کد مطلب : ۳۴۲۱۵
حاج علیاصغر اینطوری کار مردم را راه میاندازد
آشپزی میکنم؛ فقط با یک صلوات
پدر شهید محمدحسین قزوینی حالا ۷۶ ساله است. سال ۱۳۶۴ پسرش در عملیات فتح فاو نشان سرفرازی گرفت و بعدها که باقی بچههایش رفتند سر خانه و زندگیشان حاج علیاصغر ماند و همسری که همکارش است در این کار خیر. خودش میگوید در کار آشپزی، همسرش استاد است و او شاگرد. سالی سه بار خودش نذری دارد ازجمله در روز تاسوعا و سالروز شهادت پسرش و سالی حداقل ۶۰ بار هم دیگهای نذری را برای مراسم یا نذری دیگران بار میگذارد. حالا بماند که خیلی وقتها هم برای آشپزی اینجاوآنجا میروند. این کار را برای رضای خدا میکنند و برای اینکه کار مردم راه بیفتد.
از نذری تا ولیمه و خیراتی
«حدود ۲۰ سال پیش از انقلاب هرکسی نذری داشت من میرفتم برای کمک به پختوپز. از ۱۰ سال پیش از انقلاب نیز دیگر همه میدانستند که اگر بخواهند دیگهای بزرگ بار بگذارند، میتوانند روی کمک من حساب کنند.» حاج اصغر اینطوری تاریخ میدهد؛ زمان پیروزی انقلاب اسلامی را معیار میگیرد برای هر واقعهای. بعد میگوید از ۳۰ سال پیش هم با حاجخانم میرویم برای کمک؛ همان «۱۰ سال بعد از انقلاب». میگوید طی این سالها برای همه جور مراسم آشپزی کردهام؛ از نذریپزان گرفته تا هیئت عزاداری و مولودی و ولیمه حج و زیارت و خیرات اموات و تازه فوتشده و مراسم مذهبی. چند باری هم برای عروسی اقوام.
سفارش نذری از آلمان و فرانسه
۹ دیگ دارد و ۵ اجاقگاز و یک حیاط ۳۰ متری. همینجا برای ۱۵۰۰ نفر غذا پخته و میگوید اگر آش باشد برای ۲ هزار نفر هم میتوان پخت. هرچند روز یکبار در این خانه نذری میپزند و نذری که باشد کار زیاد است و یاور هم زیاد، فرزندانش هم از راه میرسند برای کمک. میگوید: «مادر و برادر و خواهر همسرم هم میآیند. چون کار نذری پختن خیلی سنگین است و زحمتش بیشتر از آن است که به نظر میرسد. در ایام محرم و ماه رمضان تقریباً هرروز نذری داریم. بیشتر اوقات مواد خام را میآورند و همینجا برایشان میپزیم و میبرند برای مراسمشان. برخی خیران نیز بانی میشوند و اینجا غذا را میپزیم و برای توزیع به محلههای محروم میبرند. گاهی هم نذری را اینجا میپزیم و همینجا توزیع میکنیم. پسرم از ۲۰۰ خانوار بیبضاعت در تهران، پاکدشت، گیلاوند و دماوند حمایت میکند و خیلی وقتها نذری میپزیم برای آنها تا ببرند و توزیع کند. حتی خیرانی ساکن خارج از کشور ازجمله آلمان و فرانسه میشناسیم که گاهی هزینه نذری را میپردازند و ما میپزیم و توزیع میکنیم. این افراد معمولاً نذری را برای توزیع در مراکز بهزیستی یا برای اطعام ایتام اختصاص میدهند.»
اربعین ۱۰ روز میرویم مرز
چند بار جبهه رفته و اهل کار جهادی بوده برای جبههها؛ روزگاری یک وانت داشته که با آن پتو و اجناس مختلف جمعآوری میکرده و میبرده مسجد محل برای ارسال به خطوط مقدم دفاع. اهل مسجد است و خیلیها میدانند که آشپز رایگان است برای هیئتها. هر وقت نیاز باشد صدایش میکنند و از او کمک میخواهند. خودش میگوید: «مسجد جامع افسریه، مسجد جامع پاکدشت و مساجد ورامین زیاد رفتهام برای آشپزی. برای اردوهای بسیج هم زیاد آشپزی کردهام؛ برای مثال اردوهای علیآباد قم. ۵ سال است ایام اربعین با حاجخانم ۱۰ روز میرویم مرز مهران؛ آنجا یک ایستگاه صلواتی هست برای پذیرایی از زائران و ما آشپزی میکنیم.»
از آن همسایههای خوب است
اهل محل میدانند چرا در حیاط خانه حاج علیاصغر بیشتر روزها دیگها میجوشد. گاهی هم که خیراتی توزیع میشود همسایهها میآیند برای کمک یا گرفتن نذری. آقا محمد یکی از همسایههاست و میگوید: «بیشتر روزها در حیاط خانهاش بساط نذری برپاست. میدانیم که برای هیئتها غذا میپزد یا کسی سفارش نذری داده تا میان نیازمندان توزیع کند. آدم مهربانی است. کار پخت نذری سنگین است اما حاج علیاصغر بهقدری آرام و با طمأنینه رفتار میکند که انگار کاری راحت و سبک انجام میدهد. از آن آدمهای اهلدل است؛ پدر شهید، امین مردم و اهل مداراست. از آن همسایههای خوب است که باید به خاطرش خدا را شکر کرد.»
از نذری تا ولیمه و خیراتی
«حدود ۲۰ سال پیش از انقلاب هرکسی نذری داشت من میرفتم برای کمک به پختوپز. از ۱۰ سال پیش از انقلاب نیز دیگر همه میدانستند که اگر بخواهند دیگهای بزرگ بار بگذارند، میتوانند روی کمک من حساب کنند.» حاج اصغر اینطوری تاریخ میدهد؛ زمان پیروزی انقلاب اسلامی را معیار میگیرد برای هر واقعهای. بعد میگوید از ۳۰ سال پیش هم با حاجخانم میرویم برای کمک؛ همان «۱۰ سال بعد از انقلاب». میگوید طی این سالها برای همه جور مراسم آشپزی کردهام؛ از نذریپزان گرفته تا هیئت عزاداری و مولودی و ولیمه حج و زیارت و خیرات اموات و تازه فوتشده و مراسم مذهبی. چند باری هم برای عروسی اقوام.
سفارش نذری از آلمان و فرانسه
۹ دیگ دارد و ۵ اجاقگاز و یک حیاط ۳۰ متری. همینجا برای ۱۵۰۰ نفر غذا پخته و میگوید اگر آش باشد برای ۲ هزار نفر هم میتوان پخت. هرچند روز یکبار در این خانه نذری میپزند و نذری که باشد کار زیاد است و یاور هم زیاد، فرزندانش هم از راه میرسند برای کمک. میگوید: «مادر و برادر و خواهر همسرم هم میآیند. چون کار نذری پختن خیلی سنگین است و زحمتش بیشتر از آن است که به نظر میرسد. در ایام محرم و ماه رمضان تقریباً هرروز نذری داریم. بیشتر اوقات مواد خام را میآورند و همینجا برایشان میپزیم و میبرند برای مراسمشان. برخی خیران نیز بانی میشوند و اینجا غذا را میپزیم و برای توزیع به محلههای محروم میبرند. گاهی هم نذری را اینجا میپزیم و همینجا توزیع میکنیم. پسرم از ۲۰۰ خانوار بیبضاعت در تهران، پاکدشت، گیلاوند و دماوند حمایت میکند و خیلی وقتها نذری میپزیم برای آنها تا ببرند و توزیع کند. حتی خیرانی ساکن خارج از کشور ازجمله آلمان و فرانسه میشناسیم که گاهی هزینه نذری را میپردازند و ما میپزیم و توزیع میکنیم. این افراد معمولاً نذری را برای توزیع در مراکز بهزیستی یا برای اطعام ایتام اختصاص میدهند.»
اربعین ۱۰ روز میرویم مرز
چند بار جبهه رفته و اهل کار جهادی بوده برای جبههها؛ روزگاری یک وانت داشته که با آن پتو و اجناس مختلف جمعآوری میکرده و میبرده مسجد محل برای ارسال به خطوط مقدم دفاع. اهل مسجد است و خیلیها میدانند که آشپز رایگان است برای هیئتها. هر وقت نیاز باشد صدایش میکنند و از او کمک میخواهند. خودش میگوید: «مسجد جامع افسریه، مسجد جامع پاکدشت و مساجد ورامین زیاد رفتهام برای آشپزی. برای اردوهای بسیج هم زیاد آشپزی کردهام؛ برای مثال اردوهای علیآباد قم. ۵ سال است ایام اربعین با حاجخانم ۱۰ روز میرویم مرز مهران؛ آنجا یک ایستگاه صلواتی هست برای پذیرایی از زائران و ما آشپزی میکنیم.»
از آن همسایههای خوب است
اهل محل میدانند چرا در حیاط خانه حاج علیاصغر بیشتر روزها دیگها میجوشد. گاهی هم که خیراتی توزیع میشود همسایهها میآیند برای کمک یا گرفتن نذری. آقا محمد یکی از همسایههاست و میگوید: «بیشتر روزها در حیاط خانهاش بساط نذری برپاست. میدانیم که برای هیئتها غذا میپزد یا کسی سفارش نذری داده تا میان نیازمندان توزیع کند. آدم مهربانی است. کار پخت نذری سنگین است اما حاج علیاصغر بهقدری آرام و با طمأنینه رفتار میکند که انگار کاری راحت و سبک انجام میدهد. از آن آدمهای اهلدل است؛ پدر شهید، امین مردم و اهل مداراست. از آن همسایههای خوب است که باید به خاطرش خدا را شکر کرد.»
مرجع : فارس