کد مطلب : ۶۵۲۰
جهاد واقعي روزنامهنگاري است
در بهار 2003 هيچ روزنامهاي در عراق نبود که خبر سقوط صدام را درج نکند. درست يک روز پس از آنکه نيروهاي نظامي آمريکا با تانکهايشان کنترل حکومت مرکزي بغداد را به دست گرفتند و مردم مجسمه صدام را با آن شمايل خاص خود در ميدان فردوس عراق واژگون کردند، گردانندگان روزنامه الزوراء(ارگان رسمي حزب بعث) در ميان ادارات دولتي به دنبال سردبير خود براي روزنامه صبح فردا ميگشتند.
سردبير مبهوت و متعجب ميگويد: «کدام روزنامه؟! بغداد سقوط کرده و تمام عوامل رژيم فرار کردهاند!»
اين کلمات، بياختيار و در يک مکالمه طبيعي از دهان سردبير خارج ميشود. اما در ذهن اين مرد با بيش از دودهه تجربه روزنامهنگاري چيز ديگري ميگذرد؛ او با خود ميانديشد که اين افراد حق دارند؛ چرا روزنامه ملي کشور چاپ نشود؟! بدون دستور و نظارت حزب بعث، بهراحتي نميشد روزنامهاي منتشر کرد. در آن شرايط اشغال، تقريبا هر فردي در سراسر دنيا به راحتي به اخبار جنگ و اتمام مرحله اول آن دسترسي داشت به جز خود عراقيها.
اين تاريکي رسانهاي منجر به زدهشدن جرقه تلاش براي ايجاد رسانههاي مستقل و آزاد در عراق شد.
نخستين تجربه من از اين حرکت سريع روزنامهنگاران عراقي به سمت استقلال و آزادي رسانهاي را سال گذشته و هنگامي که با تعدادي از روزنامهنگاران غربي در تور يک هفتهاي به عراق آمده بودم، در اتاق تحريريه خبرگزاري «اصواتالعراق» واقع در شهر اربيل درک کردم. در آن روز نظاميان عراق و آمريکا به شهرک صدر در اطراف بغداد حمله و آن را محاصره کردهبودند (شهرک صدر را ارتش الهدي وابسته به مقتدا صدر روحاني شيعي، در اختيار خود گرفته بود)؛ فرمانده نظام جيش المهدي در آن سوي تلفن به شدت مصر بود تا با خبرنگار اين خبرگزاري گفتگو کند؛ آخر اصواتالعراق خبري منتشر کرده بود که در آن از روشهاي بعدي عمليات اين شبه نظاميان در شهرک صدر صحبت شده بود و فرمانده آن ميخواست تا خبر تصحيح شود.
سردبير خبرگزاري پس از آنکه سعي در آرام کردن فرمانده داشت، به او پيشنهاد کرد تا در مقابل گفتن اسم و سمت واقعي فرمانده و نيز جنبههاي ديگري از خبر،خبرگزاري هم در روزهاي آينده خبر قبلي را تکذيب کند. او بسيار صبورانه سعي ميکرد براي فرمانده توضيح دهد که اصواتالعراق متعلق به کسي نيست و چند مثال هم از خبرهايي درباره دشمنان جيشالمهدي براي او آورد که سبب رنجش دولت يا آمريکا شدهبود. بعد هم بسيار محترمانه دادن اطلاعات درباره خبرنگار آن خبر و نيز برداشتن آن را رد کرد. وقتي تلفن را قطع کرد، برق رضايت در چشمانش موج ميزد. او گفت سالها طول ميکشد تا يک مرد اسلحه به دست درک کند که جهاد واقعي، روزنامهنگاري است.
***
جاني وست - گاردين - 3 مي 2009
مرجع : guardian.co.uk