کد مطلب : ۳۱۹۰۴
امام صادق(ع) ۶۰۰ شاگرد سنی مذهبِ ایرانی داشت/ در دوره صادقین مهندسی فکری شیعی صورت گرفت
حجت الاسلام دکتر احمد رهدار، رییس موسسه فتوح اندیشه قم، در تشریح جریان های فکری حاکم در عصر امام صادق(ع)، اظهار کرد: اساسا تا زمان امام باقر(ع) شیعه، حق خود را از اهل سنت به لحاظ کلامی و فقهی جدا نکرده و تنها در حوزه کلام سیاسی تفاوت هایی را آشکار کرده بود. در واقع بیشترِ اختلاف با اهل تسنن بعد از پیامبر خاتم(ص) در عرصه نظام سیاسی و در حوزه هایی نظیر مسایل کلان سیاسی، امامت و … بود.
وی ادامه داد: در دوره امام باقر(ع)، حرکتی آغاز و مباحث کلامی شیعه از اهل سنت جدا شده و خروجی اش همان دو نحله پرقدرتی می شود که در عالم اسلامِ سنی به نام خط اشاعره و معتزله و در تشیع هم همان خط عدلیه و از جهاتی شبیه به معتزله است، البته افتراقات خاص خودش را نیز دارد. این خط ادامه پیدا می کند و در زمان امام صادق(ع) افتراقات فقهی شیعه با اهل تسنن به اوج خود می رسد.
مهندسی فکری شیعه در دوران صادقین رخ داد
رهدار تصریح کرد: در دوره صادقین به نوعی مهندسی فکری شیعی صورت می گیرد و ممیزات فکری شیعه را استخراج می کند و غیریت فکری شیعه که همان نحله های تسنن است را مشخص می کند. در عصر امام صادق(ع) حداقل در دو حوزه کلام و فقه، نحله های فکری کلامی می بینیم که شامل بحث های معتزله و اشاعره است. همچنین، جریان اهل رأی و اهل حدیث نیز در این دوران دیده می شود.
رئیس موسسه فتوح اندیشه قم گفت: شاخص اهل رأی در آن زمان ابوحنیفه بود. اهل رأی یا مکتب معتزله این عصر و شاگردان آن، متاثر از مکتب فقهی کلامی امیرالمومنین امام علی(ع) در داخل کوفه است. اساتید با تبار فکری ابوحنیفه در واقع شاگردان فقه کلامی امیرالمومنین امام علی(ع) در داخل کوفه هستند. خط کلامی اهل حدیث خطی است معروف به «اصحاب مدینه»؛ خط معتزله را خط «اصحاب کوفه» و اهل حدیث را «اصحاب مدینه» می نامند. شاخص اصحاب مدینه مالک بن انس فقیه نامدار اهل سنت بود که او نیز شاگرد ابوحنیفه محسوب می شود. در این دوران هنوز شافعی بروز اجتماعی پیدا نکرده و ابن حنبل هم که هنوز متولد نشده است.
وی در ادامه بیان کرد: خط کلامی جریان امام صادق(ع)، خط عدلیه است. خط عدلیه تبعا نسبت معقولی میان عقل و نقل دارد، یعنی عقل شاخصِ معتزلی و نقل هم شاخص حدیثی پیدا کرده بود. بنابراین خط عدلیه خطی بود که روایات را به صورت حداکثری بیش از اهل سنت در اختیار داشت چون روایات اهل سنت به روایات نبوی وصل می شود در حالی که روایات شیعی علاوه بر روایات نبوی، روایات اهل بیت (علیهم السلام) را نیز دارد. بنابراین هم گنجینه روایی را در اختیار دارد و هم آن رویکرد عقلانی اصول دین مثل توحید و عدل و امامت را.
دیالکتیک ویژه عقل و نقل در مکتب تشیع
رهدار اظهار کرد: برای مثال در کتاب «توحید مفضل» عقل پررنگ است. مفضل خود از شاگردان امام صادق(ع) بود. بنابراین عقلی که ناظر بر اصول دینی ما است در زمان امام صادق (ع) تولید شده و عمق یافته و شکوفا می شود و نسبت درستی با عقل پیدا می کند. در دوره امام صادق(ع) و مکتب عدلیه اتفاقی که افتاد این بود که عقل شیعی، زبانِ وحی و نَقل را یاد گرفت و هم نَقل، زبان عقل پیدا کرد، این یک دیالکتیک ویژه است. در تسنن جای این دیالکتیک عقل و نقل خالی است، یعنی کسانی که عقل گرا شده اند نقل را از اعتبار انداخته اند و کسانی هم که نقل گرا شده اند عقل را از اعتبار انداخته اند.
وی ابراز کرد: معدود افرادی هستند که در تاریخ اسلام تلاش کردند میان عقل و نقل ارتباطی برقرار کنند چراکه معمولا به الگوهای ضعیف و ناقصی دسترسی داشتند در حالی که در گنجینه فکری امام صادق(ع) و بعدها امام رضا(ع)، فرصت خوبی را برای خلوص دادن به عقل و نقل شیعی ایجاد کردند، لذا اتفاق خجسته ای برای شیعه افتاد.
ظهور فقهای عجم در میان شاگردان امام صادق(ع)
این استاد حوزه در ادامه به وضعیت فقهی دوران امام صادق(ع) اشاره کرد و گفت: در بحث فقه اتفاق ویژه است. مکتب فقهی امام صادق(ع) معروف است. دوره تاریخی امام صادق(ع) از ویژگی هایی برخوردار بود که فرصت طرح بسیاری از مباحث و شاگردپروری را به حضرت(ع) می داد و امام(ع) شاگردان زیادی را که اتفاقا عرب هم نبودند، تربیت کردند. در واقع دوره امام باقر(ع) و امام صادق(ع) دوره ظهور و غلبه فقهای موالی (فقهای عجم) است، فقهایی که بر اعراب غلبه یافتند. مکتب امام صادق(ع) دیگر مکتب عربی نبود بلکه مکتبی متشکل از کل جهان اسلامِ آن زمان بود.
رهدار تصریح کرد: راه شکوفایی این مکتب را باید در هنر امام صادق(ع) دید که چگونه طرح بحث کرده اند که همزمان دو ویژگی حفظ شده است، نخست آنکه امام صادق(ع) وقتی سخن گفته اند شیعی حرف زده اند به این معنا که آخرالامر، نام مکتب شیعه «مکتب جعفری» شد، یعنی طوری صحبت نکردند که برخی تردید کنند که ایشان امام شیعه باشد؛ از سوی دیگر حضرت(ص) به گونه ای شیعه را تدوین کردند که اهل تسنن احساس گارد گرفتن جلو امام صادق(ع) را نکرد به همین دلیل شاگردان فراوانی از اهل سنت در مکتب امام صادق(ع) پرورش یافته است.
وی گفت: از میان مکتب چهار هزار نفری امام صادق(ع)، شاید دویست نفر یا حداکثر چهارصد نفر آنها شیعه هستند و باقی شاگردان اهل سنت هستند، کسانی که به اهل بیت(ع) احترام می گذارند و امام صادق(ع) را به عنوان ذریه رسول اکرم(ص) قبول دارند و ایشان را دانشمند عصر می دانند. از سوی دیگر امام صادق(ع) شیعی سخن می گوید و مبانی شیعه را مطرح می کند و در ضمنِ طرح این مبانی شیعی، شاگردان سنی پرورش و عقول آنان را نیز رشد می دهند. من معتقدم یکی از زمینه های فکری تصرف شیعی در تسنن و بلکه یکی از زمینه های فکری تشیعِ تاریخیِ ایرانیان، شاگردان سنی و ایرانی امام صادق(ع) هستند.
درک محضر امام صادق(ع) توسط ۶۰۰ شاگرد سنی مذهبِ ایرانی!
رهدار تصریح کرد: حدود ششصد تن از شاگردان امام صادق(ع) ایرانی هستند که اکثر قریب به اتفاق آنها نیز سنی هستند. آنها تحت تاثیر فکر امام صادق(ع) بعدها که به ایران بازگشتند در حالی که سنی مذهب بودند اما جان مایه های فکریشان شیعی است. شاید مثال ساده وضعیت آن دوران و تطبیق آن با شرایط کنونی، دانشجویان ایرانی و مسلمانی باشد که به دانشگاه های اروپایی می روند و درس می خوانند و زمانی که باز می گردند در حالی که مسلمان هستند، فکرشان غربی است و وقتی می خواهند بحث فکری خود را ادامه دهند عملا غرب را بسط می دهند. شاگردان سنی مذهبِ امام صادق(ع) نیز که به ایران و نقاط دیگر بازگشتند در واقع بی آنکه اسمی از امام صادق(ع) بیاید، محتوای فکری حضرت(ع) را بسط داده اند.
رئیس موسسه فتوح اندیشه قم افزود: آنچه که عنوان شد تاثیر فکری امام صادق(ع) بر آن دوران است، البته نحله های فکری در دوره امام صادق(ع) بیشتر از اینها هستند، این موارد که عنوان شد در واقع نحله های غالب شیعی و سنی است. در آن دوران نحله الحاد و زندیق ها نیز قوی بودند و طرف بحث امام صادق(ع) در بسیاری از موارد ملحدان هستند. بسیاری از روایات ناظر بر روایاتی است که زندیقی نزد امام صادق(ع) آمده است و سوالاتی را مطرح می کند و امام(ع) جواب می دهد. این هم یک جریان فکری بوده و درست در همین اثنا است که اندیشه های یونانی به عالم اسلام ورود می کنند.
وی ادامه داد: با ورود اندیشه های یونانی، شیعه و سنی و کلا متفکران جهان اسلام با منظومه اندیشه ها و معارف وارد شده از غرب به جهان اسلام آشنا شدند و ذیل ورود این اندیشه ها به جهان اسلام، دو موضع گیری سیاسی شکل گرفت: یکی موضع سیاسی دربار خلافت است که تلاش کرد این اندیشه ها را ترویج دهد، چون خلافت از سویی یارای مقابله علمی با اهل بیت(ع) را نداشت و در عین حال خود خلفای اولی عباسی نیز ویژگی هایی داشتند که آنها را به اندیشه های یونانی متمایل می کرد.
تاثیر فرهنگ اهل بیت(ع) بر نوع پذیرش اندیشه های وارداتی
رهدار تصریح کرد: خلفای عباسی به ویژه هارون و مامون شخصیت های هوشمند و علمی داشتند و از ورود اندیشه های یونانی استقبال کردند. اما موضع گیری سیاسی دیگری در خط اهل بیت(ع) از سر گرفته شد که عمدتا ناظر به لایه توده ای مسلمانان بود، امامان ما منع کردند که مردم سراغ اندیشه های یونانی بروند، اما با این حال فرهنگ خاصی که اهل بیت(ع) تدوین کرده بودند به گونه ای بود که مسلمین در مواجهه با فرهنگ یونانی ابایی نکردند لذا شاگردان خاص امام صادق(ع) با اندیشه های یونانی روبرو و بلکه می توان گفت مسلمین با این اندیشه ها مواجه شدند و آنها را فهم کرده و در جای دیگر نقد زدند.
این استاد حوزه گفت: ما تریددی نداریم که فلسفه در عالم اسلامی خاستگاه یونانی دارد ولی به لحاظ تاریخی از جایی به بعد شاهد ظهور و بسط فلسفه ای هستیم که با اطمینان کامل می توانیم بگوییم فلسفه اسلامی است نه یونانی. البته درست که خاستگاه فلسفه یونانی است ولی شاخ و برگ آن اسلامی است لذا فیلسوفان عالم اسلامی در حالی که ارسطو، افلاطون و فلوطین را می خواندند خروجی فکر آنها به بسط عالم اسلامی کمک کرده است.
رهدار تاکید کرد: من به لحاظ تاریخی به خودم و بسیاری از کسانی که نگاه تاریخی به ظهور اندیشه ها دارند این حق را می دهم که ادعا کنند چیزی که در تاریخ به نام فلسفه اسلامی است و آدم هایی که در تاریخ به نام فیلسوفان مسلمان شناخته می شوند، خروجی فکری شان به بسط عالم اسلام کمک کرده است نه به تصرف عالم یونانی در عالم اسلامی؛ یعنی آن فیلسوف سقراط و افلاطون و فلوطین خوانده ولی خروجی اندیشه اش اضلاع عالم اسلامی را تقویت می کند. این جریان نیز نحله فکری دیگری بود که در زمان امام صادق(ع) شکل گرفت.
نشاط فکری جریان ها، مرهون مهندسی فکری اهل بیت(علیهم السلام)
وی ادامه داد: مواجه فرهنگ اسلامی با اندیشه های یونانی باعث شد که در اوایل خلافت عباسیان و اواخر عمر امام صادق(ع) در عالم اسلام یک نشاط علمی اجتماعی ایجاد شود و بر حسب همین نشاط علمی بود که دارالترجمه هایی در نقاط مختلف جهان اسلامی تاسیس شد و مسلمین آنجا رفتند و یهودیان و مسیحیان را استخدام کردند تا این اندیشه های یونانی را برایشان ترجمه کنند.
رهدار در پایان خاطرنشان کرد: مجموعه تحولاتی که در آن دوره اتفاق افتاد، یعنی از دوره امام باقر(ع) تا پایان دوران امام رضا(ع) حاکی از آن است که در عالم اسلام یک نشاط علمی برقرار است و نفس وجود دعواها و مرافعات علمی میان متفکران مسلمان، حکایت از نشاط جامع علمی آن زمان دارد. به اعتقاد من این نشاط فکری مدیون مهندسی علمی و فرهنگی توسط اهل بیت (ع) و به ویژه امام صادق(ع) بوده است.
وی ادامه داد: در دوره امام باقر(ع)، حرکتی آغاز و مباحث کلامی شیعه از اهل سنت جدا شده و خروجی اش همان دو نحله پرقدرتی می شود که در عالم اسلامِ سنی به نام خط اشاعره و معتزله و در تشیع هم همان خط عدلیه و از جهاتی شبیه به معتزله است، البته افتراقات خاص خودش را نیز دارد. این خط ادامه پیدا می کند و در زمان امام صادق(ع) افتراقات فقهی شیعه با اهل تسنن به اوج خود می رسد.
مهندسی فکری شیعه در دوران صادقین رخ داد
رهدار تصریح کرد: در دوره صادقین به نوعی مهندسی فکری شیعی صورت می گیرد و ممیزات فکری شیعه را استخراج می کند و غیریت فکری شیعه که همان نحله های تسنن است را مشخص می کند. در عصر امام صادق(ع) حداقل در دو حوزه کلام و فقه، نحله های فکری کلامی می بینیم که شامل بحث های معتزله و اشاعره است. همچنین، جریان اهل رأی و اهل حدیث نیز در این دوران دیده می شود.
رئیس موسسه فتوح اندیشه قم گفت: شاخص اهل رأی در آن زمان ابوحنیفه بود. اهل رأی یا مکتب معتزله این عصر و شاگردان آن، متاثر از مکتب فقهی کلامی امیرالمومنین امام علی(ع) در داخل کوفه است. اساتید با تبار فکری ابوحنیفه در واقع شاگردان فقه کلامی امیرالمومنین امام علی(ع) در داخل کوفه هستند. خط کلامی اهل حدیث خطی است معروف به «اصحاب مدینه»؛ خط معتزله را خط «اصحاب کوفه» و اهل حدیث را «اصحاب مدینه» می نامند. شاخص اصحاب مدینه مالک بن انس فقیه نامدار اهل سنت بود که او نیز شاگرد ابوحنیفه محسوب می شود. در این دوران هنوز شافعی بروز اجتماعی پیدا نکرده و ابن حنبل هم که هنوز متولد نشده است.
وی در ادامه بیان کرد: خط کلامی جریان امام صادق(ع)، خط عدلیه است. خط عدلیه تبعا نسبت معقولی میان عقل و نقل دارد، یعنی عقل شاخصِ معتزلی و نقل هم شاخص حدیثی پیدا کرده بود. بنابراین خط عدلیه خطی بود که روایات را به صورت حداکثری بیش از اهل سنت در اختیار داشت چون روایات اهل سنت به روایات نبوی وصل می شود در حالی که روایات شیعی علاوه بر روایات نبوی، روایات اهل بیت (علیهم السلام) را نیز دارد. بنابراین هم گنجینه روایی را در اختیار دارد و هم آن رویکرد عقلانی اصول دین مثل توحید و عدل و امامت را.
دیالکتیک ویژه عقل و نقل در مکتب تشیع
رهدار اظهار کرد: برای مثال در کتاب «توحید مفضل» عقل پررنگ است. مفضل خود از شاگردان امام صادق(ع) بود. بنابراین عقلی که ناظر بر اصول دینی ما است در زمان امام صادق (ع) تولید شده و عمق یافته و شکوفا می شود و نسبت درستی با عقل پیدا می کند. در دوره امام صادق(ع) و مکتب عدلیه اتفاقی که افتاد این بود که عقل شیعی، زبانِ وحی و نَقل را یاد گرفت و هم نَقل، زبان عقل پیدا کرد، این یک دیالکتیک ویژه است. در تسنن جای این دیالکتیک عقل و نقل خالی است، یعنی کسانی که عقل گرا شده اند نقل را از اعتبار انداخته اند و کسانی هم که نقل گرا شده اند عقل را از اعتبار انداخته اند.
وی ابراز کرد: معدود افرادی هستند که در تاریخ اسلام تلاش کردند میان عقل و نقل ارتباطی برقرار کنند چراکه معمولا به الگوهای ضعیف و ناقصی دسترسی داشتند در حالی که در گنجینه فکری امام صادق(ع) و بعدها امام رضا(ع)، فرصت خوبی را برای خلوص دادن به عقل و نقل شیعی ایجاد کردند، لذا اتفاق خجسته ای برای شیعه افتاد.
ظهور فقهای عجم در میان شاگردان امام صادق(ع)
این استاد حوزه در ادامه به وضعیت فقهی دوران امام صادق(ع) اشاره کرد و گفت: در بحث فقه اتفاق ویژه است. مکتب فقهی امام صادق(ع) معروف است. دوره تاریخی امام صادق(ع) از ویژگی هایی برخوردار بود که فرصت طرح بسیاری از مباحث و شاگردپروری را به حضرت(ع) می داد و امام(ع) شاگردان زیادی را که اتفاقا عرب هم نبودند، تربیت کردند. در واقع دوره امام باقر(ع) و امام صادق(ع) دوره ظهور و غلبه فقهای موالی (فقهای عجم) است، فقهایی که بر اعراب غلبه یافتند. مکتب امام صادق(ع) دیگر مکتب عربی نبود بلکه مکتبی متشکل از کل جهان اسلامِ آن زمان بود.
رهدار تصریح کرد: راه شکوفایی این مکتب را باید در هنر امام صادق(ع) دید که چگونه طرح بحث کرده اند که همزمان دو ویژگی حفظ شده است، نخست آنکه امام صادق(ع) وقتی سخن گفته اند شیعی حرف زده اند به این معنا که آخرالامر، نام مکتب شیعه «مکتب جعفری» شد، یعنی طوری صحبت نکردند که برخی تردید کنند که ایشان امام شیعه باشد؛ از سوی دیگر حضرت(ص) به گونه ای شیعه را تدوین کردند که اهل تسنن احساس گارد گرفتن جلو امام صادق(ع) را نکرد به همین دلیل شاگردان فراوانی از اهل سنت در مکتب امام صادق(ع) پرورش یافته است.
وی گفت: از میان مکتب چهار هزار نفری امام صادق(ع)، شاید دویست نفر یا حداکثر چهارصد نفر آنها شیعه هستند و باقی شاگردان اهل سنت هستند، کسانی که به اهل بیت(ع) احترام می گذارند و امام صادق(ع) را به عنوان ذریه رسول اکرم(ص) قبول دارند و ایشان را دانشمند عصر می دانند. از سوی دیگر امام صادق(ع) شیعی سخن می گوید و مبانی شیعه را مطرح می کند و در ضمنِ طرح این مبانی شیعی، شاگردان سنی پرورش و عقول آنان را نیز رشد می دهند. من معتقدم یکی از زمینه های فکری تصرف شیعی در تسنن و بلکه یکی از زمینه های فکری تشیعِ تاریخیِ ایرانیان، شاگردان سنی و ایرانی امام صادق(ع) هستند.
درک محضر امام صادق(ع) توسط ۶۰۰ شاگرد سنی مذهبِ ایرانی!
رهدار تصریح کرد: حدود ششصد تن از شاگردان امام صادق(ع) ایرانی هستند که اکثر قریب به اتفاق آنها نیز سنی هستند. آنها تحت تاثیر فکر امام صادق(ع) بعدها که به ایران بازگشتند در حالی که سنی مذهب بودند اما جان مایه های فکریشان شیعی است. شاید مثال ساده وضعیت آن دوران و تطبیق آن با شرایط کنونی، دانشجویان ایرانی و مسلمانی باشد که به دانشگاه های اروپایی می روند و درس می خوانند و زمانی که باز می گردند در حالی که مسلمان هستند، فکرشان غربی است و وقتی می خواهند بحث فکری خود را ادامه دهند عملا غرب را بسط می دهند. شاگردان سنی مذهبِ امام صادق(ع) نیز که به ایران و نقاط دیگر بازگشتند در واقع بی آنکه اسمی از امام صادق(ع) بیاید، محتوای فکری حضرت(ع) را بسط داده اند.
رئیس موسسه فتوح اندیشه قم افزود: آنچه که عنوان شد تاثیر فکری امام صادق(ع) بر آن دوران است، البته نحله های فکری در دوره امام صادق(ع) بیشتر از اینها هستند، این موارد که عنوان شد در واقع نحله های غالب شیعی و سنی است. در آن دوران نحله الحاد و زندیق ها نیز قوی بودند و طرف بحث امام صادق(ع) در بسیاری از موارد ملحدان هستند. بسیاری از روایات ناظر بر روایاتی است که زندیقی نزد امام صادق(ع) آمده است و سوالاتی را مطرح می کند و امام(ع) جواب می دهد. این هم یک جریان فکری بوده و درست در همین اثنا است که اندیشه های یونانی به عالم اسلام ورود می کنند.
وی ادامه داد: با ورود اندیشه های یونانی، شیعه و سنی و کلا متفکران جهان اسلام با منظومه اندیشه ها و معارف وارد شده از غرب به جهان اسلام آشنا شدند و ذیل ورود این اندیشه ها به جهان اسلام، دو موضع گیری سیاسی شکل گرفت: یکی موضع سیاسی دربار خلافت است که تلاش کرد این اندیشه ها را ترویج دهد، چون خلافت از سویی یارای مقابله علمی با اهل بیت(ع) را نداشت و در عین حال خود خلفای اولی عباسی نیز ویژگی هایی داشتند که آنها را به اندیشه های یونانی متمایل می کرد.
تاثیر فرهنگ اهل بیت(ع) بر نوع پذیرش اندیشه های وارداتی
رهدار تصریح کرد: خلفای عباسی به ویژه هارون و مامون شخصیت های هوشمند و علمی داشتند و از ورود اندیشه های یونانی استقبال کردند. اما موضع گیری سیاسی دیگری در خط اهل بیت(ع) از سر گرفته شد که عمدتا ناظر به لایه توده ای مسلمانان بود، امامان ما منع کردند که مردم سراغ اندیشه های یونانی بروند، اما با این حال فرهنگ خاصی که اهل بیت(ع) تدوین کرده بودند به گونه ای بود که مسلمین در مواجهه با فرهنگ یونانی ابایی نکردند لذا شاگردان خاص امام صادق(ع) با اندیشه های یونانی روبرو و بلکه می توان گفت مسلمین با این اندیشه ها مواجه شدند و آنها را فهم کرده و در جای دیگر نقد زدند.
این استاد حوزه گفت: ما تریددی نداریم که فلسفه در عالم اسلامی خاستگاه یونانی دارد ولی به لحاظ تاریخی از جایی به بعد شاهد ظهور و بسط فلسفه ای هستیم که با اطمینان کامل می توانیم بگوییم فلسفه اسلامی است نه یونانی. البته درست که خاستگاه فلسفه یونانی است ولی شاخ و برگ آن اسلامی است لذا فیلسوفان عالم اسلامی در حالی که ارسطو، افلاطون و فلوطین را می خواندند خروجی فکر آنها به بسط عالم اسلامی کمک کرده است.
رهدار تاکید کرد: من به لحاظ تاریخی به خودم و بسیاری از کسانی که نگاه تاریخی به ظهور اندیشه ها دارند این حق را می دهم که ادعا کنند چیزی که در تاریخ به نام فلسفه اسلامی است و آدم هایی که در تاریخ به نام فیلسوفان مسلمان شناخته می شوند، خروجی فکری شان به بسط عالم اسلام کمک کرده است نه به تصرف عالم یونانی در عالم اسلامی؛ یعنی آن فیلسوف سقراط و افلاطون و فلوطین خوانده ولی خروجی اندیشه اش اضلاع عالم اسلامی را تقویت می کند. این جریان نیز نحله فکری دیگری بود که در زمان امام صادق(ع) شکل گرفت.
نشاط فکری جریان ها، مرهون مهندسی فکری اهل بیت(علیهم السلام)
وی ادامه داد: مواجه فرهنگ اسلامی با اندیشه های یونانی باعث شد که در اوایل خلافت عباسیان و اواخر عمر امام صادق(ع) در عالم اسلام یک نشاط علمی اجتماعی ایجاد شود و بر حسب همین نشاط علمی بود که دارالترجمه هایی در نقاط مختلف جهان اسلامی تاسیس شد و مسلمین آنجا رفتند و یهودیان و مسیحیان را استخدام کردند تا این اندیشه های یونانی را برایشان ترجمه کنند.
رهدار در پایان خاطرنشان کرد: مجموعه تحولاتی که در آن دوره اتفاق افتاد، یعنی از دوره امام باقر(ع) تا پایان دوران امام رضا(ع) حاکی از آن است که در عالم اسلام یک نشاط علمی برقرار است و نفس وجود دعواها و مرافعات علمی میان متفکران مسلمان، حکایت از نشاط جامع علمی آن زمان دارد. به اعتقاد من این نشاط فکری مدیون مهندسی علمی و فرهنگی توسط اهل بیت (ع) و به ویژه امام صادق(ع) بوده است.
مرجع : شفقنا