تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۵۷
۰
کد مطلب : ۲۸۸۰۷

قطعا در قرن بیستم من هم سکولار تمام عیار می شدم

قطعا در قرن بیستم من هم سکولار تمام عیار می شدم
حسن رحیم پور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی صبح امروز سه شنبه، ۲۴ آذرماه در همایش «گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی» ضمن سخنانی اظهار کرد: برای اینکه سوءتفاهمی در بحث پیش نیاید مرکز اصلی سخن، صحبت از مقایسه مکاتب سیاسی مادی و مکاتب سیاسی الهی است.


وی با بیان اینکه مکتب مباحثی است که به معنای خاص علمی دانسته می شود، تصریح کرد: یعنی گزاره ای عقلی در مکتب وجود دارد و در عین حال گزاره های مبنایی که علم سیاسی نیز به آن تعلق می گیرد تبیین دقیق تری پیدا می کند لذا مکتب علم نیست.


رحیم پور ازغدی با بیان اینکه نظریات سیاسی در غرب در قرون ۱۷ و ۱۸ مطرح اما در اواخر قرن نوزدهم تثبیت شد، ادامه داد: حکومت الهی به معنای اسلامی بخصوص شیعی در هیچ یک از مکاتب غربی مفهوم نیست.


وی عنوان همایش یاد شده را مناسب و شفاف ساز ارزیابی کرد و در ادامه گفت: مسئولان تحول علوم انسانی که محافظه کارانه و لاک پشتی راه می روند و به گونه ای برنامه ریزی می کنند که تا ظهور امام زمان (عج) به طول خواهد انجامید و شاید سخنان آنها تا قیامت ادامه داشته و جوابگو باشد، باید گام های محافظه کارانه را کنار بگذارند و در این راستا جدی تر قدم بگذارند.


عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئله تحول را مربوط به استاد و دانشجو و اصطلاحا در کف دانشگاه دانست و ابراز کرد: این موضوع حکومتی نیست و باید گفتمان های سیاسی در فضای آکادمیک ایجاد شود و جرات اندیشیدن و ارایه آنها را داشته باشیم و برق نام اشخاص بزرگ شرق و غرب ما را کور نکند و از نقد هیچ نظریه ای نترسیم، بنابراین، اگر تعبد نسبت به ترجمه غربی کنار رود و برخوردها عقلی شود نه نقلی، این اقدام منجر به تولید علم خواهد شد.


این نظریه پرداز اذعان کرد: بنابراین، در راستای گام اول تبدیل این مواجهه تعبدی و نقلی به عقلی است و نباید فراموش کرد امروز فلسفه اسلامی، دینی و شیعی وضعیت جهان را تغییر داده و از نظر عملی خاکریزهای بسیاری در این زمینه فتح شده و گفتمان جهان اسلام تغییر پیدا کرده و تمام رژیم ها در حال سرنگونی هستند.


دچار "مُنگولیزم دانشگاهی" شده ایم!

وی با اظهار تاسف از اینکه وضعیت جهان تغییر پیدا کرده اما ما هنوز در حال صحبت کردن از نظریاتی هستیم که پس از جنگ جهانی دوم نوشته و به کشورهای دیگر صادر شد، بیان کرد: این یعنی "مُنگولیزم دانشگاهی" و نمی خواهیم بپذیریم دنیا تغییر کرده است بنابراین مشکل دیگر عقب ماندگی دانشگاه های ما در تمام عرصه های علوم انسانی است که جرات نقد کردن نظریات غربی را ندارند و این همان عقب افتادگی ذهنی تاریخی است که ما گرفتار آن هستیم.


وی تاکید کرد: انقلاب فرانسه پدر بلکه مادر نهضت عظیمی در حقوق سیاسی بشر بوده و چکیده و نخستین میوه سیاسی دوره رنسانس به شمار می آید که شعار آن این بود وقتی دموکراسی حاکم می شود که آخرین پادشاه را با روده های آخرین کشیش به دار بزنیم یعنی هم سلطنت و هم روحانیت به کنار رود.


رحیم پورازغدی در ادامه تشریح کرد: همه افرادی که برای انقلاب فرانسه در میدان آمده بودند یک صدم مردم ما که برای انقلاب اسلامی قیام کردند نبوده اما بعدها حرف هایی به نام انقلاب کبیر فرانسه گفته شد که اصلا در خصوص این جریان گفته نشده بود اما انقلاب اسلامی با عظمتی که داشت یک کرسی که بتواند تبیین کننده باشد، ندارد همانطور که هنرمندان ما در عرصه به تصویر کشیدن دفاع هشت ساله ضعیف بودند و ماجراهای عظیم آن را تنها در قالب چند فیلم به تصویر کشیدند.


وی تاکید کرد: انقلاب فرانسه و روسیه هم به لحاظ دانشگاهیان و هم هنر شانس آوردند اما انقلاب اسلامی در این دو حوزه شانس نیاورد، در این حوزه یکصد آدم حسابی پیدا نشدند که نبض تفکر علوم انسانی در دست آنها باشد و بدون ترس نظریات و آرای موجود را به بحث و بررسی و نقد بگذارند و یک بورس گفتگو را به راه بیندازند.


رحیم پورازغدی با انتقاد از اینکه گاه گفته می شود ما در مباحث مجموعه ای منسجم نداریم، گفت: در غرب نیز نظریات و مکاتب مختلف وجود دارد همانطور که در جهان اسلام آرای ابن سینا و ملاصدرا با یکدیگر قابل قیاس نیست اما همه این موارد در مجموعه فلسفه اسلامی قرار می گیرد، اما شاید نظریات غربی با یکدیگر تفاوت های بسیاری داشته باشد و دهها مکتب متفاوت و بلکه متعارض از نظریات غربی بیرون بیاید؛ بنابراین اروپا هر کاری را که انجام داد به نام تاریخ تمدن و بشریت و به نام خود ثبت کرد.


وی مشکل عمده در تحول علوم انسانی را آزاداندیشی و وجود دُگم هایی که اجازه این تغییر و تحول را نمی دهد، دانست و بیان کرد: نباید در مسیر آزاداندیشی یکدیگر را تکمیل کرده یا با کلمات نامناسب و خشک از یکدیگر راند بلکه باید با عقل ورزی و ارایه نظرات خود در حوزه علوم انسانی و علوم سیاسی اسلامی این بحث را معنادار کرد و اختلافات نظرات را پذیرفت همانطور که به طور طبیعی ما در فقه و کلام اختلاف نظرهایی داریم.


نگاه کیلویی به آمار دانشجویان!

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه سخنان خود با طرح این سوال که برون داد دانشکده های حقوق و علوم سیاسی ما چیست و می خواهند چه چیزی به جامعه تحویل دهند و برای کجا کادرسازی می کنند، بیان کرد: این تعداد عظیم دانشجویان سیاسی که با ترجمه و بدون تعقل درس خوانده اند چه تعداد از این میان صاحب نظر تربیت شدند؛ این رویداد نتیجه نگاه کیلویی کردن به افزایش آمار تعداد دانشجویان است و متاسفانه ما افتخار می کنیم که مثلا ۱۰۰ دیپلمه را به کارشناسی ارشد تبدیل کرده ایم اما متوجه نیستیم با این رویکرد تنها دچار پسرفت و نابودی عمر دانشجویان خود شده ایم.


وی ابراز کرد: برخی هنوز گمان می کنند وقتی گفته می شود علوم سیاسی غربی، این مسئله امری منسجم و استدلالی است اما متاسفانه این نگاه کسانی است که یا به دانشگاه نرفته یا رفته اند اما تنها به حفظ مطالب و محتویات کتاب ها پرداخته و حتی برای یک بار نیز تفکر و تعقل نکرده اند، به طور مثال مسئله پوزیتیویسم در گذشته در غرب مطرح شده اما هنوز ما به دنبال این مفهوم بوده و هر اشتباهی که می کنیم به اسم غرب و غرب زده تمام می کنیم.


یک سکولاریسم تمام عیار می شدم!

وی ادامه داد: اتفاقا اصلا غرب اگر سکولاریسم نمی شد جای تعجب بود و اگر من در قرن بیستم در غرب متولد می شدم قطعا به یک سکولاریسم تمام عیار تبدیل می شدم؛ سکولاریسم در قرن بیستم در غرب انتخاب درستی بود چرا که این انتخاب لیبرال دموکراسی، گزینشی در برابر کلیسا و مسیحیت و برده داری بود و در این برهه اگر خدا و آخرتی نبود بنابراین دین دروغ بزرگی بوده و بهترین انتخاب لیبرال دموکراسی بود اما وقتی در فرهنگی زندگی می کنیم که تمام این انتخاب ها یعنی خدا و آخرت آن هم با استدلال وجود دارد بدترین انتخاب و جاهلانه ترین و احمقانه ترین گزینش لیبرال دموکراسی است به دلیل آنکه نگاه کلیسا به اخلاق کجا و نگاه اسلام به اخلاق کجا.


وی با انتقاد از اینکه برخی کتاب های غربی که برای ما بسیار مقدس است و در دانشگاه های ما ترجمه و تدریس می شود اصلا غربی ها نظریه پردازان آنها را نمی شناسند و به نویسنده ها و صاحب نظران آنها اهمیت نمی دهند، ابراز کرد: پدران علم سیاست غرب سه تن هستند که نظرات همه آنها با یکدیگر تضاد بوده اما متاسفانه ما به صورت قطعی درباره مثلا علم سیاست یا علم روانشناسی صحبت می کنیم.


رحیم پور ازغدی در ادامه سخنان خود تاکید کرد: این شوخی نیست که از میان اروپا و آمریکا چند هزار دانشجو داعشی می شوند، هرچند که نباید اتاق دستور آنها یعنی استکبار به کنار گذاشت اما اینکه ریش مدل داعشی در دنیا به یک مد تبدیل می شود یعنی چه؛ زمانی هرگز امکان نداشت که این مسایل به مُد تبدیل شود اما همه اینها آثار احیای دین است هرچند دشمن گرگ به دل گله زده و عده ای از میان ما را ربوده است.


در علوم انسانی عملیه می خواهیم نه نظریه

وی با تاکید بر اینکه نظریه در علوم انسانی مهم نیست بلکه عملیه مهم است، خاطرنشان کرد: اگر امروز در دانشگاه های مهم غرب برویم وقتی سخن از فلسفه سیاست گفته می شود آنها تمایلی ندارند از این موضوع بحث شود و آنها علم سیاست را نه به اخلاق و نه به دین ربط نمی دهند و آن را یک مهارت می دانند؛ در حقیقت یکی از تحولاتی که در غرب اتفاق افتاد تفکیک اخلاق از سیاست و اقتصاد و ... بود و آنها سیاست را فن کسب قدرت، حفظ قدرت و توسعه قدرت می دانند و نقش عدالت و اخلاق و شریعت را در آن هیچ می انگارند.


وی با بیان اینکه اغلب شهروندان آمریکایی مسئولان سیاسی خود را نمی شناسند، تصریح کرد: آن فردی که می گوید تعهد به فلان مکتب نه، در حقیقت می گوید تعهد به بهمان مکتب آری، همچنین گاهی بحث هایی در حوزه هنر می شود که شاید ارتباط آن به علوم سیاسی غیر قابل هضم باشد اما به طور واقعی در این زمینه ارتباط وجود دارد به طور مثال در حوزه حقوق فردی بسیاری از مباحث در حوزه معرفت شناسی با یکدیگر ارتباط دارد. اگر دیدگاه ما با کانت متفاوت باشد فلسفه سیاسی ما کاملا زیر و رو می شود.


رحیم پور ازغدی ادامه داد: در حوزه نظریه حقوق فردی که کانت در یک مرحله تئوریسین آن است باید دید از کجا شروع شده و به کجا ختم می شود؛ کانت معتقد است عقل مجرد وجود ندارد و باید دید این نظریه چگونه به حوزه علوم سیاسی ربط پیدا می کند.


وی قالب علوم انسانی که در سال های اخیر تدوین شده است را کانتی یا نوکانتی دانست و گفت: ‌وقتی پایه اغلب نظریه پردازان در علوم سیاسی بر مبنای نوکانتی است دیگر از کدام حقوق بشر قطعی می توان صحبت کرد.


رحیم پور ازغدی در پایان سخنان خود اسلام را غیر از مسیحیت و قرآن را غیر از کتاب مقدس خواند و خاطرنشان کرد: علوم سیاسی غربی بر دو پایه است، هگلی یا کانتی و آبشخور قالب این علم بر پایه نظریات هگل است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما