کد مطلب : ۳۰۷۷۱
ما همچنان فقيريم
ابوالقاسم حسینی (ژرفا)
نیاز اصلی مخاطبان ادبیات عاشورایی به سه بخش عمده توصیفی-روایی، ترویجی-اشاعهای و تحلیلی-پژوهشی تقسیم میشود. ما در تولید آثار توصیفی-روایی با کمبود خاصی مواجه نیستیم. هرچند هنوز در این بخش نیز جای رشد و بالندگی بیشتر وجود دارد. رسالههای «مقتل» از جملۀ این آثار است که سعی میکند با زبان توصیفی ماجرای کربلا و قیام عاشورا را بیان کند. آثار این حوزه تا حد قابل قبولی از مخاطبان ادبیات عاشورایی را پوشش میدهد؛ اما متأسفانه در تولید آثار ترویجی-اشاعهای و تحلیلی-پژوهشی فقر فراوانی داریم. ما به دستهای از آثار در زمینۀ عاشورا نیازمندیم که بتوانند پیام ناب قیام حسینی را برای سنین مختلف رواج دهند. بهجرأت میتوانم بگویم که تقریباً در این زمینه کمبودهای بسیاری داریم؛ یعنی اگر از یکی دو کتابی که برخی نویسندگان و فرهیختگان معاصر ما نوشتهاند صرف نظر کنیم، ما هیچ رمان غنی و قویای در زمینه عاشورا نداریم. با اینکه 36 سال است که از انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت اسلامی در ایران میگذرد، اما اساساً توجهی به اینکه حلقهای از رماننویسان، ادبینویسان و فیلمنامهنویسان تشکیل دهیم تا آثار برجستهای در عرصۀ ادبیات عاشورا پدید آید، نکردهایم. متأسفانه معدود آثار تولیدشده نیز نمیتواند فقر نوشتاری و ادبی ما را در عرصۀ عاشورا جبران کند.
در آثار تحلیلی-پژوهشی نیز وضعیت نامطلوب بوده و کمبودهای فراوانی در این حوزه به چشم میخورد. استفادۀ صرف از زبان توصیفی برای اشاعۀ فرهنگ عاشورا کافی نیست، بلکه باید بتوانیم فکر حسینی و عاشورایی را در قالبهای مختلف هنری و ادبی بهویژه رمان و داستان معرفی کنیم. طی 80 سال اخیر به قیام عاشورا رویکرد تازهای آغاز شده و سعی شده تا این واقعه با دیدگاه ظلمستیزانه و عدالتخواهانهتری طرح شود؛ اما این رویکرد نیز در لایههای توصیفی از قیام عاشورا محصور شده و از پرداختن به بخش تحلیلی-پژوهشی غافل میماند. در ده سال اخیر متأسفانه در دانشگاهها نیز مقالات و پایاننامههایی که در زمینۀ عاشورا طرح میشود، عمدتاً کپیبرداری از تحقیقاتی است که پیش از آن انجام شده است؛ به عبارتی رویکرد و پیشینۀ قلم عاشورایی در روزگار ما بسیارکم شده و کمتر کسی به این سمت میرود که کارپژوهشی در زمینۀ عاشورا انجام دهد.
در دهههای 40 و 50 شمسی، عرصۀ ادبیات عاشورایی از شور و هیجان خاصی برخوردار بود؛ البته عمده این اشتیاق از کتاب شهید جاوید و مسائل و اتفاقات مربوط به آن تغذیه میشد و سبب شد بخش قابل توجهی از نویسندگان از زاویۀ تحلیلی به قیام عاشورا نگاه کنند و در این بخش قلم بزنند. همین شور و هیجان باعث شد تا مسألۀ عاشورا به عنوان دغدغۀ روز جامعه طرح و نظریههای مختلف در این زمینه تحلیل و بررسی شود؛ ولی متأسفانه بعد از انقلاب، این حرکت روبهسردی و افسردگی پیش رفته است. در واقع ما فقر شور و اشتیاق حسینی داریم و درصد اندکی از آثاری که در زمینۀ عاشورا منتشر میشود، نگاه تحلیلی و پژوهشی به مسأله دارند. ارزیابی کلی من از ادبیات عاشورایی این است که ما بهشدت در زمینۀ ترویج فرهنگ و تحلیل پیام عاشورا با فقر جدی مواجه هستیم.
نتیجۀ رویکرد مقطعی به قیام عاشورا
پیام عاشورا منحصر به یک زمان و مکان و شرایط اجتماعی خاصی نیست. اینکه دیگر ما با رژیم بعثی در حال جنگ نبوده و رژیم سلطه بر ما حکومت نمیکند، معنایش این نیست که ما فکر عاشورایی را کنار بگذاریم. به عبارتی در طول تاریخ تشیع بهویژه در ایران، هر وقت مبارزه با دشمنان خارجی و داخلی وجود داشته، مسألۀ امام حسین(ع) و قیام عاشورا نیز پررنگتر شده است. نگاه مقطعی به قیام عاشوراکردن، ظلم بزرگی است. باید همواره و در هر شرایطی حضرت سیدالشهدا(ع) و حرکت تاریخیاش را الگوی خود قرار داده و به طور پیوسته و منظم در ادبیات عاشورایی به آن بپردازیم. در واقع ما به سراغ تربیت نیروی کیفی نرفتهایم. اگر بعد از انقلاب اسلامی، صد نویسنده با استعداد حوزه عاشورایی را پرورش میدادیم، امیدوار میشدیم که از این تعداد، حداقل ده تا بیست نویسنده برجسته و قابلی را تربیت کردهایم؛ اما هیچکدام از این اقدامات صورت نگرفته است.
خوشبختانه اقدامات شایستهای در حوزههای اجرایی مانند تئاتر و سینمای عاشورایی صورت گرفته، اما در حوزههای مکتوب، کموکاستیهای فراوانی وجود دارد. کاستیهای موجود در ادبیات عاشورایی محصول نبود همت و رفع مسؤولیت نهادهای مربوط مانند وزارت ارشاد، بنیاد ادبیات داستانی، بنیاد شهید و... است. این اقدام شایسته است که ما به طور ویژه به ادبیات دفاع مقدس میپردازیم، اما شاید بهتر باشد نیرویی که صرف ادبیات جنگ میشود، در ادبیات عاشورا به کار گرفته شود؛ چون اگر ادبیات عاشورا بهخوبی عرضه شود، ادبیات دفاع مقدس نیز به دنبال آن غنی و پربار میشود؛ اما متأسفانه ما این قیف را وارونه کردهایم.
کمرنگشدن خطوط قرمز
با افزایش آثار عاشورایی
نبود ادبینویس و هنرمند عرصۀ عاشورا به تعداد کافی، حساسیتهای این حوزه را بیشتر کرده و عرصه برای فعالیت اندک هنرمندان موجود را تنگتر میکند. اگر ما صد نویسنده و بیست فیلمساز داشتیم که به طور مستمر در عرصه عاشورا به تولید اثر میپرداختند، دیگر کسی نمیتوانست چنین بلاهایی را بر سر فیلم رستاخیز بیاورد. ما بعد از فیلمهای «سفیر» و «روز واقعه» چه اثر فاخر دیگری را در حوزه سینما تولید کردهایم؟ پس وقتی در حوزههای سینمایی و ادبیات عاشورا کم کار میکنیم، آن اثر فاخری که هر 15 سال یکبار هم تولید میشود، مهجور مانده و حساسیتها بر آن متمرکز میشود. باید به کارگردان یا نویسندهای که اینقدر برای تولید اثر عاشورایی خود زحمت کشیده و زندگیاش را پای این عرصه گذاشته است، کمک کرد؛ نه آنکه چوب لای چرخش گذاشت. اما این فکر حمایت نمیشود؛ چرا؟ متأسفانه یکی از دلایل آن، مسائل سیاسی و خط بازیهای جناحی است. دلیل دوم این است که از آنجا که آثاری چون رمان و فیلم عاشورایی در اقلیتاند، دیوارشان از همه کوتاهتر است و بیشتر مورد آماج حملات قرار میگیرند. بهترین راهکار این است که از لحاظ کمّی و کیفی بر تولیدات عاشورایی بیفزاییم. اگر تعداد رمانها و فیلمهای عاشوراییمان به میزان قابل توجهی برسد، حساسیتهای این عرصه نیز کمتر خواهد شد. درست است که طرح افزایش تولیدات هنری و ادبی عاشورایی در ابتدای مسیر خود با مخالفتهایی مواجه میشود، اما در درازمدت این موج گستردهتر شده و دیگر کسی نمیتواند بهراحتی سَر هر رمان یا فیلم عاشورایی را از تن جدا کند.
لزوم بیرقداری در فضای مجازی و صداوسیما
امروز وابستگی انسان به اینترنت و فضای مجازی بیش از پیش احساس میشود و کتب کاغذی در سطح مخاطب عام، آرامآرام جایگاه خودش را از دست میدهد. ما باید کتب عاشورایی را در عرصۀ دنیای دیجیتال و فضای مجازی رواج دهیم و بر گسترش آن تلاش کنیم. بهترین کار برای گسترش کتب عاشورایی این است که نهادهای مسؤول مانند وزارت ارشاد اسلامی به خودشان بیایند و کاری بکنند. پایههای فکری قیام عاشورا، محتوای آثار و ترویج کتب را در دستور کار خود قرار دهند.
دلیل اینکه مردم کتاب نمیخوانند صرفاً این نیست که آنها انگیزهای برای مطالعه ندارند، بلکه امکان دسترسی به کتاب در جامعه ما محدود است. بسیاری جوانان ما هستند که به مطالعه علاقه دارند؛ اما از پس هزینههای خرید کتاب بر نمیآیند. مگر ما چند برنامه در صداوسیما داریم که مستقیماً به مبحث کتابخوانی میپردازند؟! بهتازگی همان یک برنامهای که ترویج کتابخوانی را در دستور کارش قرار داده بود نیز دیگر پخش نمیشود. این همه برنامۀ غیرمفید و کمارزش مجریمحور در صداوسیما پخش میشود که تأثیر چندانی روی مخاطبان خود نمیگذارد؛ اما یک برنامه را که به طور مستقیم روی فرهنگ کتابخوانی و گسترش آن در جامعه فعالیت میکند، به دلایل نامعلومی از برنامهها حذف میکنند. اخیراً شاهد این هستیم که مسابقۀ فرهنگیای که رامبد جوان در برنامه خندوانه انجام داده، موج گستردهای از کتابخوانی را در جامعه به راه انداخته است؛ پس چرا این اقدامات برای کتب مذهبی و عاشورایی صورت نگیرد؟ اگر صداوسیما و وزارت ارشاد اسلامی در این زمینه به رسالتشان عمل کنند، در یک فرایند یک یا دو ساله میتوانیم فرهنگ کتابخوانی مذهبی و عاشورایی را در جامعه گسترش دهیم.
نگاه عمیقم آرزوست
من بر ضرورت وجود نگاه عمیق به سیره ائمۀ اطهار(عهم)، بهویژه حضرت سیدالشهدا(ع) تأکید دارم و معتقدم که تاکنون در کتب و آثار حسینی به جنبههای ظاهری و لایههای سطحی قیام عاشورا بیشتر بها دادهایم. علت هم این است که افراد دارای نگاه عمیق به مسأله عاشورا را پرورش ندادهایم. نگاهی که دکتر شریعتی به مسألۀ عاشورا داشت، هنوز که هنوز است کهنه نشده و مطالعه میشود. درست است که آنچه از فکر شریعتی تراوش کرده، از لحاظ علمی عمیق نیست، اما این نگاه به عاشورا و امام حسین(ع) آنقدر تازه و بکر است که بیشتر افراد ترجیح میدهند که همین نگاه را انتخاب کنند و ملاک خود قرار دهند. متأسفانه ما برای بهروزکردن تاریخ عاشورا خیلی کمکار هستیم. ما به کسانی نیازمندیم که با تلفیق نگاه شریعتی و شهیدمطهری به واقعۀ عاشورا بنگرند و فرهنگ قیام حسینی را برای جوانان امروز باورپذیر، سپس الگوپذیر کنند.
اولویت با بخشهای معرفتی
من با وجود ادبیات عاطفی و سوزناک در آثار عاشورایی مخالفتی ندارم؛ اما دو شرط را لازمۀ آن میدانم؛ اول آنکه از تحریف به دور باشد، دوم آنکه لایههای احساسی آنقدر قالب نباشد که قسمتهای حماسی و معرفتی عاشورا را کمرنگ کند. متأسفانه آن چیزی که در پیام عاشورا مهجور مانده، بخش معرفتی است که شامل جنبههای عقایدی، کلامی و الگوهای فکری و زیستی میشود. ما همۀ این مسائل را فراموش کردهایم و به برکت معدودی از مداحان بیسواد یا کمسواد، روزبهروز روی جنبههای عاطفی مبتذل و بیاساس تشدید میورزیم؛ به عنوان مثال شما را به روضههای حاج کافی ارجاع میدهم. این سبک روضهخوانی در حین اینکه سوزناک است، روحانیت خاصی نیز دارد؛ یعنی شنونده در کنار اینکه روضه را میشنود، اشک میریزد و دچار معنویت ویژهای میشود که حداقل یک پله او را به پیام امام حسین(ع) نزدیکتر میکند. مرحوم کافی اگر متهم است که سواد چندانی نداشته، ولی حداقل روضهخوانی او مبتذل نیست. متأسفانه در بیست سال اخیر اساساً نوع پرداخت سوزناک ما به ماجرای عاشورا بهشدت مبتذل شده و به یکجور ادا و اطوار تبدیل شده است. این مسألۀ مهمی است که ادبیات عاشورا و فرهنگ حسینی را از خود متأثر میسازد.
نیاز به غیر مستقیمگویی
در ادبیات کودک و نوجوان
من معتقدم که باید مفاهیم متافیزیکی، عقایدی، مذهبی و معرفتی قیام عاشورا را با زبانی غیر صریح و غیرمستقیم برای کودکان و نوجوانان بیان کنیم؛ اما برخی اشخاص مذهبی با اقداماتی صریح به تعریف مفاهیم حسینی برای کودکان دست میزنند؛ نه اینکه نفس کار مشکل داشته باشد؛ اما چون مخاطب این مطالب کودکان هستند، اجرای صریحگویی نتیجۀ چندانی به همراه نخواهد داشت.
انتهای پیام/
در آثار تحلیلی-پژوهشی نیز وضعیت نامطلوب بوده و کمبودهای فراوانی در این حوزه به چشم میخورد. استفادۀ صرف از زبان توصیفی برای اشاعۀ فرهنگ عاشورا کافی نیست، بلکه باید بتوانیم فکر حسینی و عاشورایی را در قالبهای مختلف هنری و ادبی بهویژه رمان و داستان معرفی کنیم. طی 80 سال اخیر به قیام عاشورا رویکرد تازهای آغاز شده و سعی شده تا این واقعه با دیدگاه ظلمستیزانه و عدالتخواهانهتری طرح شود؛ اما این رویکرد نیز در لایههای توصیفی از قیام عاشورا محصور شده و از پرداختن به بخش تحلیلی-پژوهشی غافل میماند. در ده سال اخیر متأسفانه در دانشگاهها نیز مقالات و پایاننامههایی که در زمینۀ عاشورا طرح میشود، عمدتاً کپیبرداری از تحقیقاتی است که پیش از آن انجام شده است؛ به عبارتی رویکرد و پیشینۀ قلم عاشورایی در روزگار ما بسیارکم شده و کمتر کسی به این سمت میرود که کارپژوهشی در زمینۀ عاشورا انجام دهد.
در دهههای 40 و 50 شمسی، عرصۀ ادبیات عاشورایی از شور و هیجان خاصی برخوردار بود؛ البته عمده این اشتیاق از کتاب شهید جاوید و مسائل و اتفاقات مربوط به آن تغذیه میشد و سبب شد بخش قابل توجهی از نویسندگان از زاویۀ تحلیلی به قیام عاشورا نگاه کنند و در این بخش قلم بزنند. همین شور و هیجان باعث شد تا مسألۀ عاشورا به عنوان دغدغۀ روز جامعه طرح و نظریههای مختلف در این زمینه تحلیل و بررسی شود؛ ولی متأسفانه بعد از انقلاب، این حرکت روبهسردی و افسردگی پیش رفته است. در واقع ما فقر شور و اشتیاق حسینی داریم و درصد اندکی از آثاری که در زمینۀ عاشورا منتشر میشود، نگاه تحلیلی و پژوهشی به مسأله دارند. ارزیابی کلی من از ادبیات عاشورایی این است که ما بهشدت در زمینۀ ترویج فرهنگ و تحلیل پیام عاشورا با فقر جدی مواجه هستیم.
نتیجۀ رویکرد مقطعی به قیام عاشورا
پیام عاشورا منحصر به یک زمان و مکان و شرایط اجتماعی خاصی نیست. اینکه دیگر ما با رژیم بعثی در حال جنگ نبوده و رژیم سلطه بر ما حکومت نمیکند، معنایش این نیست که ما فکر عاشورایی را کنار بگذاریم. به عبارتی در طول تاریخ تشیع بهویژه در ایران، هر وقت مبارزه با دشمنان خارجی و داخلی وجود داشته، مسألۀ امام حسین(ع) و قیام عاشورا نیز پررنگتر شده است. نگاه مقطعی به قیام عاشوراکردن، ظلم بزرگی است. باید همواره و در هر شرایطی حضرت سیدالشهدا(ع) و حرکت تاریخیاش را الگوی خود قرار داده و به طور پیوسته و منظم در ادبیات عاشورایی به آن بپردازیم. در واقع ما به سراغ تربیت نیروی کیفی نرفتهایم. اگر بعد از انقلاب اسلامی، صد نویسنده با استعداد حوزه عاشورایی را پرورش میدادیم، امیدوار میشدیم که از این تعداد، حداقل ده تا بیست نویسنده برجسته و قابلی را تربیت کردهایم؛ اما هیچکدام از این اقدامات صورت نگرفته است.
خوشبختانه اقدامات شایستهای در حوزههای اجرایی مانند تئاتر و سینمای عاشورایی صورت گرفته، اما در حوزههای مکتوب، کموکاستیهای فراوانی وجود دارد. کاستیهای موجود در ادبیات عاشورایی محصول نبود همت و رفع مسؤولیت نهادهای مربوط مانند وزارت ارشاد، بنیاد ادبیات داستانی، بنیاد شهید و... است. این اقدام شایسته است که ما به طور ویژه به ادبیات دفاع مقدس میپردازیم، اما شاید بهتر باشد نیرویی که صرف ادبیات جنگ میشود، در ادبیات عاشورا به کار گرفته شود؛ چون اگر ادبیات عاشورا بهخوبی عرضه شود، ادبیات دفاع مقدس نیز به دنبال آن غنی و پربار میشود؛ اما متأسفانه ما این قیف را وارونه کردهایم.
کمرنگشدن خطوط قرمز
با افزایش آثار عاشورایی
نبود ادبینویس و هنرمند عرصۀ عاشورا به تعداد کافی، حساسیتهای این حوزه را بیشتر کرده و عرصه برای فعالیت اندک هنرمندان موجود را تنگتر میکند. اگر ما صد نویسنده و بیست فیلمساز داشتیم که به طور مستمر در عرصه عاشورا به تولید اثر میپرداختند، دیگر کسی نمیتوانست چنین بلاهایی را بر سر فیلم رستاخیز بیاورد. ما بعد از فیلمهای «سفیر» و «روز واقعه» چه اثر فاخر دیگری را در حوزه سینما تولید کردهایم؟ پس وقتی در حوزههای سینمایی و ادبیات عاشورا کم کار میکنیم، آن اثر فاخری که هر 15 سال یکبار هم تولید میشود، مهجور مانده و حساسیتها بر آن متمرکز میشود. باید به کارگردان یا نویسندهای که اینقدر برای تولید اثر عاشورایی خود زحمت کشیده و زندگیاش را پای این عرصه گذاشته است، کمک کرد؛ نه آنکه چوب لای چرخش گذاشت. اما این فکر حمایت نمیشود؛ چرا؟ متأسفانه یکی از دلایل آن، مسائل سیاسی و خط بازیهای جناحی است. دلیل دوم این است که از آنجا که آثاری چون رمان و فیلم عاشورایی در اقلیتاند، دیوارشان از همه کوتاهتر است و بیشتر مورد آماج حملات قرار میگیرند. بهترین راهکار این است که از لحاظ کمّی و کیفی بر تولیدات عاشورایی بیفزاییم. اگر تعداد رمانها و فیلمهای عاشوراییمان به میزان قابل توجهی برسد، حساسیتهای این عرصه نیز کمتر خواهد شد. درست است که طرح افزایش تولیدات هنری و ادبی عاشورایی در ابتدای مسیر خود با مخالفتهایی مواجه میشود، اما در درازمدت این موج گستردهتر شده و دیگر کسی نمیتواند بهراحتی سَر هر رمان یا فیلم عاشورایی را از تن جدا کند.
لزوم بیرقداری در فضای مجازی و صداوسیما
امروز وابستگی انسان به اینترنت و فضای مجازی بیش از پیش احساس میشود و کتب کاغذی در سطح مخاطب عام، آرامآرام جایگاه خودش را از دست میدهد. ما باید کتب عاشورایی را در عرصۀ دنیای دیجیتال و فضای مجازی رواج دهیم و بر گسترش آن تلاش کنیم. بهترین کار برای گسترش کتب عاشورایی این است که نهادهای مسؤول مانند وزارت ارشاد اسلامی به خودشان بیایند و کاری بکنند. پایههای فکری قیام عاشورا، محتوای آثار و ترویج کتب را در دستور کار خود قرار دهند.
دلیل اینکه مردم کتاب نمیخوانند صرفاً این نیست که آنها انگیزهای برای مطالعه ندارند، بلکه امکان دسترسی به کتاب در جامعه ما محدود است. بسیاری جوانان ما هستند که به مطالعه علاقه دارند؛ اما از پس هزینههای خرید کتاب بر نمیآیند. مگر ما چند برنامه در صداوسیما داریم که مستقیماً به مبحث کتابخوانی میپردازند؟! بهتازگی همان یک برنامهای که ترویج کتابخوانی را در دستور کارش قرار داده بود نیز دیگر پخش نمیشود. این همه برنامۀ غیرمفید و کمارزش مجریمحور در صداوسیما پخش میشود که تأثیر چندانی روی مخاطبان خود نمیگذارد؛ اما یک برنامه را که به طور مستقیم روی فرهنگ کتابخوانی و گسترش آن در جامعه فعالیت میکند، به دلایل نامعلومی از برنامهها حذف میکنند. اخیراً شاهد این هستیم که مسابقۀ فرهنگیای که رامبد جوان در برنامه خندوانه انجام داده، موج گستردهای از کتابخوانی را در جامعه به راه انداخته است؛ پس چرا این اقدامات برای کتب مذهبی و عاشورایی صورت نگیرد؟ اگر صداوسیما و وزارت ارشاد اسلامی در این زمینه به رسالتشان عمل کنند، در یک فرایند یک یا دو ساله میتوانیم فرهنگ کتابخوانی مذهبی و عاشورایی را در جامعه گسترش دهیم.
نگاه عمیقم آرزوست
من بر ضرورت وجود نگاه عمیق به سیره ائمۀ اطهار(عهم)، بهویژه حضرت سیدالشهدا(ع) تأکید دارم و معتقدم که تاکنون در کتب و آثار حسینی به جنبههای ظاهری و لایههای سطحی قیام عاشورا بیشتر بها دادهایم. علت هم این است که افراد دارای نگاه عمیق به مسأله عاشورا را پرورش ندادهایم. نگاهی که دکتر شریعتی به مسألۀ عاشورا داشت، هنوز که هنوز است کهنه نشده و مطالعه میشود. درست است که آنچه از فکر شریعتی تراوش کرده، از لحاظ علمی عمیق نیست، اما این نگاه به عاشورا و امام حسین(ع) آنقدر تازه و بکر است که بیشتر افراد ترجیح میدهند که همین نگاه را انتخاب کنند و ملاک خود قرار دهند. متأسفانه ما برای بهروزکردن تاریخ عاشورا خیلی کمکار هستیم. ما به کسانی نیازمندیم که با تلفیق نگاه شریعتی و شهیدمطهری به واقعۀ عاشورا بنگرند و فرهنگ قیام حسینی را برای جوانان امروز باورپذیر، سپس الگوپذیر کنند.
اولویت با بخشهای معرفتی
من با وجود ادبیات عاطفی و سوزناک در آثار عاشورایی مخالفتی ندارم؛ اما دو شرط را لازمۀ آن میدانم؛ اول آنکه از تحریف به دور باشد، دوم آنکه لایههای احساسی آنقدر قالب نباشد که قسمتهای حماسی و معرفتی عاشورا را کمرنگ کند. متأسفانه آن چیزی که در پیام عاشورا مهجور مانده، بخش معرفتی است که شامل جنبههای عقایدی، کلامی و الگوهای فکری و زیستی میشود. ما همۀ این مسائل را فراموش کردهایم و به برکت معدودی از مداحان بیسواد یا کمسواد، روزبهروز روی جنبههای عاطفی مبتذل و بیاساس تشدید میورزیم؛ به عنوان مثال شما را به روضههای حاج کافی ارجاع میدهم. این سبک روضهخوانی در حین اینکه سوزناک است، روحانیت خاصی نیز دارد؛ یعنی شنونده در کنار اینکه روضه را میشنود، اشک میریزد و دچار معنویت ویژهای میشود که حداقل یک پله او را به پیام امام حسین(ع) نزدیکتر میکند. مرحوم کافی اگر متهم است که سواد چندانی نداشته، ولی حداقل روضهخوانی او مبتذل نیست. متأسفانه در بیست سال اخیر اساساً نوع پرداخت سوزناک ما به ماجرای عاشورا بهشدت مبتذل شده و به یکجور ادا و اطوار تبدیل شده است. این مسألۀ مهمی است که ادبیات عاشورا و فرهنگ حسینی را از خود متأثر میسازد.
نیاز به غیر مستقیمگویی
در ادبیات کودک و نوجوان
من معتقدم که باید مفاهیم متافیزیکی، عقایدی، مذهبی و معرفتی قیام عاشورا را با زبانی غیر صریح و غیرمستقیم برای کودکان و نوجوانان بیان کنیم؛ اما برخی اشخاص مذهبی با اقداماتی صریح به تعریف مفاهیم حسینی برای کودکان دست میزنند؛ نه اینکه نفس کار مشکل داشته باشد؛ اما چون مخاطب این مطالب کودکان هستند، اجرای صریحگویی نتیجۀ چندانی به همراه نخواهد داشت.
انتهای پیام/