تاریخ انتشار
يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۴۹
۰
کد مطلب : ۲۹۷۶۳

برای رسیدن به رویت ایمانی باید نور امیرالمومنین(ع) در دل بیاید

برای رسیدن به رویت ایمانی باید نور امیرالمومنین(ع) در دل بیاید
عزاداری ایام فاطمیه اول با سخنرانی حجت الاسلام میرباقری و مداحی کربلایی محمد حسین پویانفر در هیئت ریحانة النبی سلام الله علیها برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام میرباقری را می خوانید:



ما یک وقوفی در این دنیا داریم که وقوف بسیار کوتاهی است. یک چشم به هم زدن است. درباره حضرت نوح علیه السلام روایتی نقل شده است که ایشان ۹۵۰ سال به نص قرآن، فقط پیغمبری کردند و ۲۵۰۰ سال هم که سن ایشان بوده است. وقتی وفات ایشان رسید و جناب عزرائیل علیه السلام تشریف آوردند و ایشان گفت: برای چه آمده ای؟ و او گفت: آمده ام شما را قبض روح کنم. حضرت نوح فرموده بود: اجازه هست در سایه آفتاب بنشینم؟ فرموده بود: این قدر مهلت دارید. رفت در سایه نشست. بعضی وقت ها همین مهلت را هم نمی دهند. درباره حضرت سلیمان علیه السلام همه این مطلب را خوانده اید که ایستاده قبض روح شد. دستش به عصا بود و شیاطین جن که مسخر حضرت بودند خبردار ایستاده بودند و نمی دانستند چه شده است تا اینکه موریانه عصای ایشان را خورد و حضرت فرو افتادند و متوجه شدند.

خدا به ایشان آن مُلکی را داده بود که بی نظیر بود. جبرئیل علیه السلام از حضرت نوح علیه السلام پرسید: وقوف در دنیا را چگونه دیدی؟ گفت: به اندازه همین از آفتاب به سایه آمدن. یکی از چیزهایی که به ما تاکید شده است این است که سعی کنید فرصت را طولانی نبینید. به قساوت می رسید. مشهد مشرف شده اید ده روز وقت دارید تا به خودتان بجنبید دو روز گذشته است. اگر آدم احساس کرد فرصت زیاد است فرصت را تلف می کند و قساوت پیدا می کند.

در این فرصت کوتاه کارهای بزرگی باید انجام شود. ما باید خدای خودمان را پیدا کنیم. باید به یقین برسیم. باید قیامت خودمان را در همین دنیا ببینیم. باید بهشت و جهنممان را ببینیم. در همین فرصت باید پرده ها کنار رود و انسان به یقین و شهود قیامت خودش برسد. خودش و ظرفیت خودش را ببیند. عوالم خودش را ببیند. بعضی ها خودشان را در حد غرائضشان می شناسند. محرکه هایی که در خودش می بیند غرائضش است. ما باید به معرفت خودمان برسیم و بهشت و جهنم خودمان را ببینیم و با یقین، خدا را بپرستیم. این امر در دنیا ممکن است اتفاق بیفتد. چطور می شود انسان در این دنیا قیامت و قبر خودش را ببیند و سیر کند؟

خدای متعال ما را به برزخ می برد و همه عوالم و توهماتی که برای خودمان ساخته ایم را از بین می برد. ما را به قیامت می برد برای اینکه آنچه کسب نکرده ایم را کسب کنیم. می شود همین ها را در دنیا کسب کرد. در دعای ابوحمزه ثمالی به ما تعلیم داده اند که این چنین با خدای متعال حرف بزنیم و اگر کسی اهل دعای ابوحمزه شد و این دعا را از امام سجاد علیه السلام تلقی کرد در سحر ماه
رمضان این سیر برایش واقع می شود و قیامت و برزخ خودش را به او نشان می دهند.

همه با این فراز ابوحمزه آشنا هستید که می فرماید: «ابکی لخروج نفسی، ابکی لظلمه قبری ابکی لضیق لحدی ، ابکی لسوال منکر و نکیر ایای ، ابکی لخروجی من قبری عریانا" ذلیلا" حامدا" ثقلی علی ظهری» گویا آدم می بیند. آن لحظه ای که دارد از قبر بیرون می آید. ذلیل و عریان و بارهایش روی دوشش است. هر چه این طرف و آن طرف را نگاه می کند می بیند کسی نیست کمکش کند. هر کسی در آن روز کاری دارد که مشغول است و فرصت ندارد به دیگران کمکی کند. چهره هایی که در قیامت می آیند دو دسته هستند: یک عده غبار آلود و ذلیل هستند و یک عده دیگر شاد و خرم هستند و به پروردگارشان نظر می اندازند.

سیری که آدم باید در برزخ داشته باشد و غربت و تنهایی خودش را ببیند آن سیر در سحر ماه رمضان برایش واقع می شود و از شرک نجات پیدا می کند. گویا با عنایت امام سجاد علیه السلام به قبر خودش می رود و برزخ و قیامتش را می بیند و غربت ها و تنهایی ها و اینکه کسی جز خدا نیست را می بیند. می شود در این دنیا به یقین برسیم. با شک زندگی کردن و شک داشتن به خدا به چه دردی می خورد. یک جوری خدا را عبادت کن که انگار او را می بینی. اگر به این مرحله نرسیدی یک جوری عبادت کن که بدانی او تو را می بیند و الا خدا غایب باشد و من هم غایب باشم این شوخی کردن است پرستش نیست.

عبادت باید طوری باشد که ببینیم. حضرت به آن جوان که بعد از نماز چرت می زد فرمودند: علامت یقینت چیست؟ گفت: چهره زردم و اندام لاغرم. بهشتی ها و جهنمی های مجلستان را می بینم می خواهید آن ها را معرفی کنم؟ اگر این چنین شدیم می توانیم برای خدا کار کنیم. خدای خودمان را با رویت ایمانی ببینیم. در این دنیا باید به این امر برسیم.

چطور می شود در این دنیا به رویت ایمانی پروردگارت برسی؟ راهش را قرآن بیان کرده است. خدای متعال در قرآن در سوره مبارکه صف می فرماید: کفار یک توهم دارند که باطل است و به خودشان ضرر می زند. بهشان بگو اگر او پروردگار من است در پرورشی که برای من در نظر گرفته است همه عالم را به مقصد می رساند و شما را هم به مقصد می رساند. به تبع من همه شما مبعوث می شوید. شما را با عملتان روبرو می کنند و این هم کار آسانی است. بعد یک دستوری می دهد به جای اینکه این توهم باطل را در ذهنتان بپرورید که ما تمام می شویم به خدا و رسولش و آن نوری که از بالا نازل کرده ایم ایمان بیاورید تا بتوانید در پرتو این ایمان ادامه خودتان را ببینید.

یک نوری برای شما قرار داده ایم که با این نور می توانید ادامه خودتان را ببینید. شک نداشته باشید. به جای انکار خودتان و اینکه بگویید خبری نیست ایمان بیاورید و ببینید
خبری هست. آن نوری که ما با آن می توانیم قیامت خودمان را ببینیم و اگر به آن نور رسیدیم باطن خودمان را ببینیم چیست؟ نور خورشید و ماه و ستاره نشانه ای هستند که بفهمیم اگر بخواهیم آن دنیا را ببینیم. واقع این است که آدم اگر در تاریکی باشد حیرت است. عوالم دیگری هم هست که باید سیر و ورود کنیم. باید به آن نور رسید. اگر رسیدیم می توانیم عوالم را ببینیم.

نور را خدا نازل کرده است. این نور اهل بیت علیهم السلام هستند. اهل بیت علیهم السلام نوراللهی هستند که خدا آنها را نازل کرده است. با خدا عهد بسته اند که بندگانت را از تاریکی و شرک نجات می دهیم. ما از این ظلمات بندگانت را نجات می دهیم. این نوری که خدا نازل کرده است فقط در عالم شما نیست. همه عوالم را روشن کرده است. اگر به این چراغ رسیدید آرام آرام همه عوالم را می توانید مشاهده کنید. این غیر از آن شعاع امیرالمومنین علیه السلام است که در عالم مُلک وجود دارد. نور امیرالمومنین علیه السلام تجلیاتی دارد. مقاماتی دارد. خیلی دشوار است. تحملش هم آسان نیست.

اگر می خواهید رویت ایمانی داشته باشید باید نور امیرالمومنین علیه السلام در دل هایتان بیاید و مومن شوید و به همان اندازه می توانید خدا را ببینید و وجودش را احساس کنید. نور امام در قلب من اگر طلوع کرد از خورشید وسط روز روشن تر است. از فراست مومن پروا کنید چون از نور خدا می بیند. شعاع نور ما در او هست و باطن را می بیند. سر او را کلاه نگذار. اگر کسی به اینجا رسید خودش شمس و چراغ می شود.

این خورشیدی که خدا نازل کرده است همه عوالم را روشن کرده است. می شود قیامت خودت را ببینی، عالم ملکوت را ببینی. یقین یعنی همین. یقین به رویت ایمانی حضرت حق رسیدن. داستان حضرت ابراهیم علیه السلام را در سوره انعام دارید که حضرت چطور به رویت ملکوت رسید. اگر می خواهید به یقین برسید باید به رویت ملکوت برسید. اگر کسی به ملکوت رسید اهل یقین می شود و دست خدا را در عالم می بیند. داستانش را همه می دانید. شب هوا تاریک شد و ستاره ای بالا آمد و فرمود: "هذا من ربی". ربی که خلق کند و رها کند رب نیست. رب آن کسی است که هم خلق می کند و هم هدایت می کند. هدایت با نور است. اگر خدا ماه و خورشید و ستاره را خلق نمی کرد رب ما نبود.

ماه طلوع کرد گفت: این که باقی نمی ماند. خورشید طلوع کرد و موقع غروبش گفت: چیزی که باقی نمی ماند که نمی تواند هادی من باشد. باطن مسئله را این طور گفته اند که ابراهیم خلیل علیه السلام می خواهد درس بدهد. شمس یعنی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و ضحی پرتو دینش است. در یک روایتی فرمود: شمس یعنی امیرالمومنین علیه السلام. ضحی هم موقع ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه است.
مرجع : وارث
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما