کد مطلب : ۳۱۰۳۵
سليم مؤذنزادهاردبيلي درگذشت
آخرين بازمانده
بالاخره اتفاق افتاد. يکي از آخرين بازماندگان نسل مداحان سنتي و باهويت ايران، سليم مؤذنزادهاردبيلي، درگذشت؛ مردي که روضه «زينب، زينب» يا نوحه «ابالفضل»اش اشک به چشم هر کسي با هر اعتقاد و آييني ميآورد. او پسر شيخعبدالکريم مؤذنزادهاردبيلي، نخستين مؤذن راديوي ايران، بود؛ کسي که سليم دربارهاش ميگفت: «همه ما هر چه داريم از ابوي داريم که او عشق به خدا، پيامبر و اهلبيتش را در دل ما به وديعه گذاشت. آيتالله (رحيم)، من و ديگران اگر اذان گفتهايم و دلهاي مردمان مؤمن را منقلب کردهايم، به مدد انفاس پاک نبوي است و توجهات ويژه اهلبيت(ع) و امامحسين(ع).» او برادر رحيم مؤذنزاده، مؤذني است که صداي اذانش نوستالژي تمام ايرانيهاست؛ کسي که اذان را در دستگاه بيات ترک خواند تا در فهرست آثار معنوي ايران به ثبت برسد و چند سال قبل، چشم از جهان فروبست و وقتي از دنیا رفت، همين برادر بالاي سر او اذان خواند. برادري که ميگفت: «مداحان بايد مردم را نسبت به ظلم جباران آگاه کنند. گرياندن اين مردم عاشق کار مشکلي نيست. مهم توجهدادن آنها به اهداف قيام امامحسين(ع) است.»
مؤذنزاده در مصاحبهاي درباره خانواده و دوران کودکياش گفته است: کودکي من هم مانند کودکي هر کس ديگري بود، با اين تفاوت که من در خانوادهاي زندگي ميکردم که همگي صداي خوبي داشتند. درواقع صدا در خاندان ما موروثي است و از پدر به پسر به ارث ميرسد. مرحوم ابوي، حاج شيخعبدالکريم، هم واقعا داوود اين خاندان بودند. صداي ابوي را هيچکدام از ما نداريم؛ ايشان مردي به غايت عارف، زاهد، مؤمن و عاشق اهلبيت(ع) بودند. در منزل ما که همين منزل است و من با تلاش بسيار در حفظ آن کوشيدهام، هميشه مراسم و روضهخواني و عزاداري براي امامحسين(ع) برپا بود. ابوي، مجالس عزا ترتيب ميداد، واعظان و مداحان شهر جمع ميشدند و افاضه فيض ميکردند. آن زمانها مجالس عزا از انسانهاي بزرگمنش و نورانيصفت پر بود. مجلس عزا بههيچوجه دستاويز رياکاري و اعمال ناپسندي همچون غيبت و دروغ نبود و همه تلاش ميکردند به معنويت راهي بيابند و با خلوص نيت، عزاداري ميکردند. در ضمن، کثرت مجالس عزاداري زنانه هم تا اين حد وجود نداشت و آن نظم و سيستم مجالسگرداني که به فراموشي سپرده شده بود، موجب شد مجالس و هيأتهاي زنانه در محلات تشکيل شود. در مجلس عزاي حسيني که در منزل ما برپا ميشد، علماي بزرگ، وعظ ميکردند و به تبشير، انذار و روايت پرداخته و از مقاتل، روضه ميخواندند و مداحان همه به نوحهخواني ميپرداختند. مجالس آن زمان شور عجيبي داشت، من هميشه افسوس ميخورم که چرا ديگر آن مجالس تکرار نميشوند.
يادم است، مرحوم حاجسيدمهدي حاتمي، ابوي محترم جناب آقاي ميرابراهيم سيدحاتمي، در مجلس عزاي شيخعبدالکريم، موعظه ميکرد؛ او ميگفت که يک بار در سفري به عتبات در نجفاشرف، در خواب، حضرت علي(ع) را مشاهده کرده و ايشان گفتهاند شيخعبدالکريم و مجدالواعظين را گرامي بداريد که مادح خانواده ما هستند. اينها را ميگويم که بدانيد مجلس عزا و هيأت مذهبي بايد قداست ديني را حفظ کند و در تربيت جوانان بکوشد.
صداي خوش، يک امر موروثي در خانواده ماست. ابوي در عزاي حسين(ع)، نوحه ميگفت و نوحه ميخواند اما چيزي که او را در درجهاي برتر قرار ميدهد، آشنايي کامل او به موسيقي بود؛ او در رديف و گوشههاي موسيقي، يد طولايي داشت و ما را نيز آموزش ميداد. من هر چه دراينزمينه ياد گرفتهام از ابوي است. ايشان آموزش موسيقي را در نهايت دقت و ملاطفت به ما ياد ميدادند.
ما در دوران کودکي در مکتب ميرزاعزيز درس ميخوانديم که مکتبي در منطقه يساول بود و مداحان بسياري در آنجا مشغول تحصيل بودند: حاجمحمد تمدن، حاجرحيم مؤذن و ديگران. درواقع، رفتن به آن مکتب و تحصيل در آن، بهمثابه تحصيل در دانشگاه بود زيرا ميرزاعزيز، هم ادب و ايمان ميآموختند و هم موسيقي و آواز ياد ميدادند و هر کس، صداي خوبي داشت و به آن مکتب ميآمد، بايد با دستگاههاي موسيقي هم آشنايي پيدا ميکرد تا در کارش موفق باشد و نيز مقاتل مستند را مطالعه ميکرد.
مداحي و نوحهخواني، کار هر کسي نيست، کار سادهاي هم نيست. نوحهخوان بايد دورههاي تعليم را با موفقيت پشت سر بگذارد و به اين نکته توجه کند که ميخواهد براي عزاي حسين بنعلي(ع) نوحه بگويد، پس پاکي نيت و خلوص عمل، لازمه موفقيت و ماندگاري است. استاد مؤذن، علاقه را نيز مورد تأکيد قرار ميدهد و تصريح ميکند: بايد براي نوحهخواني علاقه داشت. اگر علاقه قلبي و خواست دروني نباشد و اميال نفساني و رسيدن به ماديات مدنظر باشد، چندي نميگذرد که هم آبروي آدم ميرود و هم مال و منالش. دستگاه امامحسين(ع) با کسي شوخي ندارد، بايد پاک بود و با نفس سالم به اين درگاه خدمت کرد.
او شاگردي استادان بزرگ موسيقي را هم در کارنامه خود داشت و در آن مصاحبه گفته است: «من در محضر استاد جليل شهناز بودهام و از محضر تاج اصفهاني استفاده کردهام. از مرحوم اقبال آذر هم استفادهها کرده و حظها بردهام. در سفري که به باکو داشتم، با استادان موسيقي آذربايجان که واقعا استاد صدا و آواز هستند، ديدار داشتم. هابيل علياف و آقاخان عبداللهاف از صداي من تعريف ميکردند و من هم همه اينها را مديون توجه حضرت سيدالشهدا(ع) هستم.»
مؤذنزاده اما گلايههايي هم داشته است: «ما هيچچيز از دولت نميخواهيم. دولت و مسئولان تابهحال هيچ امتيازي براي خاندان ما قائل نشدهاند و ما هم تمنايي نداريم اما بايد از توجهنکردن معنوي گلايه کنم. وقتي مرحوم شيخعبدالرحيم در بستر بيماري بودند، هيچکس سراغي از او نگرفت اما وقتي ايشان در تهران بستري شد و صداوسيماي تهران تصاوير ايشان را نشان داد، ياد مسئولان ما افتاد که اي عجب ما مؤذنزادهها داريم. خانواده مؤذنزادهها هيچ تمناي مالي از مسئولان ندارند اما بيتوجهي آنها دردآور است.»
نقد او به فضاي مداحي و نظراتش درباره شيوه درست اين کار، يکي ديگر از مواردي است که در آن مصاحبه، مؤذنزاده به آن اشاره کرده است: «مداحان بايد قبل از مداحي، تمرين داشته باشند، بايد واژهها را درست تلفظ کنند، سواد عربي و فارسي داشته باشند. اطلاعاتشان کامل باشد، با دستگاههاي موسيقي، نت و رديف آشنايي داشته و مهمتر اينکه خلوص نيت داشته باشند.
کار مداحان فقط اين نيست که از مردم اشک بگيرند. گرياندن مردم و مسئله بکاء در عزا، مسئله مهمي است اما مهمتر از آن، توجهدادن مردم به اهداف قيام امامحسين(ع) و روز عاشوراست؛ متوجهکردن مردم به اينکه بايد در مقابل ظلم ظالم ايستاد و شعار «هيهات من الذله» را شعار زندگي قرار داد.»
عارضه قلبي، دلیل فوت سليم مؤذنزاده عنوان شده است؛ مداحي که پنج ساعت در روز، وقتش را صرف مداحي ميکرد و حالا از او بيش از دو هزار عنوان نوار کاست مربوط به برنامههاي او از زمان پيدايش ضبط صوت تاکنون به زبانهاي ترکي، فارسي و عربي موجود است.
او سال گذشته در جشن عيد غدير خم در حسينيه نمايشگاه رزمي فرهنگي عمليات خيبر گفته بود فقط چند صباحي از عمرش باقي مانده و وصيت کرده بود: «مرا با نواي «زينبزينب» در اردبيل تشييع کنيد و بعد براي تدفين به جوار بارگاه نوراني امامرضا(ع) در مشهد مقدس انتقال دهيد.»
او با حنجرهاي که ميگفت وقف اربابمان، حسين(ع)، است، دو روز بعد از اربعين حسيني، چشم از جهان فروبست. حالا نهتنها يک شهر بلکه همه ايران داغدار صدايي است که با سوز دل، يک عمر براي اهلبيت(ع) و کاروان کربلا نوحه خواند. او هويت و اصالت نوحهخواني و مداحي بود و معيار و سنگ محکي براي آنهایی که مداحي را دستکم ميگيرند يا آن را با چيزهاي ديگري از سياست گرفته تا با خرافات آلوده ميکنند. سليم مؤذنزاده، يکي از بزرگترين مداحان و مرثيهخوانان بود و فقدان او فقداني جبرانناپذير براي مداحي و آواز ايراني است.
انتهای پیام/
مؤذنزاده در مصاحبهاي درباره خانواده و دوران کودکياش گفته است: کودکي من هم مانند کودکي هر کس ديگري بود، با اين تفاوت که من در خانوادهاي زندگي ميکردم که همگي صداي خوبي داشتند. درواقع صدا در خاندان ما موروثي است و از پدر به پسر به ارث ميرسد. مرحوم ابوي، حاج شيخعبدالکريم، هم واقعا داوود اين خاندان بودند. صداي ابوي را هيچکدام از ما نداريم؛ ايشان مردي به غايت عارف، زاهد، مؤمن و عاشق اهلبيت(ع) بودند. در منزل ما که همين منزل است و من با تلاش بسيار در حفظ آن کوشيدهام، هميشه مراسم و روضهخواني و عزاداري براي امامحسين(ع) برپا بود. ابوي، مجالس عزا ترتيب ميداد، واعظان و مداحان شهر جمع ميشدند و افاضه فيض ميکردند. آن زمانها مجالس عزا از انسانهاي بزرگمنش و نورانيصفت پر بود. مجلس عزا بههيچوجه دستاويز رياکاري و اعمال ناپسندي همچون غيبت و دروغ نبود و همه تلاش ميکردند به معنويت راهي بيابند و با خلوص نيت، عزاداري ميکردند. در ضمن، کثرت مجالس عزاداري زنانه هم تا اين حد وجود نداشت و آن نظم و سيستم مجالسگرداني که به فراموشي سپرده شده بود، موجب شد مجالس و هيأتهاي زنانه در محلات تشکيل شود. در مجلس عزاي حسيني که در منزل ما برپا ميشد، علماي بزرگ، وعظ ميکردند و به تبشير، انذار و روايت پرداخته و از مقاتل، روضه ميخواندند و مداحان همه به نوحهخواني ميپرداختند. مجالس آن زمان شور عجيبي داشت، من هميشه افسوس ميخورم که چرا ديگر آن مجالس تکرار نميشوند.
يادم است، مرحوم حاجسيدمهدي حاتمي، ابوي محترم جناب آقاي ميرابراهيم سيدحاتمي، در مجلس عزاي شيخعبدالکريم، موعظه ميکرد؛ او ميگفت که يک بار در سفري به عتبات در نجفاشرف، در خواب، حضرت علي(ع) را مشاهده کرده و ايشان گفتهاند شيخعبدالکريم و مجدالواعظين را گرامي بداريد که مادح خانواده ما هستند. اينها را ميگويم که بدانيد مجلس عزا و هيأت مذهبي بايد قداست ديني را حفظ کند و در تربيت جوانان بکوشد.
صداي خوش، يک امر موروثي در خانواده ماست. ابوي در عزاي حسين(ع)، نوحه ميگفت و نوحه ميخواند اما چيزي که او را در درجهاي برتر قرار ميدهد، آشنايي کامل او به موسيقي بود؛ او در رديف و گوشههاي موسيقي، يد طولايي داشت و ما را نيز آموزش ميداد. من هر چه دراينزمينه ياد گرفتهام از ابوي است. ايشان آموزش موسيقي را در نهايت دقت و ملاطفت به ما ياد ميدادند.
ما در دوران کودکي در مکتب ميرزاعزيز درس ميخوانديم که مکتبي در منطقه يساول بود و مداحان بسياري در آنجا مشغول تحصيل بودند: حاجمحمد تمدن، حاجرحيم مؤذن و ديگران. درواقع، رفتن به آن مکتب و تحصيل در آن، بهمثابه تحصيل در دانشگاه بود زيرا ميرزاعزيز، هم ادب و ايمان ميآموختند و هم موسيقي و آواز ياد ميدادند و هر کس، صداي خوبي داشت و به آن مکتب ميآمد، بايد با دستگاههاي موسيقي هم آشنايي پيدا ميکرد تا در کارش موفق باشد و نيز مقاتل مستند را مطالعه ميکرد.
مداحي و نوحهخواني، کار هر کسي نيست، کار سادهاي هم نيست. نوحهخوان بايد دورههاي تعليم را با موفقيت پشت سر بگذارد و به اين نکته توجه کند که ميخواهد براي عزاي حسين بنعلي(ع) نوحه بگويد، پس پاکي نيت و خلوص عمل، لازمه موفقيت و ماندگاري است. استاد مؤذن، علاقه را نيز مورد تأکيد قرار ميدهد و تصريح ميکند: بايد براي نوحهخواني علاقه داشت. اگر علاقه قلبي و خواست دروني نباشد و اميال نفساني و رسيدن به ماديات مدنظر باشد، چندي نميگذرد که هم آبروي آدم ميرود و هم مال و منالش. دستگاه امامحسين(ع) با کسي شوخي ندارد، بايد پاک بود و با نفس سالم به اين درگاه خدمت کرد.
او شاگردي استادان بزرگ موسيقي را هم در کارنامه خود داشت و در آن مصاحبه گفته است: «من در محضر استاد جليل شهناز بودهام و از محضر تاج اصفهاني استفاده کردهام. از مرحوم اقبال آذر هم استفادهها کرده و حظها بردهام. در سفري که به باکو داشتم، با استادان موسيقي آذربايجان که واقعا استاد صدا و آواز هستند، ديدار داشتم. هابيل علياف و آقاخان عبداللهاف از صداي من تعريف ميکردند و من هم همه اينها را مديون توجه حضرت سيدالشهدا(ع) هستم.»
مؤذنزاده اما گلايههايي هم داشته است: «ما هيچچيز از دولت نميخواهيم. دولت و مسئولان تابهحال هيچ امتيازي براي خاندان ما قائل نشدهاند و ما هم تمنايي نداريم اما بايد از توجهنکردن معنوي گلايه کنم. وقتي مرحوم شيخعبدالرحيم در بستر بيماري بودند، هيچکس سراغي از او نگرفت اما وقتي ايشان در تهران بستري شد و صداوسيماي تهران تصاوير ايشان را نشان داد، ياد مسئولان ما افتاد که اي عجب ما مؤذنزادهها داريم. خانواده مؤذنزادهها هيچ تمناي مالي از مسئولان ندارند اما بيتوجهي آنها دردآور است.»
نقد او به فضاي مداحي و نظراتش درباره شيوه درست اين کار، يکي ديگر از مواردي است که در آن مصاحبه، مؤذنزاده به آن اشاره کرده است: «مداحان بايد قبل از مداحي، تمرين داشته باشند، بايد واژهها را درست تلفظ کنند، سواد عربي و فارسي داشته باشند. اطلاعاتشان کامل باشد، با دستگاههاي موسيقي، نت و رديف آشنايي داشته و مهمتر اينکه خلوص نيت داشته باشند.
کار مداحان فقط اين نيست که از مردم اشک بگيرند. گرياندن مردم و مسئله بکاء در عزا، مسئله مهمي است اما مهمتر از آن، توجهدادن مردم به اهداف قيام امامحسين(ع) و روز عاشوراست؛ متوجهکردن مردم به اينکه بايد در مقابل ظلم ظالم ايستاد و شعار «هيهات من الذله» را شعار زندگي قرار داد.»
عارضه قلبي، دلیل فوت سليم مؤذنزاده عنوان شده است؛ مداحي که پنج ساعت در روز، وقتش را صرف مداحي ميکرد و حالا از او بيش از دو هزار عنوان نوار کاست مربوط به برنامههاي او از زمان پيدايش ضبط صوت تاکنون به زبانهاي ترکي، فارسي و عربي موجود است.
او سال گذشته در جشن عيد غدير خم در حسينيه نمايشگاه رزمي فرهنگي عمليات خيبر گفته بود فقط چند صباحي از عمرش باقي مانده و وصيت کرده بود: «مرا با نواي «زينبزينب» در اردبيل تشييع کنيد و بعد براي تدفين به جوار بارگاه نوراني امامرضا(ع) در مشهد مقدس انتقال دهيد.»
او با حنجرهاي که ميگفت وقف اربابمان، حسين(ع)، است، دو روز بعد از اربعين حسيني، چشم از جهان فروبست. حالا نهتنها يک شهر بلکه همه ايران داغدار صدايي است که با سوز دل، يک عمر براي اهلبيت(ع) و کاروان کربلا نوحه خواند. او هويت و اصالت نوحهخواني و مداحي بود و معيار و سنگ محکي براي آنهایی که مداحي را دستکم ميگيرند يا آن را با چيزهاي ديگري از سياست گرفته تا با خرافات آلوده ميکنند. سليم مؤذنزاده، يکي از بزرگترين مداحان و مرثيهخوانان بود و فقدان او فقداني جبرانناپذير براي مداحي و آواز ايراني است.
انتهای پیام/
مرجع : وقایع اتفاقیه