کد مطلب : ۳۱۰۷۰
آسیبهای شعر آئینی کجاست؛
اشعارسفارشی و جشنوارهای شدن، نتیجه نبود برنامهریزی در شعرآیینی
با وجود رونق شعر آیینی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اما آسیبهای زیادی متوجه این گونه شعری است. از جمله سفارشی کار کردن برخی از شاعران به لطف انبوه جشنوارههایی که فقط برای اعلان بیلان کاری است یا استفاده شاعران از تعابیر زمینی به اسم شعر آیینی یا فقدان یک مرکز برای ساماندهی شعر آیینی.
شعر آیینی به گونهای از شعر متعهدانه گفته میشود که از جهت معنایی و محتوایی صبغه کاملا دینی دارد و از آموزههای وحیانی، فرهنگ عترت و ولایت و تاریخ اسلام سرچشمه میگیرد. مناسبتهای مذهبی، ستایش چهرههای دینی، توجه به مقولههای قدسی و ملکوتی و تزکیه و تهذیب نفس انسانی در هسته مرکزی این گونه شعری قرار دارد.
زایش شعر جدید آیینی
گرچه نمونههای درخشان شعر آیینی را در اشعاد محتشم کاشانی و بسیاری از قدمای دیگر دیدهایم، اما پیدایش شعر جدید آیینی را در دهه 40 و 50 باید یک اتفاق تازه و مهم در ادبیات فارسی دانست؛ بیتردید ورود گسترده نیروهای مذهبی به صحنه مبارزه سیاسی و فرهنگی منشأ پیدایش این شاخه از شعر اجتماعی بود که در چند دهه پس از مشروطه نظیر آن را در گستره ادب فارسی نداشتیم. انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس نیز از جمله عواملی بودند که به رونق و شکوفایی شعر آیینی در دهههای اخیر کمک کرد. آنچنان که امروز میتوانیم بهجرات شعر آیینی را یکی از موفقترین گونههای شعری تلقی کنیم و نمونههای بسیاری بر هر یک از زیر شاخههای آن مانند شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر مهدوی، شعر عاشورایی و... بر شماریم.
شعر آیینی آچار فرانسه نیست
حسین اسرافیلی، شاعر و عضو شورای شعر و ترانه به جامجم میگوید: شعر آیینی پیش از هر چیز مخاطب خود را میخواهد. نمیتوان یک نقاشی رنگ روغن کشید و همه آن را دوست داشته باشند. هرکس سلیقه و ذائقهای دارد و هر هنری مخاطب خود را دارد. نباید انتظار داشت همه آحاد ملت از شعر آیینی خوششان بیاید. درست است که مردم ما عشقی به اباعبدالله(ع) و اهل بیت دارند و در مراسم مذهبی شرکت میکنند، اما همان هم در ایام خاصی صورت میگیرد. پس شعر آیینی مثل آچار فرانسه در هرجا به کار نمیآید، بلکه هم مراسم خاصی را میطلبد هم افراد خاصی که به آن علاقهمند هستند.
توجه به شعریت شعر آیینی
این شاعر پیشکسوت ادامه میدهد: نکته دیگر آنکه در نوحه هم که باید با مردم عام ارتباط برقرار کند، هرکس بتواند به شعریت و عناصر شعری و فرم و ساختار شاعرانه توجه داشته باشد، قطعا بیشتر مردم را جلب میکند. اینطور نیست که هرچه بگوییم با عنوان شعر آیینی طرفدار دارد. ممکن است در مراسمی آنقدر مردم غرق عزای اباعبدالله و اهل بیت باشند که نام حسین(ع) هم ایجاد عاطفه کند، اما شاعران باید به عناصر شعری، به عاطفه و تخیل و استفاده از ارائههای گوناگون توجه کنند تا بیان زیباتری داشته باشند.
انتقاد از جشنوارهای شدن
خالق مجموعه شعری «آتش در خیمهها» با انتقاد از برگزاری کنگرهها و جشنوارههای زیادی که باعث سفارشی شدن ادبیات آیینی شده، بیان میکند: یکی از آفتهای شعر ما و نه فقط شعر آیینی، همین برگزاری کنگرههایی است که به مناسبتهای مختلف برگزار میشود و ریشه آن هم در بیفرهنگی مسئولان فرهنگی ماست. فکر میکنند اگر کنگرهای راجع به فرضا باروری درختان برگزار کنند و چند نفر بیایند درباره درخت شعر بخوانند، کار خوبی است. متاسفانه این یکی از آفتهای ماست. البته میتواند این کنگرهها مفید باشد، مشروط بر اینکه با یک برنامهریزی درست و در یک زمان مرتبط برگزار شود. نه اینکه قدمبهقدم کنگرهها از سوی مراکز مختلف برگزار شود؛ آن هم نه برای اعتلای شعر آیینی، بلکه برای اعلان بیلان کاری مسئولان.
اسرافیلی میافزاید: این کنگرهها شاعران جشنوارهای بار میآورد. برخی شاعران حتی بو میکشند که ببینند چه کنگرهای در راه است. حتی به جد میگردند ببینند دبیر، هیات علمی و داوران کنگره چه کسانی هستند تا باب سلیقه آنها شعر بگویند. فاجعه از همینجا شروع میشود. میگردند ببینند که اسرافیلی به عنوان داور جشنواره اگر از مضامین دینی خوشش میآید براساس آن شعر بگویند. این خیلی بد است.
وهن اهل بیت با شعر آیینی
عضو شورای شعر و ترانه معاونت هنری وزارت ارشاد درباره نمود شعر آیینی در ترانه نیز چنین توضیح میدهد: همان معضلات شعر آیینی در ترانههای موضوعی هم دیده میشود. شاعر میخواهد درباره حضرت عباس(ع) شعر بگوید، میگوید «آقا قربان چشم شهلا و ابروی کمانیات بروم.» یعنی با تعابیر عاشقانههای زمینی میخواهد حب اهل بیت را نشان دهد. در صورتی که بسیار بد و اصلا وهن اهل بیت است. اهل بیت با چشم شهلا و ابروی کمانی اهل بیت نشدند؛ بلکه به دلایل بسیاری اهل بیت شدند.
اسرافیلی با انتقاد از دانش کم برخی ترانهسرایان در زمینه موضوعات آیینی و مذهبی اظهار میکند: شاعر و ترانهسرا باید مقتل بخواند، زندگینامه اهل بیت را بخواند، ادبیات آیینی مطالعه کند و بر موضوع اشراف داشته باشد. در ترانه، شاعر میگوید «فدایت شوم، قربانت شوم» و در پایان اسم حضرت علیاکبر آمده. اگر همین اسم یا بیت را حذف کنیم، میفهمیم این شعری است که شاعر راحت میتواند به نامزدش تقدیم کند. از طرفی در برخی ترانهها و شعرها فقط اطلاعات شاعر را میبینیم. شاعر میگوید: «بعد از ابوفاضل علیاکبر زمین افتاد» در صورتی که حضرت علیاکبر اولین شهید از خاندان بنیهاشم است. این نشان میدهد شاعر حتی یکبار هم مقتل نخوانده تا بداند. حتی تاریخ را هم نمیداند. یا شعری راجع به حضرت زهرا(س) است شاعر آخرش میگوید «یا علی راست گویم من زنت را دوست دارم» این زبان اهل بیت است؟ آدم به برادرش چنین حرفی نمیزند وای به حال معصوم. آخر این زبان صحبت درباره قطب عالم امکان است؟ این موارد فراوان است و آسیب میزند.
نبود یک مرکز برای برنامهریزی فرهنگی
نادر بختیاری، شاعر آیینی نیز به خبرنگار ما میگوید: بعد انقلاب خیلی شاهد رونق ادبیات آیینی بودهایم، بخصوص با وجود انقلاب و دفاع مقدس رویکرد نوتری به این گونه شعر شد. موضوعات آیینی هم به واسطه گرهخوردگی با موضوعات جنگ و انقلاب بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. در این زمینه حرکتهای خوبی صورت گرفت و یکسری جوانترها آمدند و شعرهای خوبی گفتند.
او ادامه میدهد: اما در شعر آیینی سد اصلی که مانع پیشرفت شده برنامهریزی کلی فرهنگی است که اصلا وجود ندارد. ما در کشور انبوهی از نهادها و ارگانها مراکز را داریم، اما هیچ ارگانی نیست که برنامهریزی کلی فرهنگی ارائه بدهد تا متولیان جاهای مختلف فرهنگی از آن تبعیت کنند. هرکس برای خودش کار میکند. سازمان تبلیغات و حوزه هنری برای خودشان یک پرچم دارند، وزارت ارشاد کار خودش را میکند، دانشگاهها برای خودشان کار میکنند، هیاتها و شهرداریها هم همینطور، اغلب چون این برنامهها بدون برنامهریزی است و افرادی هم که پشت قضیه هستند، سواد نسبی لازم را ندارند، نتیجه مطلوب نمیشود، حتی در هیاتهای بزرگ که استقبال خوب است و برنامه گرم، باز هم محتوای لازم را نمیبینیم. این یکی از بزرگترین آسیبهای شعر آیینی امروز است.
انتهای پیام/
شعر آیینی به گونهای از شعر متعهدانه گفته میشود که از جهت معنایی و محتوایی صبغه کاملا دینی دارد و از آموزههای وحیانی، فرهنگ عترت و ولایت و تاریخ اسلام سرچشمه میگیرد. مناسبتهای مذهبی، ستایش چهرههای دینی، توجه به مقولههای قدسی و ملکوتی و تزکیه و تهذیب نفس انسانی در هسته مرکزی این گونه شعری قرار دارد.
زایش شعر جدید آیینی
گرچه نمونههای درخشان شعر آیینی را در اشعاد محتشم کاشانی و بسیاری از قدمای دیگر دیدهایم، اما پیدایش شعر جدید آیینی را در دهه 40 و 50 باید یک اتفاق تازه و مهم در ادبیات فارسی دانست؛ بیتردید ورود گسترده نیروهای مذهبی به صحنه مبارزه سیاسی و فرهنگی منشأ پیدایش این شاخه از شعر اجتماعی بود که در چند دهه پس از مشروطه نظیر آن را در گستره ادب فارسی نداشتیم. انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس نیز از جمله عواملی بودند که به رونق و شکوفایی شعر آیینی در دهههای اخیر کمک کرد. آنچنان که امروز میتوانیم بهجرات شعر آیینی را یکی از موفقترین گونههای شعری تلقی کنیم و نمونههای بسیاری بر هر یک از زیر شاخههای آن مانند شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر مهدوی، شعر عاشورایی و... بر شماریم.
شعر آیینی آچار فرانسه نیست
حسین اسرافیلی، شاعر و عضو شورای شعر و ترانه به جامجم میگوید: شعر آیینی پیش از هر چیز مخاطب خود را میخواهد. نمیتوان یک نقاشی رنگ روغن کشید و همه آن را دوست داشته باشند. هرکس سلیقه و ذائقهای دارد و هر هنری مخاطب خود را دارد. نباید انتظار داشت همه آحاد ملت از شعر آیینی خوششان بیاید. درست است که مردم ما عشقی به اباعبدالله(ع) و اهل بیت دارند و در مراسم مذهبی شرکت میکنند، اما همان هم در ایام خاصی صورت میگیرد. پس شعر آیینی مثل آچار فرانسه در هرجا به کار نمیآید، بلکه هم مراسم خاصی را میطلبد هم افراد خاصی که به آن علاقهمند هستند.
توجه به شعریت شعر آیینی
این شاعر پیشکسوت ادامه میدهد: نکته دیگر آنکه در نوحه هم که باید با مردم عام ارتباط برقرار کند، هرکس بتواند به شعریت و عناصر شعری و فرم و ساختار شاعرانه توجه داشته باشد، قطعا بیشتر مردم را جلب میکند. اینطور نیست که هرچه بگوییم با عنوان شعر آیینی طرفدار دارد. ممکن است در مراسمی آنقدر مردم غرق عزای اباعبدالله و اهل بیت باشند که نام حسین(ع) هم ایجاد عاطفه کند، اما شاعران باید به عناصر شعری، به عاطفه و تخیل و استفاده از ارائههای گوناگون توجه کنند تا بیان زیباتری داشته باشند.
انتقاد از جشنوارهای شدن
خالق مجموعه شعری «آتش در خیمهها» با انتقاد از برگزاری کنگرهها و جشنوارههای زیادی که باعث سفارشی شدن ادبیات آیینی شده، بیان میکند: یکی از آفتهای شعر ما و نه فقط شعر آیینی، همین برگزاری کنگرههایی است که به مناسبتهای مختلف برگزار میشود و ریشه آن هم در بیفرهنگی مسئولان فرهنگی ماست. فکر میکنند اگر کنگرهای راجع به فرضا باروری درختان برگزار کنند و چند نفر بیایند درباره درخت شعر بخوانند، کار خوبی است. متاسفانه این یکی از آفتهای ماست. البته میتواند این کنگرهها مفید باشد، مشروط بر اینکه با یک برنامهریزی درست و در یک زمان مرتبط برگزار شود. نه اینکه قدمبهقدم کنگرهها از سوی مراکز مختلف برگزار شود؛ آن هم نه برای اعتلای شعر آیینی، بلکه برای اعلان بیلان کاری مسئولان.
اسرافیلی میافزاید: این کنگرهها شاعران جشنوارهای بار میآورد. برخی شاعران حتی بو میکشند که ببینند چه کنگرهای در راه است. حتی به جد میگردند ببینند دبیر، هیات علمی و داوران کنگره چه کسانی هستند تا باب سلیقه آنها شعر بگویند. فاجعه از همینجا شروع میشود. میگردند ببینند که اسرافیلی به عنوان داور جشنواره اگر از مضامین دینی خوشش میآید براساس آن شعر بگویند. این خیلی بد است.
وهن اهل بیت با شعر آیینی
عضو شورای شعر و ترانه معاونت هنری وزارت ارشاد درباره نمود شعر آیینی در ترانه نیز چنین توضیح میدهد: همان معضلات شعر آیینی در ترانههای موضوعی هم دیده میشود. شاعر میخواهد درباره حضرت عباس(ع) شعر بگوید، میگوید «آقا قربان چشم شهلا و ابروی کمانیات بروم.» یعنی با تعابیر عاشقانههای زمینی میخواهد حب اهل بیت را نشان دهد. در صورتی که بسیار بد و اصلا وهن اهل بیت است. اهل بیت با چشم شهلا و ابروی کمانی اهل بیت نشدند؛ بلکه به دلایل بسیاری اهل بیت شدند.
اسرافیلی با انتقاد از دانش کم برخی ترانهسرایان در زمینه موضوعات آیینی و مذهبی اظهار میکند: شاعر و ترانهسرا باید مقتل بخواند، زندگینامه اهل بیت را بخواند، ادبیات آیینی مطالعه کند و بر موضوع اشراف داشته باشد. در ترانه، شاعر میگوید «فدایت شوم، قربانت شوم» و در پایان اسم حضرت علیاکبر آمده. اگر همین اسم یا بیت را حذف کنیم، میفهمیم این شعری است که شاعر راحت میتواند به نامزدش تقدیم کند. از طرفی در برخی ترانهها و شعرها فقط اطلاعات شاعر را میبینیم. شاعر میگوید: «بعد از ابوفاضل علیاکبر زمین افتاد» در صورتی که حضرت علیاکبر اولین شهید از خاندان بنیهاشم است. این نشان میدهد شاعر حتی یکبار هم مقتل نخوانده تا بداند. حتی تاریخ را هم نمیداند. یا شعری راجع به حضرت زهرا(س) است شاعر آخرش میگوید «یا علی راست گویم من زنت را دوست دارم» این زبان اهل بیت است؟ آدم به برادرش چنین حرفی نمیزند وای به حال معصوم. آخر این زبان صحبت درباره قطب عالم امکان است؟ این موارد فراوان است و آسیب میزند.
نبود یک مرکز برای برنامهریزی فرهنگی
نادر بختیاری، شاعر آیینی نیز به خبرنگار ما میگوید: بعد انقلاب خیلی شاهد رونق ادبیات آیینی بودهایم، بخصوص با وجود انقلاب و دفاع مقدس رویکرد نوتری به این گونه شعر شد. موضوعات آیینی هم به واسطه گرهخوردگی با موضوعات جنگ و انقلاب بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. در این زمینه حرکتهای خوبی صورت گرفت و یکسری جوانترها آمدند و شعرهای خوبی گفتند.
او ادامه میدهد: اما در شعر آیینی سد اصلی که مانع پیشرفت شده برنامهریزی کلی فرهنگی است که اصلا وجود ندارد. ما در کشور انبوهی از نهادها و ارگانها مراکز را داریم، اما هیچ ارگانی نیست که برنامهریزی کلی فرهنگی ارائه بدهد تا متولیان جاهای مختلف فرهنگی از آن تبعیت کنند. هرکس برای خودش کار میکند. سازمان تبلیغات و حوزه هنری برای خودشان یک پرچم دارند، وزارت ارشاد کار خودش را میکند، دانشگاهها برای خودشان کار میکنند، هیاتها و شهرداریها هم همینطور، اغلب چون این برنامهها بدون برنامهریزی است و افرادی هم که پشت قضیه هستند، سواد نسبی لازم را ندارند، نتیجه مطلوب نمیشود، حتی در هیاتهای بزرگ که استقبال خوب است و برنامه گرم، باز هم محتوای لازم را نمیبینیم. این یکی از بزرگترین آسیبهای شعر آیینی امروز است.
انتهای پیام/
مرجع : روزنامه جام جم