كردم.

مدرس مجمع جهاني اهل بیت علیهم السلام به ايسنا گفت: در شبي از شب‌هاي ماه رمضان پس از نماز تراويح در مجلسي حاضر شدم كه امام علي علیه السلام را در قفس اتهام گذاشته بودند و به تمام عملكرد او بدون دليل اعتراض مي‌كردند و او را خليفه‌اي عنوان مي‌كردند كه اگر زودتر كشته مي‌شد، آمريكاي امروز مسلمان مي‌گشت. ديدم آنان امام حسين علیه السلام را سبب‌ساز فتنه بزرگ اجتماعي مي‌ناميدند كه پس از اين جلسه به شدت به مطالعه و تحقيق در زندگي اهل بیت علیهم السلام روي آوردم.

وي اذعان كرد: پس از مطالعاتم كه به طور تخصصي انجام دادم، يافتم كه اتفاقا تمام كارهاي امام علي علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود و به اين نتيجه رسيدم كه سخنان وهابيون تماما توجيهات ركيكه و فاقد منطق است. مثلا آنان احاديث فضايل امام علي عليه‌السلام را بي‌اهميت مي‌خواندند ولي نفرين پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد معاويه (خداوند هيچ وقت شكمت را سير نكند) را از جمله فضايل معاويه مي‌دانستند و توجيه مي‌كردند مقصود از اين حديث اين است كه معاويه هيچگاه سير نشود و بخورد و سلامت پيدا كند.

بنابرگزارش ایسنا، عصام العماد در پایان گفت: شيعه شدن من نه فقط به اراده خودم بلكه با كرامت الهي و عنايت آسماني تحقق پذيرفت و خداوند را با تمام وجود بر اين نعمت عظمي شاكرم و از او مي‌خواهم مرا به معارف بيشتري هدايت كند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما