کد مطلب : ۱۵۱۳۶
عزاداری در تهران قدیم
۴۵ تکیه در تهران قدیم پذیرای عزاداران حسینی بود
پوشیدن لباس مشکی در تمام ایام محرم و صفر فریضه هرکدام از تهران نشینان بود و همچنین برای بزرگداشت یاد عباعبدالله هم بر سر هر کوی و بزن منبعهای آبی میگذاشتند که اغلب سیاه پوش بود و بر روی آنها بیت »آبی بنوش و لعنت حق بر یزید کن/ جان را فدای مرقد شاه شهید کن» نوشته شده بود.
حمل ظرف گِلی از تربت در دستههای عزاداری
تشکیل دستههای زنجیرزنی و سینهزنی و تظاهرات سوگوارانه در کوچهها و خیابانهای شهر هم از دیگر مراسمها بود که برخی از آنها هنوز هم به قوت خود ادامه داد. هنگام حرکت دسته عزاداری نیز مردم با چای، شربت، حلوا، نان، شیر گرم، شله زرد و... از آنها پذیرایی میکردند. گروهی از افراد هم در معابر بر سر عزاداران گلاب میپاشیدند.
هردسته سینهزن و زنجیرزن هم ظرفی گِل(از خاک تربت) نیز حمل میکرد تا عزاداران و سایر افراد در صورت تمایل مقداری از آن را بر سر یا پیشانی خود بمالند. شکوه و عظمت این دستههای عزادار به اندازهای بود که بسیاری از محلات جلوی پای دستهها گاو و گوسفند قربانی میکردند و گوشت آن را برای تهیه غذای عزادران استفاده میکردند یا بین اهالی محل تقسیم میکردند.
اهل عزا السلام...
تا نیمه شبها دستههای عزادرای بین محلات حرکت میکردند و تعدای چراغ زنبوری روی طبقهای چوبی با عزاداران حمل میشد. هرگاه هم دو دسته عزاداری در کوچه با خیابان با هم رو به رو میشدند، طلایهدارن آنها با خم کردن علامتی که پیشاپیش دسته حمل میشد به یکدیگر ادای احترام میکردند و افرادی که علامت را حمل میکردند با به چرخش درآوردن علامت شکوه فراوانی به مراسم میبخشیدند.
دربین مسیر عزدارای هم افردای که در حسینه و تکایا مراسم سوگواری برگزار میکردند دستههای عزا را به داخل دعوت میکردند. اعضای حاضر در تکیه جلو میآمدند با گفتن جمله «اهل عزا السلام» به عزاداران خوشامد میگفتند و عزداران هم با جمله «صاحب عزا السلام» پاسخ میگفتند و تمایل خود را برای توقفی کوتاه اعلام میکردند. از عزاداران با چای و شربت پذیرایی و نوحه و مرثیه شهیدان کربلا خوانده میشد و بعد عزادارن در حالیکه میگفتند «ما دعا خواندیم و رفتیم زین عزا» اعلام آمادگی برای خروج از محل میکردند و صاحبان مجلس هم با شعار «اجر باقی با شهید کربلا» بدرقهشان میکردند.
۴۵ تکیه عزاداری در تهران قدیم
در تهران قدیم هر کوی و محله دارای تکیه خاص خود بود که مردم محل در زمان عزاداری به تکیه خود میرفتند. بیشتر تکیهها توسط افراد خیر بنا میشد و بانیان تکایا برای اینکه تکیه بعد از مرگشان هم تعطیل نشود و هزینهای برای گرداندن آن باشد مقداری از املاک خود از جمله مغازه و زمین زراعی و ... را وقف آن میکردند. در مواردی هم که تکیه فاقد موقوفات بود از محل نذورات مردم گردانده میشد.
سقف تکیهها به اقتضای فصل با چادرهایی ساده یا گاه منقش پوشیده میشد و کف آن هم با قالی مفروش و در و دیوار هم پارچههایی سیاه نصب میشد. تکیهها علاوه بر راهی برای ورود و خروج عزادارن دو راه دیگر داشت که قافله شتر، سواران و تعزیهخوانان از آن وارد صحنه یا خارج میشدند.
هر تکیه هم به نام صاحب یا محله خود بود و میتوانست سه تا چهارهزار نفر را در خود جای دهد. با این وجود هنگام عزاداری جمعیت به حدی میرسید که عده زیادی به ناچار اطراف تکیه گرد میآمدند.
در سال ۱۲۸۵ هجری قمری، حدود سی تکیه در تهران وجود داشت و بعدها ۱۵ تکیه دیگر هم به آن اضافه میشود. بر اثر استقبال عمومی و بهویژه برپایی مراسم تعزیه در آنها، در دوره ناصرالدینشاه قاجار، سازمانهای مفصلی برای شبیهگردانی و تعزیهخوانی به وجود آمد و تکیهها موقعیتهای اجتماعی خاصی یافتند و امیرکبیر گروههایی را مامور به نظم درآوردن اشعار تازه و تنظیم داستانهایی جدید برای تعزیهخوانان کرد.
معتبرترین و بزرگترین تکیه تهران که عزاداریهای حکومتی در آن برپا میشد تکیه حاج میرزا آقاسی یا تکیه عباس آباد بود که ظرفیت زیادی داشت و مردم ترجیح میدادند در آنجا عزاداری کنند. مردم آنقدر برای حضور در عزاداریهای این تکیه مشتاق بودند که بعد از نماز صبح راهی تکیه میشدند و اغلب وقتی میرسیدند، میدیدند که تعدادی از مردم زودتر از آنان به تکیه آمده و جاها را اشغال کردهاند.
استقبال مردم و کمی جا، گاه عزاداری را مختل میکرد و برای همین در سال ۱۲۸۳ هجری قمری ناصرالدینشاه دوستعلیخان معیرالممالک را مامور احداث حسینهای کرد که بعدها به نام «تکیه دولت» معروف شد.
منبع: کتاب تهران قدیم، تالیف م.حسنبیگی
مرجع : برنا